eitaa logo
مجردان انقلابی
14.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
اوج قله تقدیر ۶ 🌕 @mojaradan ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
اوج قله تقدیر ۶.mp3
12.33M
۶ ؛ شب برنامه‌ریزی، و دریافت تقدیرات است؛ متناسب با ظرفیت نَفْس هر انسان. ✦ تقدیر بعضی‌ کوچک است،به اندازه‌ چشم‌انداز و ظرفیت‌شان، ✦ ولی بعضی‌ها،تقدیرات میلیاردها انسان را باهم جذب می‌کنند. چگونه می‌توان از گروهِ دوم بود ؟ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 ■دل را ز شرار عشق سوزاند علے یڪ عمر شهر خود ماند علے ■وقتےڪہ شڪافٺ فرق او در محراب گفتنـد مگـر نـماز مـے خـواند ..!؟ مظلومیت امیرالمومنین علی علیه السلام فرج امام زمان عجل الله مارابرسان🤲 🤲الهی آمین، آمین یارب العالمین 🏴ایام شهادت حضرت علی علیه السلام تسلیت 💠 @mojaradan💠
🔴دیگران را قضاوت نکنیم! ✍امیرالمومنین امام علی علیه السلام:جرأت شما در عیب جویی از مردم، بزرگترین گناه است. ای بنده ی خدا ! در عیب جویی از بنده‌ای که مرتکب گناهی شده شتاب مکن؛ شاید گناه بزرگ او بخشیده شود ولی تو را به خاطر گناهی کوچک عذاب کنند. هر کدام از شما که به عیب دیگری آگاهی یافت، باید از عیب‌جویی او خودداری کند زیرا شما به عیب خود آگاه هستید. شکرگذاری به خاطر پاک بودنتان از گناهی که دیگری مرتکب شده، باید شما را از پیگیری کردن گناه دیگران باز دارد. 📚وسائل الشیعه، باب‌جهادالنفس، روایت۳۳۴ 🌹 🍃🍂 ‌‌‌ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
*🍀﷽‌🍀 رمـان #نــگـــــاه‌خـــــــــــدا 👀🕋 #پارت۳۹ 📜 صبح باصدای سلما بیدار شدم سلما: سارا بیدار
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۴٠ 📜 خواستم زنگ درو بزنم ،که نگاهم به عبا افتاده ،یادم رفته بود عبا رو بهش بدم عبا رو گذاشتم داخل نایلکس وسیلع هام زنگ و زدم ،خاله ساعده با دیدن من زد تو صورتش خاله ساعده: خدا مرگم بده چی شده سارا جان - چیزی نشده سر خوردم افتادم داخل جوب ( یه لبخندی هم زدم که باور کنن) رفتم تو اتاقم درو بستم لباسامو عوض کردم ، روی تخت دراز کشیدم برای اولین بار خدا رو شکر کردم ،شکر کردم که نگاهم کرد ،سرمو بردیم زیر پتو و گریه میکردم اینقدر گریه کردم که خوابم برد سلما : سارا جان ، بیدار شو ناهار بخوریم -من گشنم نیست شما بخورین سلما: سارا گریه کردی؟ -( چشمام پر اشک شد ) نه چیزی نیست سلما: چرا ،یه چیزی شده بگو چی شده؟ - تو رو خدا اذیتم نکن سلما ،لطفن تنهام بزار سلما: باشه چشم سلما رفت و من دوباره شروع کردم به‌گریه کردن ،هوا تاریک شده بود در اتاقم باز شد ،نگاه کردم بابا رضاست اومد کنار تخت نشست بابا رضا: سارا بابا ، - جانم بابا بابا رضا: چیزی شده ،چرا نمیای غذا نمیخوری؟ - فک کنم مریض شدم ،حالم خوب نیست ( بابا دستشو گذاشت روی سرم) : واییی تب داری سارا،پاشو بریم دکتر - نه بابا جون قرص بخورم خوب میشم ( بابا از اتاق رفت بیرون و با سلما اومد ، سلما هم دیدن حالم فهمید که تب کردم ) سلما: عمو رضا نگران نباشین من امشب میمونم کنارش قرص هم میدم بخوره که تبش بیاد پایین بابا رضا قبول کرد و رفت سلما هم رفت با قرص و یه تشک اب اومد کنارم نشست سلما: پاشو این قرص و بخور - دستت درد نکنه ( تمام تنم شروع کرده بود به لرزیدن ) سلما: مامان گفت که امروز با لباس خیس اومدی خونه سارا نمیخوای چیزی بگی - ( بغضم ترکید ، ماجرا رو واسش تعریف کردم ،اونم شروع کرد به کریه کردن) سلما: واییی سارا من که گفتم همراه ما بیا بیرون، اگه یه بلایی سرت میاومد ما جواب عمو رضا رو چی میدادیم ( منم فقط گریه میکردم) سلما: حالا خدا رو شکر که اون اقا اومد نجاتت داد ( سلما گفت که احتمالن یه طلبه باید باشه چون عبا همراهش بود) تا صبح سلما بالا سرم بود و پاشویم میکرد صبح که بیدار شدم دیدم سلما نیست لباسمو پوشیدم رفتم بیرون خاله ساعده داخل آشپز خونه بود داشت غذا درست میکرد تا منو دید اومد سمتم خاله ساعد: وااایییی ،چرا بلند شدی از جات ،برو تو اتاقت برات یه چیزی بیارم بخوری - خاله جون سلما کجاست؟ خاله ساعده: رفته علی اقا رو برسونه فرودگاه ،الاناست که برگرده* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب @mojaradan
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۴۱ 📜 خاله ساعده صبحانه رو آورد توی اتاق ،خوردم نیم ساعت سلما اومد خونه وارد اتاقم شد سلما: به خانم خانومااا ،خیلی واسه مامان خانوم ما عزیزین که صبحانه اتو آورده توی اتاق - ببخشید دیشب تا صبح نخوابیدی ! سلما: ( اومد کنارم دستشو گذاشت رو پیشونیم) نه خدا رو شکر تب نداری ،من برم لباسمو عوض کنم میام - سلما به کسی که چیزی نگفتی؟ سلما: چرا اتفاقن به همه گفتم ،فقط مونده خواجه حافظ شیرازی - بی مزه نزدیکای ظهر بابا و عمو حسین اومدن خونه ،بابا رضا اومد توی اتاقم بابا رضا: خدا رو شکر که بهتری ( لبخندی زدم ) بابا رضا: سارا جان واسه غروب بلیط گرفتم برگردیم - ( خیلی خوشحال بودم که بر میگردیم خونه): باشه بابا جون موقع ناهار سلما با غذاش بازی میکرد و چیزی نمیخورد ( منم با اینکه حالم خوب نبود ،نمیخواستم کسی چیزی بفهمه گفتم) - سلما جوون به همین زودی دلت واسه علی اقا تنگ شده غذا نمیخوری؟ ( همه خندیدن و سلما سرخ شد ) بعد ناهار رفتم اتاقم وسیله هامو گذاشتم داخل چمدون دیدم سلما دم در اتاق داره نگام میکنه - بفرما داخل دم در بده سلما: نمیشه نرین سارا هنوز دو: سه روز مونده تا تعطیلات تمام شه - یه عالم کار دارم باید برگردیم ،تازه میخوام واسه حاج بابا برم خاستگاری ( اومد بغلم کرد): من که از دلت باخبرم چه جوری میخندی تو دختر ( حرفی نزدم) بابا رضا: سارا بابا اماده ای بریم فرود گاه - اره بابا جون ( خاله ساعده رو بغل کردم ) : خاله جون خیلی خسته شدین این مدت خاله ساعده: ای چه حرفیه سارا جان تو هم مثل سلمایی برام - میدونم رو به سلما کردمو : خیلی دلم برات تنگ میشه ،حتمن زود بیاین ایران ( سلما اشک میریخت و چیزی نمیگفت ،فقط منو سلما میدونستیم علت این گریه ها چیه). عمو حسین مارو برد فرودگاه عمو حسین و بابا رضا همدیگه رو بغل کردن و خدا حافظی کردن سوار هواپیما شدیم سرمو گذاشتم روی دستای بابا - بابا جون بابا رضا: جانم بابا - میشه تا دو سه روز کسی نفهمه که رسیدیم ؟ بابا رضا: چرا سارا جان - میخوام یه کم استراحت کنم بابا رضا: چشم بابا* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب ادامـــــــه. دارد...... @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مداحی محمود کریمی برای ناشنوایان در 🔹حاج در دومین شب از مراسم احیای قدر و در شب (ع) برای ناشنوایان مداحی کرد. 🔹همراهی ناشنوایان حاضر در این مراسم (در یکی از رواق‌های حرم امام رضا علیه‌السلام) و اشعار خوانده شده بسیار زیبا بود @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀❁﷽❁ ڪربــلا پــــای پـــیــادهـ زائـر ســقــا شـدن کـــاش تـــقـدیــرم، شــــب قـــدر از هـــمـیــن هـا پــر شــود...🖐🏾🖇 @mojaradan ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋💚 🦋🌾 ◾️ شال عزا بر روی دوش و در غم بابا نشستی 😢 کجا بغض خودت را در کدام احیا شکستی 😔 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🤲 💚🤲 🥀 الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم 🥀 ◾▪◾▪ 🍀 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🍀 @mojaradan
تمرینی برای آمادگی پیش از ازدواج 🔸شما قبل از اینکه وارد رابطه جدی و ازدواج بشید می‌تونید در دوران نامزدی و آشنایی خانواده چند راهکار رو روی فرد مورد نظر امتحان کنید و به یک جمع‌بندی درست برسید. 🤔 شما می‌تونید یک برگه‌ بردارید و چند ستون بکشید: 1⃣ ستون اول: سعی کنید تمام ویژگی‌هایی که از همسر آینده‌تون می‌خواید دارا باشه رو بنویسید. 2⃣ در ستون بعدی می‌تونید ویژگی‌هایی که همسرتون نباید داشته باشه رو بنویسید. 3⃣ در این ستون هم ویژگی‌هایی که قطعی واستون مهم نیستند ولی ترجیح می‌دید باشه رو بنویسید. 💕 بعد از این مرحله شما با توجه به کلیتی که به دست آوردید و با برخوردهایی که انجام دادید شروع به ارزیابی فرد مورد نظرتون می‌کنید‌.‌ 💕 شما در این مرحله حتی می‌تونید با خود شخص هم بعضی از موضوعات رو در میان بذارید تا ببینید چقدر خواسته و توقع شما واسش مهمه. 💕 البته که برای نتیجه‌گیری دقیق‌تر و طرح درست خواسته‌ها صحبت با یک مشاور خیلی می‌تونه تاثیرگذار باشه. 💞 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 💍حکم روزه در وطن همسر را در این ویدیو ... 🎙حجت الاسلام خادم الخمسه 🌙 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آسیب شناسی روابط دختر و پسر قبل از ازدواج راهکارهای تشخیص صداقت طرف در خواستگاری @mojaradan
💞 همدلی از نوع همسرانه 💞 💞 همدلی با همسر باعث می‌شود تا همسران به راحتی به توافق و تفاهم بر سر موضوعات مختلف برسند و همچنین حس همدلی بین همسران می‌تواند باعث هماهنگی و یک دل و یک رنگ شدن آن ها شود. 💞 اگر همسرتان احساس کند که او را درک نمی کنید حتی اگر اشتباه می کند، باز هم یک دیوار از هیجان‌های منفی بین شما به وجود می‌آید. 💞 درک کردن طرف مقابل به این معنی نیست که شما تمام صحبت‌های او را تمام و کمال بپذیرید و تسلیم گفته‌هایش شوید، بلکه منظور فهمیدن احساسات و هیجانات یکدیگر است؛ یعنی اگر بین شما و همسرتان اختلافی هم وجود دارد این اختلاف نباید به رابطه عاطفی تان آسیب بزند. 💞 خیلی وقت‌ها همدلی می‌تواند ناراحتی‌ها را برطرف کند بدون این که توافق بین همسران به وجود آمده باشد. 💞 اغلب ناراحتی‌ها به خاطر وجود مشکلات نیست بلکه به خاطر عدم همدلی باعث می‌شود که در بروز مشکلات فرد خودش را قربانی و رهاشده احساس کند. ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @mojaradan ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه من من عاشقتم خدا میدونه عشقت برکت خونه مونه 🤍شهادت حضرت پدر تسلیت باد🤍 🌙 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👤 انسان شناسی ۱۱ @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
4_6017152574996613693.mp3
12.07M
۱۱ ← بعضی‌ها با نگاه کردن... با همین کار ساده، از ازل تا ابد را طی می‌کنند و از زمین، تا ملکوت آسمان‌ها ، اوج می‌گیرند! ← بعضی‌ها قادرند با همین کار ساده، پنجره‌ای به جهانی از یقین و هدف‌مندی و آرامش...به روی خود بگشایند! 💥 چرا ما سال‌هاست دیده‌ایم اما حقیقت شگرف نهفته در آنچه دیده‌ایم، هیچ‌گاه قلبمان را، تکان نداده‌است؟! @mojaradan ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
📩 توسل به امام زمان(عج) 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: امشب را که است، قدر بدانید. مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصی‌تان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. به ولیّ‌عصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم. ۷۱/۱/۷ 🏷 @mojaradan
367402753_1589551366.mp3
1.45M
🎙 بشنويد | تا صبح 1️⃣ اولین کلیپ صوتی از مجموعه‌ی چهار قسمتی 🏴 به مناسبت سالروز شهادت حضرت علی علیه‌السلام 🌙 @mojaradan
دیگر تمام شد،مرغ ازقفس پرید اینک شما و وحشت دنیای بی علی(ع)... 🌙 🆔 @mojaradan
مجردان انقلابی
*🍀﷽‌🍀 رمـان #نــگـــــاه‌خـــــــــــدا 👀🕋 #پارت۴۱ 📜 خاله ساعده صبحانه رو آورد توی اتاق ،خوردم
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۴۲ 📜 دو سه روز گذشت و از فردا باید میرفتم دانشگاه صبح یا صدای زنگ گوشیم بیدار شدم نگاه کردم عاطفه بود -الوووو عاطی: یعنی من دستم بهت برسه پوستت و میکنم - باز چی شده عاطی: دو روزه برگشتی ،اطلاع نمیدی ،ترسیدی بیام دنبال سوغاتیم - شرمنده خسته بودم حوصله کسی و نداشتم عاطی: الان من شدم کسی؟ باشه اشکال نداره - قهر نکن دیگه ،اتفاقن کارت داشتم میخواستم ببینمت عاطی: فعلن که وقت ندارم ،زنگ بزن از منشیم وقت بگیر - حتمن منشیت هم آقا سیده! عاطی: نه خیری ایشون رییس هستن - ای مرد زلیل عاطی: پنجشنبه میام دنبالت با هم بریم بیرون ،سوغاتیم و هم همرات بیار باز نگم - باشه بابا تو منو کشتی بلند شدم لباسامو پوشیدم ،سوار ماشین شدم و رفتم دانشگاه ،دانشگاه خلوت بود ،رفتم سر کلاس ، فک کنم ۱۲ نفر بودیم خیلی غیبت داشتن کلاسم که تمام شد رفتم داخل کافه دانشگاه یه کیک و نسکافه خردیم رفتم روی یه میز نشستم که گوشیم زنگ خورد خاله زهرا بود، حتمن اونم فهمیده برگشتیم - سلام خاله جون خوبین؟ خاله زهرا: سلام عزیزم ،رسیدن به خیر ،سفر خوش گذشت؟ - عالی بود خاله زهرا: سارا جان میخواستم بگم واسه پنجشنبه میخوایم بریم خاستگاری ،عروس خانم تاکید کردن حتمن تو هم باید باشی ،،میای دیگه - اره خاله جون میام خاله زهرا: قربون دختره فهمیدم برم - کاری ندارین خاله جون من باید برم سر کلاسم خاله زهرا: نه عزیزم برو به سلامت الان اینو چیکارش کنم ،به عاطفه چی بگم دوسه روز گذشت و با غیبت یاسری خیلی خوشحال بودم ،که لااقل یه کم ذهنم اروم تره* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب @mojaradan