eitaa logo
اطلاع رسانی
53 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
110 فایل
ادمین: @ainabaghiyatallah
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰آیا در عالم برزخ نیز رشد و تکامل یا انحطاط و خسران وجود دارد؟ ✍️پاسخ: ✅ عالم برزخ، عالمی است بین دنیا و قیامت کبری که از جهاتی به دنیا شباهت دارد و برخی ویژگی های آن مشابه قیامت است. در برزخ همانند دنیا شب و روز وجود دارد. جایگاهی موقتی است و گذرگاهی است که هیچ انسانی در آن بقا و خلود ندارد. پرونده اعمال خیر و شر انسان مسدود نمی گردد، بلکه نامه عمل همچنان گشوده است تا آثار و پیامد اعمال خوب وبدی که در دنیا انجام داده، در آن نامه درج گردد. اگر بازماندگان هدایایی از دعا و خیرات و طلب مغفرت برای وی بفرستند و حتی ذکر خیری از وی به میان آورند، در کاهش کیفر یا افزایش ثواب و جلب رحمت و مغفرت الهی مؤثر است.(۱) بنابراین در عالم برزخ همانند دنیا، رشد و تکامل یا انحطاط و خسران وجود دارد و تداوم می یابد، اما تفاوت هایی با دنیا دارد که از این جهت مشابه قیامت کبری است. مهم ترین آن این است که انسان در دنیا مختار است راه هدایت و رشد و کمال را برگزیند و از راه تفهّم و تدبّر در آیات آفرینش (طبیعت ) و تشریع (قرآن ) بنده شاکر خدا گردد و به لوازم و اوامر و نواهی آن عمل نماید و سیره و سنت انبیا و اولیا مخصوصاً چهارده معصوم را تابلوی راه زندگی خویش برگزیند و در گروه صالحان و مقرّبان پیشگاه ربوبی درآید، یا بنده کافر گردد و با بی توجهی و بی اعتنایی به نعمت های الهی ولوازم آن مخصوصاً نعمت (قرآن و عترت ) راه کفران را در پیش گیرد و حقایق را نادیده گیرد و راه سعادت و کمال راپشت سر اندازد و کوره راه های شقاوت و بدبختی را پیش گیرد.(۲) اما بدانیم دنیا مزرعه است. نتیجه بحث: بدون تردید عامل برزخ جهان رکود و توقف نیست، بلکه روح و عقل انسان ها در برزخ به سوی تکامل علمی وفرهنگی و دینی در بُعد نظری حرکت می کند. بدین سان که دور هم جمع می شوند و مطالب علمی و معارف اسلامی به وسیله ارواح عالِمان و نوابغ، برای کسانی که این گونه معلومات را کسب کرده اند، مطرح می گردد. مطابق بعضی روایات، آموزش وحفظ قرآن در برزخ انجام می گیرد، زیرا ارتقا به درجات بهشت در قیامت در گرو خواندن آیات قرآن است. ملائکه می گویند:قرآن بخوان و بالا برو.(۳) کسانی که در دنیا از معلومات بی خبرند، در برزخ نیز چنین هستند. در برزخ فرصتی مساعد و طولانی برای تعلیم و تعلم وجود دارد.(۴) اما این طور هم نیست کسانی که کار بد انجام داده باشند در آن جا امکان جبران آن را داشته باشند زیرا انسان تا در دنیا است باید کارهای خوب را انجام دهد ولی از برزخ به بعد چنین فرصتی را ندارد و در آن جا باید حساب پس دهد و جای عمل یا جبران کارهای ناشایستی که انجام داده نیست. پس وضعیت انسان ها تغییر نمی کند. پی نوشت ها: ۱. شهید مطهری، حیات اخروی و مجموعه آثار ج ۲ ص ۵۱۹. ۲. کهف(۱۸) آیه ۲۹و الانسان (۷۶)آیه ۳. ۳. از نبی مکرّم ـ چهل حدیث، امام خمینی، ص ۲۵۹. ۴.محمد باقر شریعتی سبزواری، معاد در نگاه عقل و دین، ص ۳۲۴. 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰با اينکه قدرت جن ها خيلي بيشتر از انسانهاست وآنها هم قدرت انتخاب بين حق و باطل را دارند عقل و شعور هم دارند پي چرا انسان اشرف مخلوقات است چرا اجنه اشرف مخلوقات نيستند؟ ✍️پاسخ: ✅انسان داراي نيروي عقل قوي است و اجنه عقل و نيروي تعقلشان بسيار ضعيف بوده و به همين جهت برتر از اجنه هستند و به جهت نيروي عقل انسان قدرتش از اجنه بيشتر و سطح کارايش بالاتر است. و از ديگر سو انسان امانت الهي که همان نيروي اختيار و ولايت الهي در زمين است را پذيرفت که اجنه يا اساسا حامل ان نيستند مثل ولايت از جانب خدا در زمني و يا اينکه در مراتب پائين تري از انسان دارا هستند مثل اختيار و اين باعث برتزي انسان بر جن است. از آيات استفاده ميشود بر خلاف آن ميان مردم مشهور است و آنها را از ما بهتران مي دانند، انسان برتر از آنها است، به دليل اين كه تمام پيامبران الهي از ميان انسانها برگزيده شدند. جنّيان به پيامبر اسلام كه بشر بود، ايمان آوردند و از او تبعيت كردند. اصولاً واجب شدن سجده در برابر آدم بر شيطان (كه بنا به تصريح قرآن از بزرگان طايفه جن بود)(کهف ایه 50) دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن مي باشد. پس دلیلی بر برتری جن بر انسان نیست. 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰چرا ژن ارثيه؟ يکي پدر و مادرش آدم های خوبی نیستند خودش چه گناهي کرده که ژن بهش سرايت ميکنه و جهنمي ميشه؟ ✍️پاسخ: ✅ما برای این که به تکامل یابیم و رشد کنیم به نا چار باید در عالم مادی دنیا زندگی کنیم و در آن با عمل های اختیاری و عبادت پروردگار به کمال برسیم. و از این گریزی نیست. عالم دنیا دارای خصوصیاتی است از قبیل این که پدیده ها بر هم اثر می گذارند و از هم تاثیر می گیرند و عالم دنیا عالم تزاحمات است. محصول ازدواج فرد الف و ب فردی به نام ج خواهد بود و این ج دارای خصوصیات مخصوص به خود خواهد بود. و به عبارت دیگر در ازدواج دو فرد با هم برای تشکیل نطفه و رویش جنین و تولد کودک به ناچار باید نطفه مرد و تخمک زن با هم ممزوج شده و از این آمیختگی و ترکیب ژن های فرد جدید متولد شود. و از پدر و مادر خود برخی از صفات را دریافت خواهد کرد صفات ظاهری و برخی از صفات روحی . و از این گذشته با رشد و نمو در بستر این خانه و خانواده برخی از صفات رفتاری آنها را نیز خواهد پذیرفت. و از این کریزی نیست. خداوند این اختلاف را در قرآن موجب امتحان و آزمایش انسان ها می داند و انسان ها با این اختلاف است که می توانند پیشرفت نموده و تعالی یابند. و با این اختلاف در صفات است که صفات کمالیه انسان رشد کرده و انسان به کمال می رسد اما نکته مهم این است که این وراثت موجب شود که فردی که پدر و مادرش آدم بدی هستند خودش هم حتما بد باشد و یا کسی که پدر و مادرش خوب هستند او نیز آدم خوبی باشند. عوامل محیطی و وراثت گر چه تاثیر در انتخاب های انسان و آینده و رفتار انسان دارد اما تمام علت نیست و انسان می تواند با اختیار و ارده خود بر آن غلبه کند و بهترین سرنوشت را برای خود رقم بزند قرآن مثالی در این زمینه می زند که همسر فرعون با این که در بد ترین شرایط بود امام بهترین عملکرد را داشت: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛ (تحریم/۱۱) و نیز خداى تعالى براى كسانى كه ایمان آوردند مثلى مى‌زند و آن داستان همسر فرعون است كه گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانه‌اى در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمكار برهان. از این گذشته کسانی که شرایط بدتری از جهت وراثت و محیط دارند اگر تلاش کنند هر چند به نتیجه مطلوب هم نرسند خدا این تلاش آنها را پرورش داده و پاداش به نسبت بیشتری به آنها می دهد. بنا بر این این گونه نیست که کسی با وراثت جهنمی بشود بلکه این انسان است که با قوت اراده و انتخاب گری اش می تواند بهرتین انتخاب ها را داشته باشد. و بهشتی شود. 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️ سوال: 🔰 خواستم ببينم اينکه ميگويند اموات مانند کبوتري به منزل نزديکان مي آيند حقيقي است؟ و سؤال ديگر اينکه وقتي ما خواب اموات را ميبينيم آيا واقعا روح ايشان به خواب ما مي آيد؟ يا ممکن است خوابِ ما نتيجه ي فکر کردنِ زياد به آن ميت باشد؟ ✍️پاسخ: ✅انسان پس از مرگ دارای حیات برزخی است و روح او در برزخ زندگی مخصوص به خود و متناسب با شرایط برزخ را دارد. در آن عالم انسان مطلقا ارتباط فیزیکی با این دنیا ندارد اما طبق شرایط و احوالی میتواند از وضعیت برخی وابستگان در این دنیا مطلع و آگاه شود. این مسئله صرفا با توجه به این دنیا رخ میدهد نه حضور فیزیکی در قالب موجودی در این عالم. روایاتی داریم که در آنها امام معصوم میفرماید: انسانهای برزخی، در شکل پرنده ای لطیف به دیوار خانه هایشان فرود می آیند... معنای این روایات با توجه به مبانی شیعی و روایت دیگر در این زمینه همان توجه به احوالات این دنیا از برزخ است و قالب و شکل پرنده که به آن تصریح شده استعاری است. اما در مورد خواب اساسا معیار عمومی و واضحی برای تشخیص خواب و رویای صادقه از آشفته و پریشان در دست نداریم. این مسئله به معبر و علمی که در اختیار اوست بازمیگردد که خواب صادق از پریشان رو تشخیص بده. اما خواب‌هایی که انسان در مورد اموات میبینید حتی اگر صادق هم باشد الزاما به معنای این نیست که مواجهه با روح او در برزخ داشته‌اند یا روح او به خواب انسان آمده است. دو توصیه عمومی در مورد همه خوابها در روایات داریم. یکی اینکه برای هرکسی تعریف نکنیم. دوم اینکه تعبیر به خیر کنیم و به اصطلاح بگوییم ان‌شاءالله خیره. 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰چرا دینداران که معتقدند همه امور دست خداست بوقت بیماری سراغ بهترین پزشکان می روند؟؟ ✍️پاسخ: ✅عوام اگر پای منبر علما، دین شان را آموخته باشند، حتما بارها این جمله را شنیده اند که : از تو حرکت، از خدا برکت. در نگاه صحیح دینی که عالمان دینی به مردم آموزش می دهند، این نکته مورد تاکید قرار می گیرد که، خدای متعال عالم را از طریق اسباب اداره می کند. و هیچ مطلبی دال بر تشویق به بی توجهی به اسباب و علل مادی وجود ندارد. حتی خود ائمه نیز برای درمان به طبیب مراجعه می کردند، اگر چه طبیب مسلمان نیز نبود. قرآن شریف نیز آنجا که سخن از توکل می گوید، می فرماید: فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (۱۶۰ آل عمران) و آنگاه که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن، زیرا که خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد. یعنی توکل پس از عزم و اراده برای انجام کار است. آنچه افراد ناآشنا با معارف دینی، در آن دچار خطا می شوند، این است که تصور می کنند، اعتقاد به عالم غیب و اسباب معنوی، با توجه به اسباب مادی متعارض است. حال آنکه در منظر مومنان باید دو چشم برای عالم غیب و شهود داشت. و توجه صرف به یک عالم، نوعی لوچی و احولی است. از همین رو مومن در فعالیت عادی و روزمره از جهت ظاهری با کفار، فرقی ندارد. مومنان نیز به کسب و کار می پردازند. بیمار می شوند و به طبیب مراجعه می کنند و ... فرق مومن و کافر در اینجاست که مومن علاوه بر بهره گیری از اسباب مادی، به اسباب معنوی نیز توجه دارد. از همین رو جایی که بنابر محاسبه اسباب عادی، امیدی باقی نمی ماند، مومن همچنان امیدوار است. چون او عوامل دیگری را هم می شناسد که ممکن است تاثیر عوامل مادی را به هم بریزد. کما اینکه اگر بنابر محاسبه اسباب مادی، همه چیز رو به راه باشد، او باز محاسبه عوامل دیگری را می کند. از همین رو توکل می نماید. چرا که تعارض اسباب بسیار است. و چه بسا پنبه ای که با اندک شعله ای باید مشتعل شود، به دلیل خیسی آتش نگیرد. تفاوت نگاه مومن و کافر در اینجا معلوم می شود که کافر دائم به شانس و تصادف و ... پناه می برد و جهل خود برای شناخت عوامل هستی را درمان نمی کند. اما مومن با دو چشم بینا، می فهمد آنچه شانس و تصادف نامیده اند، همه معلول نظامی دقیق و متقن است و امر بی حساب و کتاب نداریم. در کنار شناخت فرق مومن و کافر، به بطلان تصور مطرح شده نیز می رسیم که بین عالمان دینی و مردم مقلد نیز تفاوتی وجود ندارد. هر دو هم به اسباب عادی و طبابت معتقدند و هم به شفاء دهنده واقعی توجه دارد. ولی افراد بهانه جو و شبهه پراکن، به خاطر شراکت با شیطان، هر کدام از عالم و مقلد را با یک چشم می بینند. عالم را به گونه ای می بینند که توسل و دعایش را انکار کنند. و مقلد را به گونه ای می بینند که رجوع به طبیب او را انکار کنند. گویی لوچی و احولی سرنوشت محتوم و همه جایی کفاری است که شیطان را بر خود سوار کرده اند. 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰چطور ميشه اثبات کرد حضرت زهرا(س) معصوم بودند؟ و اينکه اگر عصمت الهي داشتند نه عصمت اکتسابي چه ضرورتي داشت؟ چون ايشان که امام نبودند.!! ✍️پاسخ: ✅براي عصمت حضرت زهرا دلايلي از قرآن و روايات بيان مي داريم: 1- آيه تطهير : إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (33 احزاب) همگان بر اين باورند که اين آيه فضيلت والايى را براى اهل بيت به اثبات مى رساند و انديشمندان شيعه، اين فضيلت را برابر با عصمت مى دانند. بر اساس اين آيه، اراده تخلّف ناپذير خداوند بر اين تعلّق گرفته است که هرگونه پليدى را از اهل بيت بزدايد و آنان را به طور کامل پاک و پاکيزه گرداند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پس از قرائت آيه تطهير فرمودند: «پس من و اهل بيتم از گناه پيراسته ايم». بى ترديد، فاطمه زهرا(عليها السلام) جزو اهل بيت پيامبر است و اگر در بيان فضيلت او دليل ديگرى نمى داشتيم، همين آيه کافى بود که او را در صدر زنان عالَم بنشاند. پيامبر اکرم(ص) با شيوه هايى به يادماندنى، اهل بيت را به همگان معرفى نموده و راهِ هرگونه توجيهى را بسته است. در روايتى از ابن عباس در اين باره آمده است: «رسول خدا تا نُه ماه، روزى پنج مرتبه، هنگام فرارسيدن وقت نماز به در خانه على بن ابى طالب مى آمدند و مى فرمودند درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بيت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پليدى را از شما اهل بيت دور گرداند و به طور کامل و شايسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شويد. رحمت خدا بر شما باد» 2- روايات مربوط به عصمت اهل بيت(عليهم السلام) علاوه بر آيه تطهير، رواياتى که شيعه و سنى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گزارش نموده اند، فضايلى براى اهل بيت برمى شمرد که جز با عصمت آنان سازگار نيست، چنانکه در حديث معروف ثقلين آمده است «انّى تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتى، ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً، لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض» اگر اهل بيت پيامبر معصوم از گناه و خطا نبودند، پيروى از آنان همواره موجب هدايت نمى گرديد و جدايى ناپذيرى آنان از قرآن، معناى روشنى نمى يافت. 3- روايات مخصوص به عصمت حضرت زهرا(عليها السلام) در اينجا نيز از روايات فراوانى مى توان بهره برد، اما تنها به يکى از آنها که محدّثين شيعه و سنّى روايت نموده اند، بسنده مى کنيم: «ان الله - تبارک و تعالى - يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها» نکته درخور توجه در اين روايت آن است که رضايت و نارضايتى فاطمه زهرا(عليها السلام) محور خشنودى و ناخشنودى خداوند خوانده شده است. و اين حقيقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسير ديگرى برنمى تابد. خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمى گردد و هيچگاه به گناه و سرپيچى از فرمانش رضايت نمى دهد. و ده ها روايت ديگر که فرصت بحث از آنها نيست. اما درباره اعطايي و يا اکتسابي بودن عصمت حضرت زهرا دقيقا همان بحث هاي عصمت ائمه است. حضرت فاطمه (س) نه پیامبر بود و نه امام؛ اما آن گوهره‌ای که باعث شد از چنین جایگاهی در عالم برخوردار باشد، گوهرة «عبودیت» بود. عبد بودن به معنای واقعی کلمه، یعنی: از خود هیچ نداشتن و همگی خدا شدن. پس عبد خدا، آینة خداست. البته درباره حجت بودن حضرت زهرا هم روایتی از امام عسکری است که : «نحن حجج الله علیکم و اُمُّنا فاطمة حجة الله علینا»[1] ما حجت‌های خدا بر شماییم و مادر ما فاطمه علیها السلام حجت خدا بر ما (اهل بیت) است. در این صورت عصمت کبری برای حضرت زهرا به نحوی که عصمت ائمه را بیان می کردیم بلا اشکال است. 🌐 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️ سوال: 🔰چه کساني مورد شفاعت چهارده معصوم (ع) قرار مي‌گيرند؟ 🔰آيا خداوند متعال (عزل و جل) شفاعت مومنان گناه کار را مي‌کند؟ ✍️پاسخ: ✅شرایط شفاعت شوندگان 1. حفظ اصل ایمان کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که به سبب گناهان، اصل ایمانشان به خطر نیفتاده باشد. به همین جهت، در منابع دینی آمده است: کافر، مشرک و منافق در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند.رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است: شفاعت برای تردیدکنندگان، مشرکان و کافران نیست، بلکه برای مۆمنان یکتاپرست است. 2. آزار دهنده ذریه رسول خدا نباشد. افرادی که به ذریه پیامبر آزار می‌سانند مورد شفاعت واقع نمی‌شوند، زیرا اولا طبق متون دینی تمام ستمگران از زمره شفاعت شوندگان خارج می‌شوند و ثانیا آزار دهندگان به هر فرد مۆمن و مسلمانی جز افرادی هستند که قابل شفاعت نمی‌باشند. و در خصوص فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: هنگامی که در مقام شفاعت قرار گیرم برای گناهکاران امتم شفاعت می‌کنم و خداوند شفاعت مرا می‌پذیرد، بخدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمی‌کنم. 3- تارک نماز نباشد. یکی از شرایط پذیرفته شدن شفاعت آن است که شفاعت شونده اهل نماز باشد و نماز را وظیفه ای مهم و محترم بشمارد و نسبت به آن سهل انگاری نکند. همچنانکه امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی‌رسد. 4- شفاعت شونده رابطه ای معنوی با شفیع داشته باشد. کسانی مورد شفاعت قرار می‌گیرند که در دنیا ارتباط روحی و معنوی خاصی بین آنان و شافعان برقرار باشد. مثل اینکه خدمت یا احسان و یا محبتی درباره او و یا بستگان و دوستان شفیع کرده باشند. در حقیقت یکی از حکمت هایی که سبب شده خداوند اولیای الهی را در روز قیامت، واسطه و شفیع در فیض مغفرت و بخشش خود، به این افراد قرار دهد همین رابطه معنوی و سنخیتی است که در دنیا میان آنان برقرار است. 5- اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشد. از احادیث شفاعت استفاده می‌شود کسانی مورد شفاعت واقع می‌شوند که اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشند. همچنانکه ار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: هر کس به شفاعت من ایمان نداشته باشد شفاعت من به او نمی‌رسد. 6- خیانت کار و فریب دهنده نباشد: در روایتی از رسول خدا آمده است: هر کس به برادر دینی خویش خیانت نماید، خداوند برکت را از روزیش بر می‌دارد و زندگیش را ویران می‌سازد و او را به خودش واگذار می‌کند و شفاعتی از او نخواهد شد. 🌐مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰آيا حکماي اماميه معتقد هستند که کلام خداوند فقط به صورت خلق صوت است يا جور ديگر نيز مي باشد؟ ✍️پاسخ: ✅درباره حادث يا قديم بودن کلام خدا اختلاف نظر وجود دارد؛ اماميه عقيده دارند که کلام خدا حادث است و مي‌گويند کلام خدا از صفات فعل و قائم به غير است و معناى تکلم خدا اين است که اصوات و حروفى را در محلى از قبيل درخت و غيره ايجاد مي‌کند. قرآن اين معنا را اثبات کرده آن‌جا که مي‌فرمايد: «وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکْليماً». اماميّه درباره قرآن بر اين باورند که آيات قرآنى همان الفاظ و حروف است که گاه در قالب سخن و گاه در شکل نوشته ظهور مي‌يابد و بدين‌سان، کلام اللّه، حادث است نه قديم. با آن‌که قرآن «مخلوق» است اما بهتر است جهت احترام، چنين وصفي را براي قرآن مورد استفاده قرار نداد؛ زيرا گاه لفظ «مخلوق» جايى به‌کار مي‌رود که حکايت از جعل و ساختگى بودن آن کند و به گوينده‌اى به دروغ نسبت دهند. اين ديدگاه منحصر به نويسنده کتاب منشور عقايد شيعه نيست، بلکه شيخ مفيد، نيز چنين نظري دارد و هرگز اصطلاح معتزلى «مخلوق» را به‌کار نمي‌برد، بلکه بجاى آن، از آموزه اماميّه پيروى مي‌کند و قرآن را «پديدارشده در زمان (مُحدَث)» مي‌داند. 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰آدم هايي که به جهنم ميروند امکان دارد بعدها وارد بهشت شوند؟ ✍️پاسخ: 🔰خداوند عده‌اي از گناهکاران را تا ابد در جهنم جاودان خواهد کرد، اما عده‌اي را پس از تحمل عذابي موقت به بهشت مي‌برد؛ در واقع عذاب براي اين گروه از افراد، حکم تطهير و درمان از پليدي گناه را دارد. شخصي را در نظر بگيريد که ايمان آورده، ولي به خاطر ضعف ايمان‌، گناهان کبيره انجام داده، اين فرد اگر توبه نکرده باشد، با سختي جان دادن يا عذاب برزخ يا شفاعت يا تحمّل عذاب موقت جهنم پاک گرديده‌، به بهشت مي‌رود؛ در واقع عذاب براي او حکم تطهير و درمان از پليدي گناه را دارد. اکثر انسان‌ها که آميخته ‌اي از خوبي‌ها وبدي‌ها را دارا هستند، همين وضعيت را دارند؛ زيرا مبناي برخورد خداوند با گنهکاران، رحمت و بخشايش و گذشت است. آيات متعدد قرآن که از «غفور» و « رحيم» بودن خداوند نام برده، مي تواند اشاره به همين مطلب داشته باشد. روايات متعددي، از ورود برخي از اهل جهنم به بهشت سخن مي‌گويند، که برخي از آنان به اين شرح اند: ابى بصير گويد: از امام باقر(ع) شنيديم که فرمود: «مردمى از آتش خارج مى‌شوند، و به بهشت وارد مى‌گردند». انس گويد: رسول خدا(ص) فرمود: مردمى از آتش خارج مى‌شوند. (تفسير الميزان، ج 11، ص 39 ) در جلد هشتم کتاب بحارالانوار آمده است: «مؤمنان گناهکار روزى از جهنم خارج خواهند شد»، اما اگر گناه به گونهاى در او اثر کرده باشد که او را به حد کفر رسانده باشد، هيچگاه به بهشت وارد نخواهد شد. برخى روايات دلالت دارد که دوستان امام على(ع) و خاندان او در عذاب ابد نخواهند بود و دشمنان ايشان از عذاب جاودان نجات نخواهند يافت. پيامبر اکرم(ص) مى‌فرمايد: «همانا ولايت على(ع) آن نيکى و خيرى است که با وجود آن هيچ گناهى هر چند بزرگ باشد زيان نمى‌رساند، و به سبب پارهاى از عذاب‌هاى اخروى تطهير مى‌شود تا به شفاعت سروران طيّب و طاهر از گناهان نجات کامل يابند و همانا دوستى و قبول رهبرى و دشمنان على(ع) و مخالفت با او گناهى است که چيزى با آن نمى‌تواند نافع باشد و تنها سودى که به خاطر طاعتهايشان در دنيا بهره آنها مى‌شود اين است که از نعمتهاى ظاهرى و رفاه، سلامتى، گسترش زندگى برخوردار مى‌شوند. ولى چون وارد صحنه آخرت شوند براى آنان عذاب جاودان خواهد بود». (بحارالانوار، ج 8، ص 352) گروهي از افراد نيز در جهنم ماندگار خواهند شد و لطف و بخشش الهي شامل حالشان نخواهد شد، اين دسته از افراد کافران، منافقان، زناکاران، مرتدان، رباخواران، هم‌دستان دشمنان اسلام و کساني که گناهناشان بر آنان احاطه نموده، هستند. 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰اینکه در قرآن آمده: خدا هرکسی را بخواهد هدایت می کند، به چه معناست؟ 👈پس مردم بايد بگويند: خوب خدا اگر مي خواست مرا هدايت مي کرد! پس من چرا تلاش کنم؟ ✍️پاسخ: ✅در مساله گمراهی، با سه موضوع مواجه هستیم. انسان، شیطان و خدا. این سه دستگی عوامل در مسائل دیگری نیز در قرآن وجود دارد. مثلا در مساله اینکه چه کسی جان انسان ها را می گیرد، یک جا سخن از ملک الموت، عزرائیل است (آیه ۱۱ سوره سجده) یک جا سخنان از فرشتگان زیر دست عزرائیل است (آیه ۶۱ سوره انعام) و یک جا سخن از خود خداست. (آیه ۷۰ سوره نحل) پس این بیان سه گانه، خود حاوی نکته مهمی است که باید در آن تدبر کرد و آن را به نحو صحیح دریافت. الف) یک نکته مهم در این بیانات سه گانه، توجه دادن به توحید است. کما اینکه ما به توحید افعالی معتقدیم و باید توجه داشته باشیم که در نظام هستی بدون خواست خدای متعال هیچ فعلی انجام نمی شود. عدم توجه به این نکته ممکن است انحراف هایی به وجود آورد. مثلا در محل بحث ما عدم توجه به این نکته ممکن است عده ای را دچار توهم نماید که موجوداتی در هستی، از سیطره قدرت خدای متعال خارج شده است. در حالی که شیطان و گناهکاران مقهور سلطنت خدای متعال هستند. وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ (۵۹ انفال) آنها كه راه كفر پيش گرفتند، گمان نكنند (با اين اعمال،) پيش برده اند (و از قلمرو كيفر ما، بيرون رفته اند)! آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند كرد! ب) نکته دیگر تفاوت جایگاه هر کدام از عوامل است که زاویه نگاه خاصی، عامل بودن آن را معنا می کند. یعنی عامل بودن انسان، به این است که خود مسیر گمراهی را انتخاب می کند. و عامل بودن شیطان به صرف دعوت به گناه است. وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ابراهیم/۲۲) (شیطان می گوید) من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد خود را سرزنش كنيد. (البته شیطان می تواند بعد از ایجاد کردن سلطنت از سوی گناهکار، بر او مسلط شود.) و عامل بودن خدای متعال به این است که انسان را به گونه ای خلق کرده است که می تواند بیراهه برود. و حتی در مقابل خدا، ستیزه جویی کند: أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ (۷۷ یس) آيا انسان نمى داند كه ما او را از نطفه اى بى ارزش آفريديم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه) به مخاصمه آشكار (با ما) برخاست. و به همین دلیل گمراه کردن و اضلال خدای متعال تنها در حق کسانی معنا دارد، که خودشان گمراهی را انتخاب کرده اند. که توجه به کلماتی نظیر فاسق، ظالم و... نشان می دهد خود شخص، خود را به گمراهی کشانده است: وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ (۲۶بقره) ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى سازد. وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمينَ (۲۷ ابراهیم) و ستمگران را گمراه مى سازد. 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰اينکه امام علم داره مثلا اگر برود به سجده گاه کشته میشه ولی میره!! این خودکشی نیست؟ ✍️پاسخ: ✅لف. همه انسان هايي که روزي پا به عرصه حيات مي گذارند، روزي از اين دنيا رخت بر مي بندند. هر متولد شده اي بالاخره روزي از اين دنيا مي رود. قرآن مجيد مي فرمايد: "هر نفسي مرگ را مي چشد". [3] پس هر انسان زنده اي روزي از دنيا مي رود، اما جز عده خاص از اولياي خداوند، کسي از زمان مرگ خود مطلع نيست و وقت وفات آنان پوشيده شده است، تا انسان ها با اين تفکر که هر لحظه امکان وفات يافتن وجود دارد، به سوي گناهان نروند و يا توبه را به تأخير نياندازند. از طرفي برترين مرگ ها نزد خداوند شهادت است. خداوند کشته شدگان در راهش را مرده خطاب نمي کند، بلکه آنان را صاحب زندگاني مي داند که پيش او روزي دريافت مي کنند. [4] ائمه معصومين (ع) هم که داراي علم غيب هستند، همگي به اين نوع مرگ؛ يعني شهادت از دنيا رفته اند. به هر حال بايد توجه داشت که علم شخص مانع از مرگ و يا شهادت او نمي شود و نمي تواند جلوي مرگ را براي هميشه بگيرد. ب. قضا و قدر خداوند اگر حتمي شده باشد، به هيچ عنوان تغيير نمي کند. حال قضاي الاهي در مورد عمر انسان ها باشد يا عمر امت ها. خداوند مي فرمايد: "ر گاه که اجلشان برسد نه لحظه اي عقب مي افتد و نه لحظه اي زودتر تحقق مي يابد". [5] ج. ائمه معصومين (ع) هم علم غيب به امور داشته اند به طوري که تا وقتي که مي دانستند قضا و حکمت خداوند به اين تعلق نگرفته است که به شهادت برسند، از هر وسيله اي براي نجات خود از مرگ استفاده مي کردند. در روايات نقل شده که امام هادي (ع) براي شفاي بيماري خود شخصي را براي دعا به کربلا فرستاد، يا امام کاظم (ع) خرماي زهر آلودي که هارون الرشيد به حضرت داد را ميل نفرمود و گفت: هنوز وقتش فرا نرسيده است و يا امام باقر (ع) مي فرمايد: "ما براي دفع شر سلطان فلان دعا را مي خوانيم". [6] همه اينها حاکي از آن است که اين ذوات مقدسه براي حفظ جان شريفشان از هيچ کوششي فرو گذار نکرده اند. د. چنين شهادتي که انسان از قبل مطلع باشد و براي رضاي خداوند و تسليم امر او و به خاطر رعايت مصالح مهم تر خود با پاي خويش به قتلگاه برود چيزي جز ارتقاي رتبه و درجه براي انسان نيست. انسان اگر به اين مقام از رضايت برسد مطمئناً درجات بالايي از انسانيت را کسب کرده است. امام باقر (ع) مي فرمايد: "اين مصيبت ها که براي ائمه گذشته پيش آمد قضاي حتمي خداوند و با انتخاب امامان بود و همگي به آن علم داشتند ... و همه اينها به خاطر درجات و کراماتي است که خداوند اراده کرده به آنها عطا کند. [7] جلوگيري کردن از بهترين مرگ که مطابق خواست حتمي خداوند است، معنايي غير از عدم رضايت به خواست خداوند ندارد، که چنين امري از آنها نه تنها بعيد و غير عقلاني است، بلکه مرگ اين چنيني؛ يعني شهادت در راه خدا بزرگ ترين آرزوي آنها بوده و هر لحظه براي رسيدن به چنين آرزويي دعا و لحظه شماري مي کردند؛ مثلاً امام حسين (ع) با اين که از شهادت خود و يارانش اطلاع داشت، ولي در عين حال از آن استقبال کرد؛ چرا که شهادت آن حضرت آثار و برکات مثبت و تأثير گذاري بر جهان اسلام داشته و موجب احياي دين شده است. اگر از اين مرگ فرار مي کرد، در کجا به شهادت مي رسيد که آثار و برکات اين چنيني داشته باشد؟! حال با توجه به مقدمات ذکر شده، نتيجه مي گيريم: در مواردي که ائمه اطهار (ع) به قضاي حتمي خداوند علم داشتند، به خاطر مقام تسليم و رضايي که داشتند، به اين امر راضي بودند و در غير اين موارد از جان شريفشان بسيار محافظت مي کردند. 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰 وقتي که انسان در خواب است روحش از بدن جدا مي شود،وقتي که صدايي او را بيدار ميکند،آيا روح او صدا را ميشنود يا جسم او؟ ✍️پاسخ: ✅در روايت است که(احوالات‌ پس‌ از مرگ‌ همانند حالات‌ مختلف‌ خواب‌ ديدن‌ است‌مرگ‌ همين‌ خوابي‌ است‌ كه‌ هر شب‌ به‌ سراغ‌ شما مي‌آيد؛ با اين‌ اختلاف‌ كه‌ مدّتش‌ طولاني‌ است‌ و انسان‌ در اين‌ خواب‌ بيدار نمي‌شود مگر روز قيامت‌. 🔹افرادي‌ كه‌ در حال‌ خواب‌، خواب‌ مي‌بينند و در آن‌ حال‌ به‌ أنواع‌ فرح‌ كه‌ به‌ وصف‌ و اندازه‌ نيايد شاد خاطر ميگردند، يا به‌ انواع‌ دهشتها و وحشتها كه‌ قابل‌ توصيف‌ و تقدير نباشد دچار ميگردند؛ چگونه‌ است‌ حال‌ سرور و شادماني‌ آنها يا حال‌ دهشت‌ و اضطراب‌ آنها در خواب‌ ؟ ⬅️همينطور است‌ مرگ‌ و احوالاتي‌ كه‌ در آنحال‌ بر انسان‌ پيش‌ مي‌آيد؛ پس‌ آماد? مرگ‌ شويد.)اين‌ روايت‌ صريح‌ است‌ بر اينكه‌ خواب‌ و مرگ‌ يكي‌ است‌، منتهي‌ مرگ‌ قدري‌ عميق‌تر است‌ و سنگين‌تر و خواب‌ قدري‌ سطحي‌تر است‌ و سبكتر.پس‌ ميتوان‌ گفت‌ كه‌ مرگ‌ خوابي‌ است‌ سنگين‌؛ و خواب‌ مرگي‌ است‌ سبك‌. 🔹تمام‌ فلاسفه‌ و حكماي‌ بزرگ‌ جهان‌ متحيّرند كه‌ حقيقت‌ خواب‌ چيست‌، كما اينكه‌ همه‌ متحيّرند كه‌ حقيقت‌ مرگ‌ چيست‌؛ و هيچيك‌ از آنها تا بحال‌ نتوانسته‌ است‌ به‌ أسرار خواب‌ پي‌ برد و از حقيقت‌ آن‌ پرده‌ بردارد، كما اينكه‌ هيچيك‌ از آنها نتوانسته‌ است‌ به‌ اسرار مرگ‌ پي‌ برد و به‌ واقعيّت‌ آن‌ دست‌ يابد. 💥فرق‌ خواب‌ و مرگ‌ ✍️فرقي‌ كه‌ ميان‌ آن‌ دو مي‌توان‌ گذاشت‌ اينستكه‌ در حال‌ خواب‌ بدن‌ مي‌افتد، و اعمالي‌ كه‌ بدن‌ انجام‌ ميدهد سبكتر مي‌شود؛ خون‌ آرام‌تر مي‌گردد، اعصاب‌ استراحت‌ بيشتري‌ دارند، قلب‌ و سائر اعضاي‌ رئيسه‌ و غير رئيسه‌ و جوارح‌ و أمعاء خفيف‌تر حركت‌ كرده‌ و بكار خود ادامه‌ ميدهند، بدن‌ تا حدودي‌ حرارت‌ خود را از دست‌ ميدهد و لذا در حال‌ خواب‌ آدمي‌ بيشتر سرما مي‌خورد و بايد روي‌ خود ملحفه‌اي‌ بكشد؛ امّا در مواقع‌ بيداري‌ چنين‌ نيست‌، چرا ؟ 🔹براي‌ اينكه‌ در حال‌ خواب‌ روح‌ علاق? خود را نسبت‌ به‌ بدن‌ كم‌ مي‌كند، امّا قطع‌ علاقه‌ نمي‌كند، بلكه‌ في‌ الجمله‌ علاقه‌ باقي‌ است‌ و بواسط? همين‌ اندازه‌ علاق? اجمالي‌ است‌ كه‌ بدن‌ اعمال‌ خود را انجام‌ ميدهد. ولي در وقت‌ مردن‌ روح‌ علاق? خود را بكلّي‌ قطع‌ مي‌كند و در عالم‌ تجرّد محض‌ و مطلق‌ ميرود. ⬅️همينطور كه‌ در وقت‌ خواب‌ روح‌ حركت‌ مي‌كند به‌ عالم‌ تجرّدِ في‌ الجمله‌ كه‌ همان‌ عالم‌ ملكوت‌ أسفل‌ و عالم‌ صورت‌ و مثال‌ است‌ و بدن‌ به‌ زمين‌ مي‌افتد، در وقت‌ مردن‌ نيز روح‌ حركت‌ مي‌كند به‌ همان‌ عالم‌ يا به‌ ملكوت‌ أعلي‌ و عالم‌ معني‌ و عالم‌ نفس‌ و بدن‌ را يَله‌ و رها مي‌گذارد. ✍️پس‌ خواب‌، مرگ‌ چند ساعت‌ است‌ و مرگ‌، خواب‌ دائمي‌ و هميشگي‌. و بين‌ مرگ‌ چند سال‌ و چند صد سال‌ و چند هزار سال‌ تفاوتي‌ نيست‌، كما اينكه‌ بين‌ خواب‌ يك‌ دقيقه‌ و يك‌ ساعت‌ و چند ساعت‌ تفاوتي‌ نيست‌. ⬅️و همينطور كه‌ در درجات‌ خواب‌ اختلاف‌ مشاهده‌ مي‌شود، بعضي‌ خوابشان‌ سبك‌ است‌، با يك‌ حركت‌ مختصر يا صداي‌ مختصري‌ بيدار مي‌شوند، و بعضي‌ خوابشان‌ سنگين‌ است‌، و بعضي‌ سنگين‌تر كه‌ با حركت‌ شديد و با غرّش‌ صداي‌ طيّاره‌ و رعد نيز بيدار نمي‌شوند؛ همچنين‌ بعضي‌ از مردم‌ مرگشان‌ سبك‌ است‌، به‌ مجرّد دعوت‌ بسوي‌ مقام‌ عزّ ذوالجلال‌ و حركت‌ براي‌ قيامت‌ كبري‌ زنده‌ مي‌شوند و كوچ‌ مي‌كنند، و بعضي‌ مرگشان‌ سنگين‌ و سنگين‌تر تابحدّي‌ كه‌ بايد در صور دميده‌ شود تا جانها بيدار شود و زنده‌ گردد و در قيامت‌ كبري‌ حاضر شود. 💥يا به‌ عبارت‌ ديگر ميتوان‌ گفت‌: انسان‌ در حال‌ حيات‌ و زندگي‌ خوابهاي‌ موقّت‌ و كوتاهي‌ مي‌كند و سپس‌ بيدار مي‌شود، ولي‌ در حال‌ مرگ‌ يك‌ خواب‌ طولاني‌ مي‌كند، و پس‌ از آن‌ بيدار شده‌ و زنده‌ مي‌گردد. جواب :روح صدا را مي شنود نه جسم چون شنيدن کار روح است. 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈