eitaa logo
پسرفاطمه(عج)
6.1هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
13.8هزار ویدیو
81 فایل
﷽ ❤ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ‍ ⚠️ تبادل فقط باکانالهای مذهبی وآموزشی بالای 2 کا ادمین نظرات ، پیشنهادات و تبادل ⬅️ @SeydAli_Alavi تبلیغات ارزان ⬅️ @tabtarefe
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و عرض ادب خدمت همراهان محترم کانال؛ با توجه به اینکه برای ما سوال شده بود پینه دوزی که در پست قبلی (که قبلا خدمتتان ارسال شده بود) از او یاد شده بود چه کسی بوده و چه خصوصیات اخلاقی داشته، با توجه به ترک زبان بودن و نامش در منابع به دنبال او گشتیم؛ در نسخه ای از کتاب منبع نام او امامعلی قفقازی ذکر شده بود. پس از جستجو در منابع مختلف، در اینترنت حکایتی که در ادامه می آید را پیدا کردیم. البته موفق به پیدا کردن کتاب منبع این حکایت نشدیم؛ با این وجود با توجه به متن حکایت، آن را نقل می‌کنیم: ❇️ بوی عطر محبوب 🔰 امامعلی قفقازی عشق و محبت شدیدی به حضرت بقیة الله (روحی فداه) داشت و ساعتی معاشرت با او انسان را منقلب و عوض می‌کرد. او دارای ملکات نفسانی و صفات حسنه روحی بود. خود را تزکیه کرده و صفات حیوانی را از خود دور کرده بود ... یک روز مرحوم حاج ملا اقا جان زنجانی (یکی از اولیائ خاص خدا و از عشاق حضرت ولی عصر (علیه السلام)) عبورش از جلوی مغازه او می افتد که دفعتا مردی (امامعلی قفقازی) از مغازه بیرون می پرد و معظم له (حاج ملا اقا جان) را در بغل می‌گیرد و می‌بوسد. حاج ملا اقا جان میفرماید: 🔸 تو کیستی؟ ▫️ گفت: 🔹 دیوانه ی مولا حضرت بقیةالله علیه السلام. بوی عطر محبوبم را از تو استشمام کردم . ▫️ حاج ملا اقا جان فرمود: 🔸 درست است. دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید. بیا سوته (=سوخته) دلان گرد هم آییم که حال سوته دل، دل سوته داند http://www.ravagh313.blogfa.com/1389/02 🏷 علیه اسلام 🌺 ✅ @montazar
❇️ رفتن به مسجد جمکران با همراهی امام زمان (عج) 🕌 سابقا راه قم به مسجد جمکران از طرف مرقد حضرت علی بن جعفر (ع) بود. 🌳 در خارج شهر، آسیابی بود که اطرافش چند درخت وجود داشت، و جای نسبتا باصفایی‌ بود، آنجا میعادگاه حضرت بقیه اللّه (ع) بود، صبح پنجشنبه هر هفته جمعی از دوستان مرحوم حاج ملا آقاجان در آنجا جمع می‌شدند تا به اتّفاق به مسجد جمکران بروند. 🌄 یک روز صبح پنجشنبه، اوّل کسی که به میعادگاه می‌رسید، مرحوم حجّه الاسلام و المسلمین آقای میرزا تقی تبریزی زرگری است. می‌بیند که توجّه و حال خوبی دارد، با خود می‌گوید اگر بمانم تا رفقا برسند، شاید نتوانم حال توجّهم را حفظ کنم، و لذا تنها به طرف مسجد حرکت می‌کند و آنقدر توجّه و حالش خوب بوده که جمعی از طلّاب، که از زیارت مسجد جمکران به قم برمی‌گشتند، با او برخورد می‌کنند ولی او متوجّه نمی‌شود. رفقای ایشان که بعد سر آسیاب می‌آیند، گمان می‌کنند آقای میرزا تقی نیامده است. از طلّابی که از مسجد جمکران مراجعت می‌کنند می‌پرسند: 🔹 شما آقای میرزا تقی را ندیدید؟ ▫️ می‌گویند: 🔸 چرا، او با یک سیّد بزرگواری به طرف مسجد جمکران می‌رفت و آنها آنچنان گرم صحبت بودند که به ما توجه نکردند. ▫️ رفقای ایشان به طرف مسجد جمکران می‌روند. وقتی وارد مسجد می‌شوند، می‌بینند او در مقابل محراب افتاده و بیهوش است. او را به هوش می‌آورند و از او سؤال می‌کنند: 🔹 چرا بیهوش افتاده بودی؟ آن سیّدی که همراهت بود، چه شد؟ ▫️ می‌گوید: 🔸 وقتی به آسیاب رسیدم، دیدم حال خوشی دارم، تنها با حضرت بقیّه اللّه «ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء» صحبت می‌کردم، با آن حضرت مناجات می‌نمودم، تا رسیدم به مقابل محراب، این اشعار را می‌خواندم و اشک می‌ریختم. ❇️ با خداجویان بی‌حاصل مها تا کی نشینم باش یک ساعت خدا را، تا خدا را با تو ببینم‌ تا اینجا رسیدم که: ❇️ ای نسیم کوی جانان بر سر خاکم گذر کن آب چشم اشکبارم بین و آه آتشینم‌ ✨ ناگهان صدایی از طرف محراب بلند شد و پاسخ مرا داد، من طاقت نیاوردم و از هوش رفتم. ▫️ معلوم شد که تمام راه را در خدمت حضرت بقیّه اللّه (ع) بود، ولی کسی که صدای آن حضرت را می‌شنود از هوش می‌رود، چگونه طاقت دارد که خود آن حضرت‌ را ببیند؟ لذا مردمی که آقا را نمی‌شناختند، حضرت را در راه می‌دیدند. ولی خود او تنها از لذت مناجات با حضرت حجه بن الحسن علیهما السّلام برخوردار بود. ⬅️ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام)، صفحه ی ۲۷۵ 🏷 علیه السلام 🌺 ✅ @montazar