eitaa logo
منتظر
445 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
698 فایل
وب سایت بیاد امام زمان مظلوم و غریبم Www.i20.ir 313m.ir گفتم که روی خوبت از من چرا نهانست گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیانست
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 سیزدهم جمادی الثانی: 🌹شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها ◼️ در اين روز در سال ۶۴ه‍ حضرت ام البنين عليها السلام، همسر اميرالمؤمنين عليه السلام و مادر قمر بنى هاشم عليه السلام به شهادت رسیدند . ▪️نام مبارك آن حضرت فاطمه ، و كنيه شريفش ام البنين است ، و آن حضرت به همین كنيه معروفند. پدر آن حضرت حزام بن خالد، و مادرشان ليلى دختر شهيد بن ابى عامر است . ▪️امير المؤمنين علیه السلام آن حضرت را به همسرى برگزيد و خداوند چهار پسر به آن حضرت عنايت فرمود: حضرت قمر بنى هاشم عباس عليه السلام ، عبد الله ، جعفر و عثمان عليهم السلام ، كه هر چهار پسر در كربلا شهيد شدند. ▪️بانوانى كه از كربلا به مدينه مراجعت كردند، در خانه ام البنين عليها السلام عزادارى مى كردند. آن حضرت اگر چه در كربلا نبود ولى از ناله و گريه قرار نداشت و همه روزه به بقيع مى رفت مرثیه سرایی میکرد. 📚ام البنين عليها السلام ،سيده نساء العرب / ص84 📚رياحين الشريعه / ج3 / ص294 ▪️حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزارداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین نگاشته اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. 📚وقایع الشیعه / ص85 / وقایع سیزدهم جمادی الثانی 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
هدایت شده از انجمن گفتگوی دینی
⚜ زینت حضرت حجت(ع)! @askdin_com
هدایت شده از پیش به سوی ظهور
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🔘یاد آن شاعر دلداده بخیر 🔘که دمادم میگفت . 🔘خبر آمد خبری در راه است... 🔘سرخوش آن دل که ازآن آگاه است... ♦️ولی ای کاش خبر می آمد... ♦️که خدا می خواهد ♦️پرده از غیبت مهدی زمان بردارد ♦️پرده از روزنه ی عشق و امید... ♦️پرده از راز نهان بردارد. ❣کاش روزی خبر آید ❣که تسلای دل خلق خدا ❣از فراسوی افق می آید ❣مهدی، آن یوسف گم گشته ی زهرا "س" و علی "ع" ❣از شب هجر به کنعان دلم می آید. ❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 💠🔹 @yamahdi313z 🔹💠 http://eitaa.com/joinchat/293994496C8c2ffa9ca2
هدایت شده از کانال معاون پرورشی
01-bakalam basirat (www.mplib.ir).mp3
10.29M
💠 سرود « بصیرت » - باکلام 🎹 آلبوم خانه سرود بسیج ✒️شاعر: روح اله عیوضی 🎼 آهنگساز : احسان جوادی 🎹 سرپرست : جابر قربانی نسب 🎤 اجرای گروه سرود نسیم رحمت 🌺 منبع : کانال خانه سرود بسیج در پیام رسان تلگرام 🌸 موضوع : #سرود #پایداری #ایران #دهه_فجر #جشن_انقلاب #بصیرت #9دی 🌐 لینک دانلود مستقیم از وبلاگ : http://www.mplib.ir/post/4222 🔹 آلبوم سرودهای خانه سرود بسیج در وبلاگ معاون پرورشی http://www.mplib.ir/category/515 🌷 کانال معاون پرورشی | @mplib
📮تا حالا دقت کردین... ✅یه عده ای از دولتمردها تصور می کنند هر طور که بخوان می تونن ذهن مردم رو جهت بدن و این رو ناشی از زرنگی و سیاستمداری خودشون قلمداد می کنن. ✅آقای ظریف در مصاحبه با نشریه آلمانی #اشپیگل در حالت خوشبینانه- تاکید می کنم در حالت خوشبینانه- سوتی می دن، و بعد خیلی راحت آقای روحانی در نطقی #نمایشی و #انحرافی، سیستمی رو #فرمایشی معرفی می کنه که خودش فی الحال از دل همین سیستم بر مسند ریاست جمهوری تکیه زده!!! بلکه با این اقدام سرپوش بذاره روی اقدام ناشیانه وزیر امور خارجه اش!!! که به واقع مثل از چاله به چاه افتادنه. ✅و ای کاش شورای نگهبان هیچگاه در مورد افرادی همچون آقای #روحانی به دید #مسامحه نظر نمی کرد! تا امروز و در چنین برهه حساسی که دشمن از اقتدار ایران و همراهی مردم با نظام به سختی به خشم و وحشت آمده است ، شاهد سخنان به غایت وقیحانه بزرگترین مقام اجرایی کشور باشیم که #مشروعیت رکن مهمی چون نظام انتخاباتی را به بدترین حالت ممکن نشانه می گیره! #تا_حالا_دقت_کردین @masaf_najva
🔴 *داستانی درس آموز /حتما بخوانید*🔴 ♦در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد! . شهروند ساده هندی چنان با مشت به صورت افسر بریتانیایی کوبید که او بر اثر شدت ضربه به زمین افتاد . 🔸افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود؛ ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا با گرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسر امپراطوری بریتانیا که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند مشت بکوبد... ♦پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست؛ سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به مرد هندی دهد. اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد، او را به اتاقی برد که در آن پول نگهداری میشد و گفت: 50000 روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاری که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه! 🔸افسر با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوری انگلیس، ولی شما بجای مجازات به من می گویید به او پول بدهم و عذر بخواهم؟! ژنرال با خشم گفت: این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی. ♦افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذر خواست. هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت و یادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند! پنجاه هزار روپیه آن زمان پول هنگفتی بود. او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد... 🔸روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که تاجر معروفی شد ، او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند. ♦روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد: بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم. 🔸ژنرال گفت: حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند. ♦افسر گفت: آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او بازداشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند. 🔸ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم انجام بده و برگرد. ♦وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد! 🔸افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر میکنم متعجب شدی. ♦افسر پاسخ داد: بله، برای بار اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید در حالی که فقیر بود. ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است. 🔸ژنرال در پاسخ افسرش گفت: دفعه اول او «کرامت» داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت، برای همین از آن دفاع کرد. ♦ولی دفعه دوم، او کرامت خود را به پول فروخته بود، برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد». 🔻این داستان، حکایت افراد زیادی است! آنان که با گرفتن پول و مقام، حقوق و وام نجومی، ملک و زمین و اموال، رانت و اختلاس و پارتی و سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به اروپا و آمریکا و... کرامتِ خویش را فروخته اند‌، از ترس باختن اندوخته های کاذب خود لال شده اند و حرفی نمی زنند! *داستانی آشنا برای همه ما...* 🌸 Www.i20.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13981119_35386_128k.mp3
7M
🎙بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش. ۱۳۹۸/۱۱/۱۹ ☑️ @Khamenei_ir
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
روی پای خدا_8.mp3
7.78M
۸ 👣 درک مراتب توکل، آرام آرام، تو را بسمتِ یقینِ قوی‌تر به پیش می‌برد. هر قدر توکلت قوی‌تر می‌شود و از غیر خدا بیشتر می‌بُری ؛ یقینِ تو به الله و مسیرِ پیش رویت بیشتر شده و شک و تردیدها از وجودت، رخت برمی‌بندند. @ostad_shojae
هدایت شده از بهشت بینش
شاداب سازی جان و دل.mp3
837.9K
🎧 شاداب سازی جان و دل!! آرامش آفرین‌های زندگی!! #دقیقه_های_دلنشین #صوتی #شبکه_جهانی_ولایت ڪانال ر‌سمے دکتر احمد لقمانے 🆔 @beheshtbinesh
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
استغفار_1.mp3
8.68M
۱ 📿 رجب، ماه استغفاره! ماه حمام کردنِ روح ... جسمِ آلوده رو با آب پاک شتشو میکنیم، و روحِ زنگار گرفته رو در نهرِ استغفار . آماده می‌شیم برای استحمامِ روح! @ostad_shojae
هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
soleimany_vasiatnameh.pdf
485.8K
⭕️ وصیت‌نامه شهید سپهبد قاسم سلیمانی منتشر شد 🔺 خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم 📝 این ویژگی سربازان امام زمان است و حاج قاسم سربازی خود را به تمام دنیا اثبات کرد. 🔅 حالا نوبت ماست که راه او را ادامه دهیم. رفته سردار نفس تازه کند برگردد... @Mahdiaran
هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
⭕️ اگر توانستید، با این متن اشک نریزید... بسیااار زیباست 👇 امروز، عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم. ما در خانه بودیم. پدر خواب بود، مادر در آشپزخانه مشغول پخت و پز، من و برادر کوچکم سر کنترل تلویزیون جر‌ّ و ‌بحث میکردیم! که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید، آیه ای از قرآن. به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده، پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح می آید. صدایت آشنا و پر‌رنج بود؛ پدرم بی درنگ از خواب پرید، مادرم با کفـگیر، به زمین تکیه داده بود، من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم، اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را ور‌انداز می کردند. و تو خود را معرفی کردی: « ای اهل عالم! من بقیه‌الله و حجت و جانشین خداوند روی زمینم...» باورمان نمی‌شد.‌ آن‌جا بود که گل از گل‌مان شکفت و زیر لب سلام دادیم: «السلام علیک یا بقیه‌‌الله فی ارضه» بعد با طنین محمدی ات ما را خواستی: «...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاری‌مان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم» ..وصف نشدنی است. در پوست خود نمی گنجیدیم. پدرم همان پایین تخت به سجده شکر افتاد. مادرم سرش روی زانو بود و های های گریه میکرد و من و برادرم به خیابان دویدیم! خودت دیدی که کوچه و خیابان غلغله بود! مردم مثل مورچه هایی که خانه هایشان اسیر سیلاب شده بیرون میریختند، یکی دکمه پیراهنش را بین راه می‌بست، دیگری گِرِه روسری اش را میان کوچه محکم میکرد، عده ای زیر‌ بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش بخاطر عجله شکسته بود گرفته بودند و دیدی آن کودکی که به عشق تو کفشهای پدرش را با عجله پوشیده بود و هی می افتاد! مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند، خندان به هم تبریک میگفتند. قنادی رایگان شیرینی پخش میکرد و دم گل‌فروشی سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس! ماشینها بوق‌زنان و بانوان کِـل‌کشان و گلاب پاشان، پشت سر جمعیت عظیمی از جوانان به راه افتادند. جوانانی که دست می افشاندند و با شور میخواندند: «صلّ علی محمد *** حضرت مهدی آمد» خیلی از نگاه‌ها به ویترین یک تلویزیون‌ فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت، مخابره جهانی شود. نذر ۳۱۳ صلوات کردم مبادا اَجنبی چشم زخمت بزند. وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشه مغازه غرق بوسه شد. یکی بلندبلند صلوات میفرستاد، دیگری قسم می‌خورد که تو را قبلاً در محله‌شان دیده وخیلی‌ها اشک‌هایشان را با آستین پاک می‌کردند تا یک دل سیر تماشایت کنند. در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان می‌شد، دل شیعیانت مثل سیر‌و‌سرکه میجوشید اما کسی فکر نمیکرد به این زودی‌ها ببـیندت. راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود:« مَثَلِ ظهور مهدی، مَثَلِ برپایی قیامت است. مهدی نمی آيد مگر ناگهاني" قسم میخورم این اثرِ دعای توست که تا کنون ما زیر عَلَمت مانده ایم." کاش زودتر برسی... 📌 واحد مهدویت مصاف؛ مهدیاران http://eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c