سلام مجیبیون شبتون بخیر اقا ما امروز تو مراسم که بودیم اون اقای روایتگر یه چی گف واقعا جیگرم سوخت

به شمام میگم که شمام به هرکی خواستید بگید که یه ی ایران بفمه امنیت الکی نیس

خلاصه میگم میگه در زمان جنگ این بعثیا وقتی اسیر میگرفتن اونی که سنش کمه و ریزه میزه تره رو میگرفتن انقد میزدن که لو بده فرمانده کیه پاسدار کیه روحانی کیه خلاصه یکیشون به اون شهید(اسمش یادم رفته) گف ببین ت هم سنت کمه هم جثت کوچیکه لومون ندیاااااا با همون لهجه شیرازی گف خیالت راحت

این شهید فقط ۱۳ سالش بود:) این بعثیا گرفتن زدنش میگه به اون که گف لومون نده نگا کرد گف دیدی گفتم خیالت راحت

بعد یه جایی رو کنده بودن این شهید رو انداختن اونجا تا گردن و فقط گردنش بیرون بود اون یکی اسرا هم یه جا دیگه بودن میگه دیدیم داره داد میزنه خدایا کمکم کن امام حسین کمکم کن گفتیم چرا داد میزنه گفتیم بچس ترسیده دیدیم دوساعته داره داد میزنه بعد دیگه سرش همینجو افتاد

مام درو کوبیدیم و رفتیم بالا سرش یه بعثی اومد بالاسرش گریه کرد گفتیم این چرا گریه میکنه؟ وقتی در اوردنش بیرون دیدیم از پا به پایین فقط استخون مونده فمیدیم اونجایی که این شهید رو قرار داده بودن زیرش فاضلاب بوده بعد موشای گوشت‌خوار بوده همین که شهید رو گذاشتن موشا دورشَ کردن(:

و شروع کردن به خوردنش🙃💔

سرتون درد نیارم فقط فمیدم که ما اینجوری شهید دادیم واس حفظ کشور انقلاب اسلام مراقب باشیم همین

اگر یادتان بود و باران گرفت دعایی به حال بیابان کنید پ.ن:این کامل همونیه که تریف کردیم البته با جزییات بیشتر #یادواره_شهدا

'بسـم‌ِالـلٖھ‌الـرِّضـــــــــا🌸'

سلام‌علیڪم روزتون به زیبایی این لبخـند:)🌱 . پاشیم بریم دنبال ڪارامون😌

به زیبایی لبخند خدایی :)