هدایت شده از أُنس با قرآن 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾
🔸 (آنگاه موسی) گفت: ای خدا، من بر خویش ستم کردم (که به این عمل خود را به فتنه فرعونیان انداختم) تو از من در گذر، خدا هم از او در گذشت که اوست بسیار آمرزنده و مهربان.
💭 سوره: قصص
🆔 @SedayeVahy 🕊🤍
هدایت شده از 📣 مطالب متنوع و مفید 💐
﷽🕊♥️ 🕊﷽
طلبه ای در یک از شهرها زندگی میکرد
از نظر مادی در فشار بود
و از نظر ازدواج نیز مشکلاتی داشت
یک شب متوسل به امام زمان علیهالسلام
شد چند شبی بعد از این توسل
امام زمان علیهالسلام را در خواب دید
حضرت فرمودند: فلانی میدانی
چرا دعایت مستجاب نمیشود؟
گفت: چرا؟
فرمودند: طول امل و آرزو داری
گاهی انسان به در خانه خدا میرود
دعا میکند اما با نقشه میرود
دل به این طرف و آن طرف حرکت میکند
گاهی به خدا یاد میدهد و میگوید:
خدایا در دل فلانی بینداز بیاید
مشکل مرا حل بکند
فرمودند: شما به خدا یاد ندهید
خدا خودش بلد است
انسان به ائمه معصومین علیه السلام
هم نباید یاد بدهد
باید بگوید خدایا من این خواست را دارم
و به هیچ کس هم نمیگویم
طول امل نباید داشته باشیم
طلبه گفت: یابن رسول الله
من همین طور هستم که میفرمائید
بهتر از این نمیتوانم باشم چه کنم؟
میخواهم خوب باشم اما تا میآیم دعا کنم
فلانی و فلانی در ذهنم میآیند
و این گونه دعا میکنم
حضرت فرمودند: حالا که طول امل
و موانع اجابت داری نایب بگیر
تا حضرت فرمودند نایب بگیر
طلبه میگوید: آقا جان شما نائب میشوید؟
حضرت فرمودند: بله قبول میکنم
میگوید دیدم حضرت نایب شدند
و لب های حضرت دارد حرکت میکند
از خواب بیدار شدم گفتم:
اگر حاجتم هم برآورده نشود مهم نیست
در عالم رؤیا حجت خدا را یکبار زیارت کردم
بلند شدم وضو بگیرم
تا نماز شب و نماز شوق به جا بیاورم
دیدم در مدرسه را میزنند
گفتم: این وقت شب کیست که در مدرسه
را میزند؟
رفتم در مدرسه را باز کردم
دیدم دایی خودم است
گفتم: دایی جان چه شده این وقت شب؟
گفت: با تو کاری دارم
امشب هر کاری کردم دیدم خوابم نمیبرد
فکر و خیالات مرا برداشته بود
یک مرتبه این خیال همه وجودم را فرا گرفت
من که پسر ندارم همه اموالم از بین میرود
یک دختر هم که بیشتر ندارم
فکر کردم اگر دخترم را به تو بدهم
همه اموالم هم در اختیار توست
↲مأخذ، کتاب بهترین شاگرد شیخ
https://instagram.com/ya_saheb_alzamanam?igshid=OGU0MmVlOWVjOQ==
هدایت شده از 📣 مطالب متنوع و مفید 💐
🌺🍃🌺🍃
سه خطای بزرگ هستی:
۱-ابلیس از روی تکبر از فرمان خدا سرپیچی کرد و رانده شد
۲-آدم همه نعمتی داشت اما از میوه ممنوعه خورد و همه چیزرا از دست داد
۳-قابیل برادرش راکشت تا دارائیش را غصب کنه و منفور عالم شد
نتیجه:
مغرور باشی رانده میشی
طمع کنی همه چیزتو از دست میدی
حسود باشی منفور عالم میشی
https://instagram.com/ya_saheb_alzamanam?igshid=OGU0MmVlOWVjOQ==
هدایت شده از 📣 مطالب متنوع و مفید 💐
﷽🕊♥️ 🕊﷽
یکی از شاگردان مرحوم شيخ انصاری
میگوید: در زمانی که در نجف در محضر
شيخ به تحصيل علوم اسلامی اشتغال داشتم
يک شب شیطان را در خواب ديدم که بندها
و طنابهای متعددی در دست داشت
از شيطان پرسيدم: اين بندها برای چيست؟
پاسخ داد: اينها را به گردن مردم میافکنم
و آنها را به سوی خويش میکشانم و به دام
میاندازم
روز گذشته یکی از این طنابهای محکم را
به گردن شيخ مرتضی انصاری انداختم
و او را از اتاقش تا اواسط کوچهای که
منزل شيخ در آنجا قرار دارد کشيدم
ولی افسوس که عليرغم تلاشهای زيادم
شيخ از قيد رها شد و رفت
وقتی از خواب بيدار شدم در تعبير آن
به فکر فرو رفتم پيش خود گفتم:
خوب است تعبير اين رؤيا را از خود شيخ
بپرسم از اين رو به حضور معظم له مشرف
شده و ماجرای خواب خود را تعريف کردم
شيخ فرمود: آن ملعون (شيطان) ديروز
میخواست مرا فريب دهد ولی به لطف
پروردگار از دامش گریختم
جريان از اين قرار بود که ديروز من پولی
نداشتم و اتفاقاً چیزی در منزل لازم شد
که بايد آن را تهيه میکردم
با خود گفتم: يک ريال از مال امام زمان عج
در نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش
فرا نرسيده است آن را به عنوان قرض
برمیدارم و ان شاءالله بعداً ادا میکنم
يک ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم
همين که خواستم جنس مورد احتياج را
خریداری کنم با خود گفتم: از کجا معلوم که
من بتوانم اين قرض را بعداً ادا کنم؟
در همين انديشه و ترديد بودم که ناگهان
تصميم قطعی گرفته و از خريد آن جنس
صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم
و آن یک ريال را سرجای خود گذاشتم
https://instagram.com/ya_saheb_alzamanam?igshid=OGU0MmVlOWVjOQ==
هدایت شده از طرقبه سلام
سلام بر همگی ، دیروز بیرون بودم و هوا بشدت گرم بود تاکسی سوار شدم درب جلو قفل بود
رفتم عقب نشستم دیدم راننده
عرق ریزون داره با دستمال عرقهای گردنشو پاک میکنه !!
گفتم عزیزم ما که مسافریم
چند دقیقه بیشتر مهمونت نیستیم ، ما هیچ ، حداقل برای سلامتی خودت کولر بزن ، حالشو ببر ، گفت عزیزم مردم آبادان و خرمشهر برقاشون
قطع میشه ، میخوام حس
گرمای هموطنامو درک کنم !!
گفتم پس دستگیره بده شیشه رو بیشتر بکشم پایین!
گفت آقاجون فکر کن تو کویری
وطوفان شن گرفت ومجبوری شیشه ها رو بالا بکشی
یک کم حال مردم یزد و کرمان
را درک کن ، ببین چی میکشن؟
پیش خودم تحسینش کردم
و گفتم مرحبا باشه ما هم تحمل میکنیم!
دیدم یه کلمن آب یخ صندلی
جلو هست ، اما لیوان نداره
گفتم آقای راننده لیوان یکبار
مصرف بده یه جرعه آب بخوریم !
گفت دادا : یاد هنوطنانمون
تو ایرانشهر و چابهار باش آب شرب ندارن!
گفتم احسنت دمت گرم آقای راننده گفتم حداقل ضبط خودرو را روشن که یه صدایی
بیاد ، مدت سفر رو تحمل کنیم
گفت بخاطر جوونا که کنسرت
نمیتونن برن ضبط و رادیو گوش نمیدم !!
ای ول بابا چنین آدمهایی داریم و وضعمون اینه!
دیگه رسیدیم به مقصد بدون
دادن کرایه پباده شدم و رفتم!
شیشه را داد پایین و گفت:
آی عمو کرایتو بده !
گفتم کارگرای هفت تپه شش
ماهه حقوق نگرفتن نمیخای حس همدردی آنها هم را داشته باشی !؟.
که یهو دیدم ترمز دستی را
کشید و با قفل فرمون افتاد دنبالم!!
نمیدونم چرا ناراحت شد !؟شاید هفت تپه ایها حقوقشونو
گرفتن ، من بی اطلاعم!!
🤣😂😂😂🤣
🇮🇷کانال طرقبه سلام
@torsalam1💞🍃🌸
هدایت شده از گل نرگس
🟢شیطان در پی پرتاب تیر خلاص است
✍فردی کیسهای طلا در باغ خود دفن کرده بود و بعد از مدتی یادش رفت کجا دفنش کرده. پس نزد مرد فهیم و فقیهی رفت. مرد فقیه گفت: نیمهشب برخیز و تا صبح نماز بخوان. اما باید مواظب باشی که لحظهای ذهنت نزد گمشدهات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود.نیمهشب به نماز ایستاد و نزدیک صبح یادش افتاد کیسه را کجای باغ دفن کرده است. سریع نماز خود را بههم زد و بیل برداشت و به سمت باغ روانه شد. محل را کند و کیسهها را در آغوش کشید.صبح شادمان نزد مرد فقیه آمد و بابت راهنماییاش تشکر کرد. مرد فقیه گفت: میدانی چه کسی محل سکه را به تو نشان داد؟
مرد گفت: نه.فقیه گفت: کار شیطان بود که دماغش بر سینهات کشید و یادت افتاد. مرد تعجب کرد و گفت: به خدا برای شیطان نمیخواندم. مرد فقیه گفت: میدانم، خالص برای خدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه را بدانی، دیگر او را رها میکنی.
نزدیک صبح بود، لذت عبادت شبانه را ملائک میخواستند بر کام تو بچشانند که شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی.اگر یک شب این لذت را درک میکردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمهشب میرفتی. شیطان یادت انداخت تا نمازت را قطع کنی. چنانچه وقتی قطع کردی و رفتی طلاها را پیدا کردی، دیگر نمازت را نخواندی و خوابیدی.و اینجا بود که شیطان تیر خلاص خود را به سمت تو رها کرد.
هدایت شده از A.delavar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه ازم بپرسن خدا چجوری روزی میرسونه دوست دارم این کلیپ رو نشون بدم🌸
بسیار زیبا👌👌
@haalekhuuub
هدایت شده از A h
راهکار برای کودک بینظم، که هر چه را بر میدارند سَرجای خود نمیگذارند!!
1⃣ باید دید انتظار والدین متناسب با سن بچهها هست یا نه!! شاید گاهی توقع از فرزندان در نظم داشتن، بیش از حد توان آنها میباشد.
2⃣ نظم و انظباط در سنین پایین هرچه مشارکتی باشد بهتر جواب میدهد؛ نکته مهم این است که آن لحظات، خوش و لذتآور برای بچهها باشد نه با سرزنش و مرافعه، لذا میگوییم از آنجایی که اولینها بسیار مهم است؛ اگر با شوخی، خنده و یا پذیرایی مختصر باشد تا به آنها خوش بگذرد در این صورت مرتبه بعد خود او داوطلب میشود.
3⃣ برخی از بینظمیهای بچهها در سنین پایین بخاطر این است که وسایل زیادی در اختیارشان هست لذا والدین بدانند که اسباببازی در گروه سنی کودکان فقط پنج تکه باید باشد.
#تربیت_فرزند
هدایت شده از Ya Mahdi
عوامل سلب توفیق از نماز صبح به دو گروه عمده دسته بندی میشود:
الف: عوامل مادی که برخی از این عوامل شامل موارد ذیل است:
فقدان برنامهریزی و نظم در زندگی
از مهمترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح می شود، فقدان برنامهریزی و نظم در زندگی است، مانند فقدان برنامهای منظم برای خواب و یا عدم برنامهریزی جهت قضا نشدن نماز صبح و یا ایجاد مشغلههای پراکنده و فراتر از تواناییهای خود که نتیجهای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد.
پرخوری در شب
علتی دیگر برای خواب طولانی و سنگین پرخوری در شب است، حضرت عیسی(ع) خطاب به بنی اسرائیل فرمودند: «ای بنی اسرائیل! خوردن خود را زیاد نکنید، زیرا هر کس بر خوردن خود بیفزاید، بر خوابیدن خود هم میافزاید و هر کس که بر خواب خود بیفزاید، از نماز کم میگذارد و در نتیجه در زمره غافلان نوشته میشود.(13)
آیتالله آقا عزیز خوشبخت درباره برخی کارهای که موجب قضا شدن نماز صبح شده میفرمایند: آدم شب زیاد پای تلویزیون بنشیند، غذای چرب هم بخورد، شب هم کوتاه باشد، طبیعی است که دیگر بیدار نمیشود، از ایشان پرسیدند: حالا اگر بخواهد بیدار شود چه کار باید بکند؟ ایشان پاسخ دادند: باید مقدماتش را فراهم کند. مقدمات یکیاش همین است، زود بخوابد، پای این تلویزیون ننشیند، غذای چرب و چیل نخورد، درست میشود إنشاءالله، بنابراین واجب است بر این آدم این کارها را بکند و الّا مبتلا به گناه قضاشدن نماز صبح میشود
ادامه 👇