🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان فــَــــتـــــٰـــاح💗 قسمت چهارم خانه ی اربابی بزرگی است که از پدرش به این پیرزن به ارث رسیده... اسمش سکینه است و تنها یک پسر دارد که ان هم ناخلف در امده...من تا به حال ندیدمش اما خودش چیزهای خوبی از پسر و عروسش تعریف نمی کند دل خونی از هر دو دارد .!! به این فکر میکنم که دنیا چقدر سقف کوتاه و اندکی دارد هر چقدر که زرق و برق روزگار به چشم بیاید همان قدر بلکه بیشتر باید از انها دل کند و امتحان داد و رفـــت...!! این پیرزن با این همه دارایی نمی تواند حتی ذره ای از ان را با خود ببرد ! یا الان از ان لذت ببرد... در حالی که‌ فرزندان بی سرپرست زیادی هستند که نیاز به این دارایی دارند.... ساعت دارو های سکینه خانم است به سمت اتاقش می روم و در میزنم ... _ بیا تو اتاقی با تم بنفش که دو فرش ۱۲ متری می خورد از نظر من اتاق نیست بلکه خودش خانه ایی است...از فکرخودم خنده ام می گیرد.در این اتاق دو تا کمد بزرگ یک اینه ی قدی با طراحی گل های بنفش میز ارایش مستطیلی بزرگ تخت بزرگ دو نفره با روتختی ساتن بنفش و طلایی تلویزیونی نصب شده روبه روی تخت و گل های بنفشه افریقایی روی میز کنار پنجره خودنمایی می کند.... دارو هایش را می خورد برمی خیزم که از اتاق خارج شوم صدایم می کند _رمیصا... + بله _کجا میری؟ چرا اینجا نمی شینی؟ + نمیتونم بشینم . _چرا؟ + اینجا خیلی دلگیره.. با تعجب و چشم های گرد شده نگاهم می کند فکر کنم حرف بدی زدم یا خیلی رُک گفتم فوری میگویم + من برم براتون سوپ درست کنم.. ______ رُمَیصا :   به معنی 1-یکی از دو ستاره‌ای است که برذراع است، شِعرهای شامیه، غموص؛ 2-مادر اَنس بن مالک، خادم النّبی. وی در غزوات حُنَین و اُحد حضور داشت و در اُحد به جنگجویان آب می  رسانید و خنجری در دست گرفته ... و در آخر شهید شد ❤️ فدایی بانو زینب جان❤️ با #ادامه_دارد @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸

↬«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂» #موانع_استجابت_دعا ۴ 🥀 تمام زندگی مجنون؛ به نشانیِ خانه‌ی لیلی بند است... همینکه بداند کجاست و چشمش به کدام سمت باید به‌راه باشد؛ برایش کافیست. #دعا : نشانیِ خانه معشوق است ؛ برای عاشقی که قدّ دستانش به اِله‌اش نمی‌رسد! #استاد_شجاعی ﹏﹏⃟🌻﹏﹏ ‌"🌔| @mojaradan

🎉نصب کتیبه به مناسبت فرارسیدن ایام فرخنده و مبارک ولادت مولا علی بن موسی الرضا علیه السلام🎉 🎥جلال بهنام #دهه_کرامت #شبتون_رضایی @mojaradan

#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید #یک_فنجان_ارامش @mojaradan

🦋⃟📸 #قرار_عاشقی #سلام_ارباب_دلم #حسیـن‌جـان❤️ 💫دلــم را با نگاهـے آب ڪردے 🌟خیال آشفتہ و بےتاب ڪردے 💫چہ شب‌هایے ڪہ با رؤیـاے وصلٺ 🌟دو چشمِ خستہ‌ام را خواب ڪردے صبحتــــ🌙ــــون‌کــــــ💔ــــــربلایی #صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله @mojaradan

#سلام_ایها_غریب #سلام_امام_زمان #مهدی_جانم‌ 🍃گر عاشق و دلداده شوی می آید.. پاک از گنه،آزاده شوی می آید.. 🍃پیداست علائم ظهورش اما.. وقتی که تو آماده شوی می آید ✍ #اللهم_عجل_لولیک_فرج♥️ ♥️♡@mojaradan♡♥️ ┄═❈๑๑♥️๑๑❈═┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#انچه_مجردان_باید_بدانند ✍ویژگی های #مردایده_آل برای #ازدواج ♦️از لحاظ مالی مستقل است 🔹️ابتدا به مردان پیشنهاد می کنیم اگر #استقلال مالی ندارند بهتر است فعلا ازدواج نکنند. مردان #ایده_آل سخت کوش و #فعال بوده و از لحاظ اقتصادی موفق هستند. این مردان زمانی که قصد #ازدواج دارند قبل از آن تمام امکانات را برای همسرشان فراهم می کنند. این مردان می دانند که همسر برای زندگی آینده خود برنامه ریزی کرده و امیدوار است. به امیدی وارد #زندگی او شده است. پس بهتر است از #لحاظ_مالی به حدی رسیده باشد که بتواند یک زندگی را به راحتی اداره کند. #نکته_به_درد_بخور🙂😂 #پایگاه_‌اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan ‌

#قطره_ای_عبرت ⭕سریال #قطره_ای_عبرت (کلید اسرار) 📌داستانی‌با‌درس‌های‌اخلاقی‌و‌سرشار‌از عبرت #این_داستان_دورغگو #قسمت_اول ‌@mojaradan

📺 #کلیپ_تصویری 🔶 در زندگی و انتخاب همسر نباید احساسی عمل کرد. #انتخاب_پایدار #بر_اساس_نظام_معیاری @mojaradan

••|📜🖋|•• ※ ماجرای اصغرچاخان※ ※ یه پیرمردی بودکه خیلی اهل معرکه گرفتن بود عصر که میشد دم در خونه می نشست و چندتا جوون دور خودش جمع می کرد و شروع می کرد به تعریف از گذشته هاش یه چیزایی از خودش تعریف می کرد که جوونا؛ همه دهنشون باز می موند!!!... از اینکه چقدر توی جوونیش یل بوده و همه ازش حساب می بردن... از اینکه چقدر همه روش حساب می کردن... از اینکه چه برو بیایی داشته و برا خودش خانی بوده... یه روز که یه عده ی زیادی رو جمع کرده بود و خیلی دور برداشته بود، یه پیرمرد دیگه از راه رسید و بهش گفت چطوری اصغر چاخان...؟ همه جوونابهش باتعجب نگاه کردن...پیرمرده گفت چرااینطوری نگاه میکنین؟!من۶۰ساله این اصغر ومیشناسم،کارش فقط چاخانه،اینم عکس جوونیش! ※ بعدکیف جیبیش روبازکردوعکسونشون داد: همه بعد از دیدن عکس زدن زیر خنده.... آخه توی عکس، اصغر آقای معتمد محل که یکه پهلوان قصه ها و افسانه ها بود، کنار پیاده رو بساط پهن کرده بود و داشت گدایی میکرد... این داستان، حکایت ته مونده های پهلویه هردفعه که بخاطریه موضوعی آب گل آلود میشه،خودشونووسط میندازن وچاخان وداستان به هم میبافن ومنتشر میکنندتابه مردم بگن حیف شد که این شاه نازنینو فراری دادین... ※ نسل جدیدهم که اون دروان روندیدن ونمی دونن چی به چی بوده،باور میکنن !! ※ خب بیاین یه باربرای همیشه دست اینارارو کنیم تااینقدرمعرکه نگیرندوبرن پی کارشون... 🏖•••|↫ #حـکآیت 🏖••#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan