eitaa logo
♡منجی♡
112 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
تبلیغ نداریم😎 تحقیق واخبار مربوط به ظهور منجی❤️ حوادث و علائم ظهور منجی طبق روایات ائمه🌹 اتفاقات مربوط به منطقه 🧐 ارتباط با ادمین @ejaz14
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️مشروعیت قیام در عصر غیبت و پرچم هدایت ایران   🔹با توجه به عبارت "قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء" در حدیث قیام مشرق زمین، وصول به مقام شهید و شهادت در عصر غیبت، باید با اجازه نائب عام امام عصر باشد. از اینرو احتمال دارد رهبر ایرانیان، مرجع و نائب عام نیز است که اذن جهاد و جنگ توسط وی صادر می‏شود کما اینکه احتمال دارد قاطبه مرجعیت شیعه به عنوان نائبان امام عصر، اذن جهاد و قتال را صادر نمایند. 🔸البته لشکر قوم مشرق و انقلاب ایران متصف به حضور "أَصْحَابِ الْقَائِم"[1]، " قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ"[2] و "راياتُ‏ هُدى"[3] می‏باشد که نشان از حقانیت پرچم حکومت زمینه ساز دارد. علاوه بر این، معصومین در چندین روایات با عبارت های مختلفی همچون: "بِهِمْ يَنْصُرُ اللَّهُ إِمَامَ الْحَقِّ"[4]، "فَمَن أدرَكَ ذلِكَ مِنكُم فَليَأتِهِم"[5]، "فَسارَعوا إلَيه‏"[6] و ... به شیعیان سفارش می‏کنند که در یاری لشکر زمینه ساز ایرانیان قبل از ظهور، کوتاهی نکنند. ▪️ناگفته پیداست به قرینه "لَايَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُم وقَتْلَاهُمْ شُهَدَاء" تایید و مشروعیت قیام در عصر غیبت با هدف زمینه سازی ظهور نیز اثبات می‏گردد و البته هرچند پاسخ های متعددی به مخالفین مشروعیت "قیام در عصر غیبت"، داده شده است[7] اما در مواجهه با این احادیث معتبر، مخالفین سر تعظیم فرود آورده و مجبور به پذیرش مشروعیت "قیام حق زمینه ساز قبل از ظهور" می‏گردند؛ زیرا با وجود ادله معتبر همچون حدیث انقلاب مردی از قم، زمینه سازی قوم مشرق زمین و جنگ شیعیان ایران با یهود قبل از ظهور با هدف تسهیل در فرایند ظهور به ضمیمه آیات استبدال و ...، تکلیف شیعیان در حمایت و یاری انقلاب زمینه ساز ظهور در ایران کاملا واضح و روشن است. 🔹بلکه سخن در اتمام حجت با اهل سنت است؛ و همانطور که بیان گردید، منابع متقدم اهل سنت همچون: المصنّف[8] ابن ابی شیبه (استاد بخاری وفات 235 ق)، سنن ابن ماجه (وفات 273 ق)[9]، البحر الزخار[10] ابوبکر البزار (وفات 292 ق)، مسند[11] ابویعلی موصلی (وفات 307 ق)، مسند[12] الشاشی (وفات 335 ق)، الملاحم[13] ابن منادی (وفات 336 ق)، البلدان[14] ابن فقیه (وفات 340 ق) همگی قبل از کتاب الغیبۀ نعمانی (وفات 360 ق)، حدیث انقلاب قوم مشرق زمین را از پیامبر نقل کرده اند. ▪️توهم سقوط حکومت زمینه ساز ظهور 🔸بنابراین قبل از ظهور، انقلاب و حکومت در مشرق زمین (ایران) تشکیل خواهد شد که هدف اصلی خویش را زمینه سازی برای حکومت جهانی امام عصر می‏داند. و عبارت "لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُم" نیز به روشنی گویا این واقعیت است که توهم سقوط حکومت ایرانیان قبل از ظهور، خیالی خام و آشفته است که هیچ گاه تعبیر نخواهد شد و انقلاب قوم مشرق زمین و ایرانیان به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد. 🔹نکته بسیار مهم دیگر اینکه: از آنجا که در احادیث شیعه و اهل سنت، فقط برای قوم مشرق (ایران)، عبارت "لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُم" و نقش زمینه سازی ذکر شده است، به روشنی گویای این واقعیت است که نقش مدیریت و سرپرستی جهان تشیع و رهبری امت در مواجهه با دشمن و جبهه استکبار (مثلث شوم غربی، عبری و عربی) بر عهده ایرانیان نهاده شده است که توانسته تحت پرچم "جبهه حق" و شعار واحد "زمینه سازی" با گردهم آوردن شیعیان از مناطق مختلف جغرافیای ظهور- عراق (عصائب العراق)[15]، یمن (اهل الیمن)[16]، مصر (نجباء مصر)[17]، لبنان و فلسطین (ابدال الشام)[18] - در مثلث "کوفه، مکه و قدس" فرانید امر ظهور را برای تشکیل حکومت حقه جهانی حضرت ولیعصر مهیا و فراهم سازد.[19] منابع: ۱.نعمانی، الغیبۀ، ص280 ۲.نعمانی، الغیبۀ، ص 273 ۳.حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 464 و 511. مقدسی شافعی، عقد الدرر فى أخبار المنتظر، ص 167 ۴.مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 307. ۵.طبری، دلائل الإمامۀ‏، ص 442 . ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج 5، ص 540. ۶.نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضيئة، ص 343. ۷.ر.ک: جعفر مرتضی عاملی، مختصر المفید، ج 3، ص 174             ۸.ابن ابی شیبه، المصنّف، ج 8، ص 697. ۹.ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج 5، ص 540. ۱۰.البزار، البحر الزخار، ج 4، ص 355. ۱۱.موصلی، المسند، ج 9، ص 18. ۱۲.الشاشی، المسند، ج 1، ص 347 و 362. ۱۳.ابن منادی، الملاحم، ص 193. ۱۴.ابن فقیه، البلدان، ص 23 و 609. ۱۵.طوسی‏، الغیبۀ، ص 477. ۱۶.طبری، دلائل الإمامۀ‏، ص 466. ۱۷.مفید، الإختصاص‏، ص 208. ۱۸.ابن بطریق، عمدۀ عیون صحاح الاخبار، ص 433. ۱۹.سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ مهدویۀ، سوال 1185 @monji265
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشک‌های شهید حزب‌الله هنگام ذکر مصیبت حضرت زهرا(س) @monji265
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لَعَنَةَ‌اللهَ‌بَني‌أُمَیَّةَ‌قَاطِبَة @monji265
♡منجی♡
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ #عهدمعهود درس یازدهم: بشارت عیسی (ع) به آمدن موعود عهد آسما
❤️عهد معهود❤️❤️❤️❤️❤️ درس‌دوازدهم ترور اجداد پیامبر(ص) ب‌منظورتصاحب جایگاه موعود عهد برای درک بیشتر، جلسه قبل را مطالعه کنید
🌸**بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ**🌸 درس دوازدهم: ترور اجداد پیامبر به دست یهود، به منظور تصاحب جایگاه موعود عهد در جلسه‌ی گذشته از سرنوشت عهد در دوره‌ی حضرت عیسی علیه السلام صحبت کردیم. گفتیم: ماموریت ویژه‌ی عیسی بن مریم این بود که توراتی را که بنی اسراییل تحریف کرده بودند و مفاد عهد الهی و اسناد خیانت‌شان به عهد را از آن حذف کرده بودند، مجددا احیاء نماید و به آمدنِ موعود عهد یعنی «احمد» و خاندان پاکش بشارت دهد. بزرگان یهود برای آنکه جایگاه‌شان متزلزل نشود، دسیسه‌ای چیدند تا عیسی به صلیب کشیده شود و انجیل نیز که حاوی عهد الهی و بشارت به موعود عهد بود، ناپدید گردد. آنها با تحریف آموزه‌های عیسی، مسیحیان را نیز مانند یهودیان از عمل به عهد الهی منحرف ساختند. اما ... اما تهدید اصلی برای یهود، مسیحیان نبودند؛ بلکه آنها از روی پیشگویی‌های پیامبران‌شان می‌دانستند آن اشخاصی که خداوند متعال درباره‌ی دوستی و قبول سرپرستی‌شان از همه‌ی آدمیان عهد گرفته، از نسل بنی اسماعیل است؛ و معنای این حرف این بود که عاقبت، بنی اسراییلیان باید در مقابل بنی اسماعیلیان سر تسلیم فرود آورند. پس یهود باید همه‌ی تلاش خود را به کار می‌بست تا نقشه‌ی خدا را نقش بر آب کند و اصلا نگذارد آن 14 موعود بشارت داده شده به دنیا بیایند و فرمانروایی جهان را به دست بگیرند. شناسایی خاندانی که قرار بود پیغمبر آخرالزمان از دامان آنها متولد شود، با آن همه توصیفات دقیقی که پیامبران بنی اسراییل از جمله موسی و عیسی علیهماالسلام از نَسَب و قیافه و صفات و خُلقیات وی گفته بودند، کار دشواری نبود. یهودیان به خوبی می‌دانستند موعود عهد (**احمد از نسل اسماعیل**) در کدام منطقه و از کدام خانواده به دنیا خواهد آمد. از این رو عده‌ای از یهودیان منطقه‌ی خوش آب و هوای اورشلیم را ترک کردند و به محل سکونت بنی اسماعیل در بیابان‌های عربستان کوچ کردند. برخی از این یهودیان به شوق دیدار و وصالِ موعودِ عهد، تن به چنین سفر سختی دادند و برخی دیگر به جهت ماموریتی که بزرگان یهود به آنها سپرده بودند! ماموریت ایشان (گروه دوم) این بود که از روی علم نَسَب شناسی و نشانه‌هایی که در کتب آسمانی‌شان داشتند، افرادی را که احتمال می‌دادند موعود عهد از نسل آنها به دنیا بیاید، شناسایی کرده، به قتل برسانند. یعنی ترور اجداد پیامبر خاتم! از همین روست که تاریخ را که مرور می‌کنیم متوجه می‌شویم اجداد پیامبر رحمت، یکی پس از دیگری به مرگی مشکوک و عجیب از دنیا رفته‌اند! اما از آنجا که خداوند اراده کرده بود تا برترین بنده‌اش - محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم - به دنیا بیاید، همواره تیر یهود دیر به هدف می‌خورد. به نمونه‌هایی از این ترورها توجه فرمایید ادامه‌دارد.... @monji265
...ادامه جناب هاشم جدّ دوم پیامبر در سفری تجاری به شام به طرز مرموزی از دنیا می‌رود. شیرمردی تنومند و سالم که یکباره در شبی که می‌خواهد از سفر بازگردد در نزدیکی مقرّ یهودیان مسموم می‌شود و از دنیا می‌رود! اما دلیل این اتفاق چیست؟ یهودیان از روی پیش گویی‌های تورات و همچنین علم نَسَب شناسی و چهره شناسی، می‌دانستند پیامبر خاتم از نسل هاشم به دنیا می‌آید. پس دو راه پیش پای‌شان بود: - یا باید با هاشم وصلت می‌کردند تا نور نبوت از صلب هاشم به زنی یهودی انتقال می‌یافت و بدین ترتیب یهودیان نیز در شرافتِ به دنیا آمدن آن 14 برگزیده از نسل‌شان و همچنین سروَری و مهتری در آخرالزمان شریک می‌شدند. - و یا اینکه هاشم را می‌کشتند و برای همیشه خیال‌شان از به دنیا آمدن احمد و خاندانش راحت می‌شد. هاشم تن به ازدواج با دختران یهودی را نداد. حتی نجاشی (پادشاه حبشه) و قیصر (پادشاه روم) که وصف هاشم و گوهری که در صلبش بود را از کاهنان و آگاهان به کتب آسمانی شنیده بودند، از هاشم درخواست کردند تا با دختران‌شان ازدواج کند؛ اما از آنجا که خداوند وعده داده بود این 14 برگزیده از نسل فرزندی از فرزندان ابراهیم به دنیا بیایند که عهد معهود را نشکسته باشند و بنی اسراییل عهد را شکسته بودند، هاشم و دیگر اجداد پیامبر با زنان یهود وصلت نکردند و این نور به ایشان منتقل نشد. پس یهود سراغ راه دوم رفت و دست به ترور هاشم زد. غافل از اینکه هاشم مدتی پیش با سلما - دختر یکی از بزرگان مدینه که در جمال و کمال و عفاف از همه‌ی زنان هم عصرش برتر بود – ازدواج کرده بود و آنها در انتظار فرزندی مبارک بودند. هاشم از ارزش و اهمیت گوهری که در صلبش بود و اکنون به وجود سلما انتقال یافته بود، آگاه بود. این را نیز به خوبی می‌دانست ک یهود مترصّد نشسته تا مانعِ به بار نشستن این گوهر بی همتا شود. به همین دلیل هنگامی که می‌خواست برای سفری تجاری به شام برود به همسرش سلما گفت: من امانتی را نزد تو می‌گذارم که خداوند تعالی آن را نزد آدم علیه السلام به ودیعه گذاشت. و آدم هم آن را به فرزندش شیث سپرد و همین طور از فردی [از میان برگزیدگان الهی] به فرد دیگر به ارث رسید تا آنکه به دست ما رسید و خداوند به سبب این نور به ما شرافت بخشید. و اکنون من آن را به تو می‌سپارم و از تو عهد و پیمان می‌گیرم تا در مراقبت و حفظ او بکوشی و اگر به دنیا آمد و من در کنارت نبودم او را همچون تخم چشمانت و روح و جانت بدانی. و اگر تقدیر چنین بود که چشمانم از دیدارش محروم شوند، مراقب باش که حسودان و دشمنان زیادی دارد که بدترین‌شان یهود است." هاشم پس از آنکه به سلما بشارت داد پیامبر آخرالزمان از نسل فرزند ایشان به دنیا خواهد آمد؛ و از همسرش برای محافظت از امانت مهم الهی پیمان گرفت، راهیِ سفر شد. سفری بی بازگشت. او به دست یهودیان ترور شد اما نسلش پابرجا ماند. سلما پسری به دنیا آورد به نام «شیبه». سلما طبق قولی که به شوهرش داده بود، به شدت از «شیبه» مراقبت می‌کرد و نمی‌گذاشت غریبه‌ای به او نزدیک شود ادامه‌دارد... @monji265
...ادامه سالها گذشت تا اینکه یهودیان به وجود «شیبه» پی بردند و تصمیم گرفتند او را هم مانند پدرش بکشند. اما هربار دایی‌های شیبه جانش را نجات دادند. «مُطلِّب» برادر هاشم که در مکه زندگی می‌کرد متوجه خطری که جان برادرزاده‌اش را تهدید می‌نمود شد و سریعا خود را به مدینه رساند. او از سلما خواست تا برای حفظ جان شیبه، اجازه دهد تا او را با خود به مکه ببرد؛ چرا که مطلّب و خانواده‌اش از افراد قدرتمند مکه بودند و کسی نمی‌توانست به راحتی به حریم آنها نزدیک شود. سلما که جان فرزندش را در کنار خانواده‌ی پدری در امنیت بیشتری می‌دید، شیبه را به مطلّب سپرد. مردم مکه با دیدن پسر بچه‌ای همراه مطلّب، گمان کردند آن پسر، غلامی است که مطلّب در راه سفرش آن را خریده؛ لذا شیبه را عبدالمطلّب (یعنی بنده‌ی مطلّب) خطاب کردند. مطلّب هم که ترجیح می‌داد کسی از شخصیت واقعیِ برادرزاده‌اش آگاه نشود، اجازه داد تا مردم او را با همین عنوانِ «عبدالمطلّب» صدا کنند. اینگونه بود که نام «عبدالمطلّب» روی «شیبه» باقی ماند. عبدالمطلّب (یا همان شیبه) بزرگ شد و ازدواج کرد. خداوند به او ده پسر عطا فرمود که نام عزیزترین‌شان را «عبدالله» گذاشت. دوباره سر و کله‌ی یهود پیدا شد. این بار بیشتر از پیش مصمّم بودند. چون می‌دانستند دیگر فرصت زیادی برای‌شان باقی نمانده و عبدالله اگر زنده بماند، پدر فرخنده ترین، عزیزترین، برترین و شریف‌ترین بنده‌ی خدا یعنی «محمد» خواهد شد. هرچه ترفند داشتند به کار بستند. آنها دختران زیبارویی از میان یهود انتخاب نمودند و سراغ عبدالله فرستادند تا شاید نقشه‌شان کارساز افتد و نور نبوتی که در صلب عبدالله بود، به زنی از یهود انتقال یابد. همچنانکه در ماجرای هاشم هم اشاره گردید، اگر چنین اتفاقی رخ می‌داد (یعنی عبدالله با زنی یهودی ازدواج می‌کرد) موعود عهد، تنها از نسل بنی اسماعیل نمی‌شد؛ بلکه بنی اسراییلیان نیز در این ولادت مبارک سهم پیدا می‌کردند و البته در آنچه به او و خاندان پاکش به نقل از زبور به ارث می‌رسید: وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون و همانا ما در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین به بندگان صالح به ارث می‌رسد. اما خداوند، برترین زن دوران را برای همسریِ عبدالله و حمل پیامبر خاتم برگزیده بود. ماه پاره‌ای به نام آمنه که در زیبایی و نجابت و ایمان بی همتا بود. عبدالله با آمنه ازدواج کرد. دیگر چاره‌ای برای یهود باقی نمانده بود. باید خطر می‌کرد و به عبدالله که تحت حمایت و پاسداری شدید پدرش در مکه زندگی می‌کرد، دست می‌یافت. نباید می‌گذاشت عبدالله و آمنه صاحب فرزند موعود شوند. چندین بار از خلوت کوچه پس کوچه‌ها و غفلت محافظان استفاده کردند و با شمشیرهای آخته و چهره‌های پوشانده شده عبدالله را محاصره کردند. اما هر بار با معجزه‌ی الهی جان سالم به در برد. مدت کوتاهی که از ازدواج عبدالله با آمنه گذشت، تصمیم گرفت برای تجارت به شام برود. یهود این فرصت را برای اجرای نقشه‌ی ترور او مغتنم شمرد. چراکه از مکه و خانواده‌اش دور می‌شد و آنها راحت‌تر می‌توانستند به عبدالله نزدیک شوند. عبدالله به سفر رفت و نگاه یهود را از آمنه و گوهر گرانبهایی که در صدف وجودش جای گرفته بود به سمت خود منحرف نمود. یهودیان، عبدالله را نیز از پا در آوردند اما این بار هم تیرشان دیر به هدف نشست. آمنه به موعود عهد باردار بود و یهود از این اتفاق، بی خبر. «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماکِرينَ» و مکر کردند و خدا [هم در مقابل] مکر ورزید؛ و خدا بهترین مکرکنندگان (تدبیر کنندگان) است! ادامه‌دارد... @monji265
...ادامه بزرگان یهود با کشته شدن عبدالله خیال‌شان راحت شد که ماموریتی که سال‌ها پیش، پدران‌شان در مبارزه با عهد الهی آغاز کرده بودند، بالاخره به ثمر رسید. آنها به خیال خام خود به پیمانی که با یکدیگر بسته بودند تا نور نبوت محمد را پیش از تولدش خاموش سازند عمل کرده بودند. اما زبان حال آنها را خداوند به زیبایی بیان کرده: یرِیدُونَ أَنْ یطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ ... آنها می‌خواهند نور خدا را خاموش سازند ... در حالی که خداوند جز این نمی‌خواهد که نور خود را تمام [و آشکار] سازد هرچند کافران [از چنین چیزی] خوش‌شان نمی‌آید. در جلسه‌ی آینده به ادامه‌ی تلاش یهود برای خاموش کردن نور خدا خواهیم پرداخت. ✍ محسن @monji265
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🌸