eitaa logo
گروه فرهنگی _ تبلیغی منادیان حق
93 دنبال‌کننده
485 عکس
295 ویدیو
12 فایل
گروه فوق الذکربامجوز از سوی دفتر تبلیعات حوزه علمیه توسط تعدادی از طلاب بومی شهرستان کوهدشت تاسیس شده وماهیت کاملا فرهنگی تبلیغی داردومحتوای ان توسط اعضای گروه بارگذاری میشود آدرس ما در تلگرام monadianehag98@
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 کالای ابدی 🔹 گرچه این تشبیه گویای تام نیست، اما می ‌توان به عنوان تقریب ذهن گفت، اگر گفتند دو دو تا چهارتا چند سالش است؟ می‌ گوییم این ثابت است نه ساکن! چون ساکن نیست، نه متزمّن است، نه متمکّن. زمان و زمین ندارد، خسته نمی ‌شود، چون ثابت است. ما به دارالقرار بار می ‌یابیم و قرار می ‌گیریم و ثابت می‌ شویم، نه ساکن! لذا در ما خستگی نیست. این تعبیر دل پذیر قرآن که ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[1] ما را می‌ رساند به اینکه هرگز نمی ‌میریم، نه «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق»،[2] آنها یک زندگی برتر و والاتری دارند. 🔹 طبق بیانی که مرحوم کلینی (رِضْوَانِ اللَّهِ تَعَالَی عَلَیه‏) در جلد دوم اصول کافی از معصوم (سَلامُ الله عَلَیه) نقل می ‌کند، می ‌فرماید کسی که خدا را عبادت کند، این فاضل ترین و برجسته ‌ترین و بزرگوارترین مردم است، امام معصوم فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا»؛[3] فاضل ‌ترین مردم کسی است که به نماز ، به عبادت که خدمت خلق است، عشق بورزد، با او معانقه کند، دست به گردن باشند، مباشرت کنند. از این بیان نورانی امام که کلینی نقل کرد، خیام و امثال خیام تربیت شدند که می ‌گوید: خاطر خیاط عقل گرچه بسی بخیه زد ٭٭٭ هیچ قبایی ندوخت لایق بالای عشق[4] عقل هر چه بخواهد حکیمانه و فیلسوفانه بیندیشد و خیاطی کند، قبایی که به اندام رسای عشق باشد نمی ‌تواند بدوزد. این بیان نورانی امام است که فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا». 🔹 سخن خدای عالم و این است که انسان مرگ را می ‌میراند. ما هستیم و مرگ نیست و برای أبد می‌مانیم و ثابت هستیم. یک موجود ثابت أبدی، می‌ خواهد. آن کالای أبدی سالم است و سالم است و سالم است و سالم است و سالم است و سالم است. چقدر امام باقر(سَلامُهُ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ عَلَیه‏) سخنان زیبا فرمود که «لَا عِلْمَ كَطَلَبِ السَّلَامَةِ وَ لَا سَلَامَةَ كَسَلَامَةِ الْقَلْبِ وَ لَا عَقَلَ كَمُخَالَفَةِ الْهَوَی ... وَ لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ بِنَفْسِك‏»![5] این بیان ‌ها نشان می‌ دهد که معرفت ‌شناسی و عترت ‌شناسی و معادشناسی در دامنه توحید و وحی و نبوت‌ شناسی از هستند که هم دنیای ما را تأمین می ‌کنند هم آخرت ما را. هرگز نگوییم فلان شخص چنین کرد، فلان شخص چنین می‌گوید. همواره بگوییم ، پیامبر او چنین آورد، ائمه چنین گفتند، علی و اولاد علی (صَلَوَات اللَّهِ وَ سَلامُه عَلَیهِمْ أَجْمَعِین) چنین گفتند. [1]. سوره آل عمران، آیه185؛ سوره انبیا، آیه35. [2]. غزلیات حافظ، غزل شماره11؛ «هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ٭٭٭ ثبت است بر جریده عالم دوام ما». [3]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص83. [4]. دیوان اشعار عطار، غزل شماره449. [5]. تحف العقول، ص286. 📚 پیام موضوعی تاریخ: 1396/09/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 امانت الهی 🔹 از اعضا و جوارح انسان سؤال نمی ‌كنند برای اینكه اینها مسئول‌عنه اند، مسئول خود انسان است! نه سر انسان، نه دست انسان، نه چشم و گوش انسان، نه ریه و روده انسان، خود انسان است! خود انسان همان اوست. خب اگر خود انسان مسئول است دیگر نمی ‌تواند مسئول ‌عنه باشد، از خود انسان سؤال می ‌كنند خودت را چه كردی این است معنایش یا ما دوتا خود داریم؟ یك داریم كه با او داریم زندگی می ‌كنیم و یك داریم كه ﴿نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی﴾[1] این ضمیر متكلّم وحده ﴿رُّوحِی﴾ برای خداست، این روح به آنجا بر می‌ گردد. 🔹 این خودِ حیوانی ما كه وهم و خیال است حیوانات هم دارند، شهوت و غضب است حیوانات هم دارند، این سیرك ‌بازی ها و تمرین های طنزآمیزی كه بعضی از انسان ها دارند قوی ‌ترش را شما می ‌بینید درباره حیوانات به كار می ‌برند، آنها هم قابل تعلیم و تربیت این ‌چنینی هستند. ما یك داریم كه در سوره مباركه «آل‌عمران» مشخص شد، فرمود هر وقت صحبت جبهه و جنگ و می ‌شود اینها فقط به فكر خودشان ‌اند ﴿أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ﴾[2] همین هایی كه قرآن می ‌فرماید اینها فقط به فكر خودشان ‌اند، در سوره «حشر» فرمود اینها خودشان را فراموش كردند ﴿لاَ تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ﴾[3] معلوم می‌ شود ما دوتا خود داریم؛ یك داریم كه امانت خداست برای ما نیست، یك داریم كه ماییم و مكلّف هستیم. 🔹 اینكه در تعبیرات قرآن كریم آمده است اینها به خودشان كردند، در بحث های قبل هم داشتیم كه ظالم و مظلوم دو لفظ است دو مفهوم است الاّ ولابد دو مصداق می ‌خواهد. عالِم و معلوم دو لفظ است دو مفهوم است ممكن است یك مصداق بخواهد شخص به خودش عالم باشد، اما شخص به خودش ظالم باشد مستحیل است؛ زیرا ظالم حدّی دارد، مظلوم محدوده ‌ای دارد، هر كس از حدّ خودش پا درازتر كند وارد گلیم دیگری بشود این را ظلم می ‌گویند، تجاوز از حد است. ما دو خود داریم یك خود حیوانی كه همین عادی است و درك می ‌كنیم و تكلیف هم با همین است، یك خود الهی داریم كه است و برای ما نیست، آن چراغی است كه خدا به ما داد تا ما با او راه را ببینیم و چاه را تشخیص بدهیم. اگر بر خلاف دستور الهی انجام دادیم به او ظلم كردیم و اگر بر خلاف دستور الهی انجام دادیم در قیامت ما را به محكمه می ‌آورند می ‌گویند با او چه كردی این فؤادی كه من به تو دادم با او چه كردی؟ «كان الإنسان عن السمع مسئولا، عن البصر مسئولا، عن الفؤاد مسئولا» گاهی انسان به ظلم می ‌كند می ‌شود ﴿وَلكِنْ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ﴾[4] گاهی باید پاسخ بدهد كه در این ﴿رُّوحِی﴾ كه به یا اضافه شده است، روح الله را به ما تملیك نكردند، به ما امانت دادند، این چراغ را خدا روشن كرد كه ما با این چراغ راه را ببینیم و راه را طی كنیم. به ما می ‌گویند چرا این فتیله را پایین كشیدی ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾[5] به ما می ‌گویند چرا این چراغ را دفن كردی ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾ به ما می‌ گویند چرا از نورش استفاده نكردی ﴿كُلُّ أُوْلئِكَ﴾[6] یعنی «كلّ واحد من السمع و البصر و الفؤاد یكون مسئولاً‌عنه و یصیر الانسان مسئولاً عن السمع عن البصر عن الفؤاد» حالا روشن شد كه ما هر كار خلافی كه انجام می ‌دهیم ـ گذشته از اینكه اعضا و جوارح شاهدند ـ داریم به آن روحی كه است خیانت می ‌كنیم، ظلم می ‌كنیم، آن وقت از ما سؤال می‌ كنند كه این روح را چه كار كردی؟! [1] . سوره حجر، آیه 29؛ سوره ص، آیه 72. [2] . سوره آل‌عمران، آیه 154. [3] . سوره حشر، آیه 19. [4] . سوره آل‌عمران، آیه 117. [5] . سوره شمس، آیه 10. [6] . سوره اسراء، آیه 36. 📚 سوره مبارکه نور ـ جلسه 11 تاریخ: 1390/08/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 امتحان الهی و خوسازی 🔹 گاهی انسان در همین دوران امتحان ساخته می ‌شود و نمی ‌داند! گاهی مثلاً در حال عادی است، گرچه حال عادی هم حال است ـ طبق بحث های قبل ـ دوران سلامت هم دوران ابتلاست؛ انسان یا مبتلا به سلامت است یا مبتلا به مرض هر دو ابتلا و امتحان است ولی آن اندازه كه در دوران ابتلای مصطلح ساخته می ‌شود، به آن اندازه در دوران سلامت ساخته نمی‌ شود. 🔹 در كلمات قصار، عظمت امتحان و را این‌چنین بیان فرمود. كلمات قصار حضرت امیر‌(سلام الله علیه) شماره 273 فرمود: «اِعْلَموا عِلْماً یقِیناً اِنَّ اللَّهَ لَمْ یجْعَلْ لِلْعَبْدِ - وَ إِنْ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ، وَاشْتَدَّتْ طِلْبَتُهُ، وَ قَوِیتْ مَكِیدَتُهُ - أَكْثَرَ مِمَّا سُمِّی لَهُ فِی الذِّكْرِ الْحَكِیمِ» تا به اینجا كه فرمود: «وَ رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَیهِ مُسْتَدْرَجٌ بِالنُّعْمَی وَ رُبَّ مُبْتَلی مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَی»؛ فرمود چه بسا افرادی كه در نعمت به سر می ‌برند و این برای آنها جنبه استدراجی دارد، این در حقیقت اكرام آنها نیست [بلكه] این رها كردن آنهاست و سرگرم كردن آنها به لذت های زودگذر است و چه بسا افرادی كه مبتلا شدند و دارند ساخته می ‌شوند «رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَیهِ مُسْتَدْرَجٌ»؛ یعنی چه بسا افرادی كه خدا منعم است و آنها منعمٌ علیه ‌اند و این انعام است، می ‌خواهد درجه درجه و كم‌ كم اینها را بگیرد كه فرمود: «كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیهِ».[1] برخی در حال نعمت ‌اند ولی درجه درجه دارند سقوط می ‌كنند و برخی در هستند و دارند ساخته می ‌شوند، فرمود: «و رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَیهِ مُسْتَدْرَجٌ» كه مشمول «بل نستدرجهم» است «وَ رُبَّ مُبْتَلی مَصْنُوعٌ لَهُ»؛[2] بعضی افرادند كه مبتلا هستند دارند مصنوع می‌ شوند یعنی ساخته می‌ شوند. 🔹 در آن نامه ‌ای كه حضرت امیر‌ (سلام الله علیه) برای معاویه نوشت مرقوم فرمود: «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ اَلنَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»[3] صنیع پروردگار ما هستیم؛ یعنی در هیچ مكتبی ما ساخته نشدیم، ما فقط در و به بار آمدیم، در آن كارگاه ساخته شدیم، ما برای حق ساخته شدیم و در پرورش یافتیم، دیگران برای ما پرورش می ‌یابند و پرورش یافتگان ما هم هستند. در این بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) فرمود كه عده‌ ای دارند امتحان می ‌شوند تا ساخته بشوند و قدر آن امتحان را هم باید بدانند پس «رُبَّ مُبْتَلی مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَی»؛ كه با امتحان دارند ساخته می ‌شوند. بنابراین اصل امتحان به عنوان هست كه مایه پرورش انسان ها خواهد بود ﴿لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ﴾ این امتحان هست. [1] . نهج‌البلاغه، حكمت 116. [2] . نهج‌البلاغه، حكمت 273. [3] . نهج‌البلاغه، نامه 28. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه آل عمران ـ جلسه 308 تاریخ: 1370 🆔 @a_javadiamoli_esra
هدایت شده از ایرج شهبازی
📎 پخش زنده مراسم انتخاب نفرات برتر مسابقه ره توشه ماه مبارک رمضان باحضور مدیر آموزش و پرورش شهرستان ،معاون پرورشی، کارشناس قرآن و عترت و حاج آقا ولی پور نماینده گروه منادیان حق 🔹لازم به ذکر است طرح مذکور با همکاری معاونت پرورشی و گروه منادیان حق در طول ماه مبارک رمضان اجرا شده است و پس از بارگذاری روزانه مطالب در بستر شاد،پانزده نفر از دانش آموزان در پایان طرح به تمام سؤالات مسابقه پاسخ درست داده اند که به قید قرعه سه نفر برتر انتخاب شدند.نفراول خانم هستی آزادبخت(۵۰۰ هزار تومان) از آموزشگاه صدیقه غضنفری،نفر دوم خانم کوثر آزادبخت(۳۰۰هزار تومان) از آموزشگاه متوسطه اول شاهد و نفر سوم خانم پریا دوستی(۲۰۰هزار تومان) از آموزشگاه نمونه پردیس. ✅ پایگاه اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش کوهدشت 👉 @ap_kuhdasht .
💠 امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔹 حوزه باید بشود بشود و بداند كه امامت غیبت پذیر نیست، امامت تعطیل پذیر نیست، است، امامت همیشه حاضر است، وقتی امامت همیشه حاضر بود همه شئون او همیشه حاضر است، نواب او وكلای او همه دارند آن وقت ما منتظر حضور فیزیكی او هستیم كه او را ببینیم بله او یك فضلی است كمالی است اما عمده آن است كه او ما را ببیند! مگر نبودند این همه مسلمان ها كه بالاتر از امام را دیدند یعنی خود پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را دیدند! آن مشكل را حل نمی ‌كند. 🔹 بنابراین اگر برای خود حوزه این مطلب تثبیت شد امامت غیبت پذیر نیست، امامت تعطیل پذیر نیست، امامت حی است و حاضر حی و حاضر اثر دارد! اگر امامت یك است دستور دارد و تعطیل بردار نیست! 🔹 پس ما قبل از اینكه به دل ببندیم، به دل می ‌بندیم، قیام معنایش همین است! اگر یك موجودی معطل باشد دیگر قائم نیست. منظور از قیام در برابر قعود نیست اینكه فرمود ﴿أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ﴾ قیام یعنی ایستادگی نه ایستادن ﴿إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنی وَ فُرادی﴾.[1] خب اگر قیام به معنای ایستادگی است، ایستادگی با عُطله سازگار نیست، یك آدم معطل كه ایستاده نیست، یك آدم بیكار كه ایستاده نیست. او است، است، است، همه كارها را دارد انجام می‌ دهد و همه كارها را هم می ‌بیند، عمده این است كه او ما را ببیند، ما هم اگر به دستورش عمل بكنیم ما را می ‌بیند. [1]. سوره سبأ، آیه46. ! 📚 دیدار مسئولین بنیاد مهدویت با حضرت استاد تاریخ: 1387/05/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
دلم شورِ دمادم دارد اینجا هوای گریه نَم نَم دارد اینجا دلِ من روشن از نورِ حضور است صفای سعی و زمزم دارد اینجا به یادِ گل رخان با سینه ی درد هزاران غصه و غم دارد اینجا نمی پرسد کسی از حالِ زارش نه همراهی نه محرم دارد اینجا ندارد هم زبانی، هم نشینی بسی اندوه و ماتم دارد اینجا نشسته خسته و غمگین کناری که یاری مهربان کم دارد اینجا 🥀🍂 💔 🏴 💡 تبلیغ نیوز | پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 🌐 Tablighnews.Dte.ir 🆔 @tablighnews
💠 امام حکمت 🔸 اینكه چهار قرن حكیمانی را به دنبال خود بكشد، برای آن است كه او شد! 🔸 خواستید ببینند كه مرحوم صدرالمتألّهین در حكمت چه كرد؛ گفتند نقدترین و واضح ترین مثَل برای تقریر ممثّل به این است؛ همان كاری كه امام راحل (رضوان الله علیه) در محدوده فقاهت با فقه كرد و شد امام، صدرالمتألّهین است نه حكیم، او است و نه حكیم. 📚 سخنرانی در همایش علمی جهانی مرحوم صدرالمتألّهین تاریخ: 1378/03/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 آزادی عقل و علم 🔹 مستحضرید که مرحوم صدر المتألهین گذشته از آن بحث ‌های عقلی که در اسفار و سایر نوشته ‌ها دارند، اصول کافی مرحوم کلینی را شرح کردند. سرّ انتخاب اصول کافی آن است که مرحوم کلینی در خطبه پُر برکتی که در جلد اول اصول کافی چاپ شده است، در آخرین سطر این خطبه دارد: «إِذْ كَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَلیهِ الْعِقَابُ»؛[1] یعنی عقل است. قطب خردورزی و دانش ‌ورزی و دانشمندی اسلام است. 🔹 اگر در زیارت «جامعه کبیره» ائمه (علیهم السلام) به ما آموختند، وجود مبارک دستور داد وقتی به بارگاه ائمه (علیهم السلام) رسیدید بعد از عرض حاجت‌ های عمومی در بارگاه آنها عرض کنید: «أَنِّی ...‏ مُحَقِّقٌ‏ لِمَا حَقَّقْتُمْ‏ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ»[2] که من محققانه با شما سخن می ‌گویم، من با ابطال هر سخن باطل با شما سخن می ‌گویم، این را افراد عادی نیاموختند و نیندوختند، این را شاگردان ویژه ائمه (علیهم السلام) مثل کلینی که می ‌گوید یک ملت آن ملت است آموخت و مرحوم صدر المتألهین که این را باز کرد. 🔹 اگر قطب به اسارت برود و به بند کشیده شود نه آن ملت طعم آزادی را دارد و نه آن مملکت از فیض و فوز آزادی طَرْفی می ‌بندد. مرحوم صدر المتألهین# قطب_بودن_عقل_و_علم را با تلاش و کوشش، از یک سو؛ با پذیرش تبعید، از سوی دیگر؛ با تحمل ناملایمات از دوست و آشنا، از سوی سوم؛ دست و پای را باز کرد دست و پای را باز کرد. [1]. الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص9. [2]. من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص614 . 📚 . پیام به همایش حکیم صدر المتألهین تاریخ: 1399/02/27 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 احیای حق 🔹 فرمود: «لَا یمْنَعُ الضَّیمَ الذَّلِیلُ وَ لَا یدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ»؛[1] فرمود ظلم را یك ملت فرومایه برطرف نمی‌ كند، یك ملت عزیز است كه است و اگر كسی ذلیل و فرومایه بود این ستم ‌پذیر است؛ «لَا یمْنَعُ الضَّیمَ الذَّلِیلُ». از آن طرف كه فرمودند: «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ‏ وَ لِرَسُولِهِ‏ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»،[2] پس اگر گروهی ستم ‌پذیر شدند معلوم می ‌شود مؤمن نیستند چون مؤمن عزیز است. طبق این بیان نورانی، حضرت امیر (سلام الله علیه) فرمود جز افراد یا ملت ذلیل و فرومایه، احدی ظلم‌ پذیر نیست: «لَا یمْنَعُ الضَّیمَ الذَّلِیلُ»؛ این یك اصل کلی است. 🔹 دوم: «وَ لَا یدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ»؛ شما اگر بخواهید به حقیقتی برسید ـ یا حق فردی یا حق اجتماعی ـ بخواهید عالم بشوید، زاهد بشوید، این بدون ممكن نیست؛ بخواهید مشكل سیاسی یا اقتصادی یا نظامی ‌تان حل بشود این بدون تلاش حاصل نیست. این خیال را از سرتان بیرون کنید كه «الباطِلُ‏ یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه»، این را هم بدانید که «الحقُّ» هم «یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه»! این‌‌چنین نیست كه حق خود به ‌خود بشود وگرنه ﴿وَ قَتْلِهِمُ اْلأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقِّ﴾[3] نبود ﴿یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقٍّ﴾[4] نبود. این همه خون های پاك انبیا و اولیا بود که به زمین ریخته شد برای آن است كه همان طوری كه «الباطِلُ‏ یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه»، «الحقُّ» هم «یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه». فرمود حق گرفتنی است، بنشینی دم نزنی كه حق به تو برسد، حق هم «یمُوت‏ بِتَرك‏ ذِكرِه»: «وَ لَا یدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ»؛ با تلاش و كوشش [به حق می ‌رسی]. [1] . نهج البلاغه، خطبه29. [2] . الکافی (ط ـ الاسلامیه)، ج 8، ص 37. [3] . سوره نساء، آیه 155. [4] . سوره آل‌عمران، آیه 21. 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1373/02/16 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 روح توحیدی 🔹 یک وقت است که می‌ گویند فلان جا زمینش لرزید، این با چند سال درس خواندن، زمین ‌شناسی و گسل ‌ها را بررسی کردن آسان است. یک وقت سخن از «زلزلة العالم» است، جهان‌لرزه است؛ این را آدم چگونه بفهمد؟ 🔹 فرمود تو پیغمبر هستی، هوش و استعداد فراوانی ما به تو دادیم؛ اما تو آن نیستی که بفهمی ما چگونه این کرات را پودر می ‌کنیم. چیزهایی که ما یاد شما می ‌دهیم که تو آن نیستی که بتوانی یاد بگیری، نه «ما لا تعلم». نفرمود: «و علّمک ما لم تعلم»؛ نظیر ﴿عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یعْلَمْ﴾.[1] فرمود: ﴿وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ﴾؛ یعنی تو آن نیستی که یاد بگیری. به ما هم فرمود شما هر جان بکَنید، اینها را یاد نمی ‌گیرید. از چه کسی می ‌خواهید یاد بگیرید؟ ﴿وَ یعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾. ▫️ این ﴿عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یعْلَمْ﴾ روشن است؛ اما این «کان» منفی آن نقش را دارد، فرمود بشر هر جان بکَند نمی ‌فهمد که اول خلقت چه بود! چگونه دود را آفرید: ﴿فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماوات﴾،[2] بعد فرمود بساطش را جمع می ‌کنیم. 🔹 فرمود اینها دو تا مشکل جدّی دارند: یکی اینکه ما همه براهین را اقامه کردیم، باید تصدیق بکنند، تکذیب کردند. همه نعمت ‌ها را به اینها دادیم به جای اینکه شکر بکنند، کفر ورزیدند، پس اینها را به من واگذار کن. من مشکل آنها را حل می‌ کنم. در خیلی از موارد است که انسان خیال می ‌کند دخالت کرد بعد معلوم می‌ شود که خود انسان هم ابزار کار او بود. خدا امام (رضوان الله علیه) را غریق رحمت کند که فرمود ! این همان امام است. ببینید در سوره «أنفال» ذات أقدس الهی به پیغمبر یک‌ نحوه حرف می ‌زند. به آن رزمنده ‌ها به نحو دیگری حرف می ‌زند. به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌ فرماید: ﴿وَ مَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمَی﴾؛[3] یک اسناد ضعیفی به خود پیغمبر می ‌دهد. می ‌گوید آن وقتی که تو انداختی، تو نینداختی، ما انداختیم؛ ولی به رزمنده ‌ها که می ‌رسد، اصلاً سالبه کلیه است، همه اینها را نفی می‌ کند، می ‌گوید شما کاری نکردید: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ﴾. نفرمود «فلم تقتلوهم اذ قتلتموهم»؛ فرمود: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ﴾، درباره حضرت یک اسناد «فی الجمله‌»ای داد: ﴿وَ مَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمَی﴾؛ اما درباره مجاهدین فرمود شما کاری نکردید، من شما را فرستادم، شما دست من بودید. حالا این دست چه حق دارد بگوید که من تیر زدم. دست آدم که حق ندارد بگوید من تیر زدم. فرمود: ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾،[4] هستید. آن بیان نورانی حضرت امیر است که راه گشاست، فرمود: «أَعْضَاؤُكُمْ شُهُودُهُ وَ جَوَارِحُكُمْ‏ جُنُودُه‏‏»؛[5] تمام اعضا و جوارح شما سربازان او هستند. این خداست! [1]. سوره علق، آیه5. [2]. سوره بقره، آیه29. [3]. سوره انفال، آیه17. [4]. سوره فتح، آیه4. [5]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه199. 📚 .سوره مبارکه مزمل جلسه 6 تاریخ: 1398/01/26 🆔 @a_javadiamoli_esra
هدایت شده از احکام
💠امام على عليه السلام: 🍃در سختى ها شكيبا باش و در تكان ها با وقار و استوار كُن في الشَّدائدِ صَبُوراً ، و في الزَّلازِلِ وَقُوراً 📚غرر الحكم حدیث7147 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
💠 مدرسه 🔹 اینكه می ‌گویند شما بروید قبرستان زیارت بكنید، هم انسان متنبّه می ‌شود هم قبرستان است! بیش از آن مقداری كه انسان از حوزه و دانشگاه درس می ‌گیرد، از قبرستان باید بگیرد. 🔹 اینكه ما دستور داریم برویم قبرستان برای چند نكته است: یكی است. دوم برای گذشته‌ ها است. اما سومی كه از هر دو مهم‌تر است این است كه دعایی دارد, دستوری دارد ما با این مُرده ‌ها بعد از سلام و عرض ادب حرف می ‌زنیم، قسم می ‌دهیم و می ‌گوییم شما را به خدا قسم بگویید آن جا چه خبر است؟! «اَلسَّلَامُ عَلَی أَهْلِ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مِنْ أَهْلِ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ یا أَهْلَ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ كَیفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏».[1] 🔹 این حرف سعدی و امثال سعدی نیست كه «آن را كه خبر شد خبری باز نیامد»،[2] به ما گفتند تو برو سؤال بكن اگر دهنت پاك باشد جواب می ‌شنوی! آدم را بیدار می ‌كند! یك كافی است كه چندین سال انسان را نگه بدارد! یك خواب صادق كه آدم صحنه‌ ای را ببیند، را ببیند, را ببیند, را ببیند, بستگانش را در خواب ببیند, صحنه را برایش تشریح بكنند این [شخص] مدّت‌ها آرام است. به ما گفتند آنها را قسم بدهید بگویید شما را به خدا قسم آن جا چه خبر است، این می‌ شود. [1]. جامع الأخبار(للشعیری)، ص50؛ «عَنْ أَصْبَغَ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ‏ كُنْتُ مَعَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلَامْ فَمَرَّ بِالْمَقَابِرِ فَقَالَ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامْ السَّلَام ُ عَلَی أَهْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏...». [2]. گلستان سعدی, دیباچه. : https://www.aparat.com/v/CE49b 📚 درس اخلاق تاریخ: 1390/11/06 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 حواریون امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔹 اینكه فرمود: ﴿وَ ما أُوتِی مُوسی وَ عیسی وَ النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ﴾ این نشانه آن است كه مؤمن باید به جمیع كتب انبیای سلف بیاورد، به خود انبیا هم باید ایمان بیاورد. ▫️ مطلب دیگر آن است كه اگر شریعت انبیای سلف نسخ شده است، آیا نبوت آنها هم نسخ شد یا نه؟ آیا به منسوخ به نحو ظرف تلبس باید ایمان آورد یا به نحو تلبس بالفعل؟ یعنی ما باید مؤمن باشیم كه در گذشته دور كتابی بوده است و پیغمبری بوده است؟ یا باید معتقد باشیم که الیوم هم پیغمبری به نام موسی و عیسی و آن انجیل و تورات غیر محرّف حق است و مانند آن. خلاصه اینکه ایمان به منسوخ ایمان به حقانیت او است قبل از نسخ؛ یعنی در ظرف تلبس به دین یا نه بعد از تلبس هم باید به او ایمان آورد؟ البته جوابش روشن است كه منسوخ بما انه منسوخ فقط حقانیتش قبل از نسخ است؛ منتها هیچ بطلانی در كتاب های انبیای سلف، در سیرت و سنت انبیا سلف (علیهم السلام) هم اصلاً وجود نداشت. ▫️ بیان ذلك این است كه خود آن كتاب ها اولاً مشتمل بودند بر اصول كلی و كه این نسخ‌ پذیر نیست، بلكه هر پیامبری كه آمده آن خطوط كلی دین را تصدیق كرد، فرمود: ﴿مُصَدِّقًا لِما مَعَهُمْ﴾،[1] پس خطوط كلی و اصول كلی، حق و و . آنچه به مبدأ بر می ‌گردد، آنچه به معاد برمی‌گردد، آنچه به وحی و رسالت و فرشته ‌ها برمی‌گردد، آنچه به برمی‌گردد و مانند آن و بسیاری از فروع دین هم به شرح ایضاً [همچنین]؛ اصل عبادت، اصل عدل، اصل پرهیز از ظلم، اصل كذا و كذا هست. می ‌ماند بعضی از فروع جزئی در بخش منهاج و شریعت كه اینها نسخ شد، اینها را خود كتاب های انبیا سلف به عنوان موقت به مردمشان ابلاغ می ‌كردند؛ یعنی وقتی در انجیل آمده ﴿مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتی مِنْ بَعْدِی﴾[2] یعنی محدوده شریعت من و محدوده منهاج من تا آن وقتی است كه پیامبر بعدی بیاید. پس این دستوری كه انبیای سلف از طرف خدا به وسیله كتاب های آسمانی به مردم گفتند، دستورشان این بود تا اطلاع ثانوی، بعد در اطلاع ثانوی هم به مردم گفتند كه وضعتان این است كه برابر قرآن عمل بكنید، پس هیچ امر باطلی در حرم امن نبود. 🔹 بعضی از اشكالاتی كه درباره اصل عدم نسخ و استصحاب احكام شریعت آمده، آن اشكال برای استصحاب نیست، گفتند شاید موضوع برای آنها مشخص نباشد ما نمی ‌دانیم برای چه کسی آمده، در هر جای آن شبهه برای استصحاب است، اگر ما فهمیدیم این برای امت بود ﴿هُدًی لِلنّاسِ﴾[3] بود، نمی‌ دانیم نسخ شد یا نه، خب بقائش را استصحاب می‌ كنیم. ▫️ موسای كلیم هم روح مطهرش آن وقت بود الآن هم هست، انبیای سلف این چنین بودند، آن وقت هم به اینها اثر داشت الآن هم این چنین ‌اند، آن وقت هم بودند الآن هم این چنین ‌اند. این طور نیست كه ـ معاذ الله ـ اینها قبلاً خوب بودند، بعد برگشتند یا ما به بدن آنها احترام می ‌گذاشتیم، مقام نورانیت اینها الآن هم هست؛ لذا در تمام عبادات ما و در بهترین زیارت های ما اول سلام را نثار این بزرگان می ‌كنیم بعد نثار ائمه خودمان، اینها به عظمت باقی بودند و هستند و خواهند بود و در زمان ظهور حضرت، اینها پیدا خواهند كرد، پشت سر حضرت نماز خواهند خواند و جزء امتان راستین حضرت خواهند بود، جزء خواهند بود، اینها وجودات مقدسه هستند كه یاوران آن حضرت ‌اند، چیزی باطل نشده كه ما بگوییم موسی نسخ شده ـ معاذ الله ـ عیسی نسخ شده ـ معاذ الله ـ این چنین نیست. [1] . سوره بقره، آیه 91. [2] . سوره صف، آیه 6. [3] . سوره انعام، آیه 91. 📚 سوره مبارکه آل عمران جلسه 177 تاریخ: 1369 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مهد عاطفه 🔹 ذات اقدس الهی هم درباره پدر و مادر فرمود فرزندان را چطور ، هم به فرزندان فرمود اگر پدر و مادر به دوران كهنسالی رسیدند چطور اینها را كنید. فرمود ﴿إِمَّا یبْلُغَنَّ عِندَكَ الكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلَا تَقُل لَهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَهُمَا قَوْلاً كَرِیماً ٭ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیانِی صَغِیراً﴾[1] فرمود «خفض جناح» كن. «خفض جناح» یعنی پَر پهن كردن؛ این دو گونه است: یك وقت برای است یك وقت برای . همین «خفض جناح» را به وجود مبارك پیامبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) دستور داد؛ فرمود كه تو كه قدرت پرواز داری و می ‌توانی تا معراج بروی ﴿دَنا فَتَدَلّیٰ﴾[2] داری، ﴿سِدْرَةِ الْمُنْتَهیٰ﴾[3] داری، همه مراحل را داری و پشت سر گذاشتی و می‌گذاری، اوج نگیر! پر پهن كن یك عده هم زیر بال و پر تو پر دربیاورند ﴿وَ اخْفِضْ جَناحَكَ للْمُؤْمِنینَ ٭ وَ قُلْ إِنّی أَنَا النَّذیرُ﴾؛[4] فرمود پَر پهن كن یك عده را زیر پَر بگیر كه اینها بال دربیاورند پَر دربیاورند، آیین پَر كشیدن و پرواز كردن را یاد بگیرند و به اینها یاد بده این ترحم است. اما درباره [وظیفه] فرزندان فرمود احتراماً پَر پهن كن ﴿وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ﴾؛ بدون اینكه منّت بگذاری، با احترام از اینها بكن. بنابراین هم می ‌شود كودكان را در پروراند هم این او هم هدر نرود. اما آن كه عاطفه است و رقّت و رأفت است و رحمت است این دوران هفت سال باید محفوظ باشد؛ لذا دیگر هیچ سخن از خانه سالمندان نیست و نباید هم باشد. بنابراین باید جمع كرد، هم به فكر كودكان بود كه اینها رها نشوند، هم آن دوره دانشگاهی هفت سالهِ فراموشمان نشود كه این هم یك نحوه . [1]. سوره إسراء، آیات23 و 24. [2]. سوره نجم، آیه8. [3]. سوره نجم، آیه14. [4]. سوره حجر، آیات88 و 89. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1387/07/25 🆔 @a_javadiamoli_esra
🌸🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸🌸🌸 🌿🌿🌿🌿غدیر و اتفاقات آن🌿🌿🌿🌿🌿 در سال دهم هجرت پیامبر (ص) از طرف خداوند مأمور شدند تا دو مسئله مهم دین اسلام را به مردم ابلاغ نمایند و آن دو مسئله عبارت بودند از حج و ولایت و خلافت دوازده امام (ع). پس از این اعلان مردم با عجله آماده خروج از مکه شدند. بعد از اینکه افراد به محل غدیر خم رسیدند پیامبر بر روی منبری که در زیر درخت کهنسالی که در آنجا بود ساخته بودند رفت و سپس دستور داد تا امیرالمومنین (ع) را فراخواندند و دستور دادند بالای منبر پیامبر و دست راست آن حضرت بایستد، پس پیامبر منتظر ایستادند تا مردم کاملاً جمع شدند و آنگاه خطابه رسمی خود را بیان نمودند. ایشان در اثنای خطبه دو عمل را انجام دادند، در ابتدا پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمومنین(ع) برای اینکه هرگونه شک و شبهه‌ای را برطرف نموده باشند پس از شرح مقام ولایت به صورت لسانی حضرت علی(علیه‌السلام) را جانشین خود خواندند و آن را بدینگونه عنوان کردند که: «باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمی‌کند مگر این که کسی که دست او را می‌گیرم و او را بلند می‌کنم و بازویش را گرفته‌ و او را بالا می‌برم» سپس حضرت بازوان علی (ع) را گرفتند سپس فرمودند: «هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست». و اقدام عملی دوم حضرت پیامبر، بیعت گرفتن از مردم بود، چون زیاد بود و گرفتن بیعت از آن جمعیت انبوه غیرممکن بود لذا ممکن بود که افرادی به بهانه‌های مختلف از بیعت شانه خالی کنند، حضرت فرمودند به خاطر ازدحام جمعیت امکان بیعت‌گرفتن از همه وجود ندارد این سخن را که من می‌گویم تکرار کنید و بگویید: «ما فرمان تو را از جانب خداوند که درباره علی‌بن‌ابیطالب و امامان و مریدانش به ما رساندی اطاعت می‌کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می‌کنیم… عهد و پیمان در این‌باره برای آنان از ما از قلب‌ها و جان‌ها و زبان‌ها و ضمایر و دستانمان گرفته شد. هر کس با دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است». وقتی کلام حضرت پایان یافت همه مردم سخن ایشان را تکرار نمودند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد. در مراسم بیعت، پیامبر (ص) عمامه خود را که «سحاب» نام داشت، به‌عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین (ع) قرار دادند. ادعای منافقان و دشمنان علی مبنی بر اینکه هدف از مراسم غدیر، اعلان دوستی حضرت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و اله) به علی(علیه‌السلام) است: پیامبر زمانی که صحابه جمع شدند تا ایشان خطبه غدیر و مراسم غدیر را اجرا کنند و فرمودند: «ای مردم من علی را دوست دارم!» و چند بار این جمله را تکرار نمودند و سؤالی که مطرح می‌شود این است که آن حادثه‌ای که پیامبر می‌خواست مردم ببینند و آن را به گوش دیگران برسانند آیا به این علت بود که پیامبر علی را دوست دارد؟ آیا چنین حرکتی از یک انسان عادی قابل قبول است؟ و آیا حرکتی بیهوده نبوده است؟ و مگر مسلمانان نمی‌دانستند که پیامبر را دوست دارد؟ ولی می‌توان این موضوع را اینگونه پاسخ داد که اگر روز غدیر تنها برای ابلاغ دوستی بود، پس چرا جبرییل، آن فرشته بزرگ وحی بیاید و رسول خدا را از پیام وحی آگاه کند و چنانکه خود شخص رسول خدا (ص) فرمودند: همانا جبرییل که درود خدا بر او باد سه بار بر من نازل شده و سلام خدا را رساند، و فرمود که در این مکان (غدیرخم) توقف نمایم، و به سیاه و سفید شما اعلام کنم که علی‌بن‌ابیطالب وصی و جانشین و پیشوای شما بعد از من است، جایگاه او نسبت به من، مانند هارون نسبت به موسی پیامبر است، با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد آمد، علی(ع) پس از پیامبر، رهبر شماست، و خداوند بزرگ آیه‌ای در قرآن در همین مسئله نازل فرموده که: همانا رهبر و سرپرست شما خدا و رسول او و کسانی که ایمان آوردند و نماز را به پای دارند، و در حال رکوع زکات بپردازند. همانطور که می‌دانیم علی‌(علیه‌السلام) نماز را به پاداشت، و در حال رکوع زکات پرداخت و در هر حال خدا را می‌طلبید و اگر هدف آن حضرت تنها اعلان دوستی با علی (علیه‌السلام) بوده، پس چرا آیه نزول آیه 55 سوره مائده (بلغ ما انزل الیک) به اعلام رهبری امام علی (علیه‌السلام) ارتباط دارد که در این آیه خداوند می‌فرماید: ای رسول خدا آنچه درباره علی از طرف خدا بر تو نازل شد، ابلاغ کن یعنی رهبری علی (علیه‌السلام) بر امت اسلامی را به مسلمانان بازگو و چرا در سخنرانی خود، امامت و وصایت امام علی (علیه‌السلام) را آشکارا بیان نمود.
🌿🌿🌿🌿 روایت روز 🌿🌿🌿🌿 زياد بن محمد قال: دخلت علي ابي عبد الله(ع) فقلت: للمسلمين عيد غير يوم الجمعة والفطر والاضحي؟ قال: نعم، اليوم الذي نصب فيه رسول الله(ص) اميرالمؤمنين(ع). مصباح المتهجد: 736. زياد بن محمد گويد: بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: آيا مسلمانان عيدي غير از عيد قربان و عيد فطر و جمعه دارند؟ امام(ع) فرمود: آري، روزي كه رسول خدا(ص) اميرمؤمنان(ع) را (به خلافت و ولايت) منصوب كرد.
هدایت شده از کانون بصیرت افزایی لله وللتاریخ
هدایت شده از کانون بصیرت افزایی لله وللتاریخ
چند حدیث گهربار از امام هادی علیه السلام؛ ۱. شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است. ۲. کسی که از خدا بترسد از او می‌ترسند و کسی که از خدا اطاعت کند از او اطاعت خواهند کرد. ۳.حسد، نیکویی‌ها را نابود سازد، و دروغ، دشمنی آورد، و خود پسندی مانع از طلب دانش و خواهان خواری و جهل گردد، و بخل ناپسندیده‌ترین خلق و خوی است، و طمع خصلتی ناروا و ناشایست است. ۴‌.فروتنی آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند. ۵.مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت می یابند ولی در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد. ۶.همانا اموال حرام، رشد و نمو ندارد و اگر هم احیاناً رشد کند و زیاد شود برکتی نخواهد داشت و با خوشی مصرف نمی‌گردد. @Godandhistory
❤️اگر خدا را دوست داری❤️ اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠لا یسخر قوم من قوم 👈🏻همدیگر را «مسخره نکنید.» اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠ولا تلمزوا انفسکم 👈🏻از همدیگر «عیب جویی نکنید» اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است: 💠ولا تنابزوا بالالقاب 👈🏻 «لقب زشت» به هم ندهید. اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠و انفقوا فی سبیل الله 👈🏻در راه خدا «انفاق کنید.» اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است: 💠و بالوالدین احسانا 👈🏻و «به پدرو مادر نیکی کنید.» اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠اجتنبوا کثیرا من الظن 👈🏻از بسیاری «از گمان ها دوری کنید» اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🌸 جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام🌸 1.مردم را با لقب صدا نکنید. 2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید. 3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید. 4.لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید. 5.بدون تحقیق قضاوت نکنید. 6.اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود. 7.صدقه دهید،چشم به جیب مردم ندوزید. 8.شجاع باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید. 9.سعی کنید بعد از خود،نام نیک بجای بگذارید. 10.دین را زیاد سخت نگیرید. 11.با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید. 12.انتقادپذیر باشید. 13.مکار و حیله گر نباشید. 14.حامی مستضعفان باشید. 15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد،از او تقاضا نکنید. 16.نیکوکار بمیرید. 17.خود را نماینده خدا در امر دین بدانید. 18. فحّاش و بذله گو نباشید. 19.بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید. 20.رحم دل باشید. 21.با قرآن آشنا شوید. 22.تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید. 23.گریه نکردن از سختی دل است. 24.سختی دل از گناه زیاد است. 25.گناه زیاد از آرزوهای زیاد است. 26.آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است. 27.فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست. 28.محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست ( نهج البلاغه) @monadianehag98
‌ 📚داستان پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد. یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند. از مادرش پرسید: مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟ مادر گفت: از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟ و قبلا به من گلایه نکردی. مادر پاسخ داد: بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی. تو این دنیا به هیچ چیز هم اعتقاد نداشته باشی به مکافات عمل اعتقاد داشته باش. 💡از مكافات عمل غافل مشو، گندم از گندم برويد جو ز جو
گزیده از بیانات حکیمانه علامه جوادی آملی 💠 نعمت ولایت 🔸 یک بیان لطیفی سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی دارد که درست است اقسامی دارد: نعمت ظاهر دارد، نعمت باطن دارد؛ ولی یک وقت است که بالصّراحه تعبیر می کند که ﴿ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّه‏﴾؛[1] نعمت‎ هایی به شما دادیم کشاورزی دادیم باغداری دادیم، ﴿مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ﴾،[2] ﴿كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُم‏﴾[3] این همه از نعمت ها! یک وقت است می گوید نعمت دنیا و آخرت آن هم تصریح است؛ اما یک وقت نعمت «بالقول المطلق» در قرآن ذکر می شود که آن است. ذیل آیه ﴿لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ﴾[4] یک بیان نورانی از امام رضا (سلام الله علیه) است که فرمود: «نَحْنُ النَّعِیم‏».[5] نعمت اگر مقید ذکر شد، قیدش مُشَخِّص اوست و اگر مطلق ذکر شد، نعمت است. در ذیل آیه ﴿لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ﴾، آن جا امام رضا فرمود: «نَحْنُ النَّعِیم‏». این جا فرمود ﴿الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُم‏ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی‏﴾ نعمت مطلق است، آسمان و زمین نعمت هستند؛ اما روزی ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ﴾[6] در کنارش هست؛ اما این است که برای همیشه هست؛ لذا بعد از اینکه حضرت دستش را بلند کرد و فرمود علی جانشین من است «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاه»، خیمه جداگانه ای نصب کرد و حضرت امیر آن جا تشریف بردند و همه آمدند و از نزدیک «بخٍّ بخٍّ»[7] تبریک گفتند و اقرار کردند و اعتراف کردند، بعد آیه نازل شد: «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دینا». 🔸 در همان بخش اوایل سوره مبارکه «مائده» است که ﴿الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ﴾؛ دیگر مشرکان و کفّار با داشتن رهبری مثل علی از شما ناامیدند و ناامید هم بودند، تا دیروز ممکن بود کسی طمع کند؛ ولی ﴿الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن‏﴾ که اینها است. [1] . سوره نحل، آیه53. [2] . سوره نازعات، آیه33. [3] . سوره طه، آیه53. [4] . سوره تکاثر، آیه8. [5] . عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص129؛ «وَ لَكِنَّ النَّعِیمَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیت‏». [6] . سوره تکویر، آیه1. [7] . الامالی(للصدوق)، ص2 و ص227؛ تاریخ دمشق، ج42، ص223 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/06/16
هدایت شده از Mr : Mostafa Valipour
باسمه تعالی علامه جوادی آملی 💠 خاتمیت امامت 🔹 جریان و خاتمیت نبوت آن هم نظیر مسئله است. یك وقت شما می‌ گویید فلان حادثه آخرین حادثه است؛ یعنی این حادثه پدید آمد رخداد دیگر نیست و خودش هم رخت بربست. اگر گفتید فلان حادثه آخرین حادثه است، فلان سلطان آخرین سلطان از سلسله سلاطین ساسانی سامانی اشكانی صفوی و مانند آن است؛ یعنی دیگر از این قبیل سلسله كسی نیست و خود او هم منقرض شد. معنای اینها نیست، معنای اینها نیست. همان طوری كه توحید به دو قضیه منحل می‌ شود؛ یك قضیه موجبه و یك قضیه سالبه، خاتمیت نبوت به شرح ایضاً [همچنین] خاتمیت امامت هم به شرح ایضاً [همچنین]. «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» معنایش این نیست كه یك خدا در عالم بوده است. «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» معنایش این است كه یك خدا در عالم بود و هست و خواهد بود و دیگری اصلاً نه! گرچه نظر تحلیلی آن است كه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» یك قضیه است، این استثنا به معنای غیر است نه به معنای استثنا! به صورت موجبه و سالبه نیست كه ذهن از هر دو طرف خالی باشد، بلكه یك قضیه است، الا به معنای غیر است، وصف و موصوف است؛ یعنی غیر از دلپذیر و معقول مقبول دیگران نه! نه اینكه ذهن از هردو طرف خالی باشد، ما بیاییم آلهه دروغین را ابطال كنیم و اله راستین را اثبات كنیم و هردو برای ذهن بیگانه باشد، بلكه به ذهن می ‌گوید ‌ای ذهن! ‌ای فطرت! ‌ای نهاد و نهان! تو كه خدا را در فطرت قبول كردی و داری و گرایش و بینش و گزینش داری، دیگران نه! «لَا إِلَه» غیر از این اللهی كه معقول توست مقبول توست فطرت تو هم بر آن است. 🔹 به هر تقدیر این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» طبق تعبیر معروف به دو قضیه منحل می ‌شود؛ یعنی خدا هست و دیگران و اله دیگر نه! معنای خاتمیت این است كه این رسالت بود، هست، خواهد بود و دیگری نه! نه اینكه خاتمیت معنایش این است كه دیگر پیغمبری نمی ‌آید و این آخرین پیامبر است و خبری نیست؛ یعنی بعد از او پیغمبر نمی ‌آید یك قضیه، و او همچنان نبی الهی است «الی یوم القیامه»، قضیه دیگر. معنای خاتمیت نفی ما عدا نیست، بلكه نفی ما عداست در جمله سالبه، اثبات استمرار و دوام است در جمله موجبه. در هم به شرح ایضاً [همچنین] كه او حضرت ختمی امامت است در برابر رسول كه حضرت ختمی نبوت است. آنكه ختمی نبوت است به دو قصه بر می ‌گردد، اینكه ختمی امامت هست هم به دو قضیه بر می ‌گردد؛ یعنی خاتم الاوصیا وجود مبارك (علیه آلاف التحیة و الثناء) امام دیگری غیر از او نیست یك، و امامت او همچنان مستمر است تا ظهور آن حضرت و انقراض عالم دو، پس معنای خاتمیت رسول نظیر تحلیل «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» به دو قضیه بر می ‌گردد و خاتمیت امام معصوم و وجود مبارك مهدی منتظر (علیه آلاف التحیة و الثناء) هم به دو قضیه بر می‌ گردد. اگر این‌چنین شد، امام است و دیگری امام نیست و امامت او همچنان ادامه دارد، این می ‌شود خلیفه آن كسی كه این دو بُعد را دارد و وجود مبارك رسول هم خلیفه ذات اقدس الهی است كه همین دو بُعد را دارد. 📚 سخنرانی عمومی در نیمه شعبان تاریخ: 1384/06/29
43.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 تصویری ▫️ پیام به گردهمایی مجازی مبلغان و گروه های تبلیغی ویژه ماه محرم ۱۴۰۰ 🔹 🔹 تاريخ انتشار پیام: 1400/05/16 ▫️ لینک آپارات: کیفیت خوب https://aparat.com/v/zBTNE 🆔 @a_javadiamoli_esra