هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
4_5780849547454451113.mp3
12.09M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت هفدهم:
حَماة، حِمص، مرشاد و ...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
73.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽ببینید | #گزارش_تصویری
✔️شعرخوانی شاعر اهلبیت علیهمالسلام #مجتبی_خرسندی
در سیونهمین #شب_شعر_عاشورایی
تالار حافظیه شیراز - ۱۱مرداد ۱۴۰۳
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از شاعرانه
نه دیگر بیتو این دنیاست زیبا
نه دل میماند از دوری شکیبا
برای ما شده هر روز بیتو
«کَيَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبا...»
#مجتبی_خرسندی #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
4_5780849547454451114.mp3
9.61M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت هجدهم:
منزلگاههای عسقلان و جبلجوشن
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
مجتبی خرسندی
📽ببینید | #گزارش_تصویری ✔️شعرخوانی شاعر اهلبیت علیهمالسلام #مجتبی_خرسندی در سیونهمین #شب_شعر_عاش
به نام حضرت صاحبسخن...
#مستمع
علاوه بر شور و اشتیاق همیشگی خودم، آقاهاشم کرونی هم خیلی تاکید کرده بود که راس ساعت ۲۰ همه شاعران در تالار حافظیه شیراز آماده باشند و حتی تهدید کرده بود که اگر مجری اسممان را بخواند و در جلسه نباشیم، نوبت شعرخوانیمان حذف خواهد شد. حدود ساعت ۱۹:۳۰ پیاده با دوستان بهسمت حرم حضرت شاهچراغ علیهالسلام راه افتادیم، زیارت کردیم و برگشتیم تا آمادهی رفتن بشویم. حالا تقریبا سیساعت بود که نخوابیده بودم. سرم را زمین گذاشتم و چشمانم بیاختیار بسته شد. از آن خوابهایی که آرزویش را همهی خستگان دارند. باصدای مجتبیمجتبی گفتن حاجابوالفضل(جدیّان شربیانی) بیدار شدم و دیدم ساعت ۲۰:۲۰ است. فهمیدم که با توجه بهمسافت تقریبا ۲۰ دقیقهای تا مقصد و همچنین ترافیک این ساعت خیابانهای شیراز، کمِکم ساعت ۲۱ به تالار میرسیم. با عجله جورابهایم را برداشتم و رفتم که داخل ماشین بپوشم. اما با اولین تماس علیرضا(شریفزاده) فهمیدم که کار از کار گذشته و اجراکنندگان برنامه را عصبانی کردهام.
استرس و نگرانی عین خوره به جانم افتاد. به حدّی که تا دم در تالار جورابهایم را هم نتوانستم بپوشم. دقیقهها میگذشت، استرس من بیشتر میشد و تماسهای آقاهاشم و علیرضا هم مزید بر علّت.
القصه به تالار حافظیه رسیدم و دواندوان به سمت جایگاه رفتم. پلهها را دوتا یکی طی میکردم و همینکار به استرسم، نفسنفسزدن را هم اضافه کرده بود. تازه یادم افتاد که شعرم را هم کامل حفظ نکردهام و البته دیگر زمانی هم برای نوشتنش روی کاغذ ندارم. از طرفی شعرخواندن از روی گوشی را هم دوست نداشتم. به هر طریق ممکن رفتم و با دعوت مجری عزیز آقا سید محمدامین جعفری عزیز پشت تریبون قرار گرفتم.
من بودم و شعرخوانی با کوهی از استرس و سرازیر شدن عرق از پیشانیام. کاملا برای خودم قابل حدس بود که قرار است چند تپق مردانه بزنم و مدتها سوژهی خندههای جمع رفقا باشم. به این فضا قرار گرفتن در شرایط خاص جلسه با حدود هزار «مستمع» آماده را هم اضافه کنید.
با یکرباعی آغاز کردم و همراهی زیرلب و زمزمهوار جمعیت در تکرار ردیف رباعی کمک کرد تا کمی از استرسم کاسته بشود. بعد از آن نیز، بندی از یکچهارپاره را با توضیحی نیمخطی ارائه دادم و مشخص کردم قرار است دربارهی حضرت زینب سلاماللهعلیها شعر بخوانم. وارد فضای شعرخوانی شدم و در همان دوسهبیت اول اتفاق جالبی افتاد. شاید شماهم مثل من بارها این مصراع معروف ضربالمثل شده را شنیده و خواندهاید که؛
«مستمع صاحبسخن را بر سر ذوق آورد.»
اما من اینجا باتمام وجودم این سخن را درک کردم. درست در شرایطی که استرس کاملا در تلاش بود تا قدرت اجرای شعر را از نفسم بگیرد، صدای همراهی مستمعین، مخصوصا یکی از دوستان عزیز -که هرکجا هست خدایش به سلامت دارد.- به دادم رسید. صدای سید رسول منصوری عزیز بود که وقتی مکث کردم تا نفس بگیرم، با شور و شوق دستانش را بالا گرفت و ادامهی بیتم را با صدای بلند خواند. همین کار کافی بود تا چنان دلگرمی و آرامشی به وجودم دست بدهد که حالا حس میکنم حتی اگر از قبل تمام شرایط آماده بود و سروقت رسیده بودم و جورابهایم را پوشیده بودم و شعرم را نوشته بودم و چندین بار هم تمرینش کرده بودم، بازهم نمیشد به این خوبی اجرا کرد. باشد که همیشه -علیالخصوص در مجالس اهلبیتعلیهمالسلام- مستمعین خوبی باشیم و صاحبسخنهارا بر سر ذوق آوریم. آمین.
#مجتبی_خرسندی
#شب_شعر_عاشورایی_شیراز
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مهرواره امام حاضر
#مدح_امیر
با شعر خوانی، نوحه خوانی و دکلمه خوانی مداحان نوجوان
@emamateradat
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
4_5787647037575009138.mp3
10.34M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت نوزدهم:
دِیر راهب، مرزین، حرّان و ...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
هدایت شده از 🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
25.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 خاطره مرحوم #سیدجواد_ذاکر از عنایت امام حسین (ع) به مداحی به نامِ #سیدجلال_حاج_حشمت
🔸️امام حسین گفت: آسدجلال! امروز از تو راضی شدم...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom