eitaa logo
موکب آنلاین با ولایت تا ظهور
3.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
15.1هزار ویدیو
357 فایل
✍موکب و ایستگاه صلواتی شبانه روزی آنلاین ❣معارف قرآن و عترت، منبر دیجیتال در فضای مجازی ❣جهاد تبیین هم افزایی بصیرت دینی سیاسی فرهنگی 💯 انتشار مطالب با نام خودتان هم بلامانع و صدقه جاریه است💝 💌ارتباط با خادم کانال؛ @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
دربعد دیگری از شخصیت کورش می‌بینیم از افتخارات او این است که یهودیان در بند پادشاه بابل را آزاد کرده و به اورشلیم فرستاده است. این چیزی است که یهودیان به آن استناد می‌کنند. بر فرض که این ادعای کوروش را باور کنیم، آیا می‌توان به صرف چنین اقدامی او را پیرو آیین موسی علیه‌السلام دانست؟ کوروش بابل را فتح کرد و نبونید پادشاه بابل را ساقط نمود. او به محض ورود به بابل دو اقدام اساسی انجام داد: در مقابل بت مردوک، یعنی خدای بابلیان، سجده کرد و خود را بنده‌ی مردوک معرفی کرد. دوم این که یهودیان بابل را به اورشلیم اعزام کرد. این مطلب را اردشیر خدادادیان در صفحه‌ی 31 جلد سوم تاریخ ایران باستان نوشته است. 5
🔺پادشاه لامذهب کوروش مظهر همان سیاستی است که در دوران مدرن به آن ماکیاولیسم می‌گویند. بنابراین او به وقت خون‌ریزی مانند یک گرگ درنده و به وقت حیله‌گری همچون روباهی مکار است. به همین خاطر، هم به یهودیان می‌رسید و هم هوای بت‌پرستان را داشت. اگر دقت کنید، او دو کار عمده کرده است که کسی در آن‌ها تردید ندارد هم هوای یهودی‌ها را داشته و هم بت‌ها را تجلیل کرده است.  فرقی ندارد نام این کار چه باشد، هدف او صرفاً تحکیم پایه‌های امپراتوری هخامنشی بود. امروز تاریخ‌نگار صهیونیست آمریکا را بعد از قتل عام میلیون‌ها انسان بی‌گناه با بمب فسفری، اورانیومی، پنج‌تُنی، ده‌تُنی، خوشه‌ای و غیره ناجی ملت عراق معرفی می‌کند. دیروز همین تاریخ‌نگار ویژگی‌های کوروش را بعد از سال‌ها جنگ و کشورگشایی و خون‌ریزی، صرفاً به خاطر خدمت به یهودیان، این گونه معرفی میکند: احترام به ملت‌ها و تحمیل نکردن سلطنت خود بر دیگر ملت‌ها از طریق جنگ، جلوگیری از ظلم، مجازات ظالم، منع بیکاری، آزاد بودن همه‌ی ابنای بشر، حق انتخاب محل سکونت برای مردم، حق انتخاب شغل و منع برد‌ه‌داری. این مطالب را یکی از مقامات بلندپایه‌ی سیاسی کشورمان هم در تجلیل از کوروش مطرح کرده است. 8
🔺مکافات عمل بعد از فتوحات شرق ایران، کوروش دچار غرور شاهانه‌ شده بود. برای او هیچ جنگی بدون پیروزی خاتمه پیدا نمی‌کرد. به او خبر دادند که حاکم سرزمین ماساژت‌ها در شمال شرقی ایران مرده و اکنون حکومت به دست همسر بیوه‌اش افتاده است. به این ترتیب، امپراتور مستکبر، به طمع کشورگشایی بیشتر، به این بیوه که "تومیریس" نام داشت دستور ازدواج سیاسی با خود را داد. تومیریس که از اهداف زیاده‌خواهانه‌ی کوروش باخبر بود قبول نکرد. کوروش متکبر که تاب سرپیچی سفلگان و دون‌پایگان را نداشت، به منظور فتح سرزمین ماساژت‌ها به آنجا لشکرکشی کرد. هرودت متن پیغام تومیریس به کوروش را نقل کرده است، "دست از این زیاده‌خواهی بردار و بر سرزمین خود حکومت کن. تا به کی قصد خون‌ریزی داری؟ آیا از این همه خون‌ریزی سیراب نشده‌ای؟" اما طمع چشمان کوروش را پر کرده بود. از این رو جنگ سختی بین کوروش و تومیریس درگرفت. در میانه‌ی جنگ کوروش فرزند تومیریس را به قتل رساند. اما فرجام دیکتاتور شکست بود. در میان ناباوری هخامنشیان سپاه کوروش تارومار شد و خود او هم به دست این قوم ضعیف بدوی، در شمال ایران فعلی، کشته شد.  تومیریس مَشکی را از خون کشته‌شدگان هخامنشی پر کرد و سر کوروش دیکتاتور را در آن فرو برد. آن گاه به کوروش گفت: هر چه کُشتی سیراب نشدی. اکنون با این خون برای همیشه سیراب شو. این شخصیتی است که اسم او را عبد صالح خداوند گذاشته‌اند. اسنادی که از کورش به جا مانده این‌هاست و چیزی بیشتر از این درباره‌ی او وجود ندارد. این‌ها ویژگی‌های شخصیتی کوروش تاریخی است. کورش در زمان خود مصداق طاغوت و استکبار بود. اقای ریاحی ازکارشناسان خبره میفرمایند باید به این نکته توجه داشته باشیم که مستکبران، اسکندر را بسیار مقتدر و افتخارآمیز معرفی کردند و بعد برای تحقیر یونانی‌ها و مقدونی‌ها فیلم "الکساندر" را ساختند. به همین شکل، اگر بتوانند این مفهوم را جا بیندازند که کوروش همان ذوالقرنین است، باید منتظر باشیم که چنین کاری را با ذوالقرنین انجام دهند. به این ترتیب خیلی راحت نام ذوالقرنین قرآنی به دست خودمان در کل دنیا زیر سؤال می‌رود. بعد هم به صحبت علمای ما استناد خواهند کرد که ذوالقرنین همان کوروش بوده است. آن موقع نمی‌گویند کوروش ایرانی این کارها را کرده، بلکه می‌گویند ذوالقرنین مرتکب این قتل و غارت‌ها شده است. 9
چندسوال پیرامون کوروش.. چرا تا حالا اسمی از کوروش در شعرهای شعرای بزرگ ایران چون فردوسی ونطامی وحافظ وسعدی ومولانا و... نیومده؟؟؟ چرا در تاریخ بیهقی اسمی از کوروش نیست؟؟ چرا اسم یکی از اجداد ماها کوروش نبوده درحالی که خونخواران بزرگی چون اسکندر وچنگیز وتیمور که هزاران ایرانی قتل وعام کردن بعنوان اسم انتخاب شده است؟؟؟ چرا در زمان رضاخان اسمی از کوروش نبوده ویهویی در نیمه دوم حکومت محمدرضاشاه بوجود آمد؟؟ چرا تاالان یک منبع تاریخی برای امپراطوری کوروش وجود ندارد که کاملا ایرانی وحتی شرقی باشد؟ حتی فروغی تاریخ نویس دوره رضاخان هم همچین شخصی رو درکتابش نیاورده!!! چرا بعداز قرنها مقبره مادر حضرت سلیمان یهویی توسط یه شخص انگلیسی تبدیل به مقبره کوروش میشود؟؟؟ برطبق کدام سند تاریخی ایرانی ؟؟؟ اونم درست در نیمه دوم حکومت محمدرضاشاه پهلوی؟؟؟ براستی داستان شهادت مطلومانه ۷۸ هزار ایرانی همراه سردار بزرگ ایرانی هامان توسط یهودیان در زمان خشاریاشاه چیست وچرا سالانه یهودیان کارناوال جشن هامان سوزی راه میندازن وباافتخار عروسک هامان را میسوزانند وبه فرزندانشان هم یاد میدهند!!!!! ان شاءالله باوجدان حقیقت جو وطالب علم دنبال حقیقت باشیم بجای تعصب بی جا وبدون پشتوانه علمی. فرزند ایران زمین. ازقوم بزرگ تالش( جزو ۱۵ قوم بزرگ ایران باستان) . قریش حسین پور. هفتم آبان ۹۷. 10
جواب سوال اول درباره آموزش در عهد هخامنشیان اطّلاعات کمی وجود دارد. در دو سند ایلامی که از تخت جمشید به دست آمده و مربوط به سال بیست سوم از سلطنت داریوش یکم (سال ۴۹۹ قبل از میلاد) است عبارت "پسران پارسی که متن‌ها را رو نویسی می‌کنند" ذکر شده‌است. ممکن است که این پسران در حال یادگیری خط میخی پارسی بوده‌اند که در آن زمان احتمالاً تعداد اندکی از کاتبان از آن آگاه بوده‌اند؛ چرا که بیشتر برای کتیبه‌های فتوحات سلطنتی به کار برده می‌شد. حتی اشراف و کارمندان بالا رتبه ایرانی نیز بی سواد بودند و نوشتن نقشی در آموزش معمول ایرانیان بازی نمی‌کرد. منابع یونانی مقداری اطلاعات در مورد آموزش معمول در ایران به دست می‌دهند. به گفته هرودوت، پسران ایرانی تا پنج سالگی مجاز به حضور یافتن در نزد پدرانشان نبودند و تا پیش از آن در نزد زنان زندگی می‌کردند. از سنّ پنج سالگی تا بیست سالگی، آموزش اسب سواری، تیر اندازی و راست گویی می‌دیدند. و مهارت جنگیدن را نشانه مردانگی می‌دانستند. کسنوفون در دانشنامه کوروش می‌نویسد که در سنّ شانزده یا هفده سالگی، پسران اشراف ایرانی به بارگاه سلطنتی آورده می‌شدند تا به تمرین سوارکاری، تیر اندازی، پرتاب نیزه و شکار بپردازند. (آموزش در دوران هخامنشان دانشنامه ایرانیکا)
جواب سوال 3 برخی می‌کوشند که به هر تزویر، جایی در منابع تاریخی ایران برای او باز کنند! از جمله تلاش عده‌ای برای تطبیق شخصیت کوروش هخامنشی با کیخسرو پادشاه کیانی ایران باستان است! تطبیقی که بیش از هر چیز به یک جوک بی‌مزه شبیه است! چنین حدس و گمان‌های این‌چنینی نمی‌توان شخصیت‌های تاریخی را بر یکدیگر تطبیق داد.  باستان‌گرایان می‌دانند که فردوسی نامی از کوروش در شاهنامه نیاورده است. چه این‌که فردوسی آوردن نام کوروش را در شأن شاهنامه نمی‌دانسته و یا این‌که کوروش ناشناخته‌تر و بی‌اهمیت‌تر از آن بوده که نامش به گوش فردوسی رسیده باشد (به هر دلیل). به هر روی با نگاهی به کارنامه کیخسرودر‌می‌یابیم که بنا بر شاهنامه، وی ابداً ربطی به کوروش ندارد. لذا باستان‌گرایان می‌کوشند برای جبران این ناکامی، به ابوریحان بیرونی استناد کنند (که مثلاً ابوریحان گفته است که کوروش همان کیخسرو است)! که البته باز هم ناموفق ماندند. چون ابوریحان به خوبی نادرست بودن سخن باستان‌گرایان را بیان کرده است.
جواب سوال دوم در دوران هخامنشیان مرد و زن در کنار یکدیگر کار می‌کرده‌اند، حتی کارهای سخت تر را به عهده زنان بود. زنان یکی از مظلوم‌ترین و ستم‌کشیده‌ترین اعضای جوامع انسانی بوده‌اند که قربانی جنگ‌ها و تجاوزهای متجاوزان و جهان‌گشایان می‌شدند. زنانی که شوهران یا پدران خود را از دست می‌دادند و به اسارت و بردگی گرفته می‌شدند. رفتار کورش با زنان نیز از این قاعده همیشگی تاریخ جنگ‌ها و تجاوزات بشری مستثنا نبوده است.  یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش و بخصوص بخشندگی‌های او بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه گزنفون است. اما در این استنادها  جزئیات این بخشندگی دقیقاً مشخص نمی‌شود.  به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمین‌های غربی ایران رفت. او یکی از زنان تحت تملک خود را که نوازنده‌ای خوش ‌الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا اقامتگاه جنگی‌اش دلکش‌تر و روح‌پرورتر از خانه‌اش شود.  (گزنفون، کوروش‌نامه، صفحه ۱۲۳ تا ۱۲۸) 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺استاندار کرمانشاه: مردم هنوز هم در کانکس ها زندگی می کنند 🔹وزارت راه و شهرسازی تاکنون حتی یک واحد از واحدهایی که بازسازی آنها را بر عهده داشته بازسازی نکرده است./ایرنا #شما_هم_به_نود_سیاسی_بپیوندید 👇👇 🆔 @navad_siasi
حقوق_بشر آنجایی بی‌معنا میشود که غربی‌هابرای آزادی یک تروریست یا جاسوس کلی بیانیه می‌دهند واظهار نظر می‌کنند امابرای کشتارشیعیان نیجریه، هیچ صدایی از آنها درنمی‌آید!! #کربلای_نیجریه #شما_هم_به_نود_سیاسی_بپیوندید 👇👇 🆔 @navad_siasi
موکب آنلاین با ولایت تا ظهور
جواب سوال دوم در دوران هخامنشیان مرد و زن در کنار یکدیگر کار می‌کرده‌اند، حتی کارهای سخت تر را به ع
⚠️خطایی بزرگ: ذوالقرنین همان کوروش است‼️😳😳 ➖▪️〰〰〰🔻🔻 امروزه مشهور شده که ذوالقرنین همان کورش است؛ اما از بررسی مجموعه اخبار ذوالقرنین بر می آید که این تطبیق کاملاً بی اساس است. اکنون مجال بحث مفصل در این باره نیست و تنها به اشاراتی به عنوان سرنخ اکتفا می شود تا خواننده خردمند خود به تحقیق در این باره بپردازد: 1⃣ تاریخ کورش یک تاریخ کاملاً مبهم، آمیخته با دروغ و خیال و گمان و اسناد آن غالباً غیر قابل اعتنا است. 2⃣ نخستین کسی که ذوالقرنین را بر کورش تطبیق کرد؛ ابوالکلام آزاد بود و پس از او عده ی زیادی از او تقلید کردند. پیش از او کسی را نیافتیم که چنین نظری داده باشد و انتساب آن به وهب و کلبی و ... در سایت ها دروغ است. 3⃣ این که قبل از ابوالکلام کسی چنین تفسیری ارائه نداده؛ دلیل کافی بر بطلان آن است و گر نه چطور ممکن است؛ ذوالقرنین همان کورش باشد و هیچ روایتی از معصومین یا اهل علم و تاریخ آن را تأیید نکند؟ 4⃣ ابوالکلام و مقلدانش برای تطبیق ذوالقرنین بر کورش، آیات قرآن را به رأی خود تفسیر کرده اند. در حالی که در این آیات وجوه مختلفی احتمال می رود که ملاک تمییز آن نصوص معصومین علیهم السلام است. 5⃣ مستنداتی که ابوالکلام و مقلدانش پیرامون کورش یا ذوالقرنین آورده اند؛ غالباً نه سند قابل اعتنایی دارد و نه دلالت روشنی و بیشتر با حدس و خیال و تحمیل همراه است. 6⃣ از مهم ترین ادله مدعیان این است که می گویند؛ مجسمه ای از کورش یافت شده که دو شاخ بر سر دارد و ذو القرنین هم به معنای صاحب دو شاخ است و نقلی از تورات را مؤید آن پنداشته اند. این دلیل به سه وجه مردود است: اولاً انتساب این مجسمه به کورش مثل بسیاری از دعاوی باستان شناسان متکی به حدس و خیال است. ثانیاً کلاه دو شاخ داشتن اختصاصی به صاحب این مجسمه نداشته است. ثالثاً ذوالقرنین اصلاً به معنای صاحب دو شاخ نیست. بنا بر روایات صحیح و متواتر، خداوند ذوالقرنین را به سوی قوم خود فرستاد؛ مردم بر طرف راست سر او ضربه زدند. از دنیا رفت. خداوند دوباره او را زنده کرد و به سوی قومش فرستاد؛ دوباره بر سمت چپ سر او ضربه زدند. از دنیا رفت و دوباره زنده شد و به پادشاهی رسید. به همین دلیل خدا او را ذوالقرنین نامید و به همین دلیل امیرالمؤمنین را به او تشبیه کردند؛ زیرا سر او نیز یک بار در خندق و بار دیگر در مسجد کوفه ضربه خورد. 7⃣ در روایات مستفیض نام ذوالقرنین را عیاش فرموده اند. البته نام های دیگری هم ذکر شده؛ ولی این روایات هم از جهت اسناد و هم از جهت قرائن دیگر اعتبار بیشتری دارد. 8⃣ بنابر سخنی که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در محضر یهود نقل شده است؛ ذوالقرنین غلامی رومی بوده که به پادشاهی رسیده است. این روایت در قرب الاسناد به سند صحیح از موسی بن جعفر علیه السلام و در منابع عامه از عقبة بن عامر جهنی نقل شده است. کورش نه رومی بود و نه غلام. 9⃣ بنابر روایات مختلف شیعه و سنی، ذوالقرنین معاصر با حضرت ابراهیم علیه السلام بود؛ در حالی که کورش سال ها پس از حضرت موسی علیه السلام زندگی می کرد. 🔟 طبق روایت مصباح المتهجد، مکارم الاخلاق، دعوات راوندی، تحفة الابرار عمادالدین طبری و ... گل ارمنی تربت قبر ذوالقرنین است و تربت قبر امام حسین علیه السلام برتر از آن است. بنابراین قبر ذوالقرنین در ارمینیه قرار دارد. قبر کورش را در پاسارگاد می دانند که البته این هم مثل دیگر اقوال باستان شناسان صحّتش نامعلوم و مورد اختلاف است. بنابراین محل دفن ذوالقرنین هم ربطی به پاسارگاد ندارد! 1⃣1⃣ با بررسی مجموعه حکایات ذوالقرنین و آن چه درباره کورش ادعا می شود؛ شباهت قابل توجهی میان این دو دیده نمی شود. 🅾 سه نکته درباره ذوالقرنین: الف. بر اساس روایات متواتر ذوالقرنین محدّث بود یعنی نبی نبود امّا خداوند به واسطه ملک با او سخن می گفت. ب. طبق روایات صحیح شیعه شهر سناباد که مدفن امام رضا علیه السلام در آن قرار دارد به امر ذوالقرنین ساخته شده است. بنا بر روایات عامه نیز مرو را ذوالقرنین بنا کرده است. همچنین بنای برخی دیگر از شهرهای خراسان مانند سرخس و سمرقند به ذوالقرنین نسبت داده شده است. ج. در مورد سد ذوالقرنین هم در قصص الانبیاء راوندی از موسی بن جعفر علیه السلام نقل شده که در باب الابواب یعنی همان دربند داغستان قرار دارد. در منابع عامه هم از ابن عباس، وهب بن منبه و دیگران همین قول نقل شده است. گفتنی است انتساب این سد به کورش هم از حدسیات ابوالکلام است و سند روشنی ندارد. ✍...کلام آخر: برخی از مفسّران متأخر، تحت تأثیر ابوالکلام، تطبیقِ ذوالقرنین بر کورش را تقویت کرده اند؛ هر چند قطعی هم نپذیرفته اند. با مراجعه به این تفاسیر معلوم می شود که صرفاً خلاصه دلائل ابوالکلام را ذکر و بر آن اعتماد کرده اند و شخصاً به تحقیق نپرداخته اند و لذا دچار اشتباه شده اند.