5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#امام_سجاد_علیه_السلام پیام عاشورا را با اشک چشم به گوش تاریخ رساند...
👤حجت الاسلام عالی
منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹
↙️به مابپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@montazer_313_mhdi
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
#نقش_امام_سجاد_علیه_السلام در زنده نگهداشتن قیام عاشورا
منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹
↙️به مابپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@montazer_313_mhdi
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
✨﷽✨
🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📚برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹
↙️به مابپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@montazer_313_mhdi
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
سجّاد که سجّاده به او دل میبست
تدبیر خدا بود که در تب باشد
#شهادت_امام_سجاد(ع)🥀
#تسلیٺ_باد🏴
منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹
↙️به مابپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@montazer_313_mhdi
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🍂قسمت این بود بال و پر نزنی
مرد بیمار خیمه ها باشی...
🍂حکمت این بود روی نی نروی
راوی رنج نینوا باشی....
▪️و اینک سالروز پَر كشيدنِ مردی اسـت كه در ساليان دراز ؛ غم عظيم عاشورا را لابه لای بغض هاي مناجات ؛ بـه آسمان هديه كرده اسـت و عاشوراى حسینى ؛ كتاب سرخى بود كه تفسیر ناب آن از زبان امام سجاد «علیه السلام» تراوید....
🏴اللّهُمَّ صَلِّ عَلي عَلِيِّ بْنِ الحُسَيْنِ سَيِّدِ العابِدِینَ...
#محرم #عاشورا
منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹
↙️به مابپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@montazer_313_mhdi
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
4_5875074854981471099.mp3
12.92M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴حالا که با زهر جفا سوز سینه بی امونه
🌴داغ دلم چیز دیگست کسی اونو نمیدونه
🎙 #جواد_مقدم
⏯ #زمینه
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝میزند آتش به قلبم ماجرای نیزهها
🎙مداحی دلنشین حاج #محمود_کریمی بمناسب شهادت امام زین العابدین علیه السلام
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹
↙️به مابپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@montazer_313_mhdi
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
🏴 امان از شام!
☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▫️ در پاسخ سه بار فرمودند:
🔸 الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام!
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوههای [۱] زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
🔥 ۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند:
🔹 «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
✡ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند:
🔹 اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند و امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📝 پی نوشت:
[۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند.
⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
#ارسالی_اعضا🌷
منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹
↙️به مابپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@montazer_313_mhdi
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯