eitaa logo
گروه فرهنگی _ تبلیغی منادیان حق
93 دنبال‌کننده
485 عکس
295 ویدیو
12 فایل
گروه فوق الذکربامجوز از سوی دفتر تبلیعات حوزه علمیه توسط تعدادی از طلاب بومی شهرستان کوهدشت تاسیس شده وماهیت کاملا فرهنگی تبلیغی داردومحتوای ان توسط اعضای گروه بارگذاری میشود آدرس ما در تلگرام monadianehag98@
مشاهده در ایتا
دانلود
ره توشه ماه مبارک رمضان - گروه فرهنگی منادیان حق.pdf
13.96M
درسنامه تبلیغی ویژه دانش اموزان مقطع متوسطه در بستر شاد با همکاری اداره آموزش وپرورش بصورت محتوای روزانه در قالب طرح ره توشه ماه مبارک رمضان محتوای مسابقه دانش آموزی ره توشه ماه مبارک رمضان @monadianehag98
💠 استعاذه 🔹 انسان هم مأمور به و هم مأمور به است. استخاره یعنی طلب خیر، نه تفأّل! باید خیر بخواهد، چون ذاتاً فاقد است؛ باید از خدا بخواهد و لا غیر، چون او است و باید آنچه می ‌ماند و صلاح و فلاح بشر در آن است آن را بخواهد و نه چیز دیگر را. 🔹 در جریان هم این چنین است، إلا و لابد انسان باید استعاذه کند؛ زیرا علل و عوامل بیرونی و علل و عوامل درونی است، حتماً باید استعاذه کند! دوم اینکه فقط باید به خدا پناهنده بشود و از او کمک بخواهد. سوم باید به عنایت خدای سبحان از شرّ خارج و داخل برهد. هم استخاره لازم است با اضلاع سه‌ گانه‌ اش، هم استعاذه لازم است با اضلاع سه ‌گانه‌ اش؛ منتها در سوره مبارکه «فلق» استعاذه چهره کمک‌ خواستن از ذات اقدس الهی و پناهندگی به خدا از بود، علل و عواملی که ذکر شد ﴿مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ﴾[1] بود، ﴿شَرِّ غاسِقٍ﴾[2] بود، ﴿شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ﴾[3] بود که اینها به سِحر و مانند آن از بیرون آسیب برسانند و ﴿شَرِّ حاسِدٍ﴾[4] بود که از راه حسد آسیب به محسود برسد. اما در سوره «ناس» استعاذه از است که مهم ‌تر از دشمن خارجی است. گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[5] 🔹 دشمن درونی با وسوسه، با ، با ، با و سایر علل و عواملی که برنامه‌ های خود را شیطان مشخص کرده است، درون را می ‌کند و انسان را می ‌کند و انسان را می‌کند و انسان را به در برابر عقل گرفتار می ‌کند؛ لذا هم استعاذه از دشمن بیرونی هم استعاذه از دشمن درونی و مهم‌تر از دشمن بیرونی، دشمن درونی است. 🔹 شرّی که در سوره مبارکه «فلق» بود شرّ بیرونی است اما این شرّ درونی است که وسوسه می ‌کند. انسان با فکر و اراده کار می‌کند اول با می ‌اندیشد بعد با تصمیم و اراده و مانند آن را به عهده می‌ گیرد. اگر کسی بخواهد مسیر انگیزه او و اراده او را دگرگون کند، اول در اندیشه او سوء اثر می ‌گذارد اندیشه او را ویران می‌کند وهمی و خیالی می ‌کند وسوسه می ‌کند او را گمراه می ‌کند، از اندیشهِ گم ‌شده انگیزه پراکنده پدید می ‌آید و مانند آن؛ لذا فرمود: ﴿مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ﴾ که این ﴿الْخَنَّاسِ﴾ است. انسان هر وقت متذکر شد این در گوشه ‌های ذهن می‌ خزد و هر وقت غافل شد خودش را نشان می ‌دهد. درباره مژده به پرهیزکاران که فرمود پرهیزکاران کسانی ‌اند که ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾[6] اگر ببینند یک خیال باطلی، یک وهم باطلی، یک شورش باطلی در بیرون قلب او راه پیدا کرده است می ‌بیند این به نام شیطان احرام بسته است تا وارد بشود، هم می ‌فهمد او حرامی است، هم می‌ فهمد احرامش است، هم از انگیزه سوء او باخبر است که او منتظر است که درِ کعبه دل چه وقت باز می ‌شود که آنجا وارد بشود «فَبَاضَ وَ فَرَّخ‏» که در خطبه‌ های نورانی امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلین) آمده است،[7] باخبر است. 🔹 که مواظب قلب هستند، این حرامی را می ‌شناسند، احرام بستن حرامی را می ‌شناسند، می‌ شناسد او منتظر باز شدن درِ کعبه است وارد دل بشود ﴿تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ وقتی متذکر شدند به نام حق شدند او خنّاس است در گوشه ‌ای می ‌خزد: پاسبان حَرَم دل شده‌ ام شب همه شب ٭٭٭ تا در این خانه جز اندیشه او نگذارم[8] [1]. سوره فلق، آیه2. [2]. سوره فلق، آیه3. [3]. سوره فلق، آیه4. [4]. سوره فلق، آیه5. [5]. هفت اورنگ (جامی), سلسلةالذهب, دفتر اوّل. [6]. سوره اعراف، آیه201. [7]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه7. [8]. دیوان حافظ، غزل شماره324. 📚 سوره مبارکه ناس تاریخ: 1398/01/29 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 هویّت قرآنی 🔹 اگر گفتند سالی كه نكوست از بهارش پیداست، هم اگر سلوكش و سیرش به صلاح و فلاح می ‌رسد [که] در آن یازده ماه موفق است، از ماه مبارك رمضانش پیداست. این ماه مبارك رمضان باید نه تنها ذخیره خود را تأمین كند ذخیره سالانه سالكان را هم فراهم بكند. این ماه ورودی دارد و خروجی، مدخلی دارد و مخرجی، كه براساس ﴿رَبِّ أَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ﴾[1] سیره و سنتشان سپری می ‌شود، در ورود به ماه مبارك رمضان یك دعای مخصوصی دارند و در پایان ماه مبارك رمضان كه به نام وداع است دعای خاصی. 🔹 ماه مبارك رمضان در مكتب اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان شهر طهور و شهر تمحیص شهر صیام و قیام نامیده شده است. بودن برای آن است كه چون شهر قرآن است و كسی با قرآن در تماس است كه اهل طهارت باشد وقتی انسان پیدا می‌كند كه از طهارت روح طرفی بسته باشد، چون قرآن كتابی است ﴿لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾[2] همان طور كه «لاَ صَلاَةَ إِلاَّ بِطَهُورٍ»[3] «لا هویة قرآنیه الا بالطهور» و همان طور كه طهارت نماز را وضو و امثال وضو تأمین می ‌كنند، را هم ماه مبارك رمضان و صیام و قیامش تأمین می‌ كند كه این ماه، ماه طهارت است تا هویت انسان هویت قرآنی بشود. این طبق بیان امام سجاد (سلام الله علیه) كه شد برای آن است كه قرآن در این ماه نازل شد و حرمت این ماه هم به بركت قرآن كریم است كه قرآن كریم معارف و احكام فقهی و حقوقی و اخلاقی فراوانی دارد كه یكی از آن احكام فقهی مسئله صیام است. وقتی در این ماه انسان طاهر شد، می ‌تواند براساس ﴿لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾ هویت قرآنی پیدا كند این هم یك مطلب و شاید در نوبت های قبل به عرضتان رسید كه همواره متزمّن این زمان را بركت می ‌دهد، چون قرآن باعث حرمت ماه مبارك رمضان شد، اگر یك سالك صالحی هویت قرآنی پیدا كرد، به ماه مبارك رمضان فخر می ‌بخشد. این شهر الله است، ولی شهر الله را ولی الله و خلیفة الله مشرَّف می‌ كند. 🔹 در دعاهایی كه از وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) در بخش پایانی ماه مبارك رمضان به عنوان دعا و وداع مطرح است این است كه به خدای سبحان عرض می كند «اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیاک»؛ خدایا آن توفیق را بده كه ماه مبارك رمضان مشحون به عبادت ما بشود، ما چیزی فارق نبینیم، هیچ ذره‌ ای از زمان ماه مبارك رمضان بدون عبادت ما نگذرد! «وَ زَینْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَک»؛ خدایا این ماه مبارك رمضان را مزین كن، زیور بده . آئین بندی بكن به طاعت ما! یعنی این زمان به اطاعت متزمّن مزین می‌ شود، این است كه ماه مبارك رمضان را شرف می‌ بخشد. انسان با چه شرفی دارد كه می‌ تواند آبروی ماه مبارك رمضان را حفظ بكند! این دعا اگر مستجاب نمی ‌شد، به ما نمی ‌گفتند که بخوانید و بخواهید. 🔹 ما از خدا می‌ خواهیم و خدا را می ‌خوانیم و از او مسئلت می ‌كنیم كه خدایا آبروی ماه مبارك رمضان را با اطاعت ما تأمین بكن كه اگر این «افضل شهور» است كه می ‌گوییم شهری كه «هَذَا شَهرٌ عَظَّمتَهُ وَ كَرَّمتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ فَضَّلتَهُ عَلَی الشُّهُور»[4] این چهار فعل را برای او یاد می‌ كنیم، اینها به اطاعت ما بشود؛ یعنی ما داشته باشیم، قرآن بخوانیم، قرآن بفهمیم، به قرآن عمل بكنیم و قرآن را منتشر بكنیم، یعنی معارف و حكم قرآن را منتشر بكنیم كه به ماه مبارك رمضان ببخشیم! این به انتظار ماست و این وظیفه ‌ای است كه باید این را انجام بدهیم و انجام بدهیم. [1]. سوره اسراء، آیه80. [2]. سوره و.اقعه، آیه79. [3]. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص33. [4]. الاقبال(ط ـ الحدیثه)، ج1، ص80. 📚 پیام تلویزیونی ماه مبارک رمضان ـ در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) تاریخ: 1384 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 کمال انقطاع 🔸 ثلاثی مزید است، ثلاثی مجرّدش یا «نابَ ینیب» است یا «نابَ ینوب» است؛ اگر اجوف واوی باشد «ناب ینوب» یعنی است، در این نوبت که آمده دیگر نمی ‌گوید من خسته شدم، شب بعد هم اهل نماز شب است که در نوبت است، فردا هم برای فلان كار خیر در نوبت است، پس فردا هم برای فلان كار خیر در نوبت است، این اهل نوبت است! یا «نابَ ینیب» است؛ یعنی «انقطع ینقطع», «مُنیب» یعنی منقطع. در این دعای نورانی است كه از وجود مبارك حضرت امیر (سلام الله علیه) نقل شده است و ائمه هم این را توصیه می کردند و به پیروانشان هم دستور می دادند كه از این مناجات استفاده كنید، در این دعا را طلب می ‌كند؛ این كمالِ انقطاع همان كمالِ إنابه است: «هَبْ لِی كَمالَ الانْقِطاعِ الَیك‏».[1] 🔸 موحّد تام اول گرفتار تثلیث است؛ یعنی خودش را می ‌بیند، عقیده و فكر خودش را می ‌بیند، معبود خودش را هم می ‌بیند، كم كم از تثلیث نجات پیدا می ‌كند که مبتلا به تثنیه است و دیگر خودش را نمی ‌بیند؛ امّا این معرفت و معروفش را می بیند، آن آخرین بار كه قلّه معرفت اوست، معرفت را هم رها می ‌كند و فقط را می ‌بیند؛ ولی به هر حال او «مِن وَراء الحِجاب» دارد با خدا سخن می‌ گوید، ولو اهل كشف و شهود باشد! منتها اگر كسی با علم حصولی با خدا مناجات می ‌كند، روشن است كه «مِن وَراء الحِجاب» است، برای اینكه با مفهوم و استدلال، از راه مفهوم، از حجاب مفهوم و دلیل دارد با خدا سخن می ‌گوید؛ اگر اهل كشف و شهود بود، از ورای حجاب شهود دارد با مشهود سخن می‌ گوید، چون شهود امر وجودی است و بین هست. شاهد به وسیله شهود مشهود خود را می ‌بیند، شهود او چیزی است و مشهود او چیزی دیگر؛ امّا مشهود خودش، خودش را می ‌بیند. كسی كه بی‌ حجاب بتواند خدا را ببیند محال است، آن هم در حدّی كه قبلاً تبیین شده است و اگر این ‌چنین شد، فرمود شما این راه‌ ها را كه طی كنید اهل انقطاع می ‌شوید «هَبْ لِی كَمالَ الانْقِطاعِ الَیك‏». 🔸 در بحث‌های قبل هم اشاره شد، اینكه می ‌بینید بعضی ‌ها مثل و مانند ایشان در ماه شعبان كه شد خیلی گرفتار هول و ولا هستند، برای اینكه ماه شعبان برای اهل و_سلوك آخر سال است. اول بهار كه اول سال است برای توده مردم است؛ ولی كسی كه در راه هست اول سال او ماه مبارك است و این اول سال هم قراردادی نیست، روایاتی كه از اول ماه مبارك رمضان یاد می ‌كند، یك؛ ادعیه‌ ای كه درباره اول ماه مبارك رمضان وارد شده است، دو؛ همه به عنوان «غُرَّةُ الشُّهُور»[2] و به عنوان «رَأْسُ‏ السَّنَة»[3] است؛ یعنی اول سال، اول ماه مبارك رمضان است. به هر حال انسان باید حساب را بررسی كند تا با بدن وارد سال جدید شود. خود ماه مبارك رمضان ماه جایزه نیست، است، شب و روز آدم باید كار انجام بدهد؛ كه شد، آن‌گاه جایزه‌ ها را تقسیم می ‌كنند. شب عید كه از آن شب به عنوان «لَیلَةَ الْجَوَائِز»[4] یاد می‌ كنند و روز به عنوان «یوْمُ الْجَوَائِزِ»[5] است كه جایزه‌ ها را شب و روز عید فطر می ‌دهند. اینكه گفت: روز عید است و من امروز در آن تدبیرم ٭٭٭ که دهم حاصل سی ‌روزه و ساغر گیرم[6] همین است! انسان نتیجه سی شبانه‌ روز را تقدیم می‌ كند و جایزه دریافت می ‌كند. فضیلت شب عید فطر و فضیلت روز كمتر از فضیلت و روزهای قدر نیست، چون روز جایزه است. ...
🔸 غرض این است كه گفتند را از ذات اقدس الهی مسئلت كنید: «هَبْ لِی كَمالَ الانْقِطاعِ الَیك‏». پس ما یك قطع داریم، یك انقطاع داریم که بالاتر از انقطاع، است و كمال انقطاع این است كه این سالك نه تنها بُریدن خود از عالَم را نبیند، نه تنها قطع علاقه كند، بلكه منقطع شود كه این انقطاع قوی‌ تر از قطع است؛ نه تنها منقطع می ‌شود، بلكه انقطاع خود را هم نمی ‌بیند. این است كه از خود انقطاع هم بریده است و انقطاع خود را نمی ‌بیند تا برای او یك باری شود! [1]. الإقبال بالأعمال الحسنة(ط ـ الحدیثة)، ج‏3، ص299. [2]. الإقبال بالأعمال الحسنة(ط ـ الحدیثة)، ج‏1، ص31؛ «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ‏: إِنَّ الشُّهُورَ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی كِتابِ اللَّهِ یوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏ فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَیلَةُ الْقَدْرِ وَ نُزِّلَ الْقُرْآنُ فِی أَوَّلِ لَیلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآن‏». [3]. تهذیب الاحکام, ج4, ص333؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: إِذَا سَلِمَ شَهْرُ رَمَضَانَ سَلِمَتِ السَّنَةُ وَ قَالَ رَأْسُ‏ السَّنَةِ شَهْرُ رَمَضَانَ». [4]. الأمالی (للمفید)، ص232؛ «فَإِذَا كَانَتْ لَیلَةُ الْفِطْرِ وَ هِی تُسَمَّی لَیلَةَ الْجَوَائِزِ أَعْطَی اللَّهُ الْعَالَمِینَ أَجْرَهُم‏...». [5]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج4، ص168؛ «قَالَ النَّبِی صل الله علیه و آله و سلّم): إِذَا كَانَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ نَادَی مُنَادٍ أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ اغْدُوا إِلَی جَوَائِزِكُمْ ثُمَّ قَالَ یا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَیسَتْ بِجَوَائِزِ هَؤُلَاءِ الْمُلُوكِ ثُمَّ قَالَ هُوَ یوْمُ الْجَوَائِزِ». [6]. اشعار منتسب به حافظ، شماره17. 📚 سوره مبارکه شوری ـ جلسه 14 تاریخ: 1394/03/06 🆔 @a_javadiamoli_esra
ره توشه ماه مبارک رمضان - گروه فرهنگی منادیان حق.pdf
13.96M
ره توشه ماه مبارک رمضان ویژه دانش آموزان مقطع متوسطه محتوای مسابقه دانش آموزی ره توشه ماه مبارک رمضان @monadianehag98
💠 خوی ملکوتی 🔸 مستحضرید وقتی مهمان عزیزی در راه است ما سه وظیفه داریم: وظیفه اول آن ‌كه به او برویم. وظیفه دوم آن ‌كه مادامی كه در حضور او هستیم باشیم مقدم او را گرامی بداریم. سوم اینكه وقتی او قصد حركت و رفتن دارد چند قدم او را كنیم. ماه مبارك رمضان كه است و در آن خطبه معروف وجود مبارك رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) آمده است كه «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیكُمْ»[1] ما را به ضیافت فراخواندند دستورهایی هم دادند كه ما با آن دستور به استقبال این ماه برویم كه چند روز اواخر ماه پُر بركت شعبان را انسان روزه بگیرد یا لااقل یك روز قبل از ماه مبارك رمضان صائم باشد، آنها كه دو ماه پُر بركت رجب و شعبان را روزه می‌ گرفتند و وصل می ‌كردند «شهر الولایة و شهر الرسالة» را به «شهر الله»، آنها یك راه پُر بركت دیگری را طی می ‌كردند؛ ولی برای ما همین استقبال كوتاه هم مُغتنم است كه با روزه در پایان ماه شریف شعبان به استقبال ماه مبارك رمضان برویم. 🔸 بعد هم این ماه را به عنوان شهر اكبر معرفی كرده‌اند، زیرا ظرف نزول قرآن كریم است حرمت این ماه به این است كه در این ماه نازل شده است. در آن دعای معروف امام سجاد (سلام الله علیه) كه در مراسم تودیع به این ماه عرض می ‌كنیم: «السَّلَامُ عَلَیكَ یا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ»[2] این «اكبر» مجرور نیست، صفت الله نیست صفت «شهر» است، این شهر، اكبر است نه شهر «الله اكبر» است یا شهر «الله»ی است كه «اكبر» است این شهر, است این شهر, است. غالب این اوصاف مربوط به آن شهر است این بزرگ ‌ترین ماه سال است. در همان دعاهای هر روز كه بعد از نماز خوانده می ‌شود: «وَ هَذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی الشُّهُور»[3] این را هم باید طوری می ‌خواندیم كه دیگر وسط قطع نشود، چون این به نحو تنازع این چهار فعل، متعلقشان «عَلَی الشُّهُور» است این «عَلَی الشُّهُور» مفعول واسطه برای این چهار است فعل اینها به نحو تنازع به آن متعلق‌ هستند؛ شهری است كه «عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی الشُّهُور» نه اینكه دو تا را بخوانیم و بعد نفس بكشیم و دو تای دیگر بگوییم. این اكبر شهور است بزرگ ‌ترین شهر سال است و اكرم شهور است كریم ‌ترین شهر سال است. بنابراین ما با بزرگی و كرامت باید در خدمت این مهمان كبیر بزرگ می ‌بودیم كه ـ ان‌شاء ‌الله ـ این‌‌ چنین بود. 🔸 وظیفه سوم جریان بدرقه است این مهمانی كه وارد شد و رفت باید چند قدم او را بدرقه كنیم. در بدرقه ماه صیام گفتند كه روز كه روزه گرفتن جایز نیست وقتی سپری شد مستحب است شش روز انسان در اول شوال روزه بگیرد تا ماه مبارك رمضان بدرقه كند[4] این را با ضیافت الهی باید بدرقه كرد. 🔸 این سه وظیفه, هر سه با روزه شروع می‌ شود؛ یعنی با روزه به استقبال ماه مبارك رمضان می ‌رویم در خود ماه مبارك رمضان هم كه صائم هستیم بعد هم در ماه شوال شش روز روزه می ‌گیریم تا بدرقه این ماه كرده باشیم. این روزه گرفتن‌ها برای آن است كه انسان را با شبیه بكند. در كتاب‌ های فقهی ما آمده است كه فضیلت روزه در این است كه انسان می‌شود.[5] اینكه شبیه فرشته می ‌شود این كمال نهایی نیست انسان‌ هایی هستند كه معلم فرشته هستند! ولی این مقدار برای ما فضیلت است كه ما شبیه فرشته بشویم. فرشتگان شعارشان این است كه ﴿وَ مَا مِنّا إِلّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ﴾[6] هر كسی كار خودش را انجام می‌ دهد؛ نه بیراهه می ‌رود و نه راه كسی را می ‌بندد. اگر ما بیراهه نرفتیم، یك؛ راه كسی را هم نبستیم، دو؛ در ما پیدا می ‌شود. [1]. الامالی, (صدوق)، ص93. [2]. الصحیفة السجادیة، دعای45. [3]. إقبال الأعمال (ط ـ القدیمة)، ج‏1، ص24. [4]. من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص80; «وَ أَمَّا الصَّوْمُ الَّذِی یكُونُ صَاحِبُهُ فِیهِ بِالْخِیارِ فَصَوْمُ یوْمِ الْجُمُعَةِ وَ الْخَمِیسِ وَ الْإِثْنَینِ وَ صَوْمُ الْبِیضِ وَ صَوْمُ سِتَّةِ أَیامٍ مِنْ شَوَّالٍ بَعْدَ شَهْرِ رَمَضَان‏». [5]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌16، ص181؛ العروة الوثقی, (سید الیزدی)، ج‌2، ص241. [6]. سوره صافات، آیه164. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1383/08/28 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 عدالت اجتماعی 🔹 اگر وضع هر چیزی در جای خود، در موضع و وضع مناسب خود قرار دادن عدل است و عقل، پس با عقل جمعی هماهنگ است. جامعه وقتی عادل است كه عاقل باشد، وقتی عاقل است كه عادل باشد. در موادّ حقوقی عدل باید موادّ حقوقی را از مبانی و اصول گرفت، آن مبانی و اصول را از منابع اصطیاد كرد. چه اینكه فقه، رساله عملی، احكام فقهی، این سه مرحله را طی می ‌كنند؛ در یك بخش موادّ فقهی است، این موادّ فقهی كه در رساله‌ های عملی منعكس است از اصول و مبانی استنباط می ‌شود كه یك فقیه و اصولی ناموَر آن اصول و مبانی را در جای خود تثبیت كرده است، آن اصول و مبانی را باید از یك منبع اصیل استنباط كند، منبع اصیل همان است است و (علیهم السلام). 🔹 اگر كسی مبانی و اصولی داشته باشد، ولی منابع نداشته باشد این منقطع الّأول است. اسلام این سه مرحله را طی می‌ كند، اسلام این سه مرحله را داراست، و حقوقی اسلام این سه مرحله را داراست؛ ولی آنها كه به منبع وحی تكیه نمی ‌كنند موادّ حقوقی دارند، اصول ارزشی و مبانی ارزشی دارند، ولی بی ‌منبع! لذا در تفسیر آن مبانی و اصول با دیگران اختلاف جدّی دارند. 🔹 الآن چه شرقی و چه غربی معتقدند كه موادّ حقوقی را باید از اصول و مبانی ارزشی مانند ، ، ، رعایت ، ، ضد تروریسم و مانند آن استنباط كرد، امّا اینها منبع نیستند اینها مبنایند! اینها منبع نیستند اینها اصول ‌اند! این اصول و مبانی را باید از یك منابعی استنباط بكنند، چون منبع وحی ندارند، منبع فطرت ندارند؛ لذا را طرزی تفسیر می ‌كنند كه است! آزادی و حقوق بشر را طرزی تفسیر می‌كنند كه است! كشتار بی‌ گناه مردم را مبارزه با تروریسم می‌ دانند، دفاع حق به جانب مردم مظلوم را تروریسم می ‌پندارند. 🔹 اینكه می ‌بینید را به دلخواه خود معنا می ‌كنند، آزادی و حقوق را میل خود معنا می‌ كنند، ظلم و اشغالگری عراق را دموكراسی و حقوق بشر و آزادی می ‌دانند، برای آن است كه این اصول در دستِ خود آنهاست و از جایی نگرفته ‌اند، یك اصول شناور و سرگردان است؛ امّا وقتی اصول و مبانی را از منبع وحی بگیریم این ‌چنین نیست كه اصول را به میل خود تفسیر كنی یا حقوق بشر یا عدالت را به میل خود تفسیر كنی. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384/11/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 حیات انسانی 🔹 یک وقت از محضر حضرت آیت ‌الله‌ العظمی (قدس الله نفسه الزّکیة) سؤال شد چه کار کنیم که خدمت حضرت برسیم؟ فرمود: بزرگان گفتند شما حضرت شما را می ‌بیند، عمده آن است که او ما را ببیند، نه ما او را ببینیم! کم نبودند کسانی که در مسجد پیامبر که بعد از مسجدالحرام مهم ‌ترین مسجد روی زمین است و نماز پنج وقت را پشت سر حضرت می‌ خواندند، گاهی با حضرت مصافحه می ‌کردند، حضرت را پنج بار در شبانه روز می‌ دیدند، این پیغمبر خدا بود، اما پیغمبر آنها را نمی ‌دید! این بزرگوار فرمودند که بزرگان اهل معرفت می ‌گفتند شما آدم خوب باشید حضرت شما را ببیند، وگرنه صرف حضرت چه اثر دارد؟! مگر نبودند در صدر اسلام کسانی که پیامبرشان را می‌ دیدند ولی حُسن خاتمه نداشتند؟! پس عمده آن است که او ما را ببیند نه ما او را ببینیم. 🔹 ما درباره خدای سبحان بارها می ‌گوییم «یا الله»، اما او باید با ما حرف بزند. فرمود خدا با بعضی ها نمی ‌زند بعضی ها را نمی ‌کند، با اینکه او ﴿بِكُلِّ شَی‏ءٍ بَصیر﴾[1] است! ﴿عَلَی كُلِّ شَی‏ءٍ شَهِیدٌ﴾[2] است! مگر می ‌شود چیزی معلوم خدا نباشد؟! مشهود خدا نباشد؟! مُبصَر خدا نباشد؟! مسموع خدا نباشد؟! این شدنی نیست. در چند جای قرآن فرمود خدا با بعضی ها حرف نمی ‌زند ﴿لاَ یكَلِّمُهُمُ اللّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ﴾،[3] خدا یک عده را نگاه نمی ‌کند ﴿لاَ ینْظُرُ إِلَیهِمْ﴾.[4] این تکلم تشریفی است، این برای خواص است؛ خلیفه خدا هم این چنین است، با اینکه هر کاری می ‌کنیم او می ‌بیند ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون‏﴾[5] که به اهل بیت (علیهم السلام) تفسیر شده است،[6] هر کار بکنیم به اذن خدا آنها می ‌بینند، اما آن نگاه تشریفی را، آن نگاه تکریمی را با خواص دارند، فرمودند شما در مسیرتان باشید ولی‌ّ عصر نگاه می ‌کند و آن می‌ شود. وقتی حیات، حیات عقلی و انسانی شد، مرگ هم مرگ انسانی است. [1]. سوره ملک، آیه19. [2]. سوره مائده، آیه117؛ سوره حج، آیه17 و ... . [3]. سوره بقره، آیه174. [4]. سوره آل عمران، آیه77. [5]. سوره توبه، آیه105. [6]. تفسیر القمی، ج‏1، ص304. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/02/31 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 کالای ابدی 🔹 گرچه این تشبیه گویای تام نیست، اما می ‌توان به عنوان تقریب ذهن گفت، اگر گفتند دو دو تا چهارتا چند سالش است؟ می‌ گوییم این ثابت است نه ساکن! چون ساکن نیست، نه متزمّن است، نه متمکّن. زمان و زمین ندارد، خسته نمی ‌شود، چون ثابت است. ما به دارالقرار بار می ‌یابیم و قرار می ‌گیریم و ثابت می‌ شویم، نه ساکن! لذا در ما خستگی نیست. این تعبیر دل پذیر قرآن که ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[1] ما را می‌ رساند به اینکه هرگز نمی ‌میریم، نه «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق»،[2] آنها یک زندگی برتر و والاتری دارند. 🔹 طبق بیانی که مرحوم کلینی (رِضْوَانِ اللَّهِ تَعَالَی عَلَیه‏) در جلد دوم اصول کافی از معصوم (سَلامُ الله عَلَیه) نقل می ‌کند، می ‌فرماید کسی که خدا را عبادت کند، این فاضل ترین و برجسته ‌ترین و بزرگوارترین مردم است، امام معصوم فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا»؛[3] فاضل ‌ترین مردم کسی است که به نماز ، به عبادت که خدمت خلق است، عشق بورزد، با او معانقه کند، دست به گردن باشند، مباشرت کنند. از این بیان نورانی امام که کلینی نقل کرد، خیام و امثال خیام تربیت شدند که می ‌گوید: خاطر خیاط عقل گرچه بسی بخیه زد ٭٭٭ هیچ قبایی ندوخت لایق بالای عشق[4] عقل هر چه بخواهد حکیمانه و فیلسوفانه بیندیشد و خیاطی کند، قبایی که به اندام رسای عشق باشد نمی ‌تواند بدوزد. این بیان نورانی امام است که فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا». 🔹 سخن خدای عالم و این است که انسان مرگ را می ‌میراند. ما هستیم و مرگ نیست و برای أبد می‌مانیم و ثابت هستیم. یک موجود ثابت أبدی، می‌ خواهد. آن کالای أبدی سالم است و سالم است و سالم است و سالم است و سالم است و سالم است. چقدر امام باقر(سَلامُهُ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ عَلَیه‏) سخنان زیبا فرمود که «لَا عِلْمَ كَطَلَبِ السَّلَامَةِ وَ لَا سَلَامَةَ كَسَلَامَةِ الْقَلْبِ وَ لَا عَقَلَ كَمُخَالَفَةِ الْهَوَی ... وَ لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ بِنَفْسِك‏»![5] این بیان ‌ها نشان می‌ دهد که معرفت ‌شناسی و عترت ‌شناسی و معادشناسی در دامنه توحید و وحی و نبوت‌ شناسی از هستند که هم دنیای ما را تأمین می ‌کنند هم آخرت ما را. هرگز نگوییم فلان شخص چنین کرد، فلان شخص چنین می‌گوید. همواره بگوییم ، پیامبر او چنین آورد، ائمه چنین گفتند، علی و اولاد علی (صَلَوَات اللَّهِ وَ سَلامُه عَلَیهِمْ أَجْمَعِین) چنین گفتند. [1]. سوره آل عمران، آیه185؛ سوره انبیا، آیه35. [2]. غزلیات حافظ، غزل شماره11؛ «هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ٭٭٭ ثبت است بر جریده عالم دوام ما». [3]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص83. [4]. دیوان اشعار عطار، غزل شماره449. [5]. تحف العقول، ص286. 📚 پیام موضوعی تاریخ: 1396/09/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 امانت الهی 🔹 از اعضا و جوارح انسان سؤال نمی ‌كنند برای اینكه اینها مسئول‌عنه اند، مسئول خود انسان است! نه سر انسان، نه دست انسان، نه چشم و گوش انسان، نه ریه و روده انسان، خود انسان است! خود انسان همان اوست. خب اگر خود انسان مسئول است دیگر نمی ‌تواند مسئول ‌عنه باشد، از خود انسان سؤال می ‌كنند خودت را چه كردی این است معنایش یا ما دوتا خود داریم؟ یك داریم كه با او داریم زندگی می ‌كنیم و یك داریم كه ﴿نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی﴾[1] این ضمیر متكلّم وحده ﴿رُّوحِی﴾ برای خداست، این روح به آنجا بر می‌ گردد. 🔹 این خودِ حیوانی ما كه وهم و خیال است حیوانات هم دارند، شهوت و غضب است حیوانات هم دارند، این سیرك ‌بازی ها و تمرین های طنزآمیزی كه بعضی از انسان ها دارند قوی ‌ترش را شما می ‌بینید درباره حیوانات به كار می ‌برند، آنها هم قابل تعلیم و تربیت این ‌چنینی هستند. ما یك داریم كه در سوره مباركه «آل‌عمران» مشخص شد، فرمود هر وقت صحبت جبهه و جنگ و می ‌شود اینها فقط به فكر خودشان ‌اند ﴿أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ﴾[2] همین هایی كه قرآن می ‌فرماید اینها فقط به فكر خودشان ‌اند، در سوره «حشر» فرمود اینها خودشان را فراموش كردند ﴿لاَ تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ﴾[3] معلوم می‌ شود ما دوتا خود داریم؛ یك داریم كه امانت خداست برای ما نیست، یك داریم كه ماییم و مكلّف هستیم. 🔹 اینكه در تعبیرات قرآن كریم آمده است اینها به خودشان كردند، در بحث های قبل هم داشتیم كه ظالم و مظلوم دو لفظ است دو مفهوم است الاّ ولابد دو مصداق می ‌خواهد. عالِم و معلوم دو لفظ است دو مفهوم است ممكن است یك مصداق بخواهد شخص به خودش عالم باشد، اما شخص به خودش ظالم باشد مستحیل است؛ زیرا ظالم حدّی دارد، مظلوم محدوده ‌ای دارد، هر كس از حدّ خودش پا درازتر كند وارد گلیم دیگری بشود این را ظلم می ‌گویند، تجاوز از حد است. ما دو خود داریم یك خود حیوانی كه همین عادی است و درك می ‌كنیم و تكلیف هم با همین است، یك خود الهی داریم كه است و برای ما نیست، آن چراغی است كه خدا به ما داد تا ما با او راه را ببینیم و چاه را تشخیص بدهیم. اگر بر خلاف دستور الهی انجام دادیم به او ظلم كردیم و اگر بر خلاف دستور الهی انجام دادیم در قیامت ما را به محكمه می ‌آورند می ‌گویند با او چه كردی این فؤادی كه من به تو دادم با او چه كردی؟ «كان الإنسان عن السمع مسئولا، عن البصر مسئولا، عن الفؤاد مسئولا» گاهی انسان به ظلم می ‌كند می ‌شود ﴿وَلكِنْ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ﴾[4] گاهی باید پاسخ بدهد كه در این ﴿رُّوحِی﴾ كه به یا اضافه شده است، روح الله را به ما تملیك نكردند، به ما امانت دادند، این چراغ را خدا روشن كرد كه ما با این چراغ راه را ببینیم و راه را طی كنیم. به ما می ‌گویند چرا این فتیله را پایین كشیدی ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾[5] به ما می ‌گویند چرا این چراغ را دفن كردی ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾ به ما می‌ گویند چرا از نورش استفاده نكردی ﴿كُلُّ أُوْلئِكَ﴾[6] یعنی «كلّ واحد من السمع و البصر و الفؤاد یكون مسئولاً‌عنه و یصیر الانسان مسئولاً عن السمع عن البصر عن الفؤاد» حالا روشن شد كه ما هر كار خلافی كه انجام می ‌دهیم ـ گذشته از اینكه اعضا و جوارح شاهدند ـ داریم به آن روحی كه است خیانت می ‌كنیم، ظلم می ‌كنیم، آن وقت از ما سؤال می‌ كنند كه این روح را چه كار كردی؟! [1] . سوره حجر، آیه 29؛ سوره ص، آیه 72. [2] . سوره آل‌عمران، آیه 154. [3] . سوره حشر، آیه 19. [4] . سوره آل‌عمران، آیه 117. [5] . سوره شمس، آیه 10. [6] . سوره اسراء، آیه 36. 📚 سوره مبارکه نور ـ جلسه 11 تاریخ: 1390/08/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 امتحان الهی و خوسازی 🔹 گاهی انسان در همین دوران امتحان ساخته می ‌شود و نمی ‌داند! گاهی مثلاً در حال عادی است، گرچه حال عادی هم حال است ـ طبق بحث های قبل ـ دوران سلامت هم دوران ابتلاست؛ انسان یا مبتلا به سلامت است یا مبتلا به مرض هر دو ابتلا و امتحان است ولی آن اندازه كه در دوران ابتلای مصطلح ساخته می ‌شود، به آن اندازه در دوران سلامت ساخته نمی‌ شود. 🔹 در كلمات قصار، عظمت امتحان و را این‌چنین بیان فرمود. كلمات قصار حضرت امیر‌(سلام الله علیه) شماره 273 فرمود: «اِعْلَموا عِلْماً یقِیناً اِنَّ اللَّهَ لَمْ یجْعَلْ لِلْعَبْدِ - وَ إِنْ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ، وَاشْتَدَّتْ طِلْبَتُهُ، وَ قَوِیتْ مَكِیدَتُهُ - أَكْثَرَ مِمَّا سُمِّی لَهُ فِی الذِّكْرِ الْحَكِیمِ» تا به اینجا كه فرمود: «وَ رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَیهِ مُسْتَدْرَجٌ بِالنُّعْمَی وَ رُبَّ مُبْتَلی مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَی»؛ فرمود چه بسا افرادی كه در نعمت به سر می ‌برند و این برای آنها جنبه استدراجی دارد، این در حقیقت اكرام آنها نیست [بلكه] این رها كردن آنهاست و سرگرم كردن آنها به لذت های زودگذر است و چه بسا افرادی كه مبتلا شدند و دارند ساخته می ‌شوند «رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَیهِ مُسْتَدْرَجٌ»؛ یعنی چه بسا افرادی كه خدا منعم است و آنها منعمٌ علیه ‌اند و این انعام است، می ‌خواهد درجه درجه و كم‌ كم اینها را بگیرد كه فرمود: «كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیهِ».[1] برخی در حال نعمت ‌اند ولی درجه درجه دارند سقوط می ‌كنند و برخی در هستند و دارند ساخته می ‌شوند، فرمود: «و رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَیهِ مُسْتَدْرَجٌ» كه مشمول «بل نستدرجهم» است «وَ رُبَّ مُبْتَلی مَصْنُوعٌ لَهُ»؛[2] بعضی افرادند كه مبتلا هستند دارند مصنوع می‌ شوند یعنی ساخته می‌ شوند. 🔹 در آن نامه ‌ای كه حضرت امیر‌ (سلام الله علیه) برای معاویه نوشت مرقوم فرمود: «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ اَلنَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»[3] صنیع پروردگار ما هستیم؛ یعنی در هیچ مكتبی ما ساخته نشدیم، ما فقط در و به بار آمدیم، در آن كارگاه ساخته شدیم، ما برای حق ساخته شدیم و در پرورش یافتیم، دیگران برای ما پرورش می ‌یابند و پرورش یافتگان ما هم هستند. در این بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) فرمود كه عده‌ ای دارند امتحان می ‌شوند تا ساخته بشوند و قدر آن امتحان را هم باید بدانند پس «رُبَّ مُبْتَلی مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَی»؛ كه با امتحان دارند ساخته می ‌شوند. بنابراین اصل امتحان به عنوان هست كه مایه پرورش انسان ها خواهد بود ﴿لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ﴾ این امتحان هست. [1] . نهج‌البلاغه، حكمت 116. [2] . نهج‌البلاغه، حكمت 273. [3] . نهج‌البلاغه، نامه 28. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه آل عمران ـ جلسه 308 تاریخ: 1370 🆔 @a_javadiamoli_esra
هدایت شده از ایرج شهبازی
📎 پخش زنده مراسم انتخاب نفرات برتر مسابقه ره توشه ماه مبارک رمضان باحضور مدیر آموزش و پرورش شهرستان ،معاون پرورشی، کارشناس قرآن و عترت و حاج آقا ولی پور نماینده گروه منادیان حق 🔹لازم به ذکر است طرح مذکور با همکاری معاونت پرورشی و گروه منادیان حق در طول ماه مبارک رمضان اجرا شده است و پس از بارگذاری روزانه مطالب در بستر شاد،پانزده نفر از دانش آموزان در پایان طرح به تمام سؤالات مسابقه پاسخ درست داده اند که به قید قرعه سه نفر برتر انتخاب شدند.نفراول خانم هستی آزادبخت(۵۰۰ هزار تومان) از آموزشگاه صدیقه غضنفری،نفر دوم خانم کوثر آزادبخت(۳۰۰هزار تومان) از آموزشگاه متوسطه اول شاهد و نفر سوم خانم پریا دوستی(۲۰۰هزار تومان) از آموزشگاه نمونه پردیس. ✅ پایگاه اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش کوهدشت 👉 @ap_kuhdasht .
💠 امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔹 حوزه باید بشود بشود و بداند كه امامت غیبت پذیر نیست، امامت تعطیل پذیر نیست، است، امامت همیشه حاضر است، وقتی امامت همیشه حاضر بود همه شئون او همیشه حاضر است، نواب او وكلای او همه دارند آن وقت ما منتظر حضور فیزیكی او هستیم كه او را ببینیم بله او یك فضلی است كمالی است اما عمده آن است كه او ما را ببیند! مگر نبودند این همه مسلمان ها كه بالاتر از امام را دیدند یعنی خود پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را دیدند! آن مشكل را حل نمی ‌كند. 🔹 بنابراین اگر برای خود حوزه این مطلب تثبیت شد امامت غیبت پذیر نیست، امامت تعطیل پذیر نیست، امامت حی است و حاضر حی و حاضر اثر دارد! اگر امامت یك است دستور دارد و تعطیل بردار نیست! 🔹 پس ما قبل از اینكه به دل ببندیم، به دل می ‌بندیم، قیام معنایش همین است! اگر یك موجودی معطل باشد دیگر قائم نیست. منظور از قیام در برابر قعود نیست اینكه فرمود ﴿أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ﴾ قیام یعنی ایستادگی نه ایستادن ﴿إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنی وَ فُرادی﴾.[1] خب اگر قیام به معنای ایستادگی است، ایستادگی با عُطله سازگار نیست، یك آدم معطل كه ایستاده نیست، یك آدم بیكار كه ایستاده نیست. او است، است، است، همه كارها را دارد انجام می‌ دهد و همه كارها را هم می ‌بیند، عمده این است كه او ما را ببیند، ما هم اگر به دستورش عمل بكنیم ما را می ‌بیند. [1]. سوره سبأ، آیه46. ! 📚 دیدار مسئولین بنیاد مهدویت با حضرت استاد تاریخ: 1387/05/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
دلم شورِ دمادم دارد اینجا هوای گریه نَم نَم دارد اینجا دلِ من روشن از نورِ حضور است صفای سعی و زمزم دارد اینجا به یادِ گل رخان با سینه ی درد هزاران غصه و غم دارد اینجا نمی پرسد کسی از حالِ زارش نه همراهی نه محرم دارد اینجا ندارد هم زبانی، هم نشینی بسی اندوه و ماتم دارد اینجا نشسته خسته و غمگین کناری که یاری مهربان کم دارد اینجا 🥀🍂 💔 🏴 💡 تبلیغ نیوز | پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 🌐 Tablighnews.Dte.ir 🆔 @tablighnews
💠 امام حکمت 🔸 اینكه چهار قرن حكیمانی را به دنبال خود بكشد، برای آن است كه او شد! 🔸 خواستید ببینند كه مرحوم صدرالمتألّهین در حكمت چه كرد؛ گفتند نقدترین و واضح ترین مثَل برای تقریر ممثّل به این است؛ همان كاری كه امام راحل (رضوان الله علیه) در محدوده فقاهت با فقه كرد و شد امام، صدرالمتألّهین است نه حكیم، او است و نه حكیم. 📚 سخنرانی در همایش علمی جهانی مرحوم صدرالمتألّهین تاریخ: 1378/03/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 آزادی عقل و علم 🔹 مستحضرید که مرحوم صدر المتألهین گذشته از آن بحث ‌های عقلی که در اسفار و سایر نوشته ‌ها دارند، اصول کافی مرحوم کلینی را شرح کردند. سرّ انتخاب اصول کافی آن است که مرحوم کلینی در خطبه پُر برکتی که در جلد اول اصول کافی چاپ شده است، در آخرین سطر این خطبه دارد: «إِذْ كَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَلیهِ الْعِقَابُ»؛[1] یعنی عقل است. قطب خردورزی و دانش ‌ورزی و دانشمندی اسلام است. 🔹 اگر در زیارت «جامعه کبیره» ائمه (علیهم السلام) به ما آموختند، وجود مبارک دستور داد وقتی به بارگاه ائمه (علیهم السلام) رسیدید بعد از عرض حاجت‌ های عمومی در بارگاه آنها عرض کنید: «أَنِّی ...‏ مُحَقِّقٌ‏ لِمَا حَقَّقْتُمْ‏ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ»[2] که من محققانه با شما سخن می ‌گویم، من با ابطال هر سخن باطل با شما سخن می ‌گویم، این را افراد عادی نیاموختند و نیندوختند، این را شاگردان ویژه ائمه (علیهم السلام) مثل کلینی که می ‌گوید یک ملت آن ملت است آموخت و مرحوم صدر المتألهین که این را باز کرد. 🔹 اگر قطب به اسارت برود و به بند کشیده شود نه آن ملت طعم آزادی را دارد و نه آن مملکت از فیض و فوز آزادی طَرْفی می ‌بندد. مرحوم صدر المتألهین# قطب_بودن_عقل_و_علم را با تلاش و کوشش، از یک سو؛ با پذیرش تبعید، از سوی دیگر؛ با تحمل ناملایمات از دوست و آشنا، از سوی سوم؛ دست و پای را باز کرد دست و پای را باز کرد. [1]. الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص9. [2]. من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص614 . 📚 . پیام به همایش حکیم صدر المتألهین تاریخ: 1399/02/27 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 احیای حق 🔹 فرمود: «لَا یمْنَعُ الضَّیمَ الذَّلِیلُ وَ لَا یدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ»؛[1] فرمود ظلم را یك ملت فرومایه برطرف نمی‌ كند، یك ملت عزیز است كه است و اگر كسی ذلیل و فرومایه بود این ستم ‌پذیر است؛ «لَا یمْنَعُ الضَّیمَ الذَّلِیلُ». از آن طرف كه فرمودند: «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ‏ وَ لِرَسُولِهِ‏ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»،[2] پس اگر گروهی ستم ‌پذیر شدند معلوم می ‌شود مؤمن نیستند چون مؤمن عزیز است. طبق این بیان نورانی، حضرت امیر (سلام الله علیه) فرمود جز افراد یا ملت ذلیل و فرومایه، احدی ظلم‌ پذیر نیست: «لَا یمْنَعُ الضَّیمَ الذَّلِیلُ»؛ این یك اصل کلی است. 🔹 دوم: «وَ لَا یدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ»؛ شما اگر بخواهید به حقیقتی برسید ـ یا حق فردی یا حق اجتماعی ـ بخواهید عالم بشوید، زاهد بشوید، این بدون ممكن نیست؛ بخواهید مشكل سیاسی یا اقتصادی یا نظامی ‌تان حل بشود این بدون تلاش حاصل نیست. این خیال را از سرتان بیرون کنید كه «الباطِلُ‏ یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه»، این را هم بدانید که «الحقُّ» هم «یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه»! این‌‌چنین نیست كه حق خود به ‌خود بشود وگرنه ﴿وَ قَتْلِهِمُ اْلأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقِّ﴾[3] نبود ﴿یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقٍّ﴾[4] نبود. این همه خون های پاك انبیا و اولیا بود که به زمین ریخته شد برای آن است كه همان طوری كه «الباطِلُ‏ یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه»، «الحقُّ» هم «یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه». فرمود حق گرفتنی است، بنشینی دم نزنی كه حق به تو برسد، حق هم «یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه»: «وَ لَا یدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ»؛ با تلاش و كوشش [به حق می ‌رسی]. [1] . نهج البلاغه، خطبه29. [2] . الکافی (ط ـ الاسلامیه)، ج 8، ص 37. [3] . سوره نساء، آیه 155. [4] . سوره آل‌عمران، آیه 21. 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1373/02/16 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 روح توحیدی 🔹 یک وقت است که می‌ گویند فلان جا زمینش لرزید، این با چند سال درس خواندن، زمین ‌شناسی و گسل ‌ها را بررسی کردن آسان است. یک وقت سخن از «زلزلة العالم» است، جهان‌لرزه است؛ این را آدم چگونه بفهمد؟ 🔹 فرمود تو پیغمبر هستی، هوش و استعداد فراوانی ما به تو دادیم؛ اما تو آن نیستی که بفهمی ما چگونه این کرات را پودر می ‌کنیم. چیزهایی که ما یاد شما می ‌دهیم که تو آن نیستی که بتوانی یاد بگیری، نه «ما لا تعلم». نفرمود: «و علّمک ما لم تعلم»؛ نظیر ﴿عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یعْلَمْ﴾.[1] فرمود: ﴿وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ﴾؛ یعنی تو آن نیستی که یاد بگیری. به ما هم فرمود شما هر جان بکَنید، اینها را یاد نمی ‌گیرید. از چه کسی می ‌خواهید یاد بگیرید؟ ﴿وَ یعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾. ▫️ این ﴿عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یعْلَمْ﴾ روشن است؛ اما این «کان» منفی آن نقش را دارد، فرمود بشر هر جان بکَند نمی ‌فهمد که اول خلقت چه بود! چگونه دود را آفرید: ﴿فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماوات﴾،[2] بعد فرمود بساطش را جمع می ‌کنیم. 🔹 فرمود اینها دو تا مشکل جدّی دارند: یکی اینکه ما همه براهین را اقامه کردیم، باید تصدیق بکنند، تکذیب کردند. همه نعمت ‌ها را به اینها دادیم به جای اینکه شکر بکنند، کفر ورزیدند، پس اینها را به من واگذار کن. من مشکل آنها را حل می‌ کنم. در خیلی از موارد است که انسان خیال می ‌کند دخالت کرد بعد معلوم می‌ شود که خود انسان هم ابزار کار او بود. خدا امام (رضوان الله علیه) را غریق رحمت کند که فرمود ! این همان امام است. ببینید در سوره «أنفال» ذات أقدس الهی به پیغمبر یک‌ نحوه حرف می ‌زند. به آن رزمنده ‌ها به نحو دیگری حرف می ‌زند. به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌ فرماید: ﴿وَ مَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمَی﴾؛[3] یک اسناد ضعیفی به خود پیغمبر می ‌دهد. می ‌گوید آن وقتی که تو انداختی، تو نینداختی، ما انداختیم؛ ولی به رزمنده ‌ها که می ‌رسد، اصلاً سالبه کلیه است، همه اینها را نفی می‌ کند، می ‌گوید شما کاری نکردید: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ﴾. نفرمود «فلم تقتلوهم اذ قتلتموهم»؛ فرمود: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ﴾، درباره حضرت یک اسناد «فی الجمله‌»ای داد: ﴿وَ مَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمَی﴾؛ اما درباره مجاهدین فرمود شما کاری نکردید، من شما را فرستادم، شما دست من بودید. حالا این دست چه حق دارد بگوید که من تیر زدم. دست آدم که حق ندارد بگوید من تیر زدم. فرمود: ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾،[4] هستید. آن بیان نورانی حضرت امیر است که راه گشاست، فرمود: «أَعْضَاؤُكُمْ شُهُودُهُ وَ جَوَارِحُكُمْ‏ جُنُودُه‏‏»؛[5] تمام اعضا و جوارح شما سربازان او هستند. این خداست! [1]. سوره علق، آیه5. [2]. سوره بقره، آیه29. [3]. سوره انفال، آیه17. [4]. سوره فتح، آیه4. [5]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه199. 📚 .سوره مبارکه مزمل جلسه 6 تاریخ: 1398/01/26 🆔 @a_javadiamoli_esra
هدایت شده از احکام
💠امام على عليه السلام: 🍃در سختى ها شكيبا باش و در تكان ها با وقار و استوار كُن في الشَّدائدِ صَبُوراً ، و في الزَّلازِلِ وَقُوراً 📚غرر الحكم حدیث7147 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
💠 مدرسه 🔹 اینكه می ‌گویند شما بروید قبرستان زیارت بكنید، هم انسان متنبّه می ‌شود هم قبرستان است! بیش از آن مقداری كه انسان از حوزه و دانشگاه درس می ‌گیرد، از قبرستان باید بگیرد. 🔹 اینكه ما دستور داریم برویم قبرستان برای چند نكته است: یكی است. دوم برای گذشته‌ ها است. اما سومی كه از هر دو مهم‌تر است این است كه دعایی دارد, دستوری دارد ما با این مُرده ‌ها بعد از سلام و عرض ادب حرف می ‌زنیم، قسم می ‌دهیم و می ‌گوییم شما را به خدا قسم بگویید آن جا چه خبر است؟! «اَلسَّلَامُ عَلَی أَهْلِ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مِنْ أَهْلِ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ یا أَهْلَ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ كَیفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏».[1] 🔹 این حرف سعدی و امثال سعدی نیست كه «آن را كه خبر شد خبری باز نیامد»،[2] به ما گفتند تو برو سؤال بكن اگر دهنت پاك باشد جواب می ‌شنوی! آدم را بیدار می ‌كند! یك كافی است كه چندین سال انسان را نگه بدارد! یك خواب صادق كه آدم صحنه‌ ای را ببیند، را ببیند, را ببیند, را ببیند, بستگانش را در خواب ببیند, صحنه را برایش تشریح بكنند این [شخص] مدّت‌ها آرام است. به ما گفتند آنها را قسم بدهید بگویید شما را به خدا قسم آن جا چه خبر است، این می‌ شود. [1]. جامع الأخبار(للشعیری)، ص50؛ «عَنْ أَصْبَغَ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ‏ كُنْتُ مَعَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلَامْ فَمَرَّ بِالْمَقَابِرِ فَقَالَ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامْ السَّلَام ُ عَلَی أَهْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏...». [2]. گلستان سعدی, دیباچه. : https://www.aparat.com/v/CE49b 📚 درس اخلاق تاریخ: 1390/11/06 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 حواریون امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔹 اینكه فرمود: ﴿وَ ما أُوتِی مُوسی وَ عیسی وَ النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ﴾ این نشانه آن است كه مؤمن باید به جمیع كتب انبیای سلف بیاورد، به خود انبیا هم باید ایمان بیاورد. ▫️ مطلب دیگر آن است كه اگر شریعت انبیای سلف نسخ شده است، آیا نبوت آنها هم نسخ شد یا نه؟ آیا به منسوخ به نحو ظرف تلبس باید ایمان آورد یا به نحو تلبس بالفعل؟ یعنی ما باید مؤمن باشیم كه در گذشته دور كتابی بوده است و پیغمبری بوده است؟ یا باید معتقد باشیم که الیوم هم پیغمبری به نام موسی و عیسی و آن انجیل و تورات غیر محرّف حق است و مانند آن. خلاصه اینکه ایمان به منسوخ ایمان به حقانیت او است قبل از نسخ؛ یعنی در ظرف تلبس به دین یا نه بعد از تلبس هم باید به او ایمان آورد؟ البته جوابش روشن است كه منسوخ بما انه منسوخ فقط حقانیتش قبل از نسخ است؛ منتها هیچ بطلانی در كتاب های انبیای سلف، در سیرت و سنت انبیا سلف (علیهم السلام) هم اصلاً وجود نداشت. ▫️ بیان ذلك این است كه خود آن كتاب ها اولاً مشتمل بودند بر اصول كلی و كه این نسخ‌ پذیر نیست، بلكه هر پیامبری كه آمده آن خطوط كلی دین را تصدیق كرد، فرمود: ﴿مُصَدِّقًا لِما مَعَهُمْ﴾،[1] پس خطوط كلی و اصول كلی، حق و و . آنچه به مبدأ بر می ‌گردد، آنچه به معاد برمی‌گردد، آنچه به وحی و رسالت و فرشته ‌ها برمی‌گردد، آنچه به برمی‌گردد و مانند آن و بسیاری از فروع دین هم به شرح ایضاً [همچنین]؛ اصل عبادت، اصل عدل، اصل پرهیز از ظلم، اصل كذا و كذا هست. می ‌ماند بعضی از فروع جزئی در بخش منهاج و شریعت كه اینها نسخ شد، اینها را خود كتاب های انبیا سلف به عنوان موقت به مردمشان ابلاغ می ‌كردند؛ یعنی وقتی در انجیل آمده ﴿مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتی مِنْ بَعْدِی﴾[2] یعنی محدوده شریعت من و محدوده منهاج من تا آن وقتی است كه پیامبر بعدی بیاید. پس این دستوری كه انبیای سلف از طرف خدا به وسیله كتاب های آسمانی به مردم گفتند، دستورشان این بود تا اطلاع ثانوی، بعد در اطلاع ثانوی هم به مردم گفتند كه وضعتان این است كه برابر قرآن عمل بكنید، پس هیچ امر باطلی در حرم امن نبود. 🔹 بعضی از اشكالاتی كه درباره اصل عدم نسخ و استصحاب احكام شریعت آمده، آن اشكال برای استصحاب نیست، گفتند شاید موضوع برای آنها مشخص نباشد ما نمی ‌دانیم برای چه کسی آمده، در هر جای آن شبهه برای استصحاب است، اگر ما فهمیدیم این برای امت بود ﴿هُدًی لِلنّاسِ﴾[3] بود، نمی‌ دانیم نسخ شد یا نه، خب بقائش را استصحاب می‌ كنیم. ▫️ موسای كلیم هم روح مطهرش آن وقت بود الآن هم هست، انبیای سلف این چنین بودند، آن وقت هم به اینها اثر داشت الآن هم این چنین ‌اند، آن وقت هم بودند الآن هم این چنین ‌اند. این طور نیست كه ـ معاذ الله ـ اینها قبلاً خوب بودند، بعد برگشتند یا ما به بدن آنها احترام می ‌گذاشتیم، مقام نورانیت اینها الآن هم هست؛ لذا در تمام عبادات ما و در بهترین زیارت های ما اول سلام را نثار این بزرگان می ‌كنیم بعد نثار ائمه خودمان، اینها به عظمت باقی بودند و هستند و خواهند بود و در زمان ظهور حضرت، اینها پیدا خواهند كرد، پشت سر حضرت نماز خواهند خواند و جزء امتان راستین حضرت خواهند بود، جزء خواهند بود، اینها وجودات مقدسه هستند كه یاوران آن حضرت ‌اند، چیزی باطل نشده كه ما بگوییم موسی نسخ شده ـ معاذ الله ـ عیسی نسخ شده ـ معاذ الله ـ این چنین نیست. [1] . سوره بقره، آیه 91. [2] . سوره صف، آیه 6. [3] . سوره انعام، آیه 91. 📚 سوره مبارکه آل عمران جلسه 177 تاریخ: 1369 🆔 @a_javadiamoli_esra