میدونی موقع تولد وقتی خدا داشت بدرقمون میکرد چی گفت؟! گفت داری به دنیایی میری که غرورت را میشکنن و به احساس پاکت سیلی میزنن! نکنه ناراحت بشی...! من تو کوله پشتیت عشق گذاشتم... تا ببخشی ! خنده گذاشتم... تا بخندی ! اشک گذاشتم... تا گریه کنی ! و مرگ گذاشتم... تا بدونی دنیا ارزش بدی کردن نداره... زندگی چاپ دوم ندارد 👌 ...

اگر به شعر گویی و شعر خانی علاقه داری بیا در این گروه

دل ببـر دیـوانه کن اما مسوزان سینه ای دل شکستن های ما پیگرد دارد خوبِ من مهربـانی کن کـه بعد از رفتنت عنوان کنم لحظه های بۍتو بودن درد دارد خوبِ من زنده ام قدرم ندانستۍچه سودم بعدِ مرگ گفتـنِ ایـن واژه ی  برگـرد دارد خوبِ من از صـدای پـای عابـرها شنیـدم نیمه شب کوچـه ها ماننـدِ ما، شبگرد دارد خوبِ من صبرهم دلخسته از صبرِ تو شد سنگِ صبور دور و بر بس مردمِ خونسرد دارد خوبِ من...

این طوطی میبینم از خودم خجالت میکشم من تا ۱۵ سالگیم اینکارارو بلد نبودم 😂 ‌‌‎‌‎‎‌‎ #طوطی 🦋@Bird_s

در تیره شبِ هجرِ تو، جانم به لب آمد وقت است که همچون مهِ تابان به درآیی حافظ

شمع سوزانی مرا ڪمتر بسوزان  جان من من بگردم دور تو پروانه میخواهی چڪار ؟؟ عهد بستی  با خودت ؟؟ دیوانه گردانی مرا من که مجنون توام ، دیوانه می خواهی چڪار ؟؟ ✍🏼 راحم تبریزی ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

مولانا گفتی بیا،گفتم کجا ؟ گفتی میان جان ما گفتی مرو.گفتم چرا؟ گفتی که میخواهم تورا گفتی که وصلت میدهم.جام الستت میدهم گفتم مرا درمان بده. گفتی چو رستی میدهم گفتی پیاله نوش کن. غم در دلت خاموش کن گفتم مرامستی دهی،با باده ای هستی دهی گفتی که مستت میکنم،پر زانچه هستت میکنم گفتم چگونه از کجا؟ گفتی که تا گفتی خودآ گفتی که درمانت دهم. بر هجر پایانت دهم گفتم کجا،کی خواهد این؟گفتی صبوری باید این گفتی تویی دردانه ام. تنها میان خانه ام مارا ببین،خود را مبین درعاشقی یکدانه ام گفتی بیا. گفتم کجا. گفتی در آغوش بقا گفتی ببین.گفتم چه را؟گفتی خدارا در خود آ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌

سلام آقایان شیرعلی وسعیدی از کلیشادرفتند برا کربلا چاه بکنند برا بنای کردن ساختمان