✅ زندگی طبیعی و حوادث غیر منتظره
پدرم یک قصه شیرینی می گفت. دو تا از بستگان ما، در بازار کهنه ی قم کنار هم نجاری داشتند. حدود هفتاد سال با هم دوست بودند، هفتاد سال با هم مهربان زندگی کرده بودند، بعدها این ها با هم یک سفر حج رفتند. حجِ آن موقع هم طولانی بود. سه یا چهار ماه در سفر بودند. در این سفر طولانی این هایی که هفتاد سال با هم در #حَضَر دوست بودند، هیچ مشکلی نداشتند، در سفر مکه بر سر این که چه کسی اول قلیان بکشد، دعواشان شده بود! او می گفت تو اول دودش را گرفته ای، این دیگر خاکستر شد و آن…
پدرم می گفت به این نتیجه رسیدند که قلیان را از دو طرف سوراخ کنند و با هم می کشیدند!
این نکته ی خیلی #لطیفی است که من خیال نکنم اگر با همسرم تفاهم داشتیم، وقتی که خواهرم آمد، مادرم آمد، همسایه ای آمد، مهاجری آمد، مسافری آمد، ما بدون مشکل بمانیم. ما یک زندگی #طبیعی داشته ایم ولی حالا حوادث غیر مترقبه ای پیش می آید. این حوادث را باید برایش برنامه ریزی داشته باشیم. اینجاست که اگر مرد بخواهد تحکّم کند به خانمش که تو باید این کارها را بکنی یا خانم بخواهد #تحکّم بکند… باخته اند. مرد حتی در برابر تحکّم خانمش چه وقت عکس العمل نشان بدهد؟ این مسائلی است که باید بیاموزیم ما.
#استاد_علی_صفایی_حائری
#عین_صاد
📚 روابط متکامل زن و مرد/ص ۵۶
📱
@mojaradan