فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_
باباعلی ، به دادم برس : ) .
مُنیب .
دو رو نباش ! یاد بگیر بگی کار میکنم [ برایِ خدا ] قربة الی الله ..
یعنی امامحسین علیهالسلام هم بود ،
هر جمعه به جمعه یادشون میوفتادیم ؟
این [ شیوهی نوکری و رسم عاشقی ] نیست . .
مُنیب .
-
بعضی حرفها را فقط میشود به مادر
گفت .. گاهی از سناریوی لبخند های
تلخات میفهمد ، گاهی از پچپچ های
شبانه و در گوشی ؛ بعضی وقتها هم
از بغض گلوگیر و اشکهای بیاختیار !
این شبها ، دلشکسته و زخم خوردهم
خیلی حرفها برای گفتن دارد .. اجازه
میدهی از آنها بگویم ؟
دلم برایت تنگ شده ؛ ماٰدر جان : )
مُنیب .
-
؛
هرقدر که دست باز میکنم تا همه و همهی آنچه اتفاق افتاده را بغل بگیرم و بیاورم وسطِ بازار ، اندازهام کم میاید ! نمیشود ! من برای آنکه تمام ماجرا را روی شاٰنه بکشم کَمَم ، برای آنکه بگویم : « ایهاالناس ، کسی اینجا تابحال با یک جنگجوی عرب زورآزمایی کرده ؟ چنگ به چنگش انداخته ؟ ضربِ شصتش را دیده ؟ کسی میداند کفِ دستِ یک مرد در قیاس با صورتِ یک زن چه اندازه میشود ؟
تابحال رکابِ انگشترتان به پرِ شال و پیراهنتان ، به صورت و لبتان گرفته ؟! نقرهاش اگر خوش تراش باشد ، به همان خوبی به هرچه بگیرد و بکشد ، میتراشد ، میبُرَد ، میبَرَد ! کوچه چطور ؟ تا به امروز یک کوچه برایتان آنقدر به درازا کشیده که هر قدر بروید تمام نشود که هرچه بگردید ، راه پیدا نشود ؟! آخ شما نمیدانید . .
« اینهاٰ را ولی حسنع ، خوب میداند . »