eitaa logo
گروه فرهنگی _ تبلیغی منادیان حق
93 دنبال‌کننده
485 عکس
295 ویدیو
12 فایل
گروه فوق الذکربامجوز از سوی دفتر تبلیعات حوزه علمیه توسط تعدادی از طلاب بومی شهرستان کوهدشت تاسیس شده وماهیت کاملا فرهنگی تبلیغی داردومحتوای ان توسط اعضای گروه بارگذاری میشود آدرس ما در تلگرام monadianehag98@
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی استاد بزرگ علامه جوادی آملی تاریخ ۱۳۹۳/۳/۲۲ 💠 وظیفه منتظران 🔸 وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ ابو بصیر از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) سؤال می‌كند كه ما اگر عصر غیبت را ادراك كردیم وظیفه ‌مان چیست؟ یك سلسله دستورات نظامی دادند فرمودند این است كه «لِيُعِدْ [لِيُعِدَّنَّ] أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ سَهْماً»[1] هر كدام از شما به اندازه یك تیر خودتان را آماده كنیم، این در بعضی از نصوص است «لِيُعِدْ [لِيُعِدَّنَّ] أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ سَهْماً»؛ منتها تیری كه ارتشی ‌ها و نظامی ‌ها دارند یك حساب است, تیری كه حوزویان و دانشگاهیان دارند قلم اینهاست كه ذات اقدس الهی به این قلم و مكتوبات این قلم سوگند یاد كرده است؛ اینكه فرمود من به قلم و مسطورات قلم سوگند یاد می‌كنم سرّش همین است ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ﴾.[2] مستحضرید كه سوگند خدا در مقابل بینه نیست، ما یك قسم داریم كه در مقابل بینه است در محاكم قضایی كسی كه مدّعی است باید بینه اقامه كند كسی كه منكر است، سوگند یاد می ‌كند، بینه یك طرف, سوگند یك طرف; ولی قسم ذات اقدس الهی به خود بینه است اگر كسی در روز روشن بگوید من به این آفتاب قسم, ادّعا می‌ كنم كه الآن روز است این به دلیل قسم خورده است نه در قبال دلیل، سوگند قرآن كریم به بینه است نه در قبال بینه! وقتی خدا سبحان به كتاب قسم می ‌خورد به مكتوبات قسم می‌ خورد; زیرا علم است و مكتوب است و سواد است و است كه جامعه را می ‌كند. من به قلم قسم می ‌خورم, من به نوشته‌ های قلم قسم می‌ خورم كه تو عقلانی حرف می ‌زنی؛ یعنی من به دلیل قسم می ‌خورم. این‌ چنین نیست كه سوگندهای خدا در قبال بینه باشد او متن بینه را آفریده است. بنابراین وظیفه همه ما آن است كه در عصر غیبت هر كدام از ما آنچه دینی_جامعه را تأمین می ‌كند فراهم كنیم, این مطلب اول. 🔸 زراره عرض می ‌كند وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ فرمود دعا! اما دعایی كه آدم را باسواد كند. یك وقت دعا این است كه خدایا پدر و مادر مرا بیامرز! این دعا برای همه است، عوام هم این دعا را می ‌كنند، اما دعای حوزویان و دانشگاهیان این است كه خدایا ما را باسواد كن! عرض كرد دعای ما در عصر غیبت چیست؟ فرمود همین دعا بگو «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی‏ نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی‏ نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی‏ رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی‏ رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی‏ حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی‏ حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی»[3] این یك برهان لِمّی است، ما رهبر را برای این نمی ‌خواهیم كه كشور ما را حفظ كند! حرف بسیار لطیفی مرحوم خواجه طوسی نسبت به شیخ ‌الرئیس دارند، فرمود: مردم امام را نمی‌ خواهند تا دنیایشان تأمین باشد! اكثر و بیش از ماها كسانی هستند كه نه خدا را قبول دارند نه قیامت را قبول دارند. حرف مرحوم خواجه این است كه ما امام و پیغمبر را نمی‌ خواهیم برای اینكه زندگی دنیایمان راحت باشد، ما برای اینكه این هفتاد سال خوب زندگی كنیم كه رهبر نمی ‌خواهیم، ما یك هستیم، ما از جایی آمدیم كه نمی ‌دانیم كجاست, به جایی می ‌رویم كه هیچ از آن خبری نیست، ما یك راهنما می‌ خواهیم! ما فهمیدیم كه انسان, مرگ را می ‌میراند، نه بمیرد! این را دین به ما آموخت كه انسان, مرگ را اماته می ‌كند نه به عكس, ما مرگ را می‌ میرانیم. بیان خدا در قرآن كریم این نیست كه «كلّ نفس یذوقها الموت» هر كسی را مرگ می ‌چشد، بیانش این است ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[4] روشن است كه هر ذائقی مذوق را هضم می‌ كند نه مذوق ذائق را! ما مرگ را هضم می‌ كنیم و او را از پا در می ‌آوریم و او را می ‌میرانیم و پایدار می ‌شویم و دیگر هیچ! پس ما رهبری را, دین را, امام را برای این می‌ خواهیم كه موجود ابدی هستیم، یك راه می‌ خواهد این راهنما می‌ طلبد. [1] . الغیبة (للنعمانی), ج۱, ص۳۲۰؛ سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، ج6، ص170. [2] . سوره قلم، آیه1. [3] . کمال الدین وتمام النعنة، ج2، ص342. [4] . سوره آل عمران، آیه185؛ سوره أنبیاء، آیه35؛ سوره عنکبوت، آیه57.
سرود ‌_ هوا هوای‌ عاشقیه.... .mp3
6.03M
○•🌱 🎧 زیبا و شنیدنی🌸 🎼 بیا گل نرگس تا بشنوم صداتو 🎤ڪربلایے @mtmbkt
💠 حیات جامعه انسانی 🔸 مهمترین ره ‌آورد ولی عصر (ارواحنا فداه) زنده كردن جامعه اسلامی، بلكه است؛ این اصل اول. به استناد همین اصل است كه از رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة».[1] اگر امام عصر است، شناخت او و اعتقاد به او و التزام به دستورهای او حیات بخش است و اگر كسی او را نشناسد و ملتزم به احكام و دستورهای او نباشد، مرده جاهلی است. پس را امامت به جامعه اعطا می‌كند. 🔸 اصل دوم آن است كه نظیر حیات بخشی قرآن كریم است، چون این دو حقیقت هماهنگ ‌اند و هرگز از هم جدا نیستند. اگر در سوره مباركه «انفال» آمده است ﴿یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾؛[2] یعنی دعوت وحی عامل است، چه اینكه جامعه عرب قبل از وحی و مرگ جاهلی زنده بود و می ‌مرد، زندگی آنها در حقیقت مرگ جاهلیت بود، مرگی بود جاهلانه و با قرآن زنده شدند. پس هماهنگی وحی و عترت، قرآن و اهل بیت (علیهم الصلاة و علیهم السلام) در حیات بخشی این دو عنصر محوری است، این هم اصل دوم. 🔸 جریان پُر كردن جامعه به ، زیرمجموعه حیات انسانی جامعه است. اگر جامعه‌ ای زنده بود به سراغ فرهنگ و عدل می‌ رود. ملت مرده نه اهل فرهنگ است و نه اهل عدل و داد. این بیان نورانی ائمه (علیهم السلام) كه درباره ولّی عصر (ارواحنا فداه) آمده است امری فرعی و نه اصلی است. كار اصلی ولی عصر این نیست كه جهان را پر از عدل و داد می ‌كند! عدل و داد وصف انسان زنده است! تا آن اصل را ولی عصر اعطا نكند و جامعه را زنده نكند، هرگز آنها عادل نخواهند بود. اول باید به زنده بشوند، بعد علاقمند عدل و داد. 🔸 پس وجود مبارك ولی عصر طبق این دو اصل گذشته است. باید بحث كرد كه وجود مبارك امام زمان چگونه جامعه را زنده می ‌كند. مگر جامعه هم اكنون زنده نیستند؟ مگر اكثری مردم مرده ‌اند؟ یك بیان نورانی حضرت علی (سلام الله علیه) در نهج ‌البلاغه است كه آن حیات و ممات انسانی را تبیین می ‌كند، آن ‌گاه روشن می‌ شود كه وجود مبارك ولی عصر اول جامعه مرده را زنده می ‌كند، بعد جامعه زنده را به عدل و داد فرا می ‌خواند، ملت زنده مشتاق عدل و دادند. آن بیان نورانی امیرالمومنان (سلام الله علیه) این است كه بعضی ‌ها بر حسب ظاهر و صورت انسان ‌اند و در باطن حیوان ‌اند و چنین افرادی مرده ‌های متحرك ‌اند: «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ»؛[3] فرمود عده ‌ای بر حسب ظاهر انسان ‌اند، باطن آنها یا درنده خویی است یا طمع از و شهوترانی است از خصوصیت انسانی و فرشتگی خبری نیست «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ»؛ یعنی در بین زنده‌ ها اینها اند از این افراد در جامعه كم نیستند. وقتی وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) ظهور كرد، صورت را كه انسان است مطابق می ‌كند و سیرت را كه سیرت حیوان است مطابق صورت می ‌كند، آن سیرت اصلی و واقعی را انسانی قرار می‌ دهد، بعد از آنكه آن سیرت را انسانی و واقعی قرار داد، این صورت را مطابق با آن سیرت می‌ كند، این جامعه ظاهراً و باطناً انسان می ‌شوند، چنین جامعه ‌ای را به عدل و داد فرا می ‌خواند و آنها را و داد می ‌كند. وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) وقتی جامعه را زنده كرد جامه زنده است. 🔸 همان طوری كه وجود مبارك رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) جامعه مرده را زنده كرده است، ولی عصر (ارواحنا فداه) هم جامعه مرده را زنده می ‌كند. راه احیای جامعه به این است كه به این جامعه و و و اعطا كنند. [1]. سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۱۰ [2]. سوره مبارکه انفال، آیه24. [3]. نهج البلاغه، خطبه87. 📚 سخنرانی در نیمه شعبان تاریخ: 1383/07/10
انقلابي مانده‌ايم و اهل کتمان نيستيم / از مسير آمده هرگز پشيمان نيستيم / روز اول با امام عشق پيمان بسته‌ايم / اهل کوتاه آمدن از عهد و پيمان نيستيم… «روز جمهوري اسلامي ايران مبارک باد»
سخنرانی استاد علامه جوادی املی تاریخ ۳۱ شهریور ۸۳ پیرامون مهدویت در قران 💠 مرابطه 🔸 یك بحثی بین حضور و غیبت هست، یك بحثی بین ظهور و خفا هست كه حضرت غایب است و بعد حاضر می‌شود یا حضرت مستور است و بعد مشهور می ‌شود؟ او پیدا می‌ كند، نه اینكه الآن غایب باشد و بعد حضور پیدا كند؛ اما غیبت ندارد است. این ماییم كه غایبیم! أعمی از بصیر غایب است، نه بصیر از اعمی [غایب باشد]. اگر یك نابینایی دوست خودش را نمی ‌بیند آن دوست غایب نیست، بلکه این أعمی غایب است. این ‌چنین نیست كه حضرت غایب باشد، چه اینكه هم در حقیقت برای آن حضرت است. این أعمی مستور است، نه اینكه آن بصیر مستور باشد. 🔸 مطلب دیگر اینكه اصل اینكه بشر است تا یك آینده خوبی باشد كه جز عدل و احسان چیزی حكومت نكند، این در درون همه هست؛ یك مقدار محققانه تر و علمی تر در فطرت مسلمان ها هست؛ اما اینها به دنبال مهدی منتظر و مهدی موعودند، نه ! این یك خصیصه است كه مهدی موجود موعود (علیهم الصلاة و علیهم السلام) داریم. اگر است، ما غیر از انتظار و غیر از امید مسئله و را هم داریم. 🔸 دیگران امیدوارند كه در پایان زندگی روزگار یك عصری برسد كه حكومت بكند، خیلی‌ ها در انتظار این به سر می ‌برند، اینها منتظر مهدی موعودند. ما كه منتظر ظهور (سلام الله علیه) موعودیم، غیر از انتظار و امید یك مسئله‌ای است به نام كه ما داریم و آنها ندارند، یك مسئله ‌ای به نام كه ما داریم و آنها ندارند. اگر معتقدیم كه یك شخصی است ـ امام زمان ـ و ما با او باید تعهد بسپاریم ولی ما و زنده است، پس باید مراقب باشیم كه خلاف نكنیم، چون او می ‌بیند! اینكه ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ المُؤْمِنُونَ﴾[1] كه بر ائمه (علیهم السلام) تطبیق شده است، هركاری كه ما می ‌كنیم خدا می ‌بیند، پیغمبر می ‌بینند، ائمه می ‌بینند و وجود مبارك حضرت می ‌بیند، پس باید مواظب گفتارمان، رفتارمان، نوشتارمان سیره و سنتمان باشیم؛ این برای مراقبت است، بالأخره از او كمك می‌ خواهیم باید مراقب باشیم كه خلاف عمل نكنیم. غیر از مراقبه مسئله است. مراقبت این است كه خلاف نكنیم؛ اما مرابطه این است كه گذشته از اینكه خلاف نكنیم، خودمان را نزدیك بكنیم، كمك بگیریم و بگیریم، نه اینكه همیشه مواظب باشیم كه نلغزیم، بلكه برقرار كنیم كه او دست ما را بگیرد. ذیل این آیه كریمه ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا﴾[2] آن جا این حدیث شریف هست كه «وَ رَابِطُوا إِمَامَکُمْ الْمُنْتَظَر علیه السلام»[3] مرابطه داشته باشیم. [1]. سوره توبه، آیه 105. [2]. سوره آل عمران، آیه 200. [3]. الغیبة (نعمانی)، ج1، ص26؛ «...عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی اَلْبَاقِرِ عَلَیهِ السَّلاَمُ: فِی مَعْنَى قَوْلِهِ تَعَالَى یٰا أَیهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا قَالَ اِصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ صٰابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رٰابِطُوا إِمَامَكُمُ اَلْمُنْتَظَرَ»
سخنرانی استاد علامه جوادی آملی تاریخ ۱۳۹۵/۱۱/۱۷ 💠 اراده شکست ناپذیر 🔹 ظاهر این ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهینٌ﴾[1] بوی تهدید می دهد؛ قهراً به قرینه سوره مبارکه «مدثر» که در آن سوره آیه ۳۸ دارد ﴿كلُ‏ُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ ٭ إِلَّا أَصحَْابَ الْیمِینِ‏﴾ اینها عام و خاص هستند یا مطلق و مقید هستند باید تقیید بشود ﴿كلُ‏ُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ ٭ إِلَّا أَصحَْابَ الْیمِینِ‏﴾، ظاهر آن این است اگر ما نبودیم با شواهد دیگر، این را از باب عام و خاص و مطلق و مقید حمل می کردیم به اینکه باید تقیید بشود، چرا؟ برای اینکه «رهین» که فعیل است به معنای «مرهون» است، «مرهون» آن عینِ گرو را می ‌گویند، این مطلب اوّل که «رهین» به معنای «مرهون» است و یعنی گرو. 🔹 مطلب دوم آن است که کسی گرو می دهد که بدهکار باشد، اگر کسی دِینی گرفته بدهکار است این [شخص] باید گرو بدهد. 🔹 مطلب سوم آن است که انسان اگر در برابر ذات اقدس الهی خلاف کرد بدهکار است و چون بدهکار است باید گرو بدهد، گروی الهی هم سخن از زمین و خانه و فرش و امثال آن نیست، خود شخص را می گیرند! این که می بینید بعضی‎ها می گویند من نمی توانم مواظب زبانم باشم، نمی توانم شب برخیزم و نمی توانم خودم را کنترل کنم این بیچاره راست می گوید، برای این که در هست و بدهکار است. این خطبه نورانی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آخرین جمعه شعبان فرمود: «أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُم‏»[2] شما کردید، یک؛ گناهکار است، دو؛ بدهکار باید بدهد، سه؛ خدا زمین و فرش قبول نمی کند، چهار؛ را گرو می گیرد «إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُم‏»؛ فکّ رهن کنید! بگویید خدایا بد کردم. این نه رو به قبله می خواهد، نه توبه می خواهد، نه آب توبه می خواهد، نه نزد عالم رفتن می خواهد، این یک می‎ خواهد که خدایا آمدم، او هم قبول می کند! مگر چه چیزی می خواهد؟ لازم نیست انسان لفظ آن را بگوید حالا «استغفر الله» گفت یا «أتوب الیه» گفت؛ اما واقعاً بگوید آمدم، این بخشیده می شود، این می شود خدا! فرمود طبق این اصول پنج گانه بدهکار هستی و بدهکار باید گرو بدهد و غیر از خود آدم کسی را گرو نمی گیرند. [1]. سوره طور، آیه21. [2]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص296. 📚 سوره مبارکه طور جلسه 4 تاریخ: 1395/11/17
💠 جهاد اوسط 🔹 كسی كه در صحنه جهاد حق علیه باطل است، سه حال دارد: این یا فاتح می ‌شود یا تا آخرین نفس می ‌جنگد یا اسیر می‌ شود، بیش از سه حال كه نیست! یا فتح است یا شهادت است یا اسارت. شهادت و فتح از یك وادی ‌اند، ﴿إِحدَی الحُسنَیینِ﴾[1] است، بشود حسنه دارد، بشود حسنه دارد؛ اما اگر در اثر غفلت ـ نه در اثر نبودِ امكانات ـ در اثر و و به اسارت برود، این شكست است. 🔹 همان ‌طوری كه در صحنه جهاد اصغر یك جنگجو یا فاتح است یا شهید یا اسیر، در صحنه جهاد اوسط كه فضایل و رذایل با هم درگیرند همین سه حال است: یا انسان فاتح است مثل حضرت امیر و امثال حضرت امیر (علیهم الصلاة و علیهم السلام) كه حضرت فرمود: «هِی نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى»[2] اینها فاتح ‌اند! یا نه نظیر اكثری مؤمنانی كه در راه‌ اند، اینها اگر معصیت یا غفلتی كردند فوراً توبه می ‌كنند، این‌طور نیست كه در تمام عمر یك بار گناه می ‌كنند و یك بار توبه، گناهان و توبه‌های متعددی دارند، افت و خیز دارند، ریزش و رویش دارند تا بمیرند، اینها ، برای اینكه تسلیم نشدند! محفوظ، محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، مومن و شیعه ‌اند؛ منتها افت و خیز داشتند، هر وقت افتادند بالأخره برخاستند، این همان است كه در روایات ما دارد كه «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ [(صلّی الله علیه و آله سلّم)] مَاتَ شَهِیداً»،[3] برای اینكه این محبّت را كه سرمایه است تا آخرین لحظه حفظ كرده است، چون «مات علی حبهم» به امامت آنها به عصمت آنها به حجیت آنها اعتراف دارد و تسلیم اعتقادی نشده است، اگر در مقام عمل چند بار لغزید چند بار هم توبه كرد. اگر مؤمنی در بستر بیماری بمیرد «مات شهیدا» این است؛ یعنی ثواب شهید را دارد. قسم سوم خدای ناكرده كسی است كه اسیر بشود این همان است كه در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) است كه «وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر»[4] آنها كسانی ‌اند كه گرفتار نفس اماره ‌اند. پس همان‌ طوری كه در جهاد اصغر سه حال هست یا فتح است یا شهادت یا اسارت، در جهاد اوسط یعنی فضایل و رذایل اخلاقی هم این ‌چنین است. [1] . سوره توبه، آیه52. [2] . نهج البلاغه، نامهٴ 45. [3] . جامع الاخبار (للشعیری)، ص166. [4] . نهج البلاغه، حكمت 211. 📚 سوره یوسف جلسه 48 تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_esra