🦋 تفسیر قرآن کریم با داستان🦋
✳️ آگاهی حجت خدا از زبان حیوانات
قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ( نمل: ۱۶)
گفت: اى مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هرچيز به ما عطا گرديده؛ قطعاً اين (بخشش) همان برترى و امتياز روشن است
✅ صحبت گنجشک
👤 سلیمان(یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ):
✍ حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت.
امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند:
« سلیمان! ... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!...»
با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخورد کرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم... ناگاه ماری را دیدم که در حرکت می کرد، آن مار را کشتم، و آن بچه گنجشک ها را از آسیب دشمنشان، حفظ کردم
با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!»
📚سایت حوزه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
@masirkhoshbakhti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼عنایت امام رضا علیهالسلام به مرد بدهکار
👤 حجةالاسلام محرابیان
#امام_رضا_ع #دهه_کرامت
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@masirkhoshbakhti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
میلاد با سعادت امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام مبارک باد
#دهه_کرامت #امام_رضا_ع
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@masirkhoshbakhti
🦋 تفسیر قرآن کریم با داستان🦋
✳️آگاهی امام علیه السلام از اعمال
فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ ( توبه : ۱۰۵)
خداوند و پيامبرش و مؤمنان كار شما را مىنگرند
🌸 مراد از مؤمنان: امامان علیهم السلام
✅ امام بعدی کیست؟
👤 یکی از دوستان ابن ابی کثیر:
✍ بعد از شهادت امام موسی کاظم علیه السلام، همه درباره امام بعدی دچار شک و تردید شده بودند. همان سال برای زیارت خانه خدا و دیدار بستگانم به مکّه رفتم.
یک روز، کنار کعبه، علی بن موسی الرضا علیه السلام را دیدم. با خود گفتم: «آیا کسی هست که اطاعتش بر ما واجب باشد؟»
هنوز حرفم تمام نشده بود که حضرت رضا علیه السلام اشاره ای کردند و گفتند: «به خدا قسم! من کسی هستم که خدا اطاعتش را واجب کرده است».
خشکم زد. اول فکر کردم شاید متوجه نبوده ام و با صدای بلند چیزی گفته ام. اما خوب که فکر کردم، یادم آمد که حتی لب هایم هم تکان نخورده اند. با شرمندگی به امام رضا علیه السلام نگاه کردم و گفتم: «آقا!... گناه کردم... ببخشید!... حالا شما را شناختم. شما امام من هستید».
حرف «ابن ابی کثیر» که به این جا رسید، نگاهش کردم ... بغض راه گلویش را گرفته بود.
📚 سایت حوزه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@masirkhoshbakhti