eitaa logo
˼مُنیب ⸀
509 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
489 ویدیو
37 فایل
『﷽』 •. - برایِ بزرگي ما همین بس که ادامه دهنده نهضتِ حضرت روح‌الله‌‌ایم‌ ‌. - تا لا اله الا الله هست مبارزه هست و هرکجا مبارزه باشد ما هستیم . حضرت امام - [ابوالفاضل‌ ؛ دخیلک یا عباس🤍] https://harfeto.timefriend.net/16688891040111 |¹²⁸‌‌‌|
مشاهده در ایتا
دانلود
از برنامه ریزی درسی بگید . . https://eitaa.com/Book_80/5136 https://eitaa.com/Book_80/4727 بخوانید🌱
هدایت شده از ˼مجــیب|ᴍᴏᴊɪʙ⸀
شور_مشیّیت_تو_بوده_قطعا_که_از_حرم_دور_بمونمو.mp3
4.18M
برایِ زندگی بھ جز تو دلخوشیُ بھونہ ای نیست !
بعد از چهل روز دوباره رسیدن به زمینِ ڪربلا همه رفتند بالای سر عزیزشون حالا حضرت زینب بالاسر اربابِ و میگه داداش اگه نامحرم اینجا نبود موی سوخته‌مو نشونت میدادم یهو دستی روی شونه‌اش میشینه میبینه عروس مادرشِ میگه خانم همه بالاسر عزیزشونن علی اصغر من کو؟🙂💔
برای یه مادر سخت دیگه مگه نه؟ آب بخوره شیر داشته باشه ولی دیگه کودکش نباشه سر شش ماهشو بالای نیزه ببینه سخت دیگه نه؟ استرس موندن بدن شش ماهه‌اش زیر سم اسب‌ها چی؟
آخه بدن شش ماهه تحمل سم اسب‌هارو داره؟
حالا حضرت زینب به قولش وفا کرده صبری کرد که خود صبر خسته شد!
میدونستید دختر حضرت مسلم "حمیده" وقتی به خیمه‌ها حمله میکنند زیر سم اسب ها میمونه!؟ از بدنش چیزی نمیمونه وقتی حضرت زینب سراغِ حمیده را میگیرن فقط یه تیکه لباس براشون میارن💔
حضرت رباب خیلی زن بود خیلی باوفا بود باوفا از امام سجاد اجازه میگیرن بمونن کربلا امام ایشون را میسپارن دست قبیله بنی‌اسد میگن ساعت‌ها زیر آفتاب مینشستند و به نقطه‌ای زل میزدن صداشون میکردیم که چرا اونجا میشینین میگفت من خودم دیدم مولای من حسین ساعت‌ها و روزها زیر آفتاب بود....🚶🏿‍♀💔
خیلی از زن‌ها و بچه‌ها موقع آتیش زدن خیمه‌ها سوختند ..... حضرت رباب و بقیه زن‌ها بیشتر از یک سال و خورده‌ای بعد از واقعه عاشورا و اسارت طاقت نیاوردند
میگما فکر کردیم چقدر سختِ عاشورا رو ببینی خب؟ غیرتت سرکوب بشه و عمه و خواهراتو جلوت بزنن به سر پدرت بی‌حرمتی کنند جای زخم های اسارت روی بدنت تا آخر عمرت باهات باشه آب ببینی گریه کنی شش ماهه ببینی علی اصغر یادت بیاد سه ساله ببینی و.... چقدر این آقا مظلوم‌اند
داغ اسارت خیلی سنگینِ خیلی اونقدری که امام سجاد فقط فرموند شام برای ما سخت بود اونم نه یه بار سه بار الشام الشام الشام امان از شام امان از مجلس شراب امان از شام
از بالای پشت‌بوم ها آتیش میریختند روی سر اهل بیت مولا میگن دست‌ها بسته بود آتیشی افتاد و عمامه‌ام را سوزاند نتونستم مانع بشم به سرم رسید آخخخ بمیرممم