اصلا فهمیدیم این جمعه هم گذشت؟!

یا من لا یبرمه الحاج الملحین +ای کسی که خسته نمیشه از پافشاری ما برا خواستن چیزی....

شاید درد ِمعشوق کشیدنمان از بهر ِاین است که معشوقی داشتیم و آنطور که باید برایش وقت نگذاشتیم و به بندگانش توجه بیشتری داشتیم شاید میخواهد اندکی بفهمیم درد ِعشق ِزمینی را ! پس وای به حال ِآن عشق ِفرازمینی .. منظورم به اون خالق ِرحیم ، یعنی خداست ، همونی که دوستت داره (: - هوالمعشوق -

[اللّهم عجّل لوليّک الفرج بحقّ حضرت زينب کبري سلام الله عليها]

روز سی و پنجم چـله زیارت ِ عـاشورا . . . به نیابت از شهید ' التـماس دعـا مصطفی صدر زاده

کاری که برای خداست ؛ دلسردی ندارد .. -گوشه ای از سخنان ِخمینی ِکبیر .

این‌قدر توی روز کار کن، شب جنازت برسه رو تختت _حاج حسین یکتا #اندر_احوالات

بر سر استقلال، حاكميت و تماميت‌ارضی #ایران، با هیچ طرفی تعارف نداریم. ✌️🏻🇮🇷

آره خلاصه آقا ی امام حسین :).. 4 روز تا محرم الحرام #استوری

کسانی که دست از جان شسته اند... #حاج_قاسم #اللهم_عجل_الولیک_الفرج #بنات_الشهدا

[اللّهم عجّل لوليّک الفرج بحقّ حضرت زينب کبري سلام الله عليها]

بسم الله الرحمن الرحیم ' سلام! امشب شبِ عجیبی بود.. شبی که حالت عادی نداشت! با بچه های منجی یار تصمیم گرفتیم برای هفته ی عفاف و حجاب یک حرکتی بزنیم.. به هر حال همه ی ما فرزندان امام زمان عجل الله' هستیم که این بین، بعضیا از مسیر خارج شدن اون بعضیا خواهرامونن نمیشه که خواهر، خواهرش رو فراموش کنه که.. میشه؟! از طرفی یک رابطه ی خشن بین قشر محجبه و قشر کم حجاب تر نشون دادن اون وریا همه ی این دغدغه ها روی هم شد تا یک فکری کنیم تایک جوری بریم جلو تا یک حرکتی بزنیم دست خواهرامونو بگیریم وَحدت، وَحدتمون رو نشون بدیم بسم الله گفتیمُ، از صاحبش، از مادرمون مدد گرفتیم اصلا بدون کمک حضرت زهرا سلام الله ' نمیشد. اصلا تا همینجاشم معجزه بود.. توی عرض یک هفته وَلو کمتر بدو بدو رفتیم دنبال خرید.. کار آسونی نبود قیمت ها سرسام آور.. ولی خب! شد. گفتم که خودش داشت کمکون میکرد خریدا که تموم شد بچه ها همه دور هم جمع شدیم به طرز باور نکردنی توی یک ساعت با همکاری نصف کار رفت جلو و این لبخند محو از صورتم پاک نمیشد باورم نمیشد همه ی بسته هارو ریختیم تو کوله حالا رسیدم قسمت سختش! شایدم شیرین پخش بسته ها.. واسه ما بی تجربه ها کار آسونی نبود.. بعد کُلی نقشه کشی بعد کُلی برنامه ریزی بعد کُلی فکر کردن و فسفر سوزوندن ،من چی بگم! اون چی بگه.. من لبخند بزنم؟ اون اخم کنه! با وجود همه ی این افکار با شهامت زینبی! رفتیم تو دل کار.. ادامه متن داخل کانال * 📅بماند به یادگار از 1402/4/24 و من الله التوفیق! _گروه فرهنگی جهادی منجی یاران _ __پاتوق ترگل #حجاب #به_عشق_مهدی @monji_yaran @patogh_targoll