بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره نگاری ؛ نقدها و نظرها
امروز برای تفریحی کوتاه به تپه های اطراف اراک رفتم و در میان برف های عظیم راهپیمایی کردم. با چند دقیقه راه رفتن در برف ها ، چندین خاطره رنگارنگ در ضمیر من زنده شده و جان گرفتند. خاطراتی از دوران دانش آموزی و دانشجویی!
اما با توجه به خاطره هایی که در چند وقت گذشته نوشته ام و بازخوردهایی که گرفته ام به نظرم سه نگاه وجود دارد.
در نگاه اول ، تعدادی از دوستان از خاطره نگاری من اظهار خرسندی می کنند. آنان روان نویسی و تصویر سازی در خاطرات را ستوده و بعضی از آنان در خاطرات با من هم ذات پنداری کرده اند و بعضی هم از این که من گذشته خود را پنهان نمی کنم و با دیگران مرور می کنم خوشحالند.
هر چند من نمی دانم چرا باید گذشته خود را پنهان کنم. آن هم آن گذشته ی با افتخار ؛ زندگی با پدر و مادری با صفا ؛ در روستایی زیبا و با طراوت که در بطن زندگی مان همیشه کار و تلاش بوده است تا لقمه ای حلال باشد حتی اگر سفره ای نه خیلی رنگین داشته باشیم.
تعدادی از دوستانی عزیز دیگرم نگاه دیگری به خاطره نویسی های من دارند؛ این عزیزان گمان می کنند که نوشتن برخی خاطرات _ آن هم از گذشته و آن هم از سختی ها و روستا _ با شان امروزی من ناسازگار است. یعنی با رئیس اداره ناحیه یک بودنم و ممکن است به جایگاه من لطمه بزند؛ اما حقیقت این است که من هر چه بیشتر غور می کنم و عمیق تر می نگرم میبینم که رئیس اداره ناحیه بودن _ درست است که یک افتخار کم نظیری است که خداوند فرصتی برایت فراهم کند که خادم یکی از بزرگترین نواحی باشی و از قدیم رئیس فرهنگ بودن خودش موجب افتخار بوده اما _ حقیقتا به آن معنا شانی ندارد و نگذارد به گذشته ات بیندیشی و یا درباره آن قلم بزنی.
نگاه سوم - نگاه من - که حتی با آن نگاه اول متفاوت است و نشأت گرفته از شأن معلمی است؛ من نوشتن را یک امکان کم نظیر و ابزار با شکوه برای انتقال پیام می دانم. این که یک معلم از ظرف های مختلف برای بیان پیام هایش استفاده کند مبارک است. معلمی هم که در ظرف زمان و مکان خاصی نمی گنجد.
یک نکته هم در باب شأن بنویسم. شأن یک معلم چیست؟ شأن یک رئیس اداره چیست؟ اگر پیامبر و پیامبران علیه و علیهم السلام معلم هستند شأن آن ها به چه بوده است؟ پیامبری که در میان مردم کوچه و بازار می نشست درباره گذشته اش چگونه می اندیشید؟ یا آنگاه که پیامبر شد چه شأنی برای خودش تعریف کرد؟
همان پیامبری که می فرمود " الفقر فخری " در دامنش شاگردی تربیت کرد علی _ علیه السلام _ نام که چون بسیار بر خاک می نشست لقب ابوتراب گرفت و همو بود که فرمود " رئیس القوم خادمهم " یعنی هر قدر که رئیس تر باشید باید خادم تر باشید.
به گمانم شأن یک رئیس اداره نه به آن میز طویل و نه آن اتاق با شکوه و نه به مطنطن بودن ابلاغی است که گرفته هیچ ابلاغی گذشته ی انسان را تغییر نمی دهد و عقل انسان را زیاد نمی کند.
با این حساب تفاوت نگاه ها به تفاوت در مبناها بر می گردد. الحمدلله رب العالمین
#حسین_مولوی
@molavihossein1
بسم الله الرحمن الرحیم
اِنَّ الّلهَ لا یَنسی قَلباََ لَجَاء اِلَیهِ فی وَقتِ الشِّدَّه...
خدا فراموش نمی کند دلی را که در وقت سختی به او پناه برده است...
#عربیات
@molavihossein1
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز حدود ۷۰ نفر از مدیران مدارس برگزیده پروژه مهر و همکاران فعال در تابستان داغ که نقش زیادی در جابجایی مدارس داشتند را به مشهد مقدس اعزام کردیم.
به تحقیق عرض می کنم که یک چنین کاری ( تصمیم و اعزام ) حداقل در استان مرکزی کم نظیر است ؛ چون هزینه اش بالاست ولی ما قول داده بودیم که اگر مدارس در پروژه مهر فعال باشند به پابوسی حضرت امام رضا علیه السلام مشرف خواهند شد که به لطف خدا امروز جامه عمل پوشید.
از ایستگاه راه آهن برگشتم و رسیدم به خانه و صفحه پیام های ناشناس را باز کردم و با این پیام مواجه شدم. حقیقتا شیرینی بدرقه تلخ شد. نه به خاطر اعزام مدیران بلکه عدم توانایی برای اعزام همه عوامل موثر که شاید به چشم ما نیایند و یا بیایند و ما نا توان باشیم.
من خیلی به این جمله دکتر عبدالعظیم کریمی علاقه دارم که می گوید :
" بزرگترین تنبیه ، تشویق است "
این جمله از دو منظر قابل توجه است:
منظر اول این است که اگر تشویق ها و ترغیب ها بیرونی شد خود همین تشویق ها باعث از بین رفتن استعدادها خواهد شد.
منظر دیگر این که تشویق عده ای _ خیلی ظریف _ باعث تنبیه عده ی دیگر است. مثلا برای ساخت یک جاده رییس اداره راهداری را تشویق می کنیم در حالی که برای ساخت همین راه هزاران نفر زحمت کشیده اند!
در هر صورت من فقط توانستم با جملاتی که از صمیم قلب عنوان کردم ناتوانی مدیر آموزش و پرورش در قدردانی از همه نیروها را به تصویر بکشم.
#حسین_مولوی
@molavihossein1
Hazhir_Mehrafrouz-Bazare_Ghalandar-(WWW.IRMP3.IR).mp3
5.1M
بسم الله الرحمن الرحیم
عزم آن دارم که امشب مستِ مست
پای کوبان کوزهٔ دردی به دست
سر به بازار قلندر در نِهَم
پس به یکساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
پردهٔ پندار میباید درید
توبهٔ تزویر میباید شکست
#هژیر_مهرافروز
#عطار
@molavihossein1
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلقُلوبُ _ بِرَغمِ البُعد _ تَتَصِل
قلب ها،علی رغم دوری، وصل می شوند
#عربیات
@molavihossein1
توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز یک رادیو خریدم؛ پرتاب شدم به کودکی؛ به یاد اولین و تنها پنجره ی خانه ی ما به جهان؛ به جهانی که می شنیدیم و بی هیچ تجربه ای تخیل می کردیم.
به صدای خش خش تغییر موج رادیو در دستان پدر ؛ به یاد صدای مجری خبر بی بی سی ؛ وقتی پدر می خواست خبرهای جنگ را راستی آزمایی کند ! به موج رادیو اسرائیل که همیشه ایران شکست خورده در جنگ را روایت می کرد!
به گاه بیدار شدن با آواز پر آوازه ی شیر خدا در صبح علی الطلوع؛ به " بررسی های رادیو های بیگانه " در ساعت ۷:۳۰ صبح جمعه؛ به خنده های "صبح جمعه با شما"
به نوحه های آهنگران؛ به مارش حمله؛ به خبر آزادسازی حلبچه ؛ به خبر مرگ در حلبچه ؛ به آزادی فاو ؛ به خبر پذیرش قطع نامه؛ به غم رحلت امام ؛ به قصه های حوصله برِ ظهر جمعه. به سرود " دیشب خواب بابا را دیدم دوباره ..."
#حسین_مولوی
@molavihossein1
بسم الله الرحمن الرحیم
من دشمنانی ندارم ، اما خداوندا ، اگر بناست دشمنی داشته باشم، توان او را با توان من برابر کن تا پیروزی تنها از آن #حق باشد!
#جبران_خلیل_جبران
جمله ی عمیق جبران را از این منظر نگاه می کردم که :
خدایا ممکن است به من قدرت بیان داده باشی ولی به دشمن من نه و من بر او غالب شوم نه به خاطر حقی که دارم بلکه به خاطر قدرت بیان باشد!
یا به من قدرت ( مدیریت ) داده باشی و من بر دشمن خود چیره شوم اما نه به خاطر حق بلکه به خاطر قدرتی که دارم.
و این پیروزی حق نیست بلکه پیروزی بیان و قدرت است....
#حسین_مولوی
@molavihossein1
460332801_1031221953.mp3
16.85M
بسم الله الرحمن الرحیم
نوایی نوایی نوایی نوایی
الهی نماند نشان از جدایی
غمت در نهانخانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
خلد گر به پا خاری آسان بر آید
چه سازم به خاری که بر دل نشیند
بنازم به بزم محبت که آن جا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
#محمد_اصفهانی
@molavihossein1
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز همایشی با عنوان " تربیت در عصر جدید " برگزار کردیم ویژه معاونان و مربیان پرورشی و مشاوران و مراقبان سلامت نواحی یک و دو.
هم در محتوا و هم در اجرا ضعیف بودیم. بنده مسئولیت همه ضعف ها را می پذیرم و از همه میهمانان عزیز و گرانقدر عذر خواهی می کنم.
این پست را به این دلیل می نویسم که یاد من مدیر باشد که اگر کار ضعیف انجام دادیم شجاعت عذر خواهی از مخاطبان را داشته باشیم و اگر کار قوی انجام دادیم خود آن کار مبلغ و معرف ما خواهد بود.
حسین مولوی
معلم و مدیر آموزش و پرورش ناحیه یک اراک
@molavihossein1
بسم الله الرحمن الرحیم
می بری هوشــم از سر و دیده
ای خـمــار شـــراب نادیـده
عســـل از گوشه ی لبت جاری
همه آیـات نــــاب و سنجیده
عـالـمی مـــبتلای چشمانت
مــبتلا هـــر کسی تو را دیده
بـــی خطا ، بی مثال ، بی عیبی
تــو بـه « ریش فرشته خندیده »
دل مـــن پیش توست دلبندم
دل و دیــن را لبِ تــو دزدیـده
جرم من چون جنون مجنون است
تـو بـیا - لیلی ام - گواهی ده
«مـی شــود با تو دل به دریا زد »
بـا طنــــاب خراب و پـوسیده
با حضــــــور تو می شود تفسیر
عمق آیـــات سخت و پیـچیــده
از پس ابــر تـــــیره ی تردید
پنجــــه ی آفتـــاب ِ تـابیده
بــه گمـانم بهــار می آیـــد
از افــــق های دور و تفتیــده
در هــوای تـو زندگی زیبــاست
بــی تـو مــانندِ سیب گندیده
بی تو حال زمین مساعد نیست
بــی تــو نبـض زمـانه پاشیده
بی تو جهـــل بشر شده هوشیار
عقـل انسـان گرفته خوابیـــده
مه و خورشید و کهکشان با هم
گِـرد خـال لب تــو گـــردیده
همــه ی عـــالم و همــه آدم
خوانـده این نکته را و فهمیــده :
یک خــدایی تو را گزیده ست و
دو جهــانی تـــو را پسندیده
حسین مولوی ؛ اردیبهشت 1393 ؛ دهلی نو
@molavihossein1
توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرحمن الرحیم امروز همایشی با عنوان " تربیت در عصر جدید " برگزار کردیم ویژه معاونان و مرب
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از عذر خواهی چندباره من و معاون پرورشی اداره ؛ یکی از معاونان عزیز پرورشی مدارس پیام داده اند :
《 متاسفانه این رفتار و تصمیم شما و آقای مولوی بسیار ناپسند بوده است ، که به اسم ۸ اسفند، با همکاران پرورشی مثل دانش آموز رفتار کنید و به عنوان سیاهی لشکر دعوت کنید. و این رفتار در شان یک مدیر نیست و با عذر خواهی معمولی قابل بخشش نیست. 》
متاسفانه این برادر عزیز از آن طرف بام افتاده است که لازم می دانم چند جمله خاطر نشان کنم :
۱. این همایش از اول و در فرمانداري ویژه تجلیل از مربیان و معاونان پرورشی و مشاوران نواحی یک و دو بسته شده است و غیر از این عزیزان کسی دعوت نبوده ؛ بنابراین عنوان سیاه لشگر زاییده ذهن حضرتعالی است. حالا این که برنامه ضعیف اجرا شده همان چیزی است که ما به خاطر آن عذر خواهی کرده ایم.
۲. ایشان فرموده اند : 《 این رفتار در شأن یک مدیر نیست و با عذر خواهی معمولی قابل بخشش نیست》
من فقط عذر خواهی معمولی را بلدم و نمی دانم عذر خواهی غیر معمولی چگونه است؟
خدمتتان نوشتم " اگر امر بفرمایید خدمت برسیم و پایتان را ببوسیم." همچنان اگر امر بفرمایید برای پابوسی حضرتعالی مشرف خواهیم شد.
۳. شما عزیزان به ما از زبان مولا علی علیه السلام گفته اید : 《 عذرخواهی نشانهی خردمندی انسان است... عذرخواهی را بپذیر اگر چه به دروغ باشد....عذر برادر دینی خود را بپذیر و اگر عذری ندارد برایش عذری بتراش. 》
بله ؛ اینچنین است برادر
حسین مولوی
معلم و مدیر آموزش و پرورش ناحیه یک اراک
@molavihossein1