مرحوم حاج عزیز الله هدایت.روحش شاد.الفاتحه
مرحوم مشهد رضا حاتمی پدر شهید عبدالله حاتمی.روحش شاد.
روحش شاد الفاتحه
مرحوم محمد علی سعیدی(محمد سیف الله)روحش شاد .الفاتحه
هدایت شده از لحظه های ماندگار .کلیشادhttps://eitaa.com/mokeb5
روز پنج شنبه ای دیگر رسید. به نیابت همه پدران ومادران سفر گرده نذوراتی را اهدا کنیم و روح انها را شاد کنیم.
شادی روح همه گذشتگان الفاتحه مع صلوات
.
🌿💚﷽ 💚🌿
🌿🕊🗓تقویمِ روز پنجشنبه👇
🍃💚25 خرداد 1402ش
🍃🤍26 ذیقعده 1444ق
🍃❤️15 ژوئن 2023 م
🍃🌴☀️ ذکرِ روزِ پنجشنبه
صدمرتبه👇
🍃💚لاالهَاِلاللهُالمَلِکَالحَقُالمُبین
🍃🌸حدیثامروز👇🌸
حضرت زهرا سلامالله علیها:
مؤمن آن کسى است که خود را به جهت رفاه مردم در زحمت بیندازد و دیگران از او در أمنیّت و آسایش باشند.
(بحارالأنوار: ج 75، ص 53، ح 10
مراسم دعای ندبه این هفته گلزارشهدای شهرکلیشاد.شروع مراسم ساعت ۵صبح
🪐از دست دادن فرصتها
#نهج_البلاغه
📿كُلٌّ مُعَاجَلٌ يَسْأَلُ آلاِْنْظَارَ، وَكُلٌّ مُؤَجَّلٌ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ
🟤آنان كه وقتشان پایان یافت خواستار مهلتند، و آنان كه مهلت دارند كوتاهی می ورزند.
✍اين يك واقعيت است كه آمال و آرزوهاى دور و دراز و جاذبه هاى شهوات به انسان اجازه نمى دهد از فرصتى كه در دست دارد بهره گيرد و خطاها و گناهان گذشته را جبران نمايد و با اعمال صالح آثار شوم آنها را بزدايد. جوانان نبايد بپندارند هميشه مرگ به سراغ پيران مى رود و آنان در امانند. همچنين افراد سالم نبايد تصور كنند كه مردن مخصوص بيماران است و آنها كه ايمن هستند نبايد چنين پندارند كه هميشه در امن و امان خواهند بود.
📘#حکمت_285
@nahjol_balagheh
✨﷽✨
✍ روزی بهلول داشت از کوچه ای میگذشت شنید که استادی به شاگردهایش میگوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم.
1⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمیشود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
2⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
3⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم.
👌استاد اینها را شنید و خجل شد و از
جای برخاست و رفت