#خاطرات_شهید
#ایده_مصطفی_برای_شام_رنگارنگ_هیئت
در محله ملت یک خانه تک واحدی را برای پایگاه بسیج اجاره کرده بود و هیئت را هم که قبل از آن در سوله و خانه بچه ها برگزار می شد، به آن خانه برد. سقف آن را مشما کرد و در محرم هر شب شام می داد.
برای تهیه شام ها هم مثلا به مادر من میگفت شما 14 پرس غذا درست کنید. به مادر خودش می گفت 14 پرس غذا هم شما درست کنید. هر خانه که 14 تا غذا درست می کردند، شام هیئت تأمین میشد. موقع پخش غذا می دیدیم غذاهای مختلف جمع شده است. مثلاً 14 تا قورمه 14 تا قیمه 14 تا مرغ و...
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
#خاطرات_شهید
می خواستیم تابلوهای با عنوان “یا فاطمة الزهرا” نوشته و به اتاق های دانشکده نصب کنیم.
بعضی دانشجوها می گفتند: “این کارها جاش اینجا نیست”.
دکتر موافق نبود. می گفت: “اتفاقا جاش همین جاست. باید این دانشگاه را با اهل بیت (علیهم السلام) ضمانت کنیم”.
دکتر خیلی روی زمان کلاس حساس بود و اصرار داشت که ۹۹ درصد ۱۲۰ دقیقه را درس بدهد. اما روزهایی که به نام اهل بیت (علیهم السلام) گره خورده بود، قاعده اش فرق می کرد. روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) چند کتاب عربی و فارسی همراه خود آورده بود و نیم ساعت درباره حضرت صحبت کرد.
نمی دانم آن روز در ذهنش چه گذشت که شروع کرد با صدای بلند گریه کردن. های های گریه می کرد و ما هاج و واج دکتر بودیم و فقط نگاهش می کردم.
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
#خاطرات_شهید
میگفت برای شهادت من عزاداری نکنید، یاد شهدایی باشید که تکه تکه شدند اخیراً هم در خانهمان وقتی مینشستیم از حاج قاسم سلیمانی خیلی حرف میزد. خیلی شیفته رفتار و گفتار این شهید بود.
میگفت شهید سلیمانی اهلیتی داشت که با دیگران فرق میکرد. توی خانواده هم خیلی حرف از شهادت بود.
میگفت «اگر من شهید شدم ای وای ای وای نکنید. خدا از سعید برای شما مهربانتر است. نگویید ای وای سعید رفت. خدا بالا سر شماست. یاد کسانی بکنید که پدرانشان رفتند و برنگشتند. یاد آن شهیدانی باشید که در سوریه انگشت به انگشت بدنشان را تکه تکه کردند.
اینها برای ما درس است». حاضریم تکتکمان فدای اسلام و قرآن و رهبرمان بشویم. سر خم می سلامت شکند اگر سبویی. خدا رهبرمان را سلامت نگه دارد.
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
#خاطرات_شهید
🔸همیشه سفارش می کرد که این انقلاب با سختی و دادن خون مردم عزیز(شهدا) به دست آمد.
💠شما هم باید رهرو امام و شهدا باشید و #نگذارید_این_انقلاب_به_دست_بیگانگان_بیفتد و برای کوری چشم دشمنان در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید.
🔸با دوستانش به نرمی صحبت می کرد و آن ها را به وحدت و همدلی تشویق می کرد و به ما سفارش می کرد که در گرفتن دوست خوب دقت داشته باشید و دوستی را انتخاب کنید که شما را به دین و ایمان دعوت کند.»
✍به روایت خواهر شهید
#شهید_عبدالله_حقشناس🌷
●ولادت : ۱۳۳۱/۱۰/۱۱ ساری
●شهادت : ۱۳۶۲/۷/۱۹ مریوان
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
#خاطرات_شهید
مدتی از پیروزی انقلاب گذشت. شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت امام در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد می شدم که یکدفعه دیدم اشک تمام صورتش را پر کرده.
●گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی؟! با دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفمهمیم رهبر خوب چه نعمت بزرگیه، من که حاضرم جونم رو برای این آقا فدا کنم.
•شهادت: ۱۷ آذر
#شهید_شاهرخ_ضرغام 🌷
#حر_انقلاب
📎منبع: کتاب شاهرخ حُر انقلاب اسلامی
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
#خاطرات_شهید
کار هر شبش بود! با این که از صبح تا شب کار و درس داشت و فعالیت میکرد، نیمههای شب هم بلند میشد نماز شب میخواند. یک شب بهش گفتم: «یه کم استراحت کن. خسته ای.» با همان حالت خاص خودش گفت: «تاجر اگه از سرمایهاش خرج کنه، بالاخره ورشکست میشه؛ باید سود بدست بیاره تا زندگیش به چرخه، ما هم اگه قرار باشه نماز شب نخونیم ورشکست میشیم.»
#شهید_مصطفی_چمران🌷
●ولادت : ۱۳۱۱/۱۲/۱۸ تهران
●شهادت: ۱۳۶۰/۳/۳۱ دهلاویه
🆔https://eitaa.com/momet_tf
#خاطرات_شهید
💠 خط شکنی از جنس علم
¤در یک مسأله علمی پیچیده گیر کرده بودیم و راه حلی برای آن پیدا نمیکردیم. گفتیم رضایینژاد میتواند کار را ادامه بدهد، موضوع را بااو در میان گذاشتیم و مبلغ زیادی هم پیشنهاد کردیم.
¤بیتوجه به مبلغ پیشنهادی ما گفت: این مسأله به دردی هم میخوره؟
ما هم گفتیم: نه، به دردی نمیخوره، اما اینطوری ما اولین گروهی هستیم که توی جهان این مسأله رو حل میکنه.
داریوش گفت:
¤من اگه تو زندگیم بتونم، یه چوب کبریت یا یه پیچگوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخوره، خیلی بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بگم دستگاهی رو درست کردم که هیچ کس مثل اون رو نداره یا مسألهای رو حل کردم که هیچ کس حل نکرده.
✍راوی: همکارشهید
#شهید_داریوش_رضایی_نژاد
#شهید_علم_و_ترور
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
#خاطرات_شهید
●توی عملیات مجروح شد ، تیر به ناحیه سر اصابت ڪرد. شرایط درگیری بہ نحوے بود ڪه راهے برای عقب کشیدن رضا نبود بجز اینکہ پیکر پاکش رو روی زمین بکشیم و آرومآروم بیایم عقب...
●رضا زنده بود و پیڪرش روسنگ و خاک کشیده مےشد چارهاے نبود. اگر این ڪار و نمےڪردیم زبونم لال مےافتاد دست تڪفیریها...
●رضا توی عشــق به حضرت رقیه (س) سوخت، پیڪرش تو مسیر شام روی سنگ و خار ڪشیده شد مثل ڪاروان اسراے اهل بیت (ع) ، رضا زنـده مـوند و زخم این سنگ و خار رو تحمل کرد و بعد روحش پرکشید و آسمونے شد.
●فرمانـده مےگفت : این مسیری ڪه پیڪر رضا روی زمین ڪشیده شد همون مسیر ورود اهل بیت علیهم السلام به شام هست ....
✍ راوی : همرزم شهیــد
#شهید_رضا_دامرودی🌷
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
#خاطرات_شهید
●هاشم دو خصوصیت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا میشود, دلسوزی و خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او میخواست تمام سعی و تلاشش را میکرد تا او را به خواستهاش برساند.
●هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم میشد. هیچ وقت خودش را دست بالا نمیگرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار میشد او در صف کمک رسانی حاضر میشد.
●خیلی مرا دوست داشت متفاوت با سایر بچههایم با من رفتار میکرد همیشه دستم را می بوسید سرش را روی پاهایم میگذاشت و میگفت: بوی بهشت را استشمام میکنم.
●خیلی هم دست و دلباز بود هر کجا میرفت برای بچههای خواهر و برادرش و دوستان و همسایهگان هدیه میآورد و از این کارش لذت میبرد.
هاشم عشق به حضرت زینب (س) را به عشق دوقلوی شش ماههاش ترجیح داد
✍روایتی از مادر
#شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
#خاطرات_شهید
🔹اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم میرفت و وقتی میآمد خانه اگر نماز شبش قضا میشد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمیخواند، میگفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید.
🔸یا به بچهها میگفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. میگفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث میشود خدا به ما نگاه ویژهای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. "
🌷شهید ابراهیم عشریه🌷
🆔https://eitaa.com/momenat_tf