•شب ششم💔
"اشکهای حسن از چشم ترت میریزد
نالـه اهــل حــرم دور و برت میریزد"
#سید_پوریا_هاشمی
Join╰➤ ایتا | اینستاگرام | تلگرام
• شب هفتم💔
"مرا ببخش عزیزم که جای قطره آب
به یک سه شعبه برآورده ام تقاضایت"
#محمد_علی_بیابانی
Join╰➤ ایتا | اینستاگرام | تلگرام
|• با حال مناسب بخوانید •|
بعد از اینکه مختار حرمله رو گرفت ،ازش پرسید؛ تو کربلا سه تا تیر سه شعبه زدی ، شد یک جا دلت بسوزه؟ گفت؛ آره . یه جا دلم برای حسین ( علیه السلام ) سوخت، نشستم روی زمین و براش گریه كردم...! حسین اصغرش رو به میدان آورد و براش طلب آب کرد منم به دستور امیر به سمت فرزندش تیر زدم همینکه تیر رو زدم ، او داشت حرف میزد، یک مرتبه سكوت كرد، یه نگاه به بچه کرد که گوش تا گوش با تیر سه شعبه ذبح شده بود ، آروم عبا رو كشید رو سرش ، یک دو قدم رفت سمت خیمه، چشمش به رباب افتاد دوباره برگشت ...! باز دو قدم اومد سمت میدون، یه نگاه به ما كرد دید داریم " هُو " میكنیم برگشت...! دیدم حسین درمونده شده!
Join╰➤ ایتا | اینستاگرام | تلگرام
• شب هشتم💔
"آن لبانی که اذان گفت ، بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را جگرم سوخـــت علـی"
#محمودژولیده
Join╰➤ ایتا | اینستاگرام | تلگرام