ناراحتی انگار ز دستم , نه حسن ؟
پنداشتی از تو هم گسستم , نه حسن ؟
هر کس که نداند تو که بهتر دانی
در خانه چرا نقاب بستم , نه حسن ؟
زانروز که از کوچه بلندم کردی
کم کم دگر از پای نشستم , نه حسن ؟
با پنج چروکی که به رویم پیداست
پیش از پدرت علی شکستم , نه حسن ؟
ترسم شود افشا خبر کوچه تنگ
با تنگی چشم تار و خستم , نه حسن ؟
امروز چه ساکتی حسن جان , چه شده؟
مادر بخدا حسین … هستم … نه حسن ...
سوختم از این شعر ..🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@monji265
🏴 حضرت فاطمه زهرا (س) به هنگام رحلت به اسماء فرمود: در زمان فوت پدرم، جبرئیل کافور بهشتى آورد. پدرم آن را سه قسمت کرد: یک قسمت براى خودش، یک قسمت براى على و یک قسمت هم براى من. آنگاه به اسماء فرمود: باقیمانده حنوط پدرم را که در فلان موضع است بیاور و نزد سرم بگذار.
اسماء مىگوید: وقتى من امر آن بانو را اجرا کردم، لباس خود را روى خود کشید و به من فرمود: پس از چند لحظه مرا صدا بزن، اگر جواب تو را گفتم که هیچ وگرنه بدان که نزد پدر بزرگوارم رفتهام. اسماء بعد از چند لحظهاى آن بانوى مظلومه را صدا زد، اما جوابى نشنید. دوباره صدا زد: اى دختر محمّد مصطفى، اى دختر بهترین کسى که مادرش وى را حمل کرد، اى دختر بهترین کسى که بر روى سنگریزهها پا گذاشت، اى دختر آن کسى که مقامش به " قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى" رسید؛ اما جوابى نگرفت.
وقتى اسماء لباس آن حضرت را از روى بدنش برداشت، ناگاه دید از دنیا رفته است. اسماء بدن آن بانو را حرکت مىداد و مىگفت: اى فاطمه، زمانى که نزد پدر بزرگوارت رفتى سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان. در همان حینى که اسماء این سخن را مىگفت، حسنین علیهما السلام از راه رسیدند و گفتند: اسماء، مادر ما در چنین ساعتى به خواب نمىرفت؟! گفت: مادر شما خواب نرفته بلکه از دنیا رفته است. امام حسن روى بدن مادر افتاد و پیکر مقدس او را حرکت مىداد و مىفرمود: مادر جان، قبل از اینکه روح از بدنم مفارقت کند با من حرف بزن؛ یَا أُمَّاهْ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی.
آنگاه امام حسین آمد و پاهاى مبارک مادر را حرکت مىداد، مىبوسید و مىفرمود: مادر جان، من فرزند تو حسینم. قبل از اینکه هلاک شوم و بمیرم با من صحبت کن؛ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوت.
اسماء به ایشان گفت: اى فرزندان پیامبر، نزد پدرتان على بروید و آن حضرت را از فوت مادرتان آگاه کنید. حسنین علیهما السلام از خانه خارج و به سوى مسجد روانه شدند، هنگامى که نزدیک مسجد رسیدند، صدا به گریه بلند کردند. گروهى از صحابه به حضور ایشان آمدند و گفتند: براى چه گریانید؟! خدا چشم شما را نگریاند؛ شاید نظر شما به جاى جدتان رسول خدا افتاد و ازکثرت علاقهاى که به او دارید گریان شدید؟ فرمودند: نه، آیا نه چنین است که مادر ما از دنیا رحلت کرده است؟ حضرت امیر علیهالسلام پس از شنیدن این خبر جانگداز، به رو بر زمین افتاد و فرمود: اى دختر محمّد، من غم و اندوه خود را بعد از تو به که بگویم؟ من درد دلهاى خود را براى تو مىگفتم، اکنون براى چه کسى درد دل کنم؟بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّى فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِک.
📚 کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، ج1، ص 500.
اللهم العن اول ظالم
ظلم حق محمد و آل محمد💔
#فضائل_مادر #فاطمیه_شناسنامه_ماست
@monji265
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بیان رهبر انقلاب درباره مقام حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها
@monji265
بیان و بررسی القاب
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها♥️
«محدثه»
امام صادق(ع) در روایتی که نامهای حضرت زهرا(س) در نزد خدا را بر میشمارند، یکی از نامهای ایشان را «محدَثه» معرفی میفرمایند. حضرت زهرا(س) به لقب «محدَثه» در نزد خدا ملقب شدهاند زیرا مخاطب ملکی قرار میگرفتهاند و آن ملک به وجود مقدس ایشان خبرهایی میداده است.
احمد بن عثمان: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم :
افراد زنديقى در سال يكصد و بيست و هشت ظاهر مىشوند،زيرا من آن را در مصحف حضرت فاطمه عليها السّلام ديده ام.
عرض كردم: مصحف حضرت فاطمه چيست؟
فرمود: خداوند هنگامى كه روح پيامبرش را قبض فرمود، بر فاطمه عليها السّلام چنان غم و اندوهى وارد شد كه جز خداوند كسى از آن آگاه نيست.
خدا فرشته اى را نزد حضرت فرستاد تا غم و اندوهش را كاهش داده، به او دلدارى دهد و به او سخن گويد. فاطمه عليها السّلام نزول فرشته را به حضرت على عليه السّلام گفت. حضرت فرمود: هنگامى كه احساس كردى نازل شده و صداى او را شنيدى، مرا در جريان بگذار! فاطمه عليها السّلام هنگام نزول فرشته امير المؤمنين را خبر مى كرد.
حضرت هر آنچه را كه مى شنيد، مى نوشت تا اينكه كتابى از آن مجموعه به وجود آمد. در اين کتاب احكام شرعى و حلال و حرام وجود ندارد، ولى علوم مربوط به آينده در آن ثبت است.
📚بحار الانوار،ج ۴۳،ص۷۸
#فضائل_مادر
@monji265