eitaa logo
دانلود
دیشب دمای مشهد و دمای سیبری باهم برابر شده بود🥶 https://t.me/farangshahr/1809
قُلّـك خانم
در گرما و شرجی تابستان سفر تفریحی به شهر توریستی رفته بودند در راه برگشت لیدر گروه گفت در این قسمت ساحل توقفی کنیم . «دختری» که چادر ابتداء سفرش تبدیل به مانتو شده بود به همراه دو زن فامیل‌شان با بولیز و شلوار مشغول آب‌بازی شدند به یکی از آقایان هم‌شهری‌شان گفتند از ما فیلم بگیر مقیدتر بود رد کرد و رد شد موبایل را من گرفتم از جنگولک بازی‌شان کمی ضبط کردم ؛ لیدر به نقطه‌ای با دست اشاره و حرف می‌زند : [با من هستند] . مسئول ساحل نزدیک بود سیلی را در گوش دو جوان هم‌سفر بزند ؛ چه شده ؟ شورتک‌های‌شان کوتاه‌تر از حد مجاز بود .. بیروت ۱۳۹۰ / تور یک روزه مسافران ایرانی از دمشق به لبنان
منبثات ✍
در گرما و شرجی تابستان سفر تفریحی به شهر توریستی رفته بودند در راه برگشت لیدر گروه گفت در این قسمت س
آنها فهمیدند که جیغ کشیدن و جنگولک بازی در شأن چادر نـیست اما صداسیما و پیروانش نه ؟!
محمد محمد .. 🤍 🔊 https://t.me/monbathat92/546
چندماه پیش وقت جابجایی منزل بی‌بی آخرین وسیله رو از پذیرایی که برداشتم یاد جایی که نشسته بودی افتادم ؛ با همان خانواده که آمدید یکجا از این دنیا کوچ کردید .. دعامیکنم این ارتباط کوتاه، آنجا جبران شود .. خدایا من محمد را دوست داشتم ..
یحیی المازني می گوید : مدتی طولانی در جوار امیرالمومنین در مدینه و در نزدیکی مسکن زینب بودم والله نه شخص او را دیدم نه صدایی از او شنیدم ؛ برای زیارت رسول الله شب خارج می‌شد حسن سمت راست او حسین سمت چپ او و امیرالمومنین جلوی او ؛ هنگام نزدیکی به قبر شریف امیرالمومنین از او پیشی میگرفت و نور قنادیل را خاموش می‌کرد و ‌یک بار حسن از او دراینباره پرسید؟ فرمود : نگرانم که احدی شخص خواهرت زینب را ببیند ..