eitaa logo
ــ مؤمنات :)
1.6هزار دنبال‌کننده
843 عکس
150 ویدیو
3 فایل
ֶָ֢ ֶָ֢ ֶָ֢ ֶָ֢ ֶָ֢ ֶָ֢ ֶָ֢ ֶָ֢ سلام بر مهدی عزیز فاطمه «س» •خوش اومدی به کنج زندگیِ من🤍ツ برای حال خوبِ مؤمنه های امام مهدی♡:) 📌اینجا..: @shorote_momeneh اینجا مختص دختر هاست🎀💕 برای وقتایی که منو رفیق بدونی: « »
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چه پل پشت سرم هست خرابش بنما تا بفکرم نزند از ره تو برگردد :)
ــ مؤمنات :)
شب جمعه که میشه فقط به تو فکر میکنم... :)
اگه میتونی اسم ائمه رو تک تک روزانه بیار یا بگو هدیه به چهارده معصوم صلوات میفرستم؛ براشون هدیه پیش بفرس ما مسافریم و توی دنیا نمیمونیم امروز عمل هست ، حساب نیست ولی فردا فقط حساب کاره ... • کارای ریز و درشتت،ثواب هاتو هدیه کن روزانه به امام زمان (عج) •نباید برای اون دنیامون دوستی داشته باشیم که خوف نکنیم و هوامونو داشته باشه؟ از ائمه کی بهتر؟!
از سال ۱۴۰۲ فقط۴۸ روز دیگه مونده! حواستون هست؟ قرار بود امسال مث پارسال نباشه ... کتابای نخونده رو خوندین؟ عادت های غلط رو رها کردین؟ عادت های خوبو ایجاد کردین؟ جاهای نرفته رو رفتین؟ بیشتر احترام نگه داشتین؟ بخشی از روزه و نماز قضا ها را به جا آوردین؟ هنوز وقت داریم تا آخر سال بیاین سبک تر باشیم برا عید سال جدید!🌱
تو کتاب حضرت حجت ؛ آقای بهجت گفتن که دیدی یه وقتایی یهو حالت خوب میشه؟ احساس نورانی پیدا میکنی؟ بعد هی فکر میکنی میگی یعنی من چیکار کردم؟ و هیچ دلیلی برای این حال خوبت پیدا نمیکنی؟ میگن ک:اونموقع داشتی از کوچه رد میشدی امام زمانم از کنارت گذر کردن ... این حال خوب برای همونه... مگه میشه از کنار کوه ایمان رد بشی و تاثیری نگیری؟🌱 «حضرت حجت»
خدایا بتاب بهمون :)*
بخاطر تب و بدن درد دیشب، امروز نرفتم مدرسه از بعد نماز صبح دیگه خوابم نبرد... و برعکس این روزا بخاطر بارون و برفی بودن هوا نور خورشید افتاده بود روی پنجره... قرآن فاطمه فونتش قشنگه بهش گفتم بیاره برام تا ازش عکس بگیرم و نتیجه امروز این شد :))
ولی‌اونجایی‌که‌میگه: جانِ‌ناقابلی‌دارم به‌تو‌بیشتر از‌این‌بدهکارم حسین‌جانم :)🌱
عرب ها چیزی یا کسی که براشون خیلی عزیز باشه،میگن: بِأمانهٔ موسی بن جعفر(ع) یعنی امانت سپردم دست موسی بن جعفر(ع) ؛ منم میخوام بگم : ومَن في قلبي،بأمانهٔ موسی بن جعفر(ع) خودم و همه ی کسایی که توی قلبم هستند ،می‌سپرم به موسی بن جعفر(ع) میسپرم به شما،آقاجان…🖤
بر شما باد لذت گوش کردن مداحیا مورد علاقتون توی جاده.. :)
ــ مؤمنات :)
بر شما باد لذت گوش کردن مداحیا مورد علاقتون توی جاده.. :)
فکرمو که میبرم تو گذشته ها این منی که الآن هستم ماله رویاهای اون دختر ۱۳_۱۴ ساله گذشته نیستم... اون روزا بین آهنگام یک مداحی از سید رضا داشتم که هروقت خودش می‌رفت روش گوش میدادم و عاشق اون مداحیه بودم ... لیست آهنگام جدید و بروز بود اینطوری که اگه قرار بود کسی آهنگ بزاره گوشی من وصل بود قسمتی که عاشقش بودم و بچه ها میدونستن آهنگای مورد علاقمه رپ بود ... بعد از اربعین ۹۸ وقتی با بچه ها دور هم جمع بودیم همینطوری و هیجانی گفتم که میخوام تند ترین هاشو پاک کنم ... شوخی و خنده پاک کردم ..و این قدم شروع اولش بود برام شیرین بود:) چون انتخاب خودم بود، هر چیزیو کنار میزاری باید براش جایگزین بیاری تا اون عادت برنگرده... این قدم اولی بود که تو این ماجرا یاد گرفتم. الان از آهنگای مورد علاقم فاصله گرفتم چیزی که باهاش مواجه شمو تعصب به خرج نمیدم و متنشو یه بار گوش میدم این دومین قدمی بود که یاد گرفتم: اگه بخوای یه چیزیو بدست بیاری حتی مجبور میشی مورد علاقه ترین چیزاتا کنار بزاری ... احتمالا در آینده مورد علاقه ترین هم نیست قانونش همیشه همینه، شاید خیلی چیزا حتی به چشم خودمون کوچیک باشه و دوست داشتنی اگه بدونی تغییر درونت ایجاد می‌کنه دیر نکن 🌱
سلام از اینجا🌱
حرم هم رنگ و بوی دهه فجر میده ها :)
رسیدم تا حرم گویا کسی میگفت در گوشم بیا خسته از دنیا که من باز است آغوشم🌱
شما میرین حرم چجوری شروع میکنین به حرف زدن با امام رضا؟ کجاها خلوت میکنین؟ ناشناس بگین..🌱
عیدتون مبآرک 🎈🌱
پیام های ناشناس را خوندم بعضی هاش بغض و دلتنگی بودن و. بعضی هاش لبخند و نور شدن... :)
•🌱
*/:
زندگی میون کتابا میتونه تنها سبک زندگی ای باشه که قراره هیچوقت ازش خسته نشم🤍
دیروز خیلی بدو بدو داشت انقدر که از ساعت 5 عصر به بعد دلم می‌خواست بخوابم. حدوداً یک ساعتی خابیدم و با تعریفای ریحانه از سحر های حرم مطمئن شدم باید یه آرزو دیگه رو حوالی آخر 16 سالگی خط بزنم:) فک کنم حدودای ۸:۳۰ شب رسیدم حرم توی کتاب فروشی های حرم گشتم بعد یکی از بچه های کانال رو که باهم قرار گذاشته بودیم دیدم و آخر کار با یه اشترودل نشستم توی صحن انقلاب... واقعن سرد بود ولی چند تا صحن رو پیاده روی کردم... چاییو که گرفتم رفتم دور نشستم یهو صدای همخونی رو از چایخونه شنیدم سریع خودمو رسوندم که جا نمونم! تو رواق دارالحجه رفتم که بخابم اینجا دیگه پیشیمون شدم چرا شب موندی! خادم یه دوباری صدا زد حدودای ۳ پاشدم یه جای خاب دیگه پیدا کنم که دیدم عه رسیدم روبه‌رو ضریح امام رضا و صبح جمعم نورانی شد.. *یادتون کردم :) اومدم که تو صحن آزادی سرما بود و خلوتی و آرامش .. واقعن میخاستم این لحظه هارو یجوری ذخیره کنم می‌خواستم توی سحر های صحن هام شریک باشم پس دوباره شروع کردم پیاده روی که باز به چایخونه رسیدم ... حال هوای الان خیلی خوبه کم کم دارن میان برای نماز صبح چاییمو گرفتمو نشستم براتون نوشتم... فک کنم دیگه یخ کرده...🌱 می ارزه آدم بارها و‌بارها این لحظه هارو تحربه کنه..