فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 جامعۀ ما گلستان خواهد شد، اگر ...
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
مداحی_آنلاین_بهار_را_چه_کند_آن_دلی_که_خرم_نیست_میرزامحمدی.mp3
1.59M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عجلﷲفرجه)
🍃بهار را چه کند آن دلی که خرم نیست
🍃مرا ندیدن روی تو از خزان کم نیست
🎙حجت الاسلام #میرزامحمدی
👌بسیار دلنشین
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
مداحی آنلاین - ماندم میان خوف و رجا - حاج منصور ارضشی.mp3
16.34M
🌙 #مناجات ویژه #ماه_رمضان
🍃میان خوف و رجا، دست من بگیر
🍃وقتم کم است آه خدا دست من بگیر
🎙حاج #منصور_ارضی
👌بسیار دلنشین
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
💫و اسمهای تو «أحلیٰ من العسل» اند.
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #استاد_شجاعی
✘ سبک زندگی خود را با حوادث آخرالزمان تنظیم کنید!
حوادث منطقه، حوادث نهایی آینده ساز جهان است!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#یاد_خدا۵۶
✘ کمتر حرف بزن !
• امام علی عليه السلام :
إذا لَقِيتُم عَدُوَّكُم في الحَربِ فَأَقِلُّوا الكلامَ وأكثِرُوا ذِكرَ اللّه ِ عزّوجلّ .
هرگاه در جنگ با دشمن خود رو به رو شديد، كمتر حرف بزنید و بيشتر خدا را ياد كنيد.
• واکنش طبیعی و خوشایند نفس در مواقع فشار چه از سوی دشمن عینی و چه از سوی شیاطین جنی و انسی، حرف زدن درباره آن فشار با دیگران است!
• اما فرمول امام علی علیهالسلام در این مواقع، کمتر حرف زدن باهمدیگر، و چنگ زدن به ابزار «یاد خداوند» است. این تنها رویکرد هدایت کننده و آرام بخش در چنین مواقعی است.
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
یاد خدا ۵۶.mp3
12.12M
مجموعه #یاد_خدا ۵۶
#استاد_شجاعی | #استاد_پناهیان
√ مواقعی که اگر انسان در آن بزنگاه خود را به «یاد» نرسانده، و از ابزار «ذکر» کمک نگیرد «خطر از دست دادن ایمان» و «سقوط در ورطهی هلاکت» به شدت تهدیدش میکند، را در این پادکست میآموزیم!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
زندگی غیرعادی.mp3
8.69M
#رهبری| #استاد_شجاعی|#استاد_پناهیان
در زمان کنونی وظیفه ما نجات فلسطین نیست!
بلکه در آستانهی پیروزی فلسطین، ما در یک امتحانِ بزرگتر جهانی قرار داریم!
«الآن وقت زندگی عادی نیست»!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
تمرین خط.mp3
9.52M
👧🧒 #قصه_های_رمضان
※ تمرین خط
• قبول دارین همیشه همه کارا به اون راحتی که ما دوست داریم نیستن؟!
پس این جور وقتا باید چی کار کنیم؟
• پارسا و پویا هم همچین مشکلی داشتن
دوست دارین بدونین برای حل کردنش چه راهی پیدا کردن؟
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
وقت اشتی کنان.mp3
14.56M
👧🧒 #قصه_های_رمضان
※ وقت آشتی کنان
همونقدر که قهر و دعوا تلخ و زشته، آشتیکنون شیرین و دلچسبه!
اگه شما هم تاحالا آشتی کردنو تجربه کردین
و میدونین دارم از چه حس خوبی حرف میزنم،
قصه سجاد و بهروز رو از دست ندین!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #جلوههای_اسم_عظیم_خدا
موضوع: نظم در گردش ستارگان و سیّارات!
در حرکت کیهانی تصادف نداریم ‼️
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#یاد_خدا۵۷
✘ «لا حَوْل وَ لا قُوّه الّا بالله العلی العظیم»
• حول = قدرت دوری از گناه
• قوه = قدرت انجام عمل خیر
• هم حول و هم قوه از خداست!
اما:
برای اینکه بتوانی حول و قوه از خدا جذب کنیم باید لیاقت به خرج داده و خوب طلب کردن را بیاموزیم.
خوب طلب کردن یعنی «ضعف مطلق بودنِ خودت» را کاملاً درک کرده باشی و هیچ خیری را در توانایی خودت نبینی.
بلکه قلباً آنرا فیضِ جاری از سوی خدا ببینی.
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
√ در عالَم هیچ شیء و مخلوقی نیست که شعور نداشته باشه یا مُرده باشه!
✘ همه چیز در عالَم شعور داره و زنده است!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین سلام نظامی پسر به پدر شهیدش
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
کارت سوخته.mp3
7.29M
👧🧒 #قصه_های_رمضان
※ کارت سوخته
خیلی کارا هست که اگه حواسمون نباشه، روزهمون رو بیاثر میکنن؛
درست مثل کارت بابای مونا و نورا که دیگه کار نمیکرد،
میخواین بدونین چرا؟!
خُب قصهاش رو گوش کنین!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۳۲
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
امتحان الهی
✨ دو سه سال بعد از ماجرايي که براي من پیش آمد و سفري که به بهشت داشتم، مدرک دکترای داروسازي را گرفتم و براي شروع کار به داروخانه دکتر ابراهیمی پور آمدم.
ایشان یکی از داروسازان مؤمن بود و کار کردن با ایشان براي من افتخار بود. دکتر هم که ميديد من به نماز اول وقت و مسائل ديني توجه دارم، خيلي خوشحال بود. یک روز به من گفت: دکتر، من یک فرمانده در جبهه داشتم که خیلی آدم مخلصي بود. او اهل کاشمر و اسمش حاج محمد طاهري بود. شما اون شهید رو ميشناسي؟ گفتم: اسمش رو شنیدم. دکتر گفت: ما در تیپ هشت تا روحاني داشتیم، اما هر وقت جلسه اخلاق بود، حاجي طاهري سخنراني مي کرد. با اینکه بعدها فهمیدم شش کلاس سواد داشت اما نميداني چقدر کلام این مرد تأثیر داشت.
یکبار داشتم توي محوطه قدم میزدم که ديدم صداي حاجي طاهري از يکي از چادرها میاد. جلسه خصوصي بود. اما از لاي چادر نگاه کردم و دیدم تمام روحانيهاي تيپ ما توي چادر جمع شدند و حاجي طاهري داره به اونها درس ميده، ميخوام بگم این مرد چقدر باسواد و چقدر اهل عمل به دستورات دین بود که حتی روحانيون تیپ ما شاگرد او بودند.
حرفهای دکتر برایم جالب بود. یک عکس از پدر همراهم بود که نشانش دادم. گفت: بله، بله، خودشه. نميداني اين مرد چقدر خالص بود. هیچکس از حاجي طاهري گناه ندیده بود. راستی این عکس رو از کجا آوردی؟ گفتم: من هم مثل شما شهيد طاهري رو دوست دارم و خيلي خاطره از او شنیده ام.
يكي دو روز بعد وقتي دکتر وارد داروخانه شد بي مقدمه گفت: دکتر طاهري بیا ... رفتم پیش ایشان و گفتم: جانم چي شده دکتر؟
بي مقدمه گفت: چرا نگفتي پسر حاج محمد هستي؟ من تو جلسه رزمندگان فهمیدم پسر حاج محمد دکتر داروساز شده و شما هستي.
گفتم: دکتر چیز مهمي نیست، خدا رو شکر پیش شما کار مي کنم.
بعدها به یک داروخانه شبانه روزي رفتم. یک بار که مسئول شیفت شب داروخانه بودم، در خلوت تنهایی خودم به سخنان پیامبر صلیﷲعلیهوآله فکر میکردم؛ اینکه ما هر لحظه در معرض امتحانات کوچک و بزرگ خدا هستیم و ... ساعت حدود سه نیمه شب بود که یک خانم جوان وارد شد. یک لحظه او را نگاه کردم. به قدری زیبا بود که تاکنون شبیه آن دختر را ندیده بودم! سرم را پایین انداختم. دختر خانم جلو آمد و یک دارو را تقاضا کرد، ولی فهمیدم براي دارو نیامده! او همینطور عشوه گري کرد و با ناز حرف میزد. من هم سرم پایین بود و فقط جواب او را میدادم. من واقعاً وحشت کردم و بر ایمان خودم ترسیدم! او یک ربع ماند و چند بار تأکید کرد من تنها هستم و در خدمت شمایم. بعد از من پرسید: من و شما اینجا تنها هستیم؟ یک دفعه یاد سخنان پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) افتادم و گفتم نخیر، خدا هم هست و هر لحظه ما را امتحان میکند.
از این حرف من جا خورد. توقع نداشت اینگونه جواب او را بدهم. من همینطور زیر لب آيت الکرسي را مي خواندم و از خدا ميخواستم مرا در این امتحان کمک کند. یادم افتاد که پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) براي فرار از شر شیطان، توصیه به خواندن آیت الکرسي مي کرد.
این خانم جوان وقتي متوجه شد که من به او توجه ندارم، سرش را پایین انداخت و رفت. نمیدانم چرا، اما به محض اینکه خارج شد، من هم سریع از داروخانه بیرون آمدم. در پیاده رو و خیابان به اطرافم نگاه کردم. هیچکس در آن حوالي نبود! من دوباره به داروخانه برگشتم.۱پاورقی
هنوز هم نفهمیدم کسی که آن شب آمده بود تا مرا امتحان کند، انسان بود یا ...
♨️ ادامه دارد ...
_______________________
۱_ آن شب مشغول قرائت سوره یوسف در قرآن بودم. من قصه حضرت یوسف در مقابل زلیخا را خیلی مهم نمیدانستم. با خودم گفتم: من هم اگر بودم همین کار یوسف را می کردم. همان موقع این دختر وارد داروخانه شد تا خدا به من بفهماند که تقوای يوسف از چهره اش زیباتر بود. من از این فکر خودم استغفار کردم.
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59