#از‌طرف‌شما چرا جواب منو نمیدی توروخدا جواب بده من اصلل حوصله درس خوندن ندارم همش میخوام درس بخونم ولی میگم بعدا اینسری رو از رو کتاب نگاه میکنم کلی درس عقب موتده دارم چیکار کنم . سلآم دوست عزیز😌 . . شرمنده من پیامتون رو ندیده بودم🖐🏽 خب چه چیزی نمیزاره درس بخونی؟علتشو پیداکردی اصلا؟ مثلا اگر گوشی باعث میشه نسبت به درس بی میلی کنی خب برنامه بریز ساعات مشخصی بیای یا اگر اونجوری هم سختته برای مدتی از فضای مجازی دور باش بطورکل .. بعدم اینکه هدف داشته باش همینجوری بی هدف درس نخون چون رفته رفته میل و رغبتت از بین میره

دوستانی که میخوان انتخاب رشته کنن خواهشا لطفا التماسا اگه علاقه دارید، برید تو رشته مدنظرتون❗️ اشتباه نکنید نگید مشاورم گف نگید خونواده اجبار کرد. چون حرف سه سالِ اگه خونوادس باهاشون منطقی صحبت کنید و قانعشون کنید . مشاورای مدرسه که هرچی خودشون بگنِ😐 اون ازمونه تو پایه نهم اون اردوهایی که میبرن برا آشنایی با رشته‌ها همش الڪیه هرکیو دیدیم ناله کرده یکیش خودم😑 همه رشته‌ها سختی‌های خودشو داره حتی اگه علاقه داشته باشی! من الان کنکوری‌ام عاشق دروس عمومی‌ام ولی نوبت به دروس تخصصیام که میرسه، اصن یه مدلی میشم🙇🏻‍♀ پس علاقه خیلی مهمه..

در رابطه با انگیزه هم بگم که من اول که شرو کردم قشنگ میخوندم میانگین جهادم میشد شیش ساعت اما یکم که گذشت، بخاطر جوّ خونوادگی نتونستم درس بخونم کم میخوندم یا نمیخوندم که این اواخر اصن نمیخوندم آره تنبلی کردم الان از بودجه مدرسه و خودم عقب افتادم اما نباید بشینم دس رو دس بذارم الام آذریم تا امتان دی هم چیزی نمونده چش بزنیم میرسه . از همین الان شروع کنید . شده نیم ساعت درس بخونید همین نیم ساعت باعث انگیزه میشه و سعی میکنید فردا بیشتر شه امتحان کنید جملات انگیزشی بنویسید و جلو چشاتون باشه هدفتونو حتما تعیین کنید. واس شروع دروسی رو شروع کنید که علاقه دارید بش اگه دینیِ دینی اگه ریاضیِ ریاضی اگه ... من خودم اینطوری‌ام

و مورد آخر درمورد خودسازی من حس میکنم کلمه خودسازی بد معنا شده برامون. نمیدونم اینجا گفتم کجا گفتم یادم نیست . خودمو مثال میزنم میگفتم بشینم خودسازی کنم یه برنامه بالابلند و پر و پیمون مینوشتم حالا کِیفم میکردم🤦🏻‍♀ بعد اصن عمل نمیکردم خب اینکه به درد نیمخوره!! بشینم ساعت‌ها مطالعه آزاد داشته باشم وقتی قرار نیست روم تاثیر بذاره چه فایده!! شایدم میخونم برم تو کانالم بگم بقیه استفاده کنن😐😐 این غلطه اول خودمون خواستیم چیزی‌ام به کسی بگیم هدف تاثیرگذاری و تغییر نباشد ما یه کار انجام بدیم اما درست! کاری که باعث تغییرمون بشه. اگه میخواییم کنترل خشم کنیم خب باید آگاهی پیدا کنیم نسبت به آثار خشم و راهکار را کنترلش بعد باید تمرین کرد. خب اینارو میدونید میدونم میدونیم اما تو عمل ... آره خلاصه

به برنامم عمل میکردما منظورم اینکه به خونده‌ها و به شنیده‌ها عمل نمیکردم . بابت اشتباه تایپی‌هام خیلی معذرت میخوام😑🙏🏻

'بسـم‌ِالـلٖھ‌الـرِّضـــــــــا🌸'

- سلام.. خودشناسی یعنی چی؟ میشه توضیح بدین؟ من دوس دارم خودم رو بشناسم اما اصلا نمیدونم یعنی چی!! لطف توروخدا جواب بدین :) + سلام علیکم خب اسمش روشه خود شناسی یعنی تو میایی با تمام خلقیات ، جسم ، روح آشنا میشی. میدونی چیه؟ یه عدمون فقط فک میکنیم این جسمیم! خب این اشتباست. بعد شناخت خودش از خودش در حد علایق و این چیزاست ولی کمی فراتر که میره میبینه اصن خودشو نمیشناسه با روحش غریبس روحی که بعد از مرگ هم هس . .

خب باید از خودمون بپرسیم من کی ام؟ از کجا اومدم؟ کجا خواهم رفت؟ چرا اومدم؟ هدف از خلقتم چی بوده؟ ممکنه بتونی جواب صحیح رو بدی ممکنه نتونی.. پس دراین زمینه مطالعه کن ان شاءالله به بهترین نحو ممکن خودتو بشناسی:)

پیشنهادم‌بهت‌اینه‌سخنرانےدین‌فطری استادعظیمےگوش‌بدی🖐🏻

حافظ صبور باش ڪه در راه عاشقی هر ڪس ڪه جان نداد به جانان نمی‌رسد‌ . .! -درد فراق (:

یه دسته شهدایی هستند که به فاتحه نمیتونم اکتفا کنم باید زانو بزنم ڪنارشون حاج حسین از اول از اون دسته‌ها بود بلکه فراتر کنارش اشکامو میریختم روضه میذاشتم و با هم گریه میڪردیم قطعه ۵۰ یه حال دیگه داره برام انگار برادرمه رومم غیرت داره عا🙂 میرم کنارش دیگه کسی نمیاد پیشش خودمم و خودش انگار میگه خوش اومدی منتظرت بودم شهید هادی هم نمیتونم به فاتحه خوندن اکتفا کنم اصلا انگار اونجا حضرت زهرا در رفت و آمده شهید رسول خلیلی هم اخیرا رفته تو اون دسته (: باید زانو زد و قرآن باز کرد ڪنارش! و حاج عمار . .

بعد از تحول قرار شد بسیج ببره گلزار شهدا نمیشد برم ولی خیلی دوست داشتم برم بلاخره شد و رفتم رفته بودیم پیش شهدای سلامت قدم زنان داشتم میرفتم رسیدم به شهدای مدافع حرم انگار دنبال کسی بودم همش اسم هارو میخوندم عکسا رو میدیدم انگار پیدا نمیشد گذشت . . رو نمایه یکی از دوستان عکس شهیدی بود بحث پیش کشیده شد و گفت شهید معز غلامیِ و مزارش تهران! بار اول بود به قول معروف زلفم گره خورد به مزار شهدا بعدش به پدر خیلیییییی اصرار کردم منو برد خورده بودیم به شب ولی گفتم باید برم پیش شهید معزغلامی خیلی عجیب بود که پدرم حرفمو گوش میده و اصرار نمیکنه سری بعد(: و بهم گفت چقدر این شهیدو‌ میشناسی؟ بشناس و باید سعی کنی شبیهش‌ باشی. خلاصه با گشتن و چراغ قوه پیدا کردم مزارشو تا نشستم یه حالی پیدا کردم نمیتونستم دیگه بلند بشم مادر گفت بلند شو بریم شبه سری بعد بیا دوباره میارمت نشد نمیشد بلند بشم با جون کندن بلند شدم! اون موقع فهمیدم دنبال کی میگشتم (: دیگه بعد اون ماجرا ادامه داره نیم ساعت یا بیشتر میشینم بعدش بازم راحت نمیتونم دل بڪنم و بلند بشم . .!