#همسرداری
🔴"تندخوئی"باعث ڪم شدن
#محبت بین زن وشوهرمیشه
اگه زن درمقابل شوهرش پرخاشگرباشه
یامرد زخم زبان بزنه
⭕️وهمدیگرو با زن و مردان دیگه مقایسه ڪنن
حس محبت بینشون به
حس #نفرت تبدیل میشه
🌱وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ. روم/۲۱
🌱و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند!
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
✍امـام علے عليه السلام مے فرمايند :
💚شش چيز نيكوست،
ولے از شش كس نيكوتر است :
💛⇐عدل و داد نيكوست،
ولے از زمامداران و اميران نيكوتر است ...
💚⇐صبر و بردبارے نيكوست ،
امّا از فقرا نيكوتر است ...
💛⇐پارسايے و تقوا نيكوست ،
امّا از علما و دانشمندان نيكوتر است ...
💚⇐سخاوت و بخشش نيكوست ،
ولے از ثروتمندان نيكوتر است ...
💛⇐توبه و به سوے خدا برگشتن نيكو و زيباست ،
امّا از جوانان زيباتر است ...
💚⇐حيا و عفت نيكوست ،
ولے از زنان نيكوتر است ...
📚زبدة الاحادیث
🦋
🍃🍁
💙🍃🦋
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
❇️ خانم ها نه نیاز به "جهاد" دارند و نه به "شهادت" که به مقامات عالیه برسند بلکه با همان "نقش پنهان در دین" به همه مقامات می رسند
در قیامت معلوم می شود که یک خانم خانه دار که به ظاهر هیچ کاری نکرده چه مقامی دارد.
💕 در قیامت معلوم می شود که عالم را خانم های خانه دار می چرخاندند...
#حضرت_فاطمه سلامﷲعلیها
#خانواده
#مادر
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
YEKNET.IR - shoor - hafteghi - 1400.09.04 - sarvar.mp3
4.94M
⏯ #شور احساسی #عربی
🍃سالفتی نحیب
🍃 و دموعی ظعن
🎤 #ذوالفقار_سرور
👌فوق زیبا
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#مدیریت_ذهن_در_مسیر_خدا
🖌 شماره ۲۲
👌 برای کنترل ذهن، باید تمرین کنی؛ منتظر یک معجزه از آسمان نباش!
👈 از آیتالله بهجت(ره) پرسیدند: برای تمرکز فکر و حضور قلب در نماز، چهکار باید کنیم؟
ایشان فرمود: «در آنی(لحظهای) که متوجه شدید، اختیاراً منصرف نشوید» (بهسوی محبوب/ص۶۳)
⭕️ شما اختیاراً به چیز دیگری فکر نکن و عمداً حواس خودت را پرت نکن.
🤨 البته برخی افکار، بیاختیار وارد ذهن میشود، در این صورت هرلحظه متوجه شدی، برگرد و توجهت را به نماز برگردان.😌
😯 بعضیها هستند که سرِ نماز صد مرتبه برمیگردند؛ اینها خیلی کم گیر میآیند! چون اکثراً وقتی حواسشان پرت میشود، بعد از نماز متوجّه میشوند!😶
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
#رفاقت_در_راه_خدا
🔹 رفیق نباید كوتاهىِ ديگران را به رُخِ انسان بكشد و توقّف در مسیر حق و يا انحرافِ برخى را از مسیر صحیح، به عنوان يك حُكمِ عام، شاملِ همۀ افراد سازد.
#رفاقت #هدایت
🔸۳🔸
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
#سیاحتغرب ۲۵
چون راه را نیز تاریکی فرا گرفته بود، هادی جلو جلو می رفت و من به تقلید او می رفتم.
گفتم: گویا راه را گم کرده ایم، چون با آن سفارش هایی که درباره ما شده بود نمی بایست صدمه ای بخوریم.
گفت: راه غلط نشده، کمتر کسی است که حسد باطنی، کم یا زیاد اظهار نکرده باشد و اگر تفضیلات اولیای امور و خوشنودی حضرت زهراعلیها السلام درباره شما نبود، حال شما شاید کمتر از این گرفتاران نبود.
بسیاری از این گرفتاران دیر یا زود خلاص خواهند شد و اهل رحمت خواهند بود.
چون هوا گرم و متعفّن و توبره پشتی هم سنگینی می نمود، به سرعت حرکت می نمودیم که از این زمین پُر بلا زودتر خلاص شویم و از رسیدن سیاه - اگر هلاک نشده باشد - نیز وحشت داشتم.
کف عرق بوناک، از زیر لباس ها به ظاهر لباس بیرون شده بود و ساق های پا از خستگی درد می کرد، تا آنکه به هزار مشقّت از آن سرزمین خلاص شدیم.
نسیم خنک وزیدن گرفت، هوا لطیف گردید، چمن و چشمه سار ها پیدا شد، اشجار (درختان) کوهی در میان درّه و سر کوه های سبز و خرّم نمایان بود، ساعتی به روی چشمه ای نشستیم و خستگی خود را گرفتیم.
از هادی پرسیدم: گویا سیاهک در زیر چرخ موتورها هلاک شد.
گفت: او فانی نمی شود، ولی در این سرزمین به تو نخواهد رسید، زیرا که از اراضی برهوت بسیار دور شده ایم و چون تکبّر و منائی (خودخواهی) نداشته ای، آن صحرا و گرفتاران را نخواهیم دید، چیزی از راه نمانده است که به حومه عاصمه (پایتخت) وادی السلام برسیم.
هرچه می رفتیم آثار خوشی و خرّمی و چمن و گل و ریاحین و درختان میوه دار بیشتر می شد، تا آنکه کوه های سبز و باغات زیاد و آبشار های صاف و نظیف زیادی پیدا شد و در دامنه کوه ها و قلّه آنها خیام (خیمه ها) زیادی از حریر سفید نمایان شد.
هادی گفت: اینجا حومه شهر است و اهالی آن در این خیام سکنی دارند. ولی ستون ها و میخ های آن خیام از طلا بود و طنابها از نقره خام بود. مقداری که از خیمه ها گذشتیم، هادی گفت: صبر کن تا من بروم، خیمه تو را تعیین کنم.
گفتم: اسم این سرزمین چیست که بسیار خوش آب و هوا و با روح است؟ من دلم می خواهد چند روزی در اینجا بمانم!
گفت: این زمین وادی ایمنی و ارض مقدّسه است، و لابد باید چند روزی در اینجا بمانی. پاکتی از خورجین که هدیه حضرت زهراعلیها السلام در آن بود بیرون آورد و به طرف خیمه ای که در قلّه کوهی دیده می شد، رفت.
من نگاه می کردم، وقتی که هادی به آن خیمه رسید و کاغذ خوانده شد، دیدم که دختران و پسران از خیمه بیرون شدند وبه طرف من دویدند. هادی نیز از عقب رسید و پاکتی دیگر از پلّه خورجین بیرون آورد و گفت: تو با اینها برو به خیمه و چندی استراحت کن تا من از عاصمه برگردم، من می روم که منزلی برای تو تهیه کنم.
گفتم: هادی! کجا مرا غریب و بی مونس ترک می کنی؟
گفت: برای مصالح تو تعقیب دارم و اینجا وطن توست و در آن خیمه، تو مونس خواهی داشت.
🌱 «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الخِیامِ، لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلا جآنٌّ» (الرحمن/۷۲و ۷۴)
🌱 حوریانی پرده نشین در دل خیمه ها، دست هیچ انس و جنّی پیش از ایشان به آنها نرسیده است.
هادی این را گفت و پرواز نمود و من با آن خدم و حشم به خیمه آمدم.
حوریه ای در آنجا به روی تخت نشسته بود، برخاست و از من استقبال نمود، غلامی همچون خورشید درخشان با ابریق (کوزه لوله دار) و لگنی از نقره خام وارد شد و سر و صورت مرا شستشو داد، و از آن آب، بوی مشک و گلاب ساطع بود.
پس از آن صورت خودرا در آینه دیدم در جمال و جلال دوچندان، آن حوریه ای بودم که در دفتر الهی معقوده (همسر) من بود، سروری و بزرگواری من بر او محقّق شده، که:
🌱«اَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّسآءِ» (نساء/۳۴)؛ مردان سرپرست زنانند.
هر دو بر روی آن تخت نشستیم. آن خیمه پنج ستون داشت که ستون وُسطی از طلا و جواهر نشان و بزرگ تر از دیگر ستون ها بود.
برای امتحان ذکاوت آن حوریه پرسیدم: چرا این خیمه ستون دارد؟
گفت:...
... ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
ندای مُنْتَظَر
✨﷽✨ #سیاحتغرب 🔘 قسمت اول 🔘 قسمت دوم 🔘 قسمت سوم 🔘 قسمت چهارم 🔘 قسمت پنجم 🔘 قسمت ششم 🔘 قسم
🔘 فهرست لینک قسمت های پیشین #سیاحتغرب
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 صدای سخن عشق
#یادشهدابخیر
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59