eitaa logo
مجردان انقلابی
14.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 انسان شناسی ۱۲ @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
1_1434542070.mp3
10.02M
۱۲ ❓مگر تفکر، چه تاثیری می‌تواند بر انسان، داشته باشد؛ که اهل‌بیت علیهم‌السلام، گاهی به جای خواندن نماز شب، تا اذان صبح، غرق در نگریستن به آسمان و اندیشیدن به خلقت آن، می‌شده‌اند؟! ❓چرا و چگونه، ساعتی... ثانیه‌ای... لحظه‌ای تفکر... می‌تواند از سال‌ها عبادت، ارزشمندتر باشد؟! @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
✳️ خدایا آمدم! 🔻 بعضی از شرایط واجب و اساسی است، بعضی مستحب. شرایط اساسی توبه چند چیز است: ۱. انسان جدّا از گذشته شود؛ ۲. تصمیم جدی بگیرد که در آینده آن کار را نکند؛ ۳. بعد از پشیمانی نسبت به گذشته و تصمیم نسبت به آینده، با به پیشگاه ذات اقدس اله عرض کند و بگوید: خدایا آمدم! 🔸 نه رو به قبله بودن لازم است، نه آب توبه خوردن و نه طهارت ظاهری مثل وضو و غسل، فقط بگوید: خدایا آمدم. این اساس توبه است. 🔺 به هر حال خودِ توبه در حکم آب است و انسان را شست‌وشو می‌دهد. 👤 📚 برگرفته از کتاب «توصیه‌ها، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» 📖 صفحات ۸۱ و ۸۲ @mojaradan
مجردان انقلابی
*🍀﷽‌🍀 رمـان #نــگـــــاه‌خـــــــــــدا 👀🕋 #پارت۴۳ 📜 پنجشنبه صبح زود بیدار شدم چون میدونستم عاطف
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۴۳ 📜 پنجشنبه صبح زود بیدار شدم چون میدونستم عاطفه زود میاد دنبالم رفتم حمام دوش گرفتم لباسمو پوشیدم رفتم پایین یه کم صبحانه خوردم که صدا زنگ آیفون و شنیدم ، رفتم دیدم عاطفه است درو باز کردم کیفمو برداشتم ،سوغاتی عاطی رو هم گرفتم رفتم ( سوار ماشین شدم با عاطفه روبوسی کردم ) - بفرما اینم سوغاتی شما عاطی: ای واااییی چرا زحمت کشیدی ما که راضی نبودیم - خوبه حالا اگه نمی آوردم دارم میزدی عاطی: اره واقعا ،کجا بریم - نمیدونم یه جا بریم زود برگردیم که امشب میخوایم بریم خاستگاری عاطی: واییی بادا بادا مبارک بادا ،ایشالله خاستگاری تو - کوفت عاطی: پس بریم اول گلزار - باشه بریم رسیدیم بهشت زهرا من رفتم سمت مزار مامان فاطمه ،عاطی هم اومد یه فاتحه ای خوند و رفت سمت گلزار شهدا نشستم کنار قبر ،سرمو گذاشتم روی سنگ ،و بغضمو شکستمو گریه کردم ،واییی که چقدر خسته ام مامان ،ای کاش تو بودی و من رفته بودم،حتمن میدونی امشب چه خبره ،ای کاش قلبم وایسته و نرم به این خاستگاری حرفام که تمام شد رفتم سمت گلزار دیدم عاطفه مثل همیشه نشسته داره درد و دل میکنه برگشتم چشمم به شهید گمنام خورد ..شهیدی که دورو اطرافش همه اسم و نشان داشتن ولی این شهید بی نام نشان بود رفتم نزدیک سنگ قبرش نشستم ، میگن که شماها زنده این راسته؟ چرا خواستی بی نام و نشان باشی ،؟ چرا دوست نداشتی مثل بقیه عکست روی سنگ باشع؟ مادر نداشتی؟ مادرت دل نداشت؟ چه طور حاضر شدی چشم به راهش نگه داری؟ سرمو گذاشتم روی سنگ وگریه ام شدت گرفت؟ نمیدونم دلم به حال تو گریه میکنه یا دلم به حال بدبختی های خودم یه دفعه چشمم به یه کفش مردانه افتاد سرمو برداشتمو و از جام بلند شدم رومو برگردوندم ،چشم هامو زبونم قفل شده بود اینجا چیکار میکرد کاظمی بود ( سرش پایین بود) و گفت: ببخشید میشه برید کنار من بشینم اینجا منم ازش فاصله گرفتم نگاه کردم از جیبش یه قرآن کوچیکی درآورد شروع کرد به خوندن عاطی: سارا اینجایی کل مزارو گشتم بیا بریم دیر میشه ( عاطفه ،دستمو گرفت و از اونجا دور شدم )* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب @mojaradan
مجردان انقلابی
*🍀﷽‌🍀 رمـان #نــگـــــاه‌خـــــــــــدا 👀🕋 #پارت۴۳ 📜 پنجشنبه صبح زود بیدار شدم چون میدونستم عاطف
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۴۴ 📜 سوار ماشین شدیمو رفتیم پاتوق همیشگیمون توی راه اصلا حرفی نزدم رفتم داخل کافه روی یه میز نشتیم عاطی: سارا اتفاقی افتاده؟ چرا اصلا حرفی نمیزنی؟ ( منم کل ماجرا رو براش تعریف کردم ) عاطی: دختره دیونه اون پسره جونتو نجات داد ،تو برو بر نگاش کردی؟ - زبونم و مغزم قفل کرد با دیدنش ،نمیدونستم چیکار کنم عاطی؛ اشکال نداره ،دفعه بعد اومدی ازش تشکر کن - نمیدونم اگه دفعه بعدی هم باشه نزدیکای غروب بود که عاطفه منو رسوند خونه رفتم تو اتاقم لباسامو دراوردم یه کم دراز کشیدم ای کاش میتونستم نرم امشب ، اصلا حالم خوب نبود ، صدای باز شدن در ورودی و شنیدم بابا رضا بود ،میدونستم که بابا رضا هیچ وقت بهم نمیگه که بیا امشب ،واسه همین از توکمد لباس عیدی که بابا خریده بود و پوشیدم رفتم بیرون - سلام بابا رضا بابا رضا: سلام ساراجان - من اماده م شما هم برین یه لباس قشنگ بپوشین باهم بریم (بابا رضا چیزی نگفت فقط گفت ) چشم ،بابا اماده شد و سوار ماشیم شدیم و حرکت کردیم توی راه فقط به اتفاق این مدت فکر کردم ،یعنی اینا همه یه نشونه اس؟ بابارضا: ساراجان رسیدیم ( نگاه کردم ،مادر جون و آقاجون با خاله زهرا زودتر از ما رسیدن ولی داخل نرفتن ) پیاده شدم و با اقا جون و مادر جون و خاله زهرا روبوسی کردم و رفتیم داخل وارد خونه شدیم احوال پرسی کردیم رفتم یه جا نشستیم همه سکوت کرده بودیم که خاله زهرا یه دفعه گفت: مریم خانم اینم سارا خانم ما که گفتین حتمن باید بیاد دنبال صدا میگشتم که مریم کیه مریم : بله خیلی خوش اومدن ( یه خانم چادری که با دستاش چادرشو روی صورتش محکم نگه داشت ) مریم خانم : ببخشید اگه میشه من با سارا خانم صحبت کنم ( واا مگه من دامادم که میخواد صحبت کنه) یه نگاهی به بابا رضا کردم که با چشماش اشاره کرد که بلند شم منم از جا بلند شدمو همراه مریم رفتم رفتیم داخل یه اتاقی نگاهم خیره شد به چند تا عکس روی میز مریم : این آقا مجتبی همسرم بودن ، یکی از مدافعین حرم بودن که شهید شدن (از تو چشماش هنوز میشد عشق ونسبت به شوهرش دید ) مریم: من میخواستم اول با شما صحبت کنم،میدونم خیلی سخت بوده برات که امشب اینجا حضور داشته باشی ، من یه پسر یک سال و نیمه دارم نمیتونم از خودم جداش کنم ،از تو هم میخوام که منو مثل یه دوست قبول کنی ،چون میدونم هیچ وقت مثل یه مادر نمیشم برات ( یعنی این شهید هنوز بچه اش هم ندیده ،چه طور تونست دل بکنه از زندگیش و بره شهید بشه ،از حرفاش خیلی خوشم اومد ،خانم معقول و باشخصیتی بود* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب @mojaradan
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۴۵ 📜 لبخند زدمو گفتم مبارکه مریم دستمو گرفت: امیدوارم دوست خوبی برات باشم بلند شدیم و رفتیم بیرون با لبخند من همه صلوات فرستادن و تبریک میگفتن قرار شد بابا رضا و مریم فردا خودشون یه جا قرار بزارن صحبتاشونو بکنن توی راه متوجه شدم خونه ای که بودیم خونه پدر شوهر و مادر شوهر مریم بود چقدر آدم میتونه بزرگ باشه اجازه بده که واسه عروسش خاستگار بیاد خونه بابا رضا هم اصلا چیزی ازم نپرسید که تو اتاق بین منو مریم چه اتفاقی افتاده اینقدر خسته بودم که شب بخیر به بابا گفتم و رفتم اتاقم چشمم به عبا افتاد رفتم گرفتمش اوردمش کنار خودم بلااخره پیدات کردم صبح بیدار شدم بابا خونه نبود فهمیدم قرار بود و بابا با مریم برن بیرون صحبت کنن منم مشغول مرتب کردن اتاقم شدم نمیخواستم وقتی مریم اومد اینجا فک کنه دختر شلخته ای هستم گوشیم زنگ خورد خاله زهرا بود - سلام خاله جون خوبین خاله زهرا: سلام عزیزم ؟ توخوبی؟ - مرسی ممنون خاله زهرا : سارا جان بابا زنگ زد به من گفت با مریم به تفاهم رسیدن ،چون خجالت میکشید خودش بهت بگه واسه همین به من گفت که به تو بگم - باشه خاله جون مبارکشون باشه خاله زهرا: سارا جان فردا میای بریم واسه مریم وسیله بخریم؟ - نه خاله جون من دانشگاه دارم نمیتونم بیام شما خودتون همه کارا رو انجام بدین خاله زهرا: باشه عزیزم پس فعلن -به سلامت کارامو که رسیدم رفتم شام مفصل درست کردم واسه بابا که فک کنه منم راضی ام هرچند ته دلم راضی نبود ولی چه کنم که مامانم خواسته* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب ادامـــــــه. دارد...... @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❁﷽❁ ڪاسہ صبرم شده لبریز از داغ حرم داغـــدار گنبـــدم آقا تســـلایم بده من مگر چیز زیادے از تو مےخواهم حسین؟ گوشہ اے از صحن زیبایٺ مرا جایم بده @mojaradan ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💚🦋|•• کن فیکون که کاری ندارد برای خدا... کن فیکونی برای اصلاح امر شما!! میانه‌ی شب‌هایی که مقدر می‌شود تمامی تقدیرها؛ ای کاش خواستن تقدیر ما باشد و آمدن تقدیر شما ... 💚•• @mojaradan
☑️اصلاح رفتار با ازدواج سؤال: می‌خواهم با خانمی که رفتارهای نابهنجاری دارد، ازدواج کنم. آیا می‌توانم با ، بر او تأثیر گذاشته، اصلاحش کنم؟ ✅ ازدواج مهم‌ترین رخداد زندگی شما است و انگیزه‌های خاصی دارد و راهکار اصلاح نابهنجاری‌های دیگران نیستند. برای این مقصود باید از شیوه‌های دیگری بهره جویید؛ برای مثال می‌توانید با همتای خود ازدواج کنید و همسر شما با ایجاد رابطه دوستانه با آن خانم، در اصلاح او بکوشد. گاهی شخص، پیش از ازدواج، خود را برای رسیدن به محبوب اصلاح می‌کند. در این صورت نیز تا اطمینان کامل نیافته‌اید که به واقع اصلاح شده، به ازدواج اقدام نکنید (۱)؛ زیرا در موارد بسیاری، پس از ازدواج و فروکش کردن احساسات، به اصل خویش بازگشته و دوباره همان روش پیشین زندگی را در پیش گرفته است. ۱) ازدواج با چنین شخصی در صورتی درست است که از جهات دیگر نیز همتایی وجود داشته باشد. منبع: کتاب گلبرگ زندگی 🙂😂 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💍 ازدواج قرآنی چیست؟ 📖 اساس و معیار قرآن برای یک ازدواج موفق چه چیزی می باشد؟ 🎞تولیدی کانون قرآن و عترت دانشگاه بوعلی 🆔@mojaradan
🔴 💠 مردی شبی را در خانه‌ای روستایی می‌گذراند. پنجره‌های اتاق باز نمی‌شد. نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی‌توانست آن را باز کند. با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد و سراسر شب را راحت خوابید. صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه‌ی شب، پنجره بسته بوده است! 💠 او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود!! 💠 افکار از جنس انرژی‌اند و انرژی، کار انجام می‌دهد. در زندگی همیشه مثبت‌اندیش باشید. 💠 با افکار مثبت و شکرگزاری، زندگی‌ را برای خود بهشت کنید و از آن لذت ببرید. @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••『⏰🎞』•• 🔴ویدئوی بسیار تکان دهنده بجای دیدن فیلمای بیهوده ۳ دقیقه وقت بزار و اینو ببین خیلی قشنگ بود... دوستان امشب فقط و فقط برای فرج مولامون دعا کنیم بیاید به اندازه یک لیوان آب خوردن اورا بخواهیم...😔😔 از بار گناهم تو کنی گریه و من قدر نشناسم در غیبتِ تو خندانم سالها منتظری تا که من آماده شوم ... گرهِ کورِ ظهورِ تو منم میدانم 💚الهم عجل لولیک الفرج💚 🥥•••|↫ 🥥•• @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد .
🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...‌ ✅یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ..‌.. 📍قسمت سی و نهم: 💠 شباهت به عیسی .... عیسی فرزند بهترین زنان زمانش است، امام عصر ارواحنافداه هم فرزند نرجس خاتون سرور زنان زمان خودش بود. عیسی در شکم مادر تکلم می کرد، همینطور است وجود مقدس امام زمان علیه السلام. عیسی در گهواره سخن می گفت و جناب حکیمه خاتون نقل میکند که حضرت حجت علیه السلام بعد از ولادتش تکلم کرد و گفت: "اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له وان محمد رسول الله صلی الله وعلیه واله وسلم " سپس بر امیرالمومنین و امامان علیه السلام یک به یک درود فرستاد تا به پدرش رسید، آن گاه لب فرو بست ....سپس این آیه را تلاوت کرد: "ونرید ان نمن علی الذین اسضعفوا فی الارض ..." خداوند حکمت و ویژگی های امامت را در کودکی به او عنایت فرمود، و همینطور است درباره حضرت قائم علیه السلام. عیسی را خدای تعالی به آسمان برد و وجود امام عصر را نیز در ابتدای ولادتشان به آسمانها بردند. درباره حضرت عیسی مردم به اختلاف افتادند چنانکه امام صادق میفرماید: یهود و نصاری اتفاق کردند بر این که عیسی کشته شد، ولی خداوند آن ها را تکذیب کرد و فرمود: "وما قتلوه وما صلبوه ولکن شبه لهم" غیبت حضرت ولیعصر ارواحنافداه هم به خاطر طولانی شدنش سبب اختلاف میشود و جمعی می گویند ایشان اصلا متولد نشده ... یکی از معجزات عیسی زنده کردن مردگان است و چنانچه ذکر شد بعد از ظهور برای حضرت ولیعصر علیه السلام هم چنین معجزاتی نقل شده.. عیسی فرمود : "انبئکم بما تاکلون وما تدخرون فی بیوتکم " یعنی من به شما خبر میدهم از آنچه در خانه هایتان ذخیره می کنید، امام زمان علیه السلام هم بر تمام احوال و کارهای ما مطلع است. 💠 شباهت به خاتم النبیین صلی الله وعلیه واله وسلم .... وجود مبارک رسول اکرم صلی الله وعلیه واله وسلم در این باره می فرمایند: مهدی از فرزندان من است، اسم او اسم من، و کنیه اش کنیه من، از نظر خلقت و اخلاق شبیه ترین افراد به من است و... 📚منبع: مکیال المکارم ▫️ای مـاه شب تارم ای نرگس صحـــرایی ▫️ماراغم هجران کشت ای یوسف زهـــــرایی 📍با مرور کتاب مکیال‌المکارم با ما همراه‌باشید. ✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚💫 @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
👤 انسان شناسی ۱۳ @mojaradan ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
4_6028605341514598915.mp3
11.29M
۱۳ ❓چرا بعضی وقت‌ها، با اینکه علم و اطلاعات لازم، برای تصمیم‌گیری درست را داریم، در انتخابمان اشتباه می‌کنیم و بعد، پشیمان می‌شویم؟! ❓چرا برخی محققان علوم تجربی، به جای اینکه طی پژوهش‌هایشان، با مشاهده‌ی خلقت بدیع خداوند، روز به روز به او نزدیک‌تر شوند، به مرتبه‌ی کفر و انکار او می‌رسند؟! 💢این دو پرسش، یک پاسخ مشترک دارند! @mojaradan ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
جو زده نشو ‼️ @mojaradan