eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
4.8هزار ویدیو
115 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌱 ۳ مــحــبــت پـــدر راوی: رضا هادی 🔹 در خانه ای کوچک و مستاجری در حوالی میدان خراسان تهران زندگی می کردیم. 🔹 اولین روزهای اردیبهشت سال ۱۳۳۶ بود. پدر چند روزی است که خیلی خوشحال است. خدا در اولین روز این ماه، پسری به او عطا کرد. او دائم از خدا تشکر می کرد. هر چند حالا در خانه سه پسر و یک دختر هستیم، ولی پدر برای این پسر تازه متولد شده خیلی ذوق می کند. البته حق هم دارد. پسر خیلی با نمکی است. اسم بچه را هم انتخاب کرد «ابراهيم» 🔹 پدرمان نام پیامبری را بر او نهاد که مظهر صبر و قهرمان توکل و توحید بود. و این اسم واقعا برازنده او بود. بستگان و دوستان هر وقت او را می دیدند با تعجب می گفتند: حسین آقا، تو سه تا فرزند دیگه هم داری، چرا برای این پسر اینقدر خوشحالی می کنی؟! پدر با آرامش خاصی جواب میداد: این پسر حالت عجیبی دارد! من مطمئن هستم که ابراهیم من، بنده خوب خدا می شود، این پسر نام من را هم زنده میکند! 🔹 راست می گفت. محبت پدرمان به ابراهیم، محبت عجیبی بود. هر چند بعد از او، خدا یک پسر و یک دختر دیگر به خانواده ما عطا کرد، اما از محبت پدرم به ابراهیم چیزی کم نشد. *** 🔸 ابراهیم دوران دبستان را به مدرسـه طالقانی در خیابان زیبا رفت. اخلاق خاصی داشت. توی همان دوران دبستان نمازش ترک نمی شد. 🔸 یکبار هم در همان سال های دبستان به دوستش گفته بود: بابای من خیلی آدم خوبیه. تا حالا چند بار امام زمان (عجلﷲفرجه) را توی خواب دیده. وقتی هم که خیلی آرزوی زیارت کربلا داشته، حضرت عباس علیه السلام را در خواب دیده که به دیدنش آمده و با او حرف زده. 🔸 زمانی هم که سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم میگه آقای خمینی که شاه، چند ساله تبعیدش کرده آدم خیلی خوبیه. حتی بابام می گه: همه باید به دستورات اون آقا عمـل کنند. چون مثل دستورات امام زمان (عجلﷲفرجه) می مونه. 🔸 دوستانش هم گفته بودند: ابراهیم دیگه این حرف ها رو نزن. آقای ناظم بفهمه اخراجت می کنه. شـاید برای دوستان ابراهیم شنیدن این حرف ها عجیب بود. ولی او به حرفهای پدر خیلی اعتقاد داشت. 🔺... ادامه دارد 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🕊 🌾 الهی 🌾 ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست و ای کارگزاری که جان بندگان در صدف تقدیر توست 🌾 ای قهاری که کس را به تو حیلت نیست 🌾 ای جباری که گردنکشان را با تو روی مقاومت نیست 🌾 ای حکیمی که روندگان تو را از بلای تو گریز نیست 🌾 ای کریمی که بندگان را غِیر از تو دست آویز نیست، نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم. خواجه عبدﷲ انصاری 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ـ 🌱 السَّلاَمُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلاَّقِ الْهَامِ . 🌱 سلام بر صاحب شمشير قدرت و شكافنده فرقِ دشمنان بکنم دو چشمی که تو را نبیند نبود در و نور و ضیا نباشد ببرم زبان را چه نگویدت شکر دو لبم ببندم چه ثنا نباشد نخورم ز نانی که نه طاعت آرد چه کنم طعامی که غذا نباشد ملا محسن فیض کاشانی علیه السلام 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ ماجرای ما و عبدالعظیم علیه‌السلام! ماجرایی است مستند از "انسان" . انسانی که رسید! به "فمعکم معکم، لا مع غیرکم " به " امام " رسید و بطنی شد برای رسیدن دیگران! سلام خداوند بر او روزی که زاده شد، و روزی که در معیّت امام، محشور خواهد شد. 🌟 ویژه میلاد حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 ستاره‌باران شهدای شاهچراغ در مشهد 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽• 📲 | جون میزارم برا کشورم! 🎧 ابوذر روحی 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چراغ راه ماست چرا که سالیان سال است علم را در شیراز در برابر برافراشته نگه داشته است. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادی کنیم از تجریه مرد کویتی از آنچه بعد از عملیات انتحاری در مسجد اتفاق افتاد. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ از دشمن نترسیم و او را بزرگ نپنداریم ✳️ درود خدا بر که چطور دشمنان را در اوج ترورهای کور سال ۶۰ ، به مگس هایی که آخر عمر خود را می گذرانند تشبیه می کند! 🎤 سخنان در ۲۷ مرداد ۱۳۶۰ 👌 ببینید و آرام شوید. دشمنان نفس آخر خود را می کشند. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
هرگز بر پیروز نخواهد شد! 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 شهید بهشتی: در محیطی که انسان دائما زیر فشار جاذبه های جنسی قرار دارد، آیا این انسان آزاد هست یا نیست؟ 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
اگر مراقب نباشید، «رسانه‌ها» باشما کاری خواهند کرد که از مظلوم متنفر و به ظالم عشق بورزید. ‌‌● شهید مالکوم‌ایکس 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بهانهٔ شهادت عزایزان در حرم مطهر علیه السلام 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌱 ۴ روزی حلال خواهر شهید 🔹 پیامبر اعظم صلیﷲعلیه‌وآله می فرمایند: «فرزندانتان را در خوب شدنشان یاری کنید، زیرا هر که بخواهد می تواند نافرمانی را از فرزند خود بیرون کند.» 🔹 بر این اساس پدرمان در تربیت صحیح ابراهیم و دیگر بچه ها اصلاً کوتاهی نکرد. البته پدرمان بسیار انسان با تقوایی بود. اهل مسجد و هیئت بود و به رزق حلال بسیار اهمیت می داد. او خوب می دانست پیامبر ما می فرماید: صل الله «عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن به دست آوردن روزی حلال است». برای همین وقتی عده ای از اراذل و اوباش در محله امیریه(شاپور) آن زمان، اذیتش کردند و نمی گذاشتند کاسبی حلالی داشته باشد، مغازه ای که از ارث پدری به دست آورده بود را فروخت و به کارخانه قند رفت. 🔹 آنجا مشغول کارگری شد. صبح تا شب مقابل کوره می ایستاد. تازه آن موقع توانست خانه‌ای کوچک بخرد. 🔹 ابراهيــــم بارها گفته بود: اگر پدرم بچه های خوبی تربیت کرد. به خاطر سختی هایی بود که برای رزق حلال می کشید. 🔹 هر زمان هم از دوران کودکی خودش یاد می کرد می گفت: پدرم با من حفـظ قرآن را کار می کرد. همیشـه مرا با خودش به مسجد میبرد. بیشـتر وقتها به مسجد آیت الله نوری پائین چهارراه سرچشمه می رفتیم. 🔹 آنجا هیئت حضرت علی اصغر علیه السلام بر پا بود. پدرم افتخار خادمی آن هیئت را داشت. 🔹 یادم هست که در همان سال های پایانی دبستان، ابراهیم کاری کرد که پدر عصبانی شد و گفت: ابراهیم برو بیرون، تا شب هم برنگرد. 🔹 ابراهیم تا شب به خانه نیامد. همه خانواده ناراحت بودند که برای ناهار چه کرده. اما روی حرف پدر حرفی نمی زدند. 🔹 شب بود که ابراهیم برگشت. با ادب به همه سلام کرد. بلافاصله سؤال کردم: ناهار چیکار کردی داداش؟! پدر در حالی که هنوز ناراحت نشان میداد اما منتظر جواب ابراهیم بود. 🔹 ابراهیم خیلی آهسته گفت: تو کوچه راه می رفتم، دیدم یه پیرزن کلی وسائل خریده، نمیدونه چیکار کنه و چطوری بره خونه. من هم رفتم کمک کردم. وسایلش را تا منزلش بردم. پیرزن هم کلی تشکر کرد و سکه پنج ریالی به من داد. نمی خواستم قبول کنم ولی خیلی اصرار کرد. من هم مطمئن بودم این پول حلاله، چون براش زحمت کشیده بودم. ظهر با همان پول نان خریدم و خوردم. پدر وقتی ماجرا را شنید لبخندی از رضایت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود که پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزی حلال اهمیت می دهد. دوستی پدر با ابراهیم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتی عجیب بین آن دو برقرار بود که ثمره آن در رشد شخصیتی این پسر مشخص بود. اما این رابطه دوستانه زیاد طولانی نشد! 🔹 ابراهیم نوجوان بود که طعم خوش حمایت های پدر را از دست داد. در یک غروب غم انگیز سایه سنگین یتیمی را بر سرش احساس کرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگی ادامه داد. آن سال ها بیشتر دوستان و آشنایان به او توصیه می کردند به سراغ ورزش برود. او هم قبول کرد. 🔺... ادامه دارد 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59