eitaa logo
موکب آنلاین با ولایت تا ظهور
3.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
14.9هزار ویدیو
357 فایل
✍موکب و ایستگاه صلواتی شبانه روزی آنلاین ❣معارف قرآن و عترت، منبر دیجیتال در فضای مجازی ❣جهاد تبیین هم افزایی بصیرت دینی سیاسی فرهنگی 💯 انتشار مطالب با نام خودتان هم بلامانع و صدقه جاریه است💝 💌ارتباط با خادم کانال؛ @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺زیاده‌خواهی تا کشورگشایی بر اساس اسنادی که از کورش باقی مانده، او خودش را پادشاه 4 پاره‌ی گیتی معرفی کرده است. او بعد از فتح سرزمین مادها، یعنی ایران امروزی، سراغ بابل، یعنی عراق امروزی می‌رود و بعد از ماه‌ها محاصره و مرگ‌ومیر زنان و کودکان بابلی در اثر گرسنگی، بابل را فتح می‌کند. در ضمن شایان ذکر است که بابل برای او دعوت‌نامه نفرستاده بود. می‌گویند آن منشور کورش هم در همین زمان نوشته شده است. البته این سؤال مطرح است که آیا آن کتیبه به واقع متعلق به کورش است؟ بر فرض که این کتیبه را خود کوروش نوشته است، در آن می‌گوید که بابل بدون خون‌ریزی فتح شد. چطور می‌توان به گفته‌ی او اعتماد کرد؟ آمریکایی‌ها هم درباره‌ی عراق می‌گویند ما این کشور را بدون خون‌ریزی فتح کردیم. واقعاً هم در ظاهر این گونه است. اما همه می‌دانیم که چند هزار نفر در عراق به علت مخالفت با آمریکا کشته شده‌اند. سؤال این جاست که چگونه می‌توانیم به قول کورش استناد کنیم، در حالی که می‌دانیم او به دنبال کشورگشایی بوده است؟  کوروش بعد از بابل به آسیای صغیر لشکرکشی می‌کند و لیدی را با خون‌ریزی فراوان فتح می‌کند. در ادامه یونانیانی را که جرئت نداشتند با او بجنگند، مجبور می‌کند که خراج‌گزار دربار شاهانه‌اش شوند. در نهایت هم امپراتوری خودش را بعد از خون‌ریزی‌های فراوان از شرق تا ماورای آمودریا امتداد داد تا به قول خودش پادشاه 4 پاره‌ی گیتی باشد. این‌ها را هرودت نقل می‌کند و البته تمام مورخان عصر هخامنشی روی آن اجماع دارند. کوروش مظهر همان سیاستی است که در دوران مدرن به آن ماکیاولیسم می‌گویند. بنابراین او به وقت خون‌ریزی مانند یک گرگ درنده و به وقت حیله‌گری همچون روباهی مکار است. به همین خاطر، هم به یهودیان می‌رسید و هم هوای بت‌پرستان را داشت. اگر دقت کنید، او دو کار عمده کرده است که کسی در آن‌ها تردید ندارد:هم هوای یهودی‌ها را داشته و هم بت‌ها را تجلیل کرده است. 4
سجده‌ی او در مقابل بت مردوک بدون تردید عین واقعیت است. تا کنون هیچ مورخی در این دو اقدام کورش تردید نکرده است. از سویی دیگر تمام کسانی که می‌گویند کورش ذوالقرنین است باید به متون تاریخی استناد کنند. جای این پرسش مطرح است که چرا کسانی که سعی دارند کورش را همان ذوالقرنین بنامند به ادعای صریح وی مبنی بر بندگی در برابر بت مردوک توجه نمی‌کنند؟ ضمن این که نمی‌دانیم آن منشور استوانه‌ای‌ شکل واقعاً متعلق به کوروش هخامنشی است یا خیر، آن را با سروصدا آوردند و چفیه‌ی رزمندگان اسلام را روی آن انداختند و با احترام جابه‌جایش کردند. عبدالمجید ارفعی منشور کورش را ترجمه کرده است. به ظاهر ایشان تنها شخص ایرانی است که این منشور را ترجمه کرده است. این جملات عین ترجمه‌ی ایشان است: (و نیز پیکره‌ی) خدایان سومر و اکد را که نبونید (بی‌بیم) از خشم سرور خدایان (مردوک)با بابل اندر آورده بود به فرمان مردوک، خدای بزرگ، به شادی و خوشی در نیایشگاه‌هایشان بنشاندم؛ جای‌هایی که دل آن‌ها شاد گردد. باشد که خدایانی که من به جای‌های مقدس بازگردانیدم هر روز در برابر خداوند (مردوک) و نبو زندگی دیریازی از بهر من بخواهند. 6
اقای مرادی غیاث‌آبادی تمامی ترجمه‌های منشور کورش را آورده است. این قسمت از منشور بین همه‌ی ترجمه‌ها مشترک است که می‌گوید:فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی را که بسته شده بودند بگشایند. همه‌ی خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. در ادامه آمده است: پیکره‌ی خدایان سومر و اَکَد را که نَبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود به خشنودی مَردوک، خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود که دل‌ها شاد گردد. بشود خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم هر روز در پیشگاه خدای بزرگ (مردوک) برایم زندگانی بلند خواستار باشند. در حال حاضر بت مردوک جزو آثار باستانی بابل محسوب می‌شود و در یکی از موزه‌های اروپایی است. 7
دربعد دیگری از شخصیت کورش می‌بینیم از افتخارات او این است که یهودیان در بند پادشاه بابل را آزاد کرده و به اورشلیم فرستاده است. این چیزی است که یهودیان به آن استناد می‌کنند. بر فرض که این ادعای کوروش را باور کنیم، آیا می‌توان به صرف چنین اقدامی او را پیرو آیین موسی علیه‌السلام دانست؟ کوروش بابل را فتح کرد و نبونید پادشاه بابل را ساقط نمود. او به محض ورود به بابل دو اقدام اساسی انجام داد: در مقابل بت مردوک، یعنی خدای بابلیان، سجده کرد و خود را بنده‌ی مردوک معرفی کرد. دوم این که یهودیان بابل را به اورشلیم اعزام کرد. این مطلب را اردشیر خدادادیان در صفحه‌ی 31 جلد سوم تاریخ ایران باستان نوشته است. 5
🔺پادشاه لامذهب کوروش مظهر همان سیاستی است که در دوران مدرن به آن ماکیاولیسم می‌گویند. بنابراین او به وقت خون‌ریزی مانند یک گرگ درنده و به وقت حیله‌گری همچون روباهی مکار است. به همین خاطر، هم به یهودیان می‌رسید و هم هوای بت‌پرستان را داشت. اگر دقت کنید، او دو کار عمده کرده است که کسی در آن‌ها تردید ندارد هم هوای یهودی‌ها را داشته و هم بت‌ها را تجلیل کرده است.  فرقی ندارد نام این کار چه باشد، هدف او صرفاً تحکیم پایه‌های امپراتوری هخامنشی بود. امروز تاریخ‌نگار صهیونیست آمریکا را بعد از قتل عام میلیون‌ها انسان بی‌گناه با بمب فسفری، اورانیومی، پنج‌تُنی، ده‌تُنی، خوشه‌ای و غیره ناجی ملت عراق معرفی می‌کند. دیروز همین تاریخ‌نگار ویژگی‌های کوروش را بعد از سال‌ها جنگ و کشورگشایی و خون‌ریزی، صرفاً به خاطر خدمت به یهودیان، این گونه معرفی میکند: احترام به ملت‌ها و تحمیل نکردن سلطنت خود بر دیگر ملت‌ها از طریق جنگ، جلوگیری از ظلم، مجازات ظالم، منع بیکاری، آزاد بودن همه‌ی ابنای بشر، حق انتخاب محل سکونت برای مردم، حق انتخاب شغل و منع برد‌ه‌داری. این مطالب را یکی از مقامات بلندپایه‌ی سیاسی کشورمان هم در تجلیل از کوروش مطرح کرده است. 8
🔺مکافات عمل بعد از فتوحات شرق ایران، کوروش دچار غرور شاهانه‌ شده بود. برای او هیچ جنگی بدون پیروزی خاتمه پیدا نمی‌کرد. به او خبر دادند که حاکم سرزمین ماساژت‌ها در شمال شرقی ایران مرده و اکنون حکومت به دست همسر بیوه‌اش افتاده است. به این ترتیب، امپراتور مستکبر، به طمع کشورگشایی بیشتر، به این بیوه که "تومیریس" نام داشت دستور ازدواج سیاسی با خود را داد. تومیریس که از اهداف زیاده‌خواهانه‌ی کوروش باخبر بود قبول نکرد. کوروش متکبر که تاب سرپیچی سفلگان و دون‌پایگان را نداشت، به منظور فتح سرزمین ماساژت‌ها به آنجا لشکرکشی کرد. هرودت متن پیغام تومیریس به کوروش را نقل کرده است، "دست از این زیاده‌خواهی بردار و بر سرزمین خود حکومت کن. تا به کی قصد خون‌ریزی داری؟ آیا از این همه خون‌ریزی سیراب نشده‌ای؟" اما طمع چشمان کوروش را پر کرده بود. از این رو جنگ سختی بین کوروش و تومیریس درگرفت. در میانه‌ی جنگ کوروش فرزند تومیریس را به قتل رساند. اما فرجام دیکتاتور شکست بود. در میان ناباوری هخامنشیان سپاه کوروش تارومار شد و خود او هم به دست این قوم ضعیف بدوی، در شمال ایران فعلی، کشته شد.  تومیریس مَشکی را از خون کشته‌شدگان هخامنشی پر کرد و سر کوروش دیکتاتور را در آن فرو برد. آن گاه به کوروش گفت: هر چه کُشتی سیراب نشدی. اکنون با این خون برای همیشه سیراب شو. این شخصیتی است که اسم او را عبد صالح خداوند گذاشته‌اند. اسنادی که از کورش به جا مانده این‌هاست و چیزی بیشتر از این درباره‌ی او وجود ندارد. این‌ها ویژگی‌های شخصیتی کوروش تاریخی است. کورش در زمان خود مصداق طاغوت و استکبار بود. اقای ریاحی ازکارشناسان خبره میفرمایند باید به این نکته توجه داشته باشیم که مستکبران، اسکندر را بسیار مقتدر و افتخارآمیز معرفی کردند و بعد برای تحقیر یونانی‌ها و مقدونی‌ها فیلم "الکساندر" را ساختند. به همین شکل، اگر بتوانند این مفهوم را جا بیندازند که کوروش همان ذوالقرنین است، باید منتظر باشیم که چنین کاری را با ذوالقرنین انجام دهند. به این ترتیب خیلی راحت نام ذوالقرنین قرآنی به دست خودمان در کل دنیا زیر سؤال می‌رود. بعد هم به صحبت علمای ما استناد خواهند کرد که ذوالقرنین همان کوروش بوده است. آن موقع نمی‌گویند کوروش ایرانی این کارها را کرده، بلکه می‌گویند ذوالقرنین مرتکب این قتل و غارت‌ها شده است. 9
چندسوال پیرامون کوروش.. چرا تا حالا اسمی از کوروش در شعرهای شعرای بزرگ ایران چون فردوسی ونطامی وحافظ وسعدی ومولانا و... نیومده؟؟؟ چرا در تاریخ بیهقی اسمی از کوروش نیست؟؟ چرا اسم یکی از اجداد ماها کوروش نبوده درحالی که خونخواران بزرگی چون اسکندر وچنگیز وتیمور که هزاران ایرانی قتل وعام کردن بعنوان اسم انتخاب شده است؟؟؟ چرا در زمان رضاخان اسمی از کوروش نبوده ویهویی در نیمه دوم حکومت محمدرضاشاه بوجود آمد؟؟ چرا تاالان یک منبع تاریخی برای امپراطوری کوروش وجود ندارد که کاملا ایرانی وحتی شرقی باشد؟ حتی فروغی تاریخ نویس دوره رضاخان هم همچین شخصی رو درکتابش نیاورده!!! چرا بعداز قرنها مقبره مادر حضرت سلیمان یهویی توسط یه شخص انگلیسی تبدیل به مقبره کوروش میشود؟؟؟ برطبق کدام سند تاریخی ایرانی ؟؟؟ اونم درست در نیمه دوم حکومت محمدرضاشاه پهلوی؟؟؟ براستی داستان شهادت مطلومانه ۷۸ هزار ایرانی همراه سردار بزرگ ایرانی هامان توسط یهودیان در زمان خشاریاشاه چیست وچرا سالانه یهودیان کارناوال جشن هامان سوزی راه میندازن وباافتخار عروسک هامان را میسوزانند وبه فرزندانشان هم یاد میدهند!!!!! ان شاءالله باوجدان حقیقت جو وطالب علم دنبال حقیقت باشیم بجای تعصب بی جا وبدون پشتوانه علمی. فرزند ایران زمین. ازقوم بزرگ تالش( جزو ۱۵ قوم بزرگ ایران باستان) . قریش حسین پور. هفتم آبان ۹۷. 10
جواب سوال اول درباره آموزش در عهد هخامنشیان اطّلاعات کمی وجود دارد. در دو سند ایلامی که از تخت جمشید به دست آمده و مربوط به سال بیست سوم از سلطنت داریوش یکم (سال ۴۹۹ قبل از میلاد) است عبارت "پسران پارسی که متن‌ها را رو نویسی می‌کنند" ذکر شده‌است. ممکن است که این پسران در حال یادگیری خط میخی پارسی بوده‌اند که در آن زمان احتمالاً تعداد اندکی از کاتبان از آن آگاه بوده‌اند؛ چرا که بیشتر برای کتیبه‌های فتوحات سلطنتی به کار برده می‌شد. حتی اشراف و کارمندان بالا رتبه ایرانی نیز بی سواد بودند و نوشتن نقشی در آموزش معمول ایرانیان بازی نمی‌کرد. منابع یونانی مقداری اطلاعات در مورد آموزش معمول در ایران به دست می‌دهند. به گفته هرودوت، پسران ایرانی تا پنج سالگی مجاز به حضور یافتن در نزد پدرانشان نبودند و تا پیش از آن در نزد زنان زندگی می‌کردند. از سنّ پنج سالگی تا بیست سالگی، آموزش اسب سواری، تیر اندازی و راست گویی می‌دیدند. و مهارت جنگیدن را نشانه مردانگی می‌دانستند. کسنوفون در دانشنامه کوروش می‌نویسد که در سنّ شانزده یا هفده سالگی، پسران اشراف ایرانی به بارگاه سلطنتی آورده می‌شدند تا به تمرین سوارکاری، تیر اندازی، پرتاب نیزه و شکار بپردازند. (آموزش در دوران هخامنشان دانشنامه ایرانیکا)
جواب سوال 3 برخی می‌کوشند که به هر تزویر، جایی در منابع تاریخی ایران برای او باز کنند! از جمله تلاش عده‌ای برای تطبیق شخصیت کوروش هخامنشی با کیخسرو پادشاه کیانی ایران باستان است! تطبیقی که بیش از هر چیز به یک جوک بی‌مزه شبیه است! چنین حدس و گمان‌های این‌چنینی نمی‌توان شخصیت‌های تاریخی را بر یکدیگر تطبیق داد.  باستان‌گرایان می‌دانند که فردوسی نامی از کوروش در شاهنامه نیاورده است. چه این‌که فردوسی آوردن نام کوروش را در شأن شاهنامه نمی‌دانسته و یا این‌که کوروش ناشناخته‌تر و بی‌اهمیت‌تر از آن بوده که نامش به گوش فردوسی رسیده باشد (به هر دلیل). به هر روی با نگاهی به کارنامه کیخسرودر‌می‌یابیم که بنا بر شاهنامه، وی ابداً ربطی به کوروش ندارد. لذا باستان‌گرایان می‌کوشند برای جبران این ناکامی، به ابوریحان بیرونی استناد کنند (که مثلاً ابوریحان گفته است که کوروش همان کیخسرو است)! که البته باز هم ناموفق ماندند. چون ابوریحان به خوبی نادرست بودن سخن باستان‌گرایان را بیان کرده است.
جواب سوال دوم در دوران هخامنشیان مرد و زن در کنار یکدیگر کار می‌کرده‌اند، حتی کارهای سخت تر را به عهده زنان بود. زنان یکی از مظلوم‌ترین و ستم‌کشیده‌ترین اعضای جوامع انسانی بوده‌اند که قربانی جنگ‌ها و تجاوزهای متجاوزان و جهان‌گشایان می‌شدند. زنانی که شوهران یا پدران خود را از دست می‌دادند و به اسارت و بردگی گرفته می‌شدند. رفتار کورش با زنان نیز از این قاعده همیشگی تاریخ جنگ‌ها و تجاوزات بشری مستثنا نبوده است.  یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش و بخصوص بخشندگی‌های او بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه گزنفون است. اما در این استنادها  جزئیات این بخشندگی دقیقاً مشخص نمی‌شود.  به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمین‌های غربی ایران رفت. او یکی از زنان تحت تملک خود را که نوازنده‌ای خوش ‌الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا اقامتگاه جنگی‌اش دلکش‌تر و روح‌پرورتر از خانه‌اش شود.  (گزنفون، کوروش‌نامه، صفحه ۱۲۳ تا ۱۲۸) 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا