eitaa logo
مجردان انقلابی
14.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و عرض تشکر ویژه خدمت همه دوستانی که در راهپیمایی با شکوه روز قدس شرکت داشتند حتی اگر هم برای ما عکس شون رو نفرستاده باشند 🌹 در آخر نوبت میرسه به نظر نهایی هیئت بررسی عکس های راهپیمایی ☺️ همه خوب بودن وسخت بود بینش انتخاب کردن ولی یکی از دوستان خوبمان با ارسال این عکسی که مجدد ارسال میکنم برنده ما بودند خداوند در تمام مراحل زندگی پشتیبان و حامی شون باشه انشاالله جایزه ارزش‌مندی رو تقدیمشون میکنیم و عرض تبریک ویژه دارم به این دوست و همراه عزیزمان با افتخار خادم شما در کانال مجردان انقلابی هستم بهشون تبریک و خسته نباشید میگیم 💐 امیدوارم دفعه بعدی برنده ما شما باشید 😉 دار شما ادمین جانتون .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
هدایت شده از مجردان انقلابی
الهی خدا حفظتون کنه و همیشه سلامت باشید زیر سایه پدر و مادرتون امام زمان و حضرت زهرا ❤️ به فرموده امام خمینی(ره )سربازان من در گهواره هستن . شما سربازان امام زمان هستید😍 تهران شهریار. صبا شهر .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
مجردان انقلابی
#حضور_در_راهپیمایی_روز_قدس الهی خدا حفظتون کنه و همیشه سلامت باشید زیر سایه پدر و مادرتون امام زمان
مبارکشون باشه ان شاءالله 😍😍 اعضای کانال دلتون میاد از این فرشته ها ببینید ازدواج نکنید😍😍 بابا دیگه دست بجونبونید😁
💞💞💍💍💞💞 🔰خیلی ها میگویند و دوستی های قبل ازدواج بستگی ب کردن میزان روابط خودتون داره ... اینکه ب جنسی ختم بشه یا ن مستقیما ب روابط و باز خورد های خودتون منتهی میشه ... ولی این سخن یک عمده داره اونم اینکه ما داریم در مورد دو انسان سخن میگویم که در باهم دوست میشوند که غریضه جنسی شدید دارند. همانطور که میدانید هر رابطه ای سه مرحله دارد: 1) مرحله نوپا : حدودا سه ماه اول رابطه را می گویند. و آرام آرام رابطه در حال شکل گیری است. 2) مرحله در حال رشد: بین تا شش ماه رابطه در حال رشد است. ما نسبت به همدیگر احساس پیدا می کنیم. و عاطفی بین ما پیش می آید. 3) مرحله جدی: که بعد از ماه این رابطه وارد مرحله می شود. و نسبت به هم وابسته عاطفی می شوند. و بعد از شش ماه اگر رابطه ای بخواهد قطع بشود (چون یک رابطه کاملا جدی است) خوردن روحی و روانی بلا شک در آن اتفاق می افتد. حالا تازه شما ببینید که یکی از این دو تا بخواهد هم بکند. چون در# عشق اول خودش با شکست روبرو شده معلوم نیست در دوم خودش بتواند موفق باشد و زندگی خوبی را آغاز بکند. وقتی به سوم برسه احتمال رابطه جنسی 90 درصد میشه. پس اینگونه قابل کنترل نیست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️در جلسات خواستگاری و آشنایی چه سوالاتی پرسیده شود؟! (2) 1️⃣اگر اختلاف نظري بين همسر و خانواده تان ايجاد شد، چگونه آنرا رفع مي کنيد؟ 2️⃣خانواده ي خود را سنتي مي دانيد يا مدرن؟ مي خواهيد چطور خانواده اي تشکيل دهيد؟ 3️⃣نظرتان راجع به مرد سالاري و زن سالاري چيست؟ 4️⃣تکليف مديريت خانه چه مي شود؟ 5️⃣در زمان وقوع اختلاف نظر ، اگر با گفتگو به نتيجه نرسيديم ، چه کسي نظر آخر را بدهد؟ 6️⃣چه عقيده اي در باره ي مديريت اقتصادي خانه داريد؟ 7️⃣تعريف تان از صرفه جويي چيست؟ 8️⃣چقدر اهل پس انداز هستيد؟ 9️⃣چقدر دوست داريد صاحب فرزند شويد؟ 🔟در تربيت فرزندان، چقدر اختيارات را به همسرتان واگذار مي کنيد؟ ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
ختم ۱۲۴ هزار صلوات برای حاجت ازدواج + طریقه ختم صلوات نذر 124 هزار صلوات : یکی از اون نذرهای خیلی خیلی مجربه که هر کسی انجامش بده حاجات زیادی و میگیره از جمله حاجت ازدواج . شرایط و نکات ختم صلوات : 1 – حتما صلوات ها رو با و عجل فرجهم بفرستید! 2 – فقط خودتون صلوات بفرستید و توی فرستادن صلوات از کسی کمک نگیرید! 3 – هر روز صلوات و بفرستید و هیچ روزی قطعش نکنید تا تموم بشه حتی اگر روزی 5 تا بتونید بفرستید ایرادی نداره اما نباید وسطش قطع کنید و حتی یک روز فاصله بندازید! «» .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
463_10837833034763.mp3
5.93M
🎙️سمینار ازدواج موفق⁦💕 ▫️قسمت: ۵ ▫️زمان: ۳۹ دقیقه ▫️دکتر: شاهین فرهنگ قسمت قبلی | قسمت بعدی .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تربیت فرزند کار سختیه؟ چیکار کنیم؟ 🔰 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
یبار اومدم به یکی بگم "خلایق هرچه لایق" یه نگاه به سر و وضع خودم کردم دیدم این بیشتر خودزنیه 😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
آقا من یه خواستگار داشتم این بنده خدا پدرش فوت شد امشب مادرشو دیدم تسلیت گفتم وسط تسلیت برگشته میگه اگه قبول میکردی شوهرم عروسی پسرشو میدید.گاااد .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان امشب شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان هست اگر حاجتی دارید امشب یعنی بعد اذان مغرب یک ختم قران نذر میکنید هدیه میکنید به یک امام یا شهید بعدبلافاصله یک حمد که سوره اول قران هست رو میخونید و یکسال مهلت دارید قران رو ختم کنید یعنی تا شب بیست و هفتم ماه رمضانِ بعد اگر موفق شدید زودتر از شب بیست و هفتم سال بعد قران رو ختم کنید یک صفحه را نگه دارید دقیقا شب بیست و هفتم ماه رمضان بعد بخونید این ختم مجربه یکی از دوستان ٩مرتبه ختم کرده و هر ٩حاجت ش رو گرفته اگر دوتا حاجت داشتید باید دوتا حمد و دوتا ختم قران کنید 👆👆👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان سجاده صبر💗 قسمت اول وقتی سمانه خانم این خبر رو بهش داد تنش گر گرفت، احساس کرد ال
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان سجاده صبر💗 قسمت دوم که سهیل خسته از سرکار اومد، فاطمه، علی وریحانه رو خوابونده بود تا بتونه راحت حرفهاشو به سهیل بزنه، طبق معمول سهیل که وارد خونه شد، همسر دوست داشتنیش رو در آغوش گرفت و بوسید، اما برای فاطمه این بوسه ها چند وقتی بود که بوی خیانت میداد، چیزی نگفت و گذاشت سهیل فکر کنه همه چیز خیلی عادیه -خسته نباشی -مرسی زندگی، امشب چه خوشگل شدی؟ - تو که هر روز همینو میگی -آخه هیچ وقت واسم تکراری نمیشی - پس چرا هی دنبال ورژنای جدید تر میگردی؟ سهیل که داشت کتش رو در میاورد، لحظه ای خشکش زد -چی؟ -هیچی ، دستاتو بشور ، بیا میز وچیدم زودتر شام بخوریم سهیل لحظه ای مکث کرد و بعد به سمت دستشویی رفت فاطمه قلبش به شدت میزد، هیجان زده بود، نمی دونست چطور باید با سهیل حرف بزنه، اگه اون انکار می کرد همه چیز رو چی؟ -خوب من که میدونم، خودش هم میدونه که حرفام راسته، پس انکارش اهمیتی نداره، هرچی می خواد بشه، من باید حرفمو بزنم با گفتن این حرفها خودش رو کمی آروم کرد. سهیل که با شستن دست و روش حسابی سرحال شده بود داد زد: -به به، چه بویی! بوی سیب زمینی سرخ شده با تن ماهی میاد!!! - دماغت رو ببر دماغ پزشکی، فکر کنم مشکل پیدا کرده. بعدم لبختد کم رنگی زد، سهیل که حالا روی صندلی آشپزخونه نشسته بود و حریصانه بشقاب قرمه سبزی رو نگاه میکرد گفت: -خداییش چرا این قرمه سبزی بوی سیب زمینی سرخ شده با تن ماهی میده؟ بعدم با نگاه شیطونی به فاطمه نگاه کرد فاطمه گفت: احتمالا چون شما خونه یه زن دیگتون سیب زمینی سرخ شده با تن ماهی خوردید، هنوز بوش تو دماغتون مونده سهیل که فکر میکرد فاطمه داره باهاش شوخی میکنه گفت: -نه اون زنم قیمه درست کرده بود تن فاطمه لحظه ای لرزید که از چشم سهیل دور نموند، همون جور که چنگال پر از سالادش رو میذاشت دهنش گفت: -شوخی کردم بابا، زنم کجا بود؟ نترس، تو یک دونه ای تو دنیا. فاطمه لبخندی زد و چیزی نگفت و غذا رو کشید.                               *** بعد از شام فاطمه سینی چایی رو گذاشت جلوی سهیل که داشت تلویزیون نگاه میکرد، سهیل تشکری کرد و بدون اینکه چشم از تلویزیون برداره یک لیوان چایی برداشت و مشغول نوشیدن  شد. فاطمه اما دل تو دلش نبود، شاید امشب تمام پرده های حرمتی که بین خودش و شوهرش ساخته بود از بین میرفت، هیچ وقت تحت هیچ شرایطی حرمت شوهرش رو نشکسته بود و حالا مجبور بود حرفهایی بزنه که خیلی براش دردناک بود، اما کاری بود که باید انجام میداد برای همین... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه رفیق شهید انتخاب کنید باهاشون شروع کنید رفیق شدن بعد چند وقت اثرش توی زندگی تو می بینید منتها فقط یه شرط داره...!؟
سلام ادمین جان فقط ی قسمت از رمان برامون میزارید🥲😕 یکی خیلی کمع میشه بیشترش کنید لفطااااا🥲🙏♥ سلام علیکم به به به یاد ادمین افتادید . فکر کردم بعد از این مدت طولانی نبودنم . کلا فراموشم کردید . 😉 چشم به روی چشم یک پارت دیگه هم میزارم .❤️
ببخشید در مورد ختم شب بیست و هفتم . چرا زودتر این ختم رو توی کانال قرار ندادین؟ آخه من این ختم رو الان دیدم حالا نذر ختم قرآن حتما باید بلافاصله بعد از اذان مغرب باشه؟ یا الانم میشه نذر کرد؟ ❤️ این ختم کل قرآن که گذاشتین ،اشکال نداره بعد از نماز مغرب نباشه ؟ چون من نماز نمیخونم گفتم آخر شب نذر کنم اشکال نداره؟😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام برعقلم! آن هنگام که چشمان تورا دید. 👀🫀 ‌.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
💗رمان سجاده صبر💗قسمت سوم کنترل تلویزیونو گرفت وخاموشش کرد. سهیل باتعجب نگاهش کرد وگفت: -چرا خاموش کردی؟ -می خوام باهات حرف بزنم سهیل لبخندی زد و گفت: به به، بفرمایید سرکار زندگی  بعدم دستش رو گذاشت زیر چونشو به فاطمه نگاه کرد نگاه سهیل خیلی سنگین تر از چیزی بود که فاطمه تصورش رو میکرد، توی دلش شروع کرد به خوندن آیت الکرسی، سکوت فاطمه باعث شد سهیل کمی مشکوک بشه ،حالت جدی ای به خودش گرفت و گفت: -بگو، منتظرم، از چی میترسی؟ -امروز سمانه خانم اومده بود اینجا -خب؟ -میگفت شوهر تو با این پیردختر طبقه بالا نسبت فامیلی ای داره که انقدر باهاش گرم میگیره؟ سهیل سکوت کرده بودو با کمی اخم فاطمه رو نگاه میکرد، فاطمه ادامه داد: -خانم سهرابی همکارت بهت پیام داده بود، من ناخود آگاه خوندمش، اولش فکر کردم اشتباهی به جای اینکه برای شوهرش بفرسته برای تو فرستاده... اما خب اسم تو رو صدا زده بود .... راستی چند روز پیش که اومدم شرکتتون، نیم ساعت زودتر رسیدم، صدای تو و منشیت و حرفهایی که میزدید رو شنیدم، توی مهمونی خونه خاله جون اینا، چشمکاتو به دوستای مرضیه دیدم... فاطمه همین جور میگفت و میگفت و نگاه سهیل سنگین تر میشد و اخمهاش بیشتر توی هم میرفت. که ناگهان وسط حرفهای فاطمه داد زد: -بس کن. فاطمه همچنان سرش پایین بود، اما سکوت کرد و چیزی نگفت، انگار برای اولین بار داشت به سهیل میگفت من خیلی چیزا رو میدونم، سهیل گیج و سردرگم بود، باورش نمیشد که فاطمه این حرفها رو بهش زده باشه، خجالت میکشید، احساس شرم میکرد، احساس انزجار، اما نمی خواست خودش رو از تک و تا بندازه، تا الان فکر میکرد فاطمه نمی فهمه، یا شاید براش مهم نیست، اما الان وقتی صدای لرزان و پردرد فاطمه رو شنید نمی دونست چی باید بگه. سکوت بدی بود، نه سهیل حرفی میزد و نه فاطمه، هر دو منتظر بودن طرف مقابل حرفی بزنه که آخر هم فاطمه شروع کرد: -طلاقم بده  همین جمله دو حرفی کافی بود که سهیل مثل سنگ خشکش بزنه، باورش نمیشد، فاطمه و طلاق، نمی تونست حتی تصور کنه که یک روز فاطمه عزیز و دوست داشتنیش پیشش نباشه، از طرفی حرفهای اول فاطمه بهش فهموند که اگر فاطمه طلاق می خواد علت منطقی ای داره، گیج بود، از جاش بلند شد، چرخی دور خونه زد، توی موهاش دست کشید و چند تا نفس آروم کشید. به فاطمه حق میداد، به خودش هم حق میداد، شاید روابط نامشروعی با دخترای دیگه داشته، اما هیچ وقت دختری رو دوست نداشته، همیشه برای رفع این میل سرکشش دست به این کارها زده، کارهایی که از دوران مجردی بهش عادت کرده بود و نمی تونست با ازدواج با فاطمه یکهو روی همه اون عادتها خط بکشه، دختران زیادی رو در آغوش گرفته بود، اما همیشه از این هم آغوشی بوی تعفن احساس میکرد و البته لذتی که براش عادت شده بود و شهوتی که آروم گرفته بود، حتی ازدواج با اولین و تنها دختری که عاشقش شده بود و از صمیم قلب دوستش میداشت، نمی تونست مانع اون میلش و شهوتش و عادتش بشه. با خودش کلنجار میرفت، نمی دونست چی بگه، امیدوار بود حداقل فاطمه فقط فکر کنه که اون با دخترای دیگه لاس میزنه، دعا میکرد ندونه که این لاس زدن برای رسیدن به اون لذت بوده. فاطمه که سردرگمی سهیل رو دید دلش بیشتر از قبل گرفت، با خودش میگفت: آخه چرا؟ مگه من چی کم گذاشتم براش؟ همیشه بهترین لباسهام، بهترین آرایشهام برای اون بوده، چرا باید این طور به من خیانت کنه، جوابی پیدانمیکرد، به مردی که روزی عاشقش بود اما الان تنها پیکره ای از عشقش مونده بود نگاهی کرد و از جاش بلند شد و رفت توی اتاقش،روی تخت دراز کشید و آروم و بی صدا اشک ریخت. اما سهیل تا صبح نخوابید صدای گوشی فاطمه بلند شد که ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غیر از این است... که اکنون در این جهان... مظلومان این روایت؛ مردم مسلمان فلسطین هستند و فرعونان زمانه؛ اسرائیلی های خونخوار خونریز!؟؟؟؟ پس حالا شما موسی هستی... موسی نجات بخش... موسی شکافنده رود نیل... موسی غرق کننده فرعون... کجایی موسی منجی اهل عالم!؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
جز ڪرببلا در رمضان، نیسٺ دعایم آنجا حرم الله ترین شهر جهان اسٺ ♥️ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´