eitaa logo
مجردان انقلابی
14.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 ۱۳۱ سه روزی از اون روز مهمونی گذشته بود. دلم تو اون خونه مونده بود . تو این سه روز از بس گوشیم رو چک کردم که.... ولی هیچ خبری از سوجان نبود. انگاری خدا فقط یه کوچولو بهم نگاه کرده بود انگاری خوشبختیم پرکشیده بود. دیگه نمیشد بیشتر صبر کرد به هر بهانه ای هم شده بود باید یه خبری از سوجان میگرفتم. اماده شدم و که برم مسجد ... رسیدنم به مسجد با بلند شدن صدای اذان هم زمان شد دلم به این ورود روشن شد. وضو رو کنار حوض گرفتم و به مسجد رفتم از دور حاجی و دایی رو دیدم که متوجه من نشدند نماز رو به جماعت خوندم و منتظر نشستم مسجد خلوت تر شده بود حالا حاجی راحت من رو دید و دستی بالا کرد من هم به احترامش بلند شدم و رفتم سمتشون بعد از سلام و احوالپرسی راهی حیاط شدیم تمام وجودم چشم بود دنبال سوجان ولی نبود چند باری خواستم از حاجی سراغش رو بگیرم ولی هر بار حرفم رو خوردم. ولی بدون خبر نمیتونستم برم خونه... انگاری حاجی هم حال دلم رو فهمیده بود که کلی تعارف کرد من هم از خدا خواسته قبول کردم و همراه حاجی به خونشون رفتیم. چراغهای خونه خاموش بود یعنی سوجان خونه نبود؟ رفتیم داخل و بعد از کمی مکث و دل نگرانی به خودم اجازه دادم تا احوال سوجان رو از حاجی بپرسم. _ببخشید سوجان خانم و روجانیستند؟ _نه باباجان _امشب شیفت شبه روجا هم بهونه میگرفت بردم خونه ی یکی از اقوام تا کمی با دخترشون بازی کنه. مثل شکست خورده ها بادم خالی شد بلند شدم و روبه حاجی گفتم: _ پس منم برم مزاحم نمیشم ان شاالله یه روز دیگه میام که روجا هم باشه. با کوک پر ریخته از خونه زدم بیرون... @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 ۱۳۲ از خونه حاجی که بیرون اومدم هنوز آرامشی که دنبالش بودم رو پیدا نکرده بودم میدونستم بیمارستانش کجاست نمی دونم کار درستی بود برم محل کارش یانه؟ اصلا یه کاره پاشم برم چی بگم؟ از بدشانسی مریض هم نبودم یه فکری به خاطرم رسید... زیاد زمان نبرد که دم بیمارستانش بودم _آیه هرچی گفتم رو خوب یادت هست ؟ نکنه بریم اونجا آبروی من رو ببری؟ _باشه بابا متوجه شدم دیگه چند بار میگی!!!! _باشه پس زنگ زدم شماره ی سوجان رو گرفتم و منتظر بودم _الو... _سلام سوجان خانم خسته نباشید _سلام آقا محمد چیزی شده؟ _نه فقط دختر عموم کمی حال خوشی نداشت خواستم بیارم چک بشه من گفتم بیاییم پیش شما _خیلی هم عالی الان کجا هستید؟ _دم بیمارستان _الان میام نگاهی به آیه کردم که داشت ریز ریز میخندید _چیه ؟ به چی میخندی؟ _به تو که اینجوری داری دروغ سر هم میکنی تا محرمت رو ببینی!! محمد تو که اینقدر کم رو نبودی! خواستم جواب بدم که سوجان رو دیدم پیاده شدیم سمتش رفتیم و بعد از سلام و احوال پرسی ساده ای مارو به اتاقی هدایت کردو دختر عموم رو هم روی تخت خوابوند تا وضعیتش رو چک کنه منم تمام مدت نامحسوس فقط نگاهش میکردم تا رفع دلتنگي این چند روز جبران بشه بعد از گرفتن فشارش شروع کرد به پرسیدن سوالاتی که آیه رو حسابی کلافه کرده بود . در اخرسر هم دختره دهن لق وسط حرف سوجان پرید و لبخند به لب گفت: _الهی دورت بگردم من خوب خوبم این محمد دلش برات تنگ شده بود رفته مسجد نبودی ؛ رفته خونه دیده نیستی از باباتون سوال کرده دیده بیمارستانی اومده دنبالم تا به بهانه ی چک کردن من تو رو ببینه بیمار اصلی ایشونند نه من! @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ارتباط موفق_19.mp3
9.33M
「‌‌‌‌ 𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂 」 ۱۹ - هرگاه بخاطر کسی، - بخاطر جلب نگاه کسی، - بخاطر خوشحال کردن کسی، ⚠️ خدا را ندید گرفته و چهارچوب‌های انسانیِ خویش را دور زدی؛ حتماً حتماً حتماً از سوی همان نفر، آسیب، خیانت، دور زدن، و .... دریافت خواهی کرد. @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「‌‌‌‌ 𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂 」 - ‌‎‌‌‌‎ "اِلٰهی‌بِرِسَد‌اَز‌جآنِبِ‌خُدآ‌،♥️ مَصلَحَت‌هآیی‌کهِ‌آرِزویَت‌بودَند - _الهی @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من کشته و مردۀ تو، القلب لیدک ای صاحب اختیار جانم، لبیک!   موسی گذرش به صحنت افتاد و شنید این وادی کربلاست، فاحلع نعلیک صبحت بخیر اربابم🙏 🌱 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🌼•• سلااام ای بهار دل‌ها... 🍃✋ در روزهای بهاری و آستانه بهار رمضان، ندبه آمدنت را داریم..... بنفسی انت... به جانم قسم تو منظور و آرمان هر مشتاقی که آرزویت کنند از مؤمنین و مؤمنات... 🍃😢 🍃اللهم عجل لولیک الفرج @mojaradan
✨﷽ا✨ 💠رازهای ازدواج موفق با تفاوت ها چه کنیم؟ چیزی که تفاوت ها را ساده تر می کند، همدلی است. یعنی پذیرفتن این که تنها زاویه دید شما مهم نیست و باید گاهی دنیا را از همسر خود ببینید. همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به معنی توانایی درك و فهم احساسات دیگران است، به طوری كه فرد بتواند خود را به جای دیگران بگذارد. از دید او به نگاه كند و احساسات او را درك كند. همدلی به معنی تایید رفتارهای فرد مقابل نیست بلكه فقط به این معنی است كه او و شرایط او را درك می كنیم. به برقراری ارتباط_عمیق و صمیمی با افراد كمك می كند گاهی افراد به اشتباه تصور می كنند تفاهم به این معنی است كه با فرد مقابل كاملاٌ فكر و هم عقیده باشیم در حالی كه چنین تصوری از پایه اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو نفر را یافت كه شبیه هم باشند در دیدگاه ها، علائق ها، آرزوها، سلیقه ها، امری طبیعی و عادی است. اصول مهارت همدلی 1- به های دیگران خوب گوش كنید. 2- با و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید. 3- به احساسات و های طرف مقابل تان توجه داشته باشید. 4- خود را به طرف مقابل بگذارید. 5- در همدلی با طرف مقابل از های قاطع استفاده نكنید. @mojaradan
⭕️همراه با فیلم‌‌‌ها و سریال‌های امروز تلویزیون (دوشنبه ۸ فروردین) 🔸«ماهی فضانورد» ساعت ۸ از شبکه دو 🔹«پاندا برعلیه آدم فضایی‌ها» ساعت ۹ از شبکه پنج 🔸«ماجرای هاکل بری فین» ساعت ۱۱ از شبکه نمایش 🔹«ماراتن سامورایی» ساعت ۱۱ از شبکه یک 🔸«سکسکه» ساعت ۱۱ از شبکه سلامت 🔹«شبی که ماه کامل شد» ساعت ۱۳ از شبکه نمایش 🔸«گذرگاه» ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه پنج 🔹«ناردون» ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه شما 🔸«ماموریت کهکشانی» ساعت ۱۴ از شبکه کودک 🔹«استریلتسوف» ساعت ۱۵ از شبکه سه 🔸«هدف شماره یک (تحت تعقیب ترین)» ساعت ۱۶ از شبکه افق 🔹«فرزند خوانده» ساعت ۱۷ از شبکه دو 🔸«بر فراز جاده‌های شگفت‌انگیز» ساعت ۱۸ از شبکه امید 🔹«فروشگاه بزرگ» ساعت ۱۹ از شبکه نمایش 🔸سریال «دردسرهای شیرین» ساعت ۲۰ از شبکه پنج 🔹«مونیخ در آستانه جنگ» ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه چهار 🔸سریال «نجلا ۲» ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه سه 🔹«آشپزی با عشق» ساعت ۲۱ از شبکه نمایش 🔸سریال «خداداد» ساعت ۲۱:۱۵ از شبکه دو 🔹سریال «زیرخاکی ۳» ساعت ۲۲ از شبکه یک 🔸«پشیمانی و دیگر هیچ» ساعت ۲۳ از شبکه نمایش @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آسیب شناسی روابط دختر و پسر قبل از ازدواج تعداد جلسات خواستگاری @mojaradan
پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد. پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت. وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد. فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟ شوهر فقط گفت: "عزیزم دوستت دارم!" عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد. گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک رخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید. اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی بنگرد، مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت. حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد @mojaradan
با ۳ ماه برنامه، به رشد فردی برس! @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 🔴معرفت و شناخت نسبت به امام زمان ارواحنافداه.... 📍قسمت شانزدهم: ✅ ادامه بحث ویژگی
🔴معرفت و شناخت نسبت به امام زمان ارواحنافداه.... 📍قسمت هفدهم : ✅ ادامه بحث ویژگی های امام عصر ارواحنا فداه که موجب وجوب دعا بر ایشان است. ✅ حرف " ح " 💠حمایت آن حضرت از اسلام.... از امام باقر علیه السلام روایت است که فرمودند: گویا می بینم دین شما پیوسته رو به ضعف و از بین رفتن خواهد نهاد و در خون خود دست و پا خواهد زد و کسی آن را بر شما باز نمی گرداند مگر مردی از ما اهل البیت. 💠حرب (جنگ) آن حضرت با مخالفین... امام صادق علیه السلام فرمودند : قائم ما در حالی بپا خیزد و به سوی مردمی آید ، که همگی آنها علیه او، کتاب الله را تاویل نموده و احتجاج می کنند و بر مبنای آن با آن حضرت مقاتله می کنند. و از همان بزرگوار منقول است که فرمود: سیزده شهر و طایفه است که قائم علیه السلام با آنها جنگ می کند و آنها هم با آن حضرت می ستیزند: اهل مکه، اهل مدینه، اهل شام، بنی امیه..... 💠 حج آن حضرت ... شیخ صدوق در کمال الدین از محمد بن عثمان عمری روایت کرده است که گفت: صاحب این امر هر سال در مراسم حج حاضر می شود، پس مردم را می بیند، آنها را می شناسد و آنها او را می بینند ولی نمی شناسند. 💠حیات و زندگی زمین به وجود آن حضرت.... امام باقر علیه السلام درباره آیه شریفه: ▫️اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها ▫️بدانید که خداوند زمین را پس از مرگ آن، زنده خواهد کرد. فرمودند: یعنی خداوند زمین را پس از جور و ستم اهل زمین ، به قائم آل محمد صلی الله علیه واله، اصلاح فرماید. 💠 حلم آن حضرت ... آن حضرت در خلقت و خوی که شامل ( کرم، علم، حلم، شجاعت،.....) شبیه پیامبر است. 💠حیات (زنده شدن) جمعی از اولیاء خدا به ظهور آن حضرت... از جمله منافع زمان ظهور آن حضرت برای اموات، زنده شدن آنهاست بعد مرگشان. 💠حب (دوستی) آن حضرت نسبت به ما... لطف میوه محبت است. همه احسان آن حضرت در حق ما، ثمره و نتیجه محبتش نسبت به ما است. ولی یک نکته را نباید غافل باشی، اینکه محبت او در حق ما جز از جهت ایمان و اطاعت ما نسبت به خداوند عز و جل نیست، پس اگر محبت آن بزرگوار را می خواهی، بر تو باد اطاعت خدای تعالی، و مبادا که با مخالفت کردن با خداوند او را اذیت و با وی دشمنی کنی که از کسانی خواهی بود که خداوند در دنیا و آخرت لعنشان کرده است. 💠 حکم آن حضرت به حق .... روایتی از امام صادق علیه السلام است که می فرمایند: هر گاه قائم علیه السلام بپا خیزد، خداوند بادی میفرستد که به هر وادی ندا می کند: این مهدی است که به قضاوت داوود و سلیمان قضاوت میکند و بر آن بینه و شاهد نمی طلبد. 💠 حکم آن جناب به باطن ... آن حضرت به مقتضای علمش، حکم به باطن می کند. چنانکه از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: چون قائم علیه السلام قیام کند برای حکم میان مردم نیاز به شاهد ندارد. خداوند او را الهام می کند، پس به علم خود، داوری فرماید و هر قومی را به آنچه در باطن مخفی داشته اند، خبر می دهد و دوست خود را از دشمن به نشانه تشخیص می دهد.... 📚منبع: مکیال المکارم ▫️دل را به کسی جز تو نبستم مولا 📍با مرور کتاب مکیال‌المکارم با ما همراه‌باشید. ✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚💫 @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「‌‌‌‌ 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」 - شکوفه می رقصد از باد بهاری شده سر تا سر دشت سبز و گلناری🌸 شکوفه های بی قرار روز آفتابی به صبا بوسه دهند با لب سرخابی ای شکوفه خنده تو جلوه ها دارد آن روی زيبا نظر سوی ما دارد🍃🌸 @mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #تواب💗 #پارت۱۳۲ از خونه حاجی که بیرون اومدم هنوز آرامشی که دنبالش بودم رو پیدا نکرده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 ۱۳۳ آب شدن تو اون موقعِ کم بود از خجالت مگه میتونستم سرمو بلند کنم تو دلم چقدر خودمو لعنت کردم باورم نمیشد تا به این اندازه بچه گونه رفتار کردم چشمام رو بستم و سرم پایین بود از آیه دلخور بودم که اینجوری خرابم کرده بود. کلید ماشین از گوشه ی دستم کشیده شد آیه با همون لبخند شیطنتی که داشت گفت: من میرم تو ماشین دنبال نخود سیاه شما راحت باش داداش با چشم براش خط و نشون کشیدم که رو به سوجان گفت: _سوجان خانم هوای داداش محمدو داشته باش. و بعد هم رفت و در رو بست... نه راه فراری داشتم نه رویی که سر بلند کنم پس به اجبار سر به پایین ایستاده بودم که صدایی که این روزهای دلتنگش بودم بالاخره به گوشم رسید. _بفرمایید آقا محمد روی صندلی که اشاره کرد نشستم سرم پایین بود دقیقه ای بعد سکوت رو شکست و با لحن جدی گفت: _امشب این همه کار کردید که بیایید اینجا و سکوت کنید؟ _نه خب.... من ... خواستم ... دلم.....نه... راستش... چه جوری بگم؟ فقط خواستم ببینمتون هم شما و هم روجا رو خواستم حالتون رو بپرسم همین ! _آقا محمد من فقط برای حفظ امنیت به این محرمیت رضایت دادم... _چشم هام رو محکم تر فشار دادم تا کمی اعتماد به نفس از دست رفتم برگرده واای دلم متوجه شد که دارم خجالت میکشم آروم گفت: _خب بپرسید! نگاهم سمتش کشیده شد که دیدم عصبی نیست و نگاه آرومی داره _آقا محمد تلفن برا چی هم اختراع شده تماس گرفتن هم بعد از محرمیت مجازه شما که این همه تلاش کردید و دروغ گفتید برای امشب... تو این سه روز زدن یه تلفن یا دادن یک پیامک خیلی سخت بود. انگاری حرفش کمی بوی دلخوری داشت !!! _من نمیدونستم اجازه دارم که زنگ بزنم یانه؟ _اگر اجازه ای نبود شمارم رو به نازنین نمیدادم تا به شمابده! درست میگفت انگاری خنگ شده بودم _ببخشید درسته _خدا ببخشه من چه کاره ام @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 ۱۳۴ نشستن برام سخت بود فضا سنگین هم بود بلند شدم خواستم برم که خودش هم متوجه شد هم ناراحتم هم تو ذوقم خورده که گفت: _بدون پرسیدن حالم میخواهید برید؟ نگاهم سمتش کشیده شد جون دوباره گرفتم از حرفش باز این دلم شروع کرد اصلا متوجه نیست که من جنبه ندارم ها با لبخند برلب گفتم: _الان که به لطف آیه من جلوتون خراب شدم فکر کنم عالی هستید. برای اولین بار با صدای بلندخندید... صدای آرومش با لبخند رو لب ترکیب قشنگی بود _آقا محمد آدم ها به این راحتی خراب نمیشن در ضمن از من هم ناراحت نباشید من فقط یادآوری کردم که همه ی این رفتارها فقط جهت امنیتی داره درست میگفت ؛ واضح داشت بهم میگفت جواب نه من رو فراموش نکن ولی خب دل من این حرفها رو گوش نمیکرد به سرد بودنش توجه نمیکرد دلم فقط اون خنده ها رو میدید و اون نگاه مهربونش رو... خواستیم از اتاق بیرون بریم که روبهش گفتم: _میشه خواهشی داشته باشم؟ _بله حتما _ میشه هیچ جا با صدای بلند نخندید! سرخی گونه هاش رو نمیتونست مخفی کنه آروم گفت: _چشم در دلم هزار هزار بار قربون این همه حجب و حیاش رفتم واسه اون چَشم گفتنش شدم مگه قند فقط بایدتودل دخترا آب بشه کارخونه قند تو دلم آب میشد ولی سنگین گفتم: _چشماتون پرنور سوجان خانم بعد هم خداحافظی کردم و سمت ماشین رفتم نگاه کشیده ای غضب آلود به آیه کردم خودش سریع گفت: _محمد دلم به حالت سوخت آخه نمیدونی چه طور تشنه نگاهش میکردی موندن من اونجا اصلا درست نبود مثلا من مجرد ام ها این نگاههای عاشقانه اتون منو از راه به در میکرد ؛ با بامزگی گفت: _میدونی که من میخوام ادامه تحصیل بدم با خنده بهش گفتم: _دمت گرم امشب از اینکه دختر عموم هستی یه کوچولو بهت افتخار کردم یعنی جواب اون همه کتکی که تو بچگی از عمو خوردم رو همین امشب با این کارت جبران کردی _خدااا رو شکر خیالم راحت شد. درسته که تو ذوقم خورده بود ولی همین هم کلامی کوتاه هم برام خیلی بود روی تختم دراز کشیدم و بعد از چند شب بی خوابی امشب میتونستم یه خواب راحت داشته باشم. با هر بار چشم بستن تصور خنده ی قشنگ سوجان جلوم چشمهام نقش می بست لحظه ای به این فکر کردم چه طور بعد از پایان این کار من چطور چشم ببندم؟ به خودم گفتم در حال زندگی کن به قول حاجی امیدت به خدا منم امیدم رو دادم دست خود خدا توکل کردم به خودشو چشمامو بستم... @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 ۱۳۵ چند روزی میگذشت و نازنین تمام تلاشش رو میکرد که من به خانواده ی حاجی نزدیک تر بشم. _اصلا چی میگی تو ؟ مگه بیکاری چند روزی یک بار میای اینجا و میری رو اعصاب من؟ هر چی گفتی کردم! باید دیگه چه کار کنم که شماها دست از سر من بردارید؟ _بس کن محمد ! حالا هر کی ندونه فکر میکنه تو چیکار کردی تا حالا که چیزی پیش نرفته درسته ما هر کار گفتیم تو انجام دادی ولی نتیجه ای نگرفتیم بهتره بیشتر بهشون نزدیک بشی! تا بتونی اطلاعاتی رو که ما میخواهیمو به دست بیاری از دست نازنین و دوستاش و کاراشون سری تکون دادم و سمت گوشیم رفتم شماره ی حاجی رو گرفتم و بعد از مدت کمی _الو سلام حاجی حالتون چه طوره؟ _سلام آقا محمد خوبیم الحمدالله شما چه طوری ؟ _الهی شکر مزاحم شدم ببینم عصری میتونم بیام دنبال روجا تا با هم بریم پارک؟ _پسرم من که خبر ندارم از کاراشون ولی به سوجان میگم خودش بهت خبر بده _باشه حاجی پس مزاحمتون نمیشم خدانگهدار _مراحمی بابا ....یاعلی نازنین رفت... منم سرگرم درست کردن نهار بودم که صدای پیامک گوشیم بلند شد... نگاهم به پیامک گوشیم که افتاد لبخندم کش اومد سوجان بود که هنوز به نام دختر حاجی ذخیره کرده بودم پیامک رو که باز کردم لبخندم جمع شد _سلام روجا حالش خوب نیست عصر نمی تونه بیاد. ممنون یعنی واقعا حالش خوب نیست یا چون من خواستم ببرمش؟ بهانه ی خوبی بود که زنگ بزنم و حال روجا رو بپرسم... @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
1_1057904697.mp3
10.75M
「‌‌‌‌ 𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂 」 ۲۰ ـ خودبزرگ‌پنداری ـ خودشیفتگی ـ غرور ـ تکبر 🧨 صفاتی هستند که انرژی منفی آن؛ بصورت کاملاً ریاضی، توسط نَفْس انسانهای دیگر، دریافت شده و دافعه‌ای عجیب در شما ایجاد می‌کند، حتی اگر به سختی اَدای تواضع را هم دربیاورید. @mojaradan