4994648838.mp3
161.2K
سلام استاد
من یه دختر ۱۸ سالم،به تازگی پسری مذهبی و متدین بهم ابراز علاقه کرده و میخواد به خواستگاری بیاد...
شرایط همدیگه رو تا یه حدود کمی میدونیم از طریق چت
اما من خودم از خودم میترسم یعنی درواقع به تصمیم خودم اطمینان ندارم
میترسم یه موقع اگر احساس کردم به این پسر علاقه مندم چند روز بعد دلسرد بشم و بفهمم احساسم زود گذر بوده...
و همچنین چون اون پسر هم سنی نداره ۱۹ سالو چند ماهشه
میترسم اون بعد مدتی پشیمون شه یا از علاقش برگرده
هنوز به خانوادم درباره این پسر اطلاعی ندادم..
لطفا راهنمایی کنید.
متشکرم.
#ارتباط_مجازی
#عشق_مجازی
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
🔘شش اشتباه رایج و خطرناک💕#دوران_آشنایی
⚡اول:رابطه عاشقانه قبل از شناخت کافی
🔸️پنهان بودن مسائل مهم
✍زمانی که بدون شناخت کافی،احساسات درگیر شود،شنیدن فریادهای عقل سخت خواهد بود.
🔹رابطه عاشقانه قبل از شناخت کافی باعث می شود تا بسیاری از مسائل مهمی که در انتخاب شریک زندگی نقش دارند،از دید زوجین پنهان بماند.
❤️⃝⃡🍂• #مـجࢪدانھ🦋
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
°°°
#انگیزشی ❤️
#دوســـــتخوبـــــم😊
ما باید به #زندگی معنا بدیم نه اینکه منتظر وایستیم تا #زندگی بهمون معنا بده 😌
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 😋👇👇👇
@mojaradan
°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
راز #آرامش 😍
رها کردن ذهن از نگرانیهاست و #توکل بزرگترین راه آرامش یافتن است👍
یادت باشه قدرتی بالاتر از توهست که حواسش به همه چیز هست
پس دیگه نگرانِ هیچی نباش😌
•.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #کلیـــღـــــپ
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁﴾ @mojaradan
مجردان انقلابی
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_سوم 🎬 م
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_چهارم🎬
《"خانوم کوچولو!" بعد از آن همه رجز خوانی تازه به او گفته بود «خانوم کوچولو» به دختر ناز پرورده اي که کسی بهش نمیگفت بالای چشمت ابروست!
چادرش را تکاند و گره روسریش را محکم کرد نمیدانست چرا، ولی از او خوشش آمده بود در
خانه کسی به او نمیگفت چه طور بپوشد با چه کسی راه برود چه بخواند و چه ببیند اما او به خاطر حجابش مؤاخذه اش کرده بود حرفهایش تند بود اما به دلش نشسته بود ..!!》
گوشه ي ذهنم مونده بود که اون کیه... منوچهر بود پسر همسایه روبروییمون اما هیچ وقت ندیده بودمش رفت وآمد خانوادگی داشتیم، اسمش رو شنیده بودم، ولی ندیده بودمش...
یه بار دیگه هم دیدمش... بیست و یک بهمن از دانشکده پلیس اسلحه برداشتیم من سه چهار تا ژ_سه انداختم روي دوشم ویک قطار فشنگ دور گردنم...
خیابونها سنگر بندي بود از پشت بام ها
میپریدیم ده دوازده تا پشت بام رو رد کردیم دم کلانتري شش خیابان گرگان اومدیم توی خیابان اونجا هم سنگر زده بودن هر چی آورده بودیم دادیم منوچهر اونجا بود صورتش رو با چفیه بسته بود. فقط چشم هاش پیدا بود گفت:
-بازم که تویی؟
فشنگ ها رو از دستم گرفت خندید و گفت:
-اینا چیه؟ با دست پرتشون می کنن؟!
فشنگ دوشکا با خودم آورده بودم! فکر می کردم چون بزرگن خیلی به درد می خورن...!
گفتم :اگه به درد شما نمی خورن ،می برمشون جای دیگه..
گفت:نه نه دستت درد نکنه .فقط زود از اینجا برید..
《نمیتوانست به آن دوبار دیدن او بی اعتنا باشد دلش میخواست بداند او که آنروز مثل پر کاه بلندش کرد و نجاتش داد و هر دو بار آن همه متلک بارش کرد، کیست! حتی اسمش را هم نمی دانست. چرا فکرش را مشغول کرده بود؟ شاید فقط از روي کنجکاوي... نمی دانست احساسش چیست خودش را متقاعد کرد که دیگر نمیبیندش بهتر است فراموشش کند، ولی او وقت و بی وقت می آمد به خاطرش.》
این طور نبود که بشینم دائم فکر کنم یا اداي عاشق پیشه ها رو دربیارم و اشتهام رو از دست بدم... نه، ولی منوچهر اولین مردي بود که وارد زندگیم شد. اولین و آخرین مرد.
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
🌼✨همانا برترین کارها،
کار برای امام زمان است✨🌼
@mojaradan
💍
💞💍
💍💞💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
#خـــــداجونممۍگويد:
تو ای زيباتر از خورشيد زيبايم
تو ای والاترين مهمان دنيايم😍
بدان #آغوش من باز است
شروع كن . . . !
يک قدم با #تـــــو . . .
تمام گامهای مانده اش با من♥️
•.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
#پایان_فعالیت می
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #کلیـــღـــــپ
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁﴾@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_ارامش
🔵فرازی از سوره مبارکه #تحریم
به روایت #خَلَف_از_حمزه در مقام #بیات
🔴🔴بیات شوری🔴🔴 با صدای ماندگار مرحوم استاد #عبدالمنعم_طوخی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
┄┅┅═✧❅💞❅✧═┅┅┄
@mojaradan
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#صلےالله_علیڪ_ایها_ارباب✋❤️
خواهیدبه سوی دوست پروازکنید
یا زندگی دوباره آغازکنید
یک پنجره از اتاق تنهاییتان
هرصبح به سمت کربلا بازکنید...
🌱#اللہمعجللولیڪالفرج 🌱
@mojaradan
••|💙🦋|••
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
"انتظار" یعنی🍃
"عطر نرگس"در هوا سر میکشد..🌸
"انتظار" یعنی
*قلب عاشق*
سوی او پر میکشد...
"انتظار" یعنی
*روشن از رویش*
بگردد این جهان...
"انتظار" یعنی🍃
"منتظر" مهدی صاحب زمان" عج بودن🌸
* اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج ❤️
─━━━━⊱♥️⊰━━━━─
@mojaradan
─━━━━⊱♥️⊰━━━━─
مجردان انقلابی
💫🌟💫🌟💫🌟 #انچه_مجردان_باید_بدانند #قسمت_دوم ❣ #ازدواج با همسر بچه دار امکان پذیر است یا خیر؟ ✳️ قد
💫🌟💫🌟💫🌟
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_سوم
❣ #ازدواج با همسر بچه دار امکان پذیر است یا خیر؟
✳️ قدم پنجم:
باید بسنجی که آیا می توانی آنقدر صبوری کنی تا از مرحله پذیرش فرزند همسرت عبور کنی. شاید مثل فیلم ها او خیلی زود تو را قبول نکند و مدت های زیادی به چشم یک رقیب که مادرش را از او گرفته به تو نگاه کند. طلاق کابوس بچه هاست و ازدواج دوباره والدین در سنین کودکی باتوجه به اینکه امید به برگشت به زندگی گذشته را در آنها از بین می برد، در بیشتر موارد مورد تنفر است. می توانی با رفتار معقول و منطقی خود کمک کنی تا فرزند همسرت، تو را کنار مادرش بپذیرد؟ باید به این سوالات کاملا منطقی جواب دهی. اگر بخواهی خودت گرفتار حس حسادت بشوی و نتوانی همسری که تازه به زندگیت آمده را با فرزندش تقسیم کنی، خیلی زود او را خسته می کنی.قرار گرفتن بین تو و فرزندش باعث می شود مدام احساس گناه کند که برای یکی از شما کم می گذارد و این احساس روحیه او را تخریب خواهد کرد.
✳️ قدم ششم:
حالا که درباره همه این موارد فکر کردی، وقتی تصمیم به چنین ازدواجی گرفتی، باید نسبت به نحوه نگهداری از فرزند همسرت اطلاع کامل پیدا کنی. همسرت، همسر سابقش را می بیند؟ با او حرف می زند؟ باید بدانی که ارتباط آنها به طور کامل از بین نمی رود چون فرزند مشترکی دارند که برای همیشه آنها را به هم مربوط می کند.همه زوج های جوان دوست دارند باهم تنها باشند،.
#انتخاب_همسر
#ادامه_دلرد
@mojaradan
-🌸-
-
-
میدونےچراشیشہجلوماشینانقدبزرگہولۍ
اینہعقبانقدڪوچیڪہ؟
چونگذشتہبہاندازهایندهاهمیتنداره؛بنابراینهمیشہبہجلونگاهڪنوادامہبده . .💛^^
#بہخودتانرژۍِخوببدهじ
-
-
¦🌸💭¦➺ #ایدھ
¦🌸💭¦➺ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
-🌸-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
بعدازڪروناڪجاسفربریم🤩
اینجـــــا #خانهملاباشی🏡
دراصفھـــــانزیبـــــا♥️
ــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #ڪجاسفـــــربریم
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍 @mojaradan
آدم های قوی از سیاره ی
دیگری نیامده اند،
آن ها هم مشکلاتِ خودشان
را دارند
تفاوت اینجاست؛
آن ها پذیرفته اند از پسِ
هر مشکلی بر می آیند،
آن ها خودشان را باور کرده اند،
از مشکلات و محدودیت ها
پله ساخته اند ، نه کوه !!!
❤️⃝⃡🍂• #انگیزشے💛
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
مجردان انقلابی
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_چهارم🎬
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_پنجم🎬
بعد از انقلاب سرمون گرم شد به درس ومدرسه مسئول شوراي مدرسه شدم. این کارا رو بیشتر از درس خوندن دوست داشتم.
تابستون کلاس خیاطی و زبان اسم نوشتم. دوستم مریم می اومد دنبالم با هم می رفتیم .
اون روز می خواستیم بریم کلاس خیاطی، در رو نبسته بودم که تلفن زنگ زد...
با لطیفه خانم همسایه روبروییمون کار داشتن خونشون تلفن نداشتن...
رفتم صداشون کنم، لاي در باز بود رفتم توي حیاط دیدم منوچهر روي پله ها نشسته و سیگار می کشه...
اصلا یادم رفت چرا اونجا هستم. من به اون نگاه می کردم و اون به من، تا اینکه بلند شد رفت توي اتاق...
لطیفه خانم اومد بیرون.
گفت:"فرشته جان کاری داشتی؟"
تازه به صرافت افتادم پاي تلفن یک نفر منتظره....
منوچهر رو صدا زد و گفت میره پاي تلفن. منوچهر پسر لطیفه خانم بود.
از من پرسید :" کجا میری؟"
گفتم:"کلاس".
گفت:" واستا منوچهر میرسوندت".
آن روز منوچهر ما رو رسوند کلاس توي راه هیچ حرفی نزدیم.برام غیر منتظره بود فکر نمی کردم دیگه ببینمش چه برسه به اینکه همسایه باشیم ...
آخر همون هفته خانوادگی رفتیم فشم باغ پدرم ...
《منوچهر و پدر نشسته بودند کنار هم و آهسته حرف می زدند...
چوب بلندي را که پیدا کرده بود، روي شانه اش گذاشت و بچه ها را صدا زد که با خودش ببرد کنار رودخانه منوچهر هم رفت دنبالشان . بچه ها توي آب بازي می کردند...
فرشته تکیه اش را داد به چوب، روي سنگی نشست و دستش را برد توی آب ...
منوچهر روبه رویش،دست به سینه ایستاد و گفت: "من میخواهم بروم پاوه، یعنی هر جا که نیاز باشد نمی توانم راکد بمانم".
فرشته گفت: "خب نمانید ".
گفت:"نمی دانم چه طور بگویم "
دلش می خواست آدم ها حرف دلشان را رك بزنند. از طفره رفتن بدش می آمد، به خصوص اگر قرار بود آن آدم شریک زندگیش باشد! باید بتواند غرورش را بشکند....
گفت: "پس اول بروید یاد بگیرید بعد بیایید بگویید".
منوچهر دستش را بین موهایش کشدید جوابی نداشت کمی ماند و رفت...》
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
🌼✨همانا برترین کارها،
کار برای امام زمان است✨🌼
@mojaradan
💍
💞💍
💍💞💍
26.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬#بخش_چهارم چطوری نه موثر بگیم
↲ ارتباط برقرار کردن با توضیح
#مهارت_نه_گفتن
#پایان_فعالیت
@mojaradan 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_ارامش
@mojaradan