#سیره_حضرت_زهرا_س
⇦ سیره فردی و اجتماعی
← حکمت دستورات الهی از دیدگاه حضرت
پس خداوند ایمان را برای طهارت شما از شرک قرار داد و نماز را دوری از کبر و زکات را صفای روح و زیادی در روزی و روزه را تحکیم اخلاص و حج را بلندی و رفعت دین و احیای سنتها و اعلان شریعت و عدالت را ...
● رنجهای زهرا، ص۹۷- ۱۰۹.
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 منشور حکومت علوی(شرح نهج البلاغه)
آیت الله خامنه ای
📚 انتشارات انقلاب اسلامی
7⃣ (قسمت هفتم) علل نیکبختی و سربلندی ملتها : اتحاد و پرهیز از تفرقه (خطبه قاصعه)
🔻شما را به خدا قضاوت کنید جهان اسلام اگر همین یک توصیهٔ علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) را به کار ببندد ، دنیا به چه شکلی در می آید . این نهج البلاغه است . نهج البلاغه می گوید امروز هفتصد میلیون مسلمان با هم یکی باشند ؛ همه یک دست بشوند در مقابل دشمنان اسلام و قرآن ؛ همه یک زبان بشوند برای نشر حقایق اسلامی ؛ همه یک مشت گره کرده بشوند برای کوبیدن به مغز و دهان بدخواهان و بدگویان .
🔻مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ ؛ دوری گزیدن از تفرّق
🔻 وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ ؛ و ملازم شدن با الفت و همدلی ،
🔻 وَ التَّحَاضِّ عَلَيْهَا ؛ مردم را وادار کردن و شوراندن برای الفت و اجتماع و وحدت ،
🔻وَ التَّوَاصِي بِهَا ؛ و توصیه کردن به یکدیگر ،
همین طور که من الان دارم به شما توصیه می کنم که ای مسلمانها با همدیگر یکی باشید ، متّحد باشید . مسلمانان عالم ، ملّتهای مسلمان ، همه در یک راه ، به سوی یک هدف ، به سوی یک جهت ، با یک زبان ، با یک فکر ، با یک قرآن ، با یک نهج البلاغه ، با یک پرچم ، با یک علم ، بروند به سوی دنیای بشریت و دنیا را آزاد کنند ؛ دنیا را آزاد کنند از قید بندگی ها و بردگی ها و هوس رانی ها و هواپرستی ها . امّت اسلامی یک چنین مسؤولیتی دارد .
🔻 كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ (آل عمران_۱۱۰) ؛ شما بهترین امّتی هستید که برای مردم و به سود مردم خارج شده اید و ظاهر شده اید . شما برای آزادی مردمید ؛ مسؤولیت آبادی و آزادی بشریت و جهان بر دوش شما امّت مسلمان است.
🔻 این توصیهٔ امیرالمؤمنین است . علی ( علیه السلام ) می فرماید نگاه کنید به امّتهای گذشته ، ببینید که آنها وقتی که از اختلاف و تفرق دوری گزیدند ، به آقایی ، به شرف ، به نعمت و به کرامت رسیدند ، شما هم از اختلاف دوری بگزینید و به الفت بگروید .
↩️ ادامه دارد...
✧✦•﷽ ✧✦•
✨🗯برگی از فضائل امیرالمؤمنین (علیهالسلام)✨🗯
🌼🍃🌸🌸🍃🌼
❇️شماره3⃣
✴️نبی مکرم اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم)دربیان فضائلامیرالمؤمنین( علیهالسلام)می فرمایند:⤵️⤵️
🔺براى برادرم علی ابن ابیطالب(علیه السلام) فضيلتهاى بی شماری است؛
🔻«هرکس يكى از آنها را نقل كند و اقرار هم به آن فضيلت داشته باشد،خداوند گناهانِ او را بيامرزد.
🔻 و هر كس فضيلتى از او را بنويسدتا آنگاه كه آن نوشته باقى باشد فرشتگان برايش طلب آمرزش كنند.
🔻و هركس فضيلتى از ایشان را گوش دهد،خداوند گناهانى را كه بوسيلۂ گوش انجام داده بيامرزد.
🔻و هركس به فضيلتى از فضائل او نگاه كند،
گناهانى كه بوسيلۂ چشم انجام داده آمرزيده شود.»
💯آقا امیرالمومنین علیه السلام در کتاب شریف نهج البلاغه می فرمایند:
⚠️همانا کار ما <<ولایت ما >> اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) سخت و تحمل آن دشوار است ، که جز مومن دین دار که خدا او را آزموده ، و ایمانش در دل استوار بوده ، قدرت پذیرش و تحمل آن را ندارد ، و حدیث ما را جز سینه های امانت پذیر و عقل های بردبار ، فرا نگیرد .
💕نهج البلاغه کتاب بردباری و استواری ایمان و تحمل دشواری ها در آزمون های سخت روزگار، یگانه ولی و جانشین پیامبر اکرم( صلی علی علیه و آله) است «بیایید روزی ده دقیقه نهج البلاغه بخوانیم»💫
📚 ارشاد القلوب، ج۲ ص۲
📚نهجالبلاغه شریف خطبه 189 بند 3
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🆔 @nahjolbalagheiha
رهبر معظم انقلاب:
در صحنه تعریف معنوی فاطمه زهرا (علیهاالسلام) وارد نمی شویم، لیکن در زندگی معمولی این بزرگوار، یک نکته مهم است و آن جمع بین زندگی یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف، و بین وظایف یک انسان مجاهد، غیور، خستگی ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم، بعد از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)، که به مسجد می آید و سخنرانی و موضعگیری و دفاع می کند و حرف می زند و یک جهادگر به تمام معنا و خستگی ناپذیر و محنت پذیر و سختی تحمل کن است، از طرفی دیگر.
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋
چرا میگویند چادرت را بتکان روزی ما را بفرست؟
🎙علامه مصباح یزدی
🌱 به نام خالق لوح و قلم 🖋📜
📖📖 درس های فاطمیّه (۱)
" 🍃مقام معنوی این بزرگوار نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او به مراتب بالاتر است.
🍃 فاطمه زهرا سلام الله علیها، به صورت، یک بشر و یک زن آن هم زنی جوان است؛ اما در معنا یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهی و یک بنده ی صالح و یک انسانممتاز و برگزیده است .
🍃او عِدل وهم پایه و همسنگ امیرالمومنین علیه السلام است .
🍃آن کسی که وقتی در محراب عبادت می ایستاد، هزاران فرشته ی مقرّب خدا به او خطاب و سلام می کردند و تهنیت می گفتند .
🍃زنی ، آن هم در سنین جوانی به جایی می رسد که بنا بر آن چه در بعضی روایات است فرشتگان با او سخنمی گویند وحقایق را به ا ارائه می دهند . " محدَّثه" است .
🍃 آن هایی که در طول تاریخ (چه در جاهلیت قدیم و چه در جاهلیت قرن بیستم )سعی کردهاند که زن را تحقیر و کوچک کنند و او را دل بسته به همین زخارف و زینت های ظاهری معرفی نمایند و پایبند مد و لباس و آرایش و طلا و زیور آلات کنند و وسیله و دستمایه ای برای خوش گذرانی های زندگی وانمود نمایند و عملاً در این راه قدم بردارند ؛ منطق آن ها منطقی است که مثل برف و یخ در مقابل گرمای خورشیدِ مقام معنوی فاطمه زهرا سلام الله علیها ذوب می شود و از بین میرود . "
(رهبر معظم انقلاب _ ۶۸/۱۰/۲۶)
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🆔@nahjolbalagheiha
🌱 به نام خالق لوح و قلم 🖋📜
📖📖 درس های فاطمیّه (۲)
" 🍃زنِ اسلامی عبارت است از آن موجودی که
دارای ایمان، عفاف
و متصدّی مهمترین بخشِ تربیتِ انسان،
اثرگذارِ در اجتماع،
دارای رشد علمی و معنوی،
مدیر کانون بسیار مهمّ خانواده
و مایهی آرامش جنس مرد است؛
خصوصیّاتی که پیغمبر اکرم در بیانات متعدّد بهمناسبت تمجید از فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) یا خدیجهی کبرا بیان کرده است. "
(رهبر معظم انقلاب _ ۹۶/۱۲/۱۷)
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🆔@nahjolbalagheiha
[۱/۴، ۲۲:۱۳] کریم: ▪️امروز رهبر معظم انقلاب به مدیر مسئول کیهان پیام فرستادن و گفتن:
«یادداشت امروز آقای محمد صرفی، یک آفرین دارد».👏
این یادداشت آقای صرفی نویسندهی خوش ذوق، با سواد و بیادعای کیهان، درباره حاج قاسم که توجه حضرت آقا را جلب کرده است اینجا بخوانید:👇👇
ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی(یادداشت روز)
چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا میآیند کسی نمیداند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکانگریان، چه مأموریتی گرانسنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون بهرغم تمام دست و پا زدنهایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آنچه ناشدنی مینمود.
تابستان سال 1953 برای «دوایت آیزنهاور» سی و چهارمین رئیسجمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس CIA اگر از آینده چیزی میدانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران میکرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قناتملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.
اما نه آیزنهاور و دالس میدانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال 1337 پا به زمین گذاشته و گریه میکند، چه آیندهای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی بهجا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت میکنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسمها، قاسمتر باشد.
دنیا معرکههای عجیب و غریب و شگفتیهای فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بیربط در گوشه و کنار کرهخاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمیتواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال 1342 با ریشخند از آقا روحالله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرمتر و چشمهایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من در گهوارهها هستند. یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد عجب آخوند خوشخیالی و چه خیالات خامی! نمیتوان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت. آن روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی 9 ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زینالدین و حسن تهرانیمقدم 4 ساله، محمود کاوه و علی هاشمی 2 ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستارههای دور از هم در کهکشان راه خمینی. آنقدر دور که هیچ منجمی نمیتوانست پیشبینی کند روزی که چندان دور نیست این ستارهها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد.
تازه این کودکان فرماندهان سپاه خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازان آنان حتی هنوز پای بر زمین، این «سیاره رنج» نگذاشته بودند. گفتیم فرمانده و سرباز! بگذار همینجا تکلیف این دو کلمه را روشن کنیم. میدانی چرا فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که نامش لرزه بر اندام دشمنان میانداخت خود را همیشه سرباز میدانست و مینامید و وصیت کرد بر سنگ مزارش بنویسند سرباز قاسم سلیمانی؟ همان سربازی که چند روز پیش یک رسانه آمریکایی با کینهای عمیق نوشت سلیمانی شبه نظامیان عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جاانداخته) را به یک اتحاد راهبردی متصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.
در روزگاری که آدمها به دنبال نام هستند و برای خود لقب میسازند و میتراشند و برای محکمکاری سفارش میدهند، مردی که سرنوشت منطقه و بلکه جهان را تغییر داد، به او لقب «فرمانده سایهها»، «خردکننده داعش» و «قویترین مرد خاورمیانه» داده بودند و فرماندهان ارتش آمریکا به او حسادت میکردند، خود را سرباز میداند. ریشه ماجرا به همان پیرمرد طوفانی برمیگردد که بر صندلی ساده حسینیه جماران مینشست و آرام سخن میگفت و دنیا را به لرزه درمیآورد. قاسم شاگرد مکتب حضرت روحالله بود. همان که بنیانگذار انقلابش میخواندند، مرد قرن، سیاستمدار عصر، تغییردهنده جهان و تاریخ و... البته که همه اینها
البته که همه اینها بود اما وقتی یکی از مریدانش فریاد زد؛ «ما همه سرباز توئیم خمینی، گوش به فرمان توئیم خمینی»، باز ساده اما از روی عقیده و منطبق با عمل خویش گفت؛ «نه من سرباز توام و نه تو سرباز من. همه سرباز خداییم انشاءالله.»
آدمهای خوب کم نیستند و کم ندیدهایم. شاید ما هم آدمهای خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی میکنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عدهای قسمت میکنیم. شاید برخی خوبتر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی میبینند به کسی دارد ظلم میشود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. آنچه قاسم را از دیگر خوبان سوا میکرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبیها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین میشود. قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسانهای روی زمین میخواست نه فقط برای اهالی قناتملک و کرمانیها و ایرانیها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آنهایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. اینجاست که قاسم را میتوان در دو شمایل دید. شمایلی نرمتر از حریر و دلنازکتر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قناتملک است. همانقدر دل کوچکی دارد. از ته دل میخندد و مثل ابربهارگریه میکند. و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.
خیابانهای شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچکاند. روزی ستارهای بزرگ و پرنور کشف میشود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم میرسید و خوشا بحال آنانکه در روزگار رجعت بار دیگر آن چشمهای پرفروغ را میبینند و میانشان نور تقسیم خواهیکرد.
محمد صرفی