eitaa logo
مجردان انقلابی
14.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 انسان شناسی ۶۷ @mojaradan ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
انسان شناسی ۶۷.mp3
10.96M
۶۷ ➖ چگونه ثابت می‌کنید، که خداوند فرزندی ندارد، و یا هرگز زاد و ولد نمی‌کند؟ ➖ محل استقرار خدا کجاست؟ @mojaradan ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 داستان تکان دهنده فروشی که میگفت، من گناه میکنم هیچ اتفاقی هم برام نمیفته 🌺 سخنران: حجت الاسلام مومنی 🌷 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷 @mojaradan
🔸صدور قرار مجرمیت برای ۲ دختر کلیپ‌های غیراخلاقی معاون پلیس فتا: 🔹در بسیاری از این صفحات، کودکان تنها بازیگر بوده و نقش‌گردان اصلی و بازیگردان پشت صحنه، افراد دیگر یا خانواده این کودکان هستند. 🔹برای افراد دخیل در این موضوع، پرونده قضائی تشکیل شد اما چون در حوزه کودک و نوجوان برخورد می‌کنیم، نوع برخورد ما متفاوت است. 🔹دو دختر خانمی که در این کلیپ‌ها فعالیت داشتند، احضار شده، تفهیم اتهام شدند و توسط مرجع قضائی برای آن قرار مجرمیت صادر شد. 🔹اقدام قضائی پلیس فتا علیه فردی که صفحه اصلی اینستاگرامی در این پرونده در اختیار وی قرار داشت، در حال انجام شدن است و ان‌شاءالله به‌زودی نتیجه آن اعلام می‌شود. 💠 @mojaradan ⁦⁦💠
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان فـــَتـــٰـآح💖 قسمت بیستم ماشین را روشن می کند و من در صندلی عقب می نشینم.. خیابان ها خ
🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان فـــَتـــٰــآح 💗 قسمت بیست و یکم داد میزند و صدایش درون گوشم اکو می شود : _ گفتم برو بیرون... با پاهایی سست درون حیاط کنار دیوار سر می خورم ‌. به پلیس گزارش می دهد و پلیس بعد از تمام کردن گزارش می رود . کنارم با فاصله روی زمین می نشیند . _ از یک ساعت پیش به یه جا زل زدین..نگران حالتون هستم + پلیس چی گفت ؟ _ احتمالا قتلی صورت گرفته و این خون آدمیزاد بوده اما ظاهرا در همین مکان نبوده ، جایی دیگه درگیری بود ، بعد به خونه ی شما آوردن میخواستن اینطور نشون بدن که تو خونه ی شما بوده اما بعد نمیدونم به چه دلیلی نظرشون برگشته و جنازه رو بردن خونه هم به خاطر پیدا کردن پول و چیزهای با ارزش به هم ریخته شده . سکوت کرده ام و درون ذهنم قفل گنده ایی افتاده توان فکر کردن به هیچ چیز را ندارم... توان صحبت کردن ندارم چیز با ارزش تو این خونه... گلویم خشک شده دستی به گلو می کشم می گویم : + تشنمه از جا بر می خیزد از داخل خانه پارچ آبی می آورد و برایم آب می ریزد و لیوان را به سمتم می گیرد... _ بفرمایید. آب را بی پروا یه سره سر می کشم اب مثل شمشیری از بالای گلو زخم می کند و سرازیر می شود _ سه ساعت بیشتر به نماز صبح نمونده احتمالا الان ها دیگه مادرتون میرسه می خواهید این شکلی ببینه شما رو؟ با بغض می گویم : + نه خب پس یه کمی خودتونو جمع و جور کنید من میرم خونه رو تمیز می کنم ولی به کمکتون نیاز دارم . + نمیتونم وارد خونه بشم.. همش صحنه ی خونی جلوی چشمامه _ میدونم اما باید محکم باشید مومن غمش تو دلشه ، خنده اش به چهره اش مادرتون تازه از شمال میاد بعد از کشته شدن برادرتون روحیه اش خوب شده نمی خواهید که دوباره روحیه اش خراب بشه ؟ + نه _ خب پس یه یاعلی بگید وضو بگیرید تا مادرتون نیومده کمک کنید خونه رو تمیز کنیم. به داخل خانه می رود و مشغول تمیزی می شود . روحم خسته است...سرم سراسر درد می کند نمی دانم به خاطر بی خوابی است یا به خاطر همان روح خسته ام... اما باید محکم باشم استراحت بماند برای بعداً الان وقت زمین خوردن نیست الان باید بندگی ام را برای خدا ثابت کنم . الان باید به خاطر دل مادرم محکم باشم وضو می گیرم قُربتً الی اللّه ❤️فدایی بانو زینب جان ❤️ @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان فـــَتـــٰــآح💗 قسمت بیست و دوم پلاستیک مشکی زباله را به دست گرفته و در حیاط را باز می کند.. چشمم به آسمان می افتد... هوا رو به روشن شدن است . چشم بر هم زدنی هم نخوابیدم ..! خانه از آن روزی که من و مادر رفته بودیم هم تمیزتر شد..قسمت های خونی را امیر ارشیاء تمیز کرد نمیدانم اگر امشب همراهم نبود چه باید می کردم ... حکمتی داشت که او هم دراین شب سخت همراهم باشد .صدای اذان از گوشی امیر ارشیاء که روی طاقچه است بلند می شود... الـــلّـــــه اکـــــبــــر صدای بسته شدن در حیاط می آید زباله را بیرون گذاشته و دستش را با آب حوض می شوید .. آستین اش را بالا می زند و مشغول وضوگرفتن می شود.. .. سجاده ی خودم را پهن می کنم و سجاده ی سبز روی طاقچه را جلوتر از سجاده ی خودم برایش پهن می کنم نگاهم روی سجاده میخکوب می شود همان سجاده ایی که عطر پدر را دارد همیشه پدر روی این سجاده نماز می خواند و بعد از نماز قرآنش را باز می کرد... _ یا اللّه با سر پایین وارد خانه می شود و در خانه را نمی بندد آستین هایش را پایین می دهد . کنار سجاده ی پدر می رود و شروع به اذان و اقامه می کند... به او قامت می بندم به او که نمیدانم اگر دیشب نبود چه اتفاقاتی برای من برای مادر که با آن خانه بعد از خوب شدن روحیه اش می افتاد به او که نمیدانم از کی حضورش را درون زندگی ام درک کردم .من که از هیچ مذکری بعد از پدرم خوشم نمی آمد. اللّه اکبر نمازش تمام می شود. سجده ی طولانی می رود دوست دارم بدانم به خدا چه می گوید عجب بنده ایی دارد خدا با وجود او ، من چقدر بنده هستم....خودم هم نمیدانم !!! از سجده بلند می شود اشک هایش را پاک می کند و سجاده را می بندد سوئیچ اش را بر می دارد خداحافظی میکند کفش هایش را به پا می کند و میرود... ❤️فدایی بانو زینب جان ❤️ @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲⃟🍯 غم های بی حساب مرا زود می‌برد نام گره گشای تو یا ایها الرئوف 🌸💌 🕊 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋⃟📸 ﮼وَمعنی‌محبت‌تویے…🍃 ﮼آرامِ‌جانِ‌حسین♥️ [هَرڪه‌مَنظورِخوداَزغِیرِشُمآمیطَلَبَد چون‌گِداییست‌ڪه‌حآجَت‌زِ‌گِدا‌میطَلَبَد•🦋•] هرگزدلم‌زِڪویِ‌توجایی‌دِگرنرفت صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ 🦋| @mojaradan
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋⃟📸 ❣ کشتی نسازای نوح طوفان نخواهدآمد در شوره زار دلها باران نخواهد آمد رفتی کلاس اول این جمله را عوضکن آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد 📸|↫ 🦋| @mojaradan
✅ ۳ اشتباه رایج در و ازدواج ⚠️ امان از چشم و هم‌چشمی: «از خاله‌ات یاد بگیر، شوهری پیدا کرد که بیا و ببین!» و... صحبت‌های این چنینی در بسیاری از که جوانان هم‌سن و سال دارند، بسیار شنیده می‌شود.اگر شما هم در چنین شرایطی هستید؛ از هر کسی که می‌آید حرف و حدیث می‌شنوید، تحت فشار هستید اگر به دنبال برترین انتخاب‌ها هستید یا این که نقشه می‌کشید چگونه و چطور می‌توانید از دیگران رویی کم کنید تا بیایند و ببینند و... باید بگوییم اینجا قرمز است، لطفا ایست کنید! میل شدید به جبران کردن و خودی نشان دادن، کم کردن روی اطرافیان از ازدواج و... به عنوان نشانه‌های خطر در انتخاب محسوب می‌شوند که خوشایند نیستند. 🔑 راه‌حل: عموما انتخاب بر مبنای ، فارغ از عقل و منطق بوده و بسیار تحت تاثیر کوته‌نگری‌ها و که عاقبتی جز پشیمانی به ارمغان نمی‌آورد؛ بنابراین در این شرایط، سلیم حکم می‌کند از ازدواج کردن صرف‌نظر کنید، چون ضریب خطا در این انتخاب‌ها تا حد زیادی بسیار بالاست. ... @mojaradan