eitaa logo
آیت الله مجتهدی ( تهرانی) ره
4.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
7.6هزار ویدیو
63 فایل
کپی مطالب کانال ممنوع🛇 👈 زندگیتان را با سخنان ناب آیت الله مجتهدی (ره) خدایی کنید. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 @mojtahedie71 -
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثواب اعمال نیکمان را به کسی می دهیم که ازش تنفر داریم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت شنیدنی علامه جعفری از جشن غدیر مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد: یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود. محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السلام) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت... من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند. عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود. وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم. سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام)که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر حضرت علی (علیه السلام) به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغازک کرد: گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد واله‌ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ علی عالی اعلا که ز بیم نهلش روح از کالبد عالم امکان خیزد گر به خاری کند از قاعده لطف نظر از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد گر زند دست به دامان ولایش فرعون از لحد با دو کف موسی عمران خیزد داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد ... معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است. پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(علیه السلام) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشسته‌اید و غذاها، شیرینی‌ها و شربت‌های خوشمزه می‌خورید بعد می‌روید خانه و فکر می‌کنید که در مدح علی شعر گفته‌اید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه. این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه می‌کردند. آقای سپهر، بعدها می‌گفت: تعدادی از آنها زندگی‌شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند. ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲. @mojtahedie71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏‍ ✍آیت الله فاطمی نیا : این همه در اینترنت و کتابها میگردی دنبال اینکه آقای قاضی چی گفته آقای بهجت چی گفته، این همه این در و آن در میزنی، چی شد آخر؟ تو هنوز جواب ‎مادرت رو تلخ میدی !!میخوای بشی «سالک» بنده خدا؟! @mojtahedie71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅چرا خلوت و شب زنده داری نداریم؟ ✍علامه حسن زاده آملی :کسی که شب با خدا خلوتی ندارد و اُنس با او ندارد، این در دوستی اش دروغگوست. این گناه که نمی گذارد با خدا خلوت کنیم و نماز شب بخوانیم چیست؟ برای بنده و جنابعالی که نباید قمار و دزدی باشد، نیّت خلاف نمی گذارد ما نماز شب بخوانیم، و هرکس باید مطابق مقام و موقعیت و تحصیل و غیره ببیند آن چیست که از او توفیق شب زنده داری و نماز شب خواندن را گرفته است؟ خواندن و تلاوت قرآن نیز همین طور است. روزی چقدر تلاوت قرآن داریم؟ اگر این توفیق را نداریم باید علت آن را بدست آوریم. @mojtahedie71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✳️ نعمت یادآوری گناه ✍ آیت‌الله جوادی آملی: مشکل ما در نقص و نرسیدن به کمال، است که از بدترین مصیبت‌های ماست. کار خوبی را که انجام می‌‌دهیم، فراموش نمی‌‌کنیم. چون آن را بارها بازگو کرده و به آن علاقه‌مندیم؛ ولی چون مرتکب شده را پنهان می‌‌کنیم، کم‌کم از یادمان می‌‌رود. و در صدد جبران آن هم نیستیم؛ زیرا انسان آنگاه در صدد جبران نقص است که متذکر آن نقیصه باشد. 🔸 از این رو به ما گفته‌اند: اگر کار خیری کردید، آن را فراموش کنید و اگر از شما اشتباهی سر زد، به یاد آن باشید؛ زیرا تذکر خطا وسیله‌ی و سبب انفعال است ولی یادآوری کار خیر، زمینه‌ی را فراهم می‌‌کند. گاهی انسان آن‌قدر کار خیر را بازگو می‌‌کند که کار خیرش پژمرده می‌‌شود. 🔺 در بعضی از روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) آمده است که اگر شما کار خیری را انجام دادید، لازم نیست آن را برای کسی بازگو کنید؛ مثل اینکه، شما گلی را از بوستان بکنید و چند بار به آن دست بزنید. طبیعی است که پژمرده می‌‌شود و عطر و زیبایی آن از بین می‌‌رود. کار خیر نیز وقتی زیبا و معطر است که پنهان بماند یا اگر درِ شیشه‌ی عطری را باز کنیم، عطر از آن می‌‌پرد. ولی کار شر مثل بوی بد است، درِ شیشه‌ی آن را بردارید بگذارید زود بویش برود، یعنی به یاد آن باشید. وقتی به یاد بودید، با توبه آن را جبران می‌‌کنید. 📚 مبادی اخلاق در قرآن صفحات ۵۵ و ۵۶ @mojtahedie71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا