078-nesa-fa-ansarian.mp3
4.93M
#صوت_ترجمه #صفحه_78 سوره مبارکه #نساء
#سوره_4
#جزء_4
منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
www.quran-365.ir
@quran_365
🌼 امام علی علیهالسلام :
🍃از همنشينى با دوست بد بپرهيز، كه دوست بد، همنشين خود را به هلاكت میافکند و يار خود را به نابودى میکشاند🍃
🍂اِحذَر مُجالَسَةَ قَرينِ السَّوءِ، فَإِنَّهُ يُهلِكُ مُقارِنَهُ ، ويُردي مُصاحِبَهُ🍂
غرر الحكم : ج ۲، ص۲۷۶
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت شصتم : فتح المبین (۱)
🔸در خوزستان ابتدا به شهر شوش رفتيم. زيارت حضرت دانيال نبی(ع). آنجا خبردار شــديم، كليه نيروهای داوطلب(كه حالا به نام بسيجی معروف شدهاند) در قالب گردانها و تیپهای رزمی تقسیمبندی شده و جهت عمليات بزرگی آماده میشوند. در حين زيارت، حاج علی فضلی را ديديم. ايشــان هم با خوشــحالی از ما اســتقبال كرد. حاج علی ضمن شــرح تقســيم نيروها، ما را به همراه خودش بــه تیپ المهدی (عج) برد. در اين تیپ چندين گردان نيروی بســيجی و چند گردان سرباز حضور داشت.
🔸حاج حسين هم بچههای اندرزگو را بين گردانها تقسيم كرد. بيشتر بچههای اندرزگو مسئوليت شناسایی و اطلاعات گردانها را به عهده گرفتند. رضــا گودينــی با یکی از گردانها بود. جواد افراســيابی بــا یکی ديگر از گردانها و ابراهيم در گردانی ديگر. كار آمادگی نيروها خیلی سريع انجام شد. بچههای اطلاعات سپاه ماهها بود كه در اين منطقه كار میکردند. تمامی مناطق تحت اشغال توسط دشمن، شناسایی شد. حتی محل استقرار گردانها و تیپهای زرهی عراق مشــخص شده بود.
🔸روز اول فروردين سال ۱۳۶۱ عمليات فتح المبين با رمز يا زهرا (س) آغاز شد. عصر همان روز از طرف ســپاه، مســئولين و معاونين گردانها را به منطقه عملياتی بردنــد. از فاصلهای دور منطقه و نحوه كار را توضيح دادند. یکی از سختترین قسمتهای عمليات به گردانهای تيپ المهدی (عج) واگذار شد. با نزديک شــدن غروب روز اول فروردين، جنب وجوش نيروها بيشتر شد. بعد از نماز، حركت نيروها آغاز شد. من لحظهای از ابراهيم جدا نمیشدم.
🔸بالاخره گردان ما هم حركت كرد. اما به دلایلی من و او عقب مانديم! ساعت دو نيمه شب ما هم حركت كرديم. در تاريكی شب به جایی رسيديم كه بچههای گردان در ميان دشت نشسته بودند. ابراهيم پرسيد: اينجا چه میکنید!؟ شما بايد به خط دشمن بزنيد! گفتند: دســتور فرمانده اســت. با ابراهيم جلو رفتيم و به فرمانده گفت: چرا بچهها را در دشــت نگه داشــتيد؟ الان هوا روشــن میشه، اینها جانپناه و خاكريز ندارند، كاملاً هم در تيررس دشمن هستند. فرمانده گفت: جلو ما ميدان مين است، اما تخریبچی نداريم. با قرارگاه تماس گرفتيم. گفتند: تخريبچی در راه است. ابراهيم گفت: نمیشه صبر كرد. بعد رو كرد به بچهها و گفت: چند نفر داوطلب از جان گذشته با من بيان تا راه رو باز كنيم! چند نفر از بچهها به دنبال او دويدند.
🔸ابراهيم وارد ميدان مين شــد. پايش را روی زمين میکشید و جلو میرفت! بقيه هم همينطور! هاج و واج ابراهيم را نگاه میکردم. نفس در سینهام حبس شده بود. من در كنار بچههای گردان ايستاده بودم و او در ميدان مين. رنگ از چهرهام پريده بود. هر لحظه منتظر صدای انفجار و شهادت ابراهيم بودم! لحظات به ســختی میگذشت. اما آنها به انتهای مسير رسيدند! شكر خدا در اين مسير مين كار نشده بود.
🔸آن شب پس از عبور از ميدان مين به سنگرهای دشمن حمله كرديم. مواضع دشمن تصرف شد. اما زياد جلو نرفتيم. نزدیک صبح ابراهيم بر اثر اصابت تركش به پهلويش مجروح شــد. بچهها هم او را سريع به عقب منتقل كردند. صبح میخواستند ابراهيم را با هواپيما به یکی از شهرها انتقال دهند. اما با اصرار از هواپيما خارج شد. با پانسمان و بخيه كردن زخم در بهداری، دوباره به خط و به جمع بچهها برگشت.
🔸در حملــه شــب اول فرمانده و معاونين گردان ما هم مجروح شــدند. برای همين علی موحد به عنوان فرمانده گردان ما انتخاب شد. همان روز جلسهای با حضور چندتن از فرماندهان از جمله محسن وزوایی برگزار شد. طرح مرحله بعدی عمليات به اطلاع فرماندهان رسيد.
📚کتاب سلام بر ابراهیم
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
21.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 عنایت امام رضا علیهالسلام به جعفر پلنگ
#امام_رضا
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸