فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ای یازدهم امام شیعه
🏴 ای مفتخر از تو نامِ شیعه
🏴 بر سامره و حریمِ پاکت
🏴 بر مهدی تو سلامِ شیعه
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
🌷 نام : سید مجتبی علمدار
🌷 نام پدر : سید رمضان
🌷محل تولد : ساری
🌷تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۱۰/۱۱
🌷تاریخ شهادت : ۱۳۷۵/۱۰/۱۱
🌷محل شهادت: بیمارستان ساری (براثر جراحات ناشی از جنگ)
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
🌷سیدمجتبی در یازدهم دیماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان ساری چشم به جهان گشود.
🔺 در سن ۱۷ سالگی به عضویت بسیج درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی به پادگان منجیل رفت و پس از چندی با مسئولیت گروهان سلمان از گردان مسلم به کردستان، اهواز و هفتتپه منتقل شد.
🔺سید با حضور در عملیاتهای کربلای ۱، کربلای ۵، کربلای ۸ و ۱۰، والفجر ۸ والفجر ۱۰ چندین بار مجروح شد.
🔺 در تاریخ1366/4/17 ملبس به لباس مقدس سپاه شد و پس از پایان جنگ در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلای ساری مشغول خدمت شد.
🌷سیدمجتبی بیشتر عمرش را وقف مداحی کرد. او با عشق به امام حسین (ع) و امام زمان(عج) و ارادت به امام حسن مجتبی(ع) همیشه به ذکر مدح و مصیبت این بزرگواران میپرداخت
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
🌺 قوانین دهگانه زندگی شهید علمدار:
🔸اول: بارالها، اعتراف میکنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.(تاریخ اجرا ۴ مرداد۶۹)
🔸دوم: پروردگارا! اعتراف میکنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک ۲۴ ساعت (۱۷ رکعت) بخوانم.(تاریخ اجرا ۱۱ مرداد ۶۹)
🔸سوم: خدایا! اعتراف میکنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید ۲۰ ریال صدقه و ۸ رکعت نماز قضا بجا بیاورم.(تاریخ اجرا ۲۶ مرداد ۶۹)
🔸چهارم: خدایا! اعتراف میکنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم. حداقل در هر هفته باید ۲شب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب ۵۰ ریال صدقه و۱۱ رکعت تمام را بجا بیاورم .(تاریخ اجرا ۱۶ شهریور ۶۹)........
ادامه👇🏻
....🔸پنجم: خدایا! اعتراف میکنم از اینکه «خدا میبیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم. حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد ۴ صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعهای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه ۲ حزب قرآن بخوانم.(تاریخ اجرا ۱۳ مهر ۶۹)
🔸ششم: حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجدههای نمازهای واجب صلوات بفرستم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات ۱۰ ریال صدقه بدهم و ۱۰۰ صلوات بفرستم.(تاریخ اجرا ۱۸ آبان ۶۹)
🔸هفتم: حداقل باید در هر ۲۴ ساعت ۷۰ بار استغفار کنم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در ۲۴ ساعت بعدی باید ۳۰۰ بار استغفار کنم و باز هم ۳۰۰ به ۶۰۰ تبدیل میشود.(تاریخ اجرا ۳۰ آذر ۶۹)
🔸 هشتم: هر کجا که نماز را تمام میخوانم باید در هفته ۲ روز را روزه بگیرم. بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم، در هفته بعد به ازای ۲ روز، ۳ روز و به ازای هر روز ۱۰۰ ریال صدقه باید بپردازم. (تاریخ اجرا ۱۹ بهمن ۶۹)
🔸نهم: در هر روز باید ۵ مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید ۱۵ مسئله بخوانم. (تاریخ اجرا۱۴ فروردین۷۰)
🔸 دهم: در هر ۲۴ ساعت باید ۵ بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و ۲ بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار، ۳ مرتبه این عمل را تکرار کنم. (تاریخ اجرا۱۵ خرداد ۷۰)
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
🌸خاطره دختر مسیحی که.....
🔸خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند.
🔸به آنهانگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی میرویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است میرویم اما باز مخالفت کردند.
🔸دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم 28 اسفند ساعت 3 نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم.
🔸شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق میشدم احساس میکردم حالم بهتر میشود نمیدانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد.
🔸در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «میخواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ......
ادامه👇🏻
.......ولی هرچه میگفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب میکرد
🔸راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطهای از زمین چالهای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو».
🔸گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را انجام دادم.
🔸آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش میشد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود
. انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنهای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم میدیدم که انگار با من حرف میزنند ولی من چیزی نمیفهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.
🔸آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهانآرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و...» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی».
🔸به یک باره از خواب پریدم ،خیلی آشفته بودم نمیدانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه میخورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمیشد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم.
🔸اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبتنام موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجیها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمیدانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کرد
🔸از بچهها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمیدانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش میدادم بیشتر متوجه میشدم که آقا چه فرمودند. درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچهها نماز جماعت میخوانند من کناری مینشستم زانوهایم را بغل میگرفتم و گریه میکردم گریه به حال خودم که با آنها زمین تا آسمان فرق داشتم.
🔸شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس میکردم خاک آنجا با من حرف میزند با مریم دعا میخواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شدهاند و زیارت عاشورا میخوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه میرویم چون قرار است امام خامنهای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم.
🌸 بعد که از جنوب برگشتیم تمام شکهایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را میگفتم. احساس میکردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شدهام.......
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
🌴سید مجتبی مداح اهل بیت(ع) بود......
🍃 نوای گرمی داشت که او را زبانزد خاص و عام کرده بود،
اخلاص او بسیاری از اوقات مانع میشد که دیگران او را بشناسند.
🍃 یکی از دوستانش در خاطرهای ، نمونهای از توجه او به اخلاص نقل میکند:
🍃 «من کنار سید نشسته بودم و سید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن زیارت عاشورا و مداحی بود. بعد از اتمام مراسم، ناگهان شال سبزش را بر گردن من گذاشت. با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟ گفت: بگذار گردن تو باشد.
بعد از لحظهای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن. با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفتهاید، مداح ایشان است. امّا سیّد کمی آنطرفتر ایستاده بود و با لبخند به من نگاه میکرد.»
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
🌸 نحوه شهادت
🍃 در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحیتهای مختلف طحال و بخشی از روده خود را از دست داد و به دلیل میگرن عصبی و میکروبی که در گلویش وجود داشت، هرسال تقریباً از اوایل زمستان به شدت بیمار میشد....
🍃وبالاخره در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۷۵ ـ همزمان با روز تولدش ـ در اثر جراحات شیمیایی در سن ۳۰ سالگی به درجه رفیع شهادت رسید.
🍃 هماتاقیهای شهید علمدار در بیمارستان درباره نحوه شهادتش میگفتند:
🍃لحظه اذان مغرب ، بعد از یک هفته بیهوشی کامل، بلند شد، همه را نگاه کرد، بعد از شهادتین، گفت «خداحافظ» و شهید شد …
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
بسمه تعالی
🌷 ... از همسرم تقاضا دارم نهایت توان خود را برای بهتر تربیت کردن تنها بازماندهام، یعنی دختر عزیزم سیده زهرا علمدار به کار بگیرند و از خداوند منان برای ایشان و دخترم طلب توفیقات وافر الهی را دارم.
این بندهی حقیر سراپا گناه را در کوتاهی و قصور و تقصیرات مورد عفو و بخشش خود قرار دهد؛ چرا اینکه خداوند عفو کنندگان را دوست دارد.
🌷همین طور از یادگارم میخواهم از اینکه برای او پدر خوبی نبودم مرا ببخشد، خداوند به ایشان مقامات عالی و دنیوی و اخروی عنایت فرماید، از پدر و مادرم نیز طلب عفو و بخشش مینمایم. همینطور از کلیه کسانی که به نحوی حقی گردن حقیر دارند بخاطر خداوند بخشندهی مهربان از این بندهی آلوده درگذرند.
🌷وصیت میکنم مرا در گلزار شهدا ساری دفن کنند و تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بروی صورتم بگذارند و قبل از آن که مرا در قبر بگذارند مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا(سلام الله علیها)و جد غریبم حسین(علیه السلام )را بخواند و از مستمعین گرامی میخواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم میگویم من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی میترسم.
🌷 شما را به حق پنج تن آل عبا تا میتوانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر برایم بخوانید و زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و بسوی آرامگاه میبرید تا میتوانید حضرت مهدی(عج الله فی فرجه ) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها )را صدا بزنید.....
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
هر صبح یک آیه:
🌺اعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
✳️وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا ۚ وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ۚ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
✳️و آن كس كه او را از مصر خريده بود به همسرش گفت نيكش بدار شايد به حال ما سود بخشد يا او را به فرزندى اختيار كنيم و بدين گونه ما يوسف را در آن سرزمين مكانت بخشيديم تا به او تاويل خوابها را بياموزيم و خدا بر كار خويش چيره است ولى بيشتر مردم نمى دانند
(سوره مبارکه یوسف/ آیه 21)
آقا امام باقر علیهالسلام در وصف جمال زیبای حضرت مهدی عجلالله فرجه، فرمودند: «وَ وَجْهُهُ كَدَائِرَةِ اَلْقَمَرِ فِي لَيَالِيَّ كَمَالِهِ يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ ثَنَايَاهُ نُورُ كَالْبَرْقِ اَلسَّاطِع عَلَى رَأْسِهِ تَاجٍ مِنْ نُورٍ»
و صورتش چون قرص قمر در شب بدر میدرخشد، و از میان دندانهای ثنایایش نوری چون برق ساطع میشود و بر سر مبارکش تاجی از نور قرار دارد.
🌼 بر چهرهٔ دلربای مهدی صلوات
📗يوم الخلاص، ج ۱، ص261
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 یا بقیه الله آجرک الله
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
💠ما شیعه هستیم یا مُحب اهلبیت(علیه السلام)
🔻پاسخ امامحسنعسکری(علیه السلام)
🔹در کتاب تفسير منسوب به امام حسن عسکري عليه السلام و نيز در کتاب مرحوم قطب الدين راوندي - به نقل از دو نفر از راويان حديث به نام يوسف بن محمد و علي بن سيار - آمده است:
شبي از شب ها به محضر مبارک حضرت ابومحمد، امام حسن عسکري عليه السلام وارد شديم.
🍃 همچنين والي شهر که علاقه ي خاصي نسبت به حضرت داشت، به همراه شخصي که دست هاي او را بسته بودند، وارد منزل امام عليه السلام شد و اظهار داشت: يا ابن رسول الله! اين شخص را از دکان صراف در حال سرقت و دزدي گرفته ايم.
🍃و چون خواستيم او را همانند ديگر دزدان شکنجه و تأديب کنيم، اظهار داشت که از شيعيان حضرت علي عليه السلام و نيز از شيعيان شما است و ما از تعذيب او خودداري کرديم و نزد شما آمديم تا ما را راهنمائي و تکليف ما را نسبت به اين شخص روشن بفرمائي.
حضرت فرمود: به خداوند پناه ميبرم، او شيعه علي عليه السلام نيست، او براي نجات خود چنين ادعائي را کرده است.
🍃 سپس والي آن سارق را از آن جا برد و به دو نفر از مأمورين خود دستور داد تا آن سارق را تعذيب و تأديب نمايند، پس او را بر زمين خوابانيدند و شروع کردند بر بدنش شلاق بزنند؛ ولي هر چه شلاق مي زدند روي زمين مي خورد و به آن سارق اصابت نمي کرد.....
ادامه👇🏻
.......🍃 بعد از آن، والي مجددا او را نزد امام حسن عسکري عليه السلام آورد و گفت:
یا ابن رسول الله! بسيار جاي تعجب است، فرمودي که او از شيعيان شما نيست، اگر از شيعيان شما نباشد پس لابد از شيعيان و پيروان شيطان خواهد بود و بايد در آتش قهر خداوند متعال بسوزد.
🍃 سپس افزود: با اين اوصاف، من از اين مرد معجزه و کرامتي را مشاهده کردم که بسيار مهم خواهد بود، هر چه مأمورين بر او تازيانه ميزدند بر زمين ميخورد و بر بدن او اصابت نمي کرد و تمام افراد از اين جريان در تعجب و حيرت قرار گرفته اند.
در اين موقع امام حسن عسکري عليه السلام به والي خطاب نمود و فرمود: اي بنده ي خدا! او در ادعاي خود دروغ ميگويد، او از شيعيان ما نيست، بلکه از محبين و دوستان ما مي باشد.
🍃والي اظهار داشت: از نظر ما فرقي بين شيعه و دوست نميباشد، لطفا بفرمائيد که فرق بين آنها چيست؟
حضرت فرمود: همانا شيعيان ما کساني هستند که در تمام مسائل زندگي مطيع و فرمان بر دستورات ما باشند و سعي دارند بر اين که در هيچ موردي معصيت و مخالفت ما را ننمايند.
و هر که خلاف چنين روشي باشد و اظهار علاقه و محبت نسبت به ما نمايد دوست ما ميباشد، نه شيعه ي ما.
سپس امام عليه السلام به والي فرمود: تو نيز دروغ بزرگي را ادعا کردي، چون که گفتي معجزه ديده ام؛ و چنانچه اين گفتار از روي علم و ايمان باشد مستحق عذاب جهنم مي باشي.
🍃بعد از آن، حضرت در توضيح فرمايش خود افزود: معجزه مخصوص انبياء و ما اهل بيت عصمت و طهارت مي باشد، براي شرافت و فضيلتي که ما بر ديگران داريم و نيز براي اثبات واقعيات و حقايقي که از طرف خداوند متعال به ما رسيده است.
در پايان، امام عسکري عليه السلام به آن مرد - متهم به سرقت - خطاب نمود و فرمود: بايد شيعه ي علي عليهالسلام در تمام امور زندگي، شيعه و پيرو او - و ديگر اهل بيت رسالت - باشد و ايشان را در هر حال تصديق نمايد؛ و نيز بايد سعي نمايد که هيچ گونه تخلفي با ايشان نداشته باشد و خلاصه آن که در همه ي امور، خود را هماهنگ و مطيع ايشان بداند
📚-تفسير الا مام العسكرى عليه السلام : ص 316، ح 161، الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 684، ح 3، مدينة المعاجز: ج 7، ص 2579.
📚 منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری: عبدالله صالحی، ص36
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ استاد میرباقری
🌴مهم ترین راه رسیدن به اینکه تمام زندگی انسان آهنگ امام بگیرد چیست؟
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
❇️ مدت دولت و حکومت حضرت
🔸 در اینکه مدت حکومت امام زمان چقدره دقیقا روشن نیست. اما چیزی که مسلّم است، مدت حاکمیت مهدی(ع) باید به اندازه ای باشه که پایه های ظلم ویران بشه و به جای اون بنیاد عدل استوار بشه. بدون تردید این مساله، زمان میطلبه. و البته عقل اقتضا میکنه ایشان برای تحولی همه جانبه، مدتی طولانی حیات داشته باشند.
🔹 احادیث وارده در مدت حکومت ایشان متفاوته. ۵، ۲۰، ۳۰ و ۴۰سال در منابع اهل سنّت.*۱ و ۱۹، ۲۰، ۳۰۹سال در منابع شیعه.*۲
🔺 امام باقر: قائم، ۳۰۹سال حکومت میکند، به تعداد سالهایی که اصحاب کهف در کهف درنگ کردند.*۳
🔺 امام صادق: هفت سال بدین منوال میگذرد، ولی شب ها و روزهایش طولانی میشود و هر سال آن با ده سال شما برابری میکند بدین گونه که مدت حکومتش با ۷۰سال شما برابری میکند.*۴
📚 ۱-سنن ابی داود ج۴. ۲-بحار ج۵۲ و غیبه طوسی ص۴۷۱. ۳-بحار ج۵۲ و غیبه نعمانی ص۱۸۱. ۴-ارشاد ص۳۴۲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🆔https://eitaa.com/momenat_tf
همایش عهد جانان به مناسبت سالروز امامت حضرت ولی عصر اواحنا له الفداه
🔻ویژه طلاب سال اول و دوم
🔷 روز جمعه ۲۳ مهرماه ساعت ۱۶:۳۰
جمکران؛ درب ۱ و ۲ با حرکت دسته جمعی و همخوانی به سمت شبستان کربلا
🔷برنامه ها؛ نماز جماعت ، سخنرانی، مولودی، عهد ومیثاق، پذیرایی وغذای تبرکی
🔷شماره تماس جهت حضور و ثبت نام؛
۰۹۱۹۷۴۶۸۰۹۸