🔻مدعیان حقوق بشر چرا از «آرشام» نمیگویند؟
حضرت آیت الله خامنهای در دیدار دانشآموزان:
🔹پسربچههای دانشآموزی که در حادثه شاهچراغ(ع) به شهادت رسیدند چه گناهی کرده بودند؟ پسر بچهای که در این جنایت، پدر و مادر و برادر خود را از دست داد و دچار چنین غم بزرگی شد، چه گناهی کرده است؟ آن طلبه جوان و متدین و حزب اللهی، آرمان عزیز که در تهران زیر شکنجه به شهادت رسید و پیکر او را در خیابان رها کردند، چه گناهی کرده بود؟
🔹افرادی که این جنایتها را انجام میدهند چه کسانی هستند و از کجا دستور میگیرند؟ البته اینها قطعاً بچهها و جوانهای ما نیستند، باید عاملان این جنایتها شناسایی شوند و هر کسی که ثابت شود در این جنایتها همکاری داشته است، بدون تردید مجازات خواهد شد.
🔹چرا این مدعیان حقوق بشر حادثه شیراز را محکوم نکردند و چرا یک قضیه خلاف واقع و دروغ را هزاران بار در سکوهای خود در اینترنت تکرار میکنند، اما نام «آرشام» را ممنوع میکنند؟ آیا این مدعیان واقعاً طرفدار حقوق بشر هستند؟
🔴رهبر انقلاب: جوانانی که در خیابان آمدند بچههای خودمان هستند
🔹برخی حوادث را ما هرگز فراموش نکرده و نمیکنیم و درباره شهادت سلیمانی پای حرفی که زدهایم ایستادهایم و در وقت خودش به آن عمل خواهد شد. اطلاعیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه نشان میدهد دشمن برای تهران و شهرهای بزرگ و کوچک برنامهریزی کرده بود و طراحی داشت. حضور برخی نوجوانان و جوانان در کف میدان ظاهر قضیه است. اینها بچههای خودمان هستند و ما با اینها بحثی نداریم چون بهدلیل برخی هیجانها و احساسات و برخی بیدقتیها در مسائل وارد میدان شدند، اما مهم صحنهگردانان اصلی هستند که با نقشه و برنامه وارد شدند.
🔹اتفاقات چند هفته اخیر «جنگی ترکیبی» و نه صرفاً اغتشاشات خیابانی بود. آمریکا، رژیم صهیونیستی، بعضی از قدرتهای موذی و خبیث اروپایی و برخی از گروهکها تلاش کردند به ملت ضربه بزنند. البته ملت بهمعنی واقعی در دهان بدخواهان زد و آنها را ناکام کرد. همه مسئولان و آحاد مردم باید مراقب باشیم که پیامی که با هر حرکت و هرکار و سخن خود به خارج از کشور میفرستیم چیست.
🔺رهبر انقلاب: حادثه شاه چراغ شیراز جنایت بزرگی بود
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار دانشآموزان:
🔻آن دانش آموز پایه دوم یا پنجم چه گناهی کرده بودند؟
🔻آن طفل 6 ساله ای پدر،مادر و برادر خود را از دست داده چرا این کوه غم را بر دوش او هموار کردند، این کودک با این غم بزرگ و غیرقابل تحمل چه کند؟
🌹 منتظران ظهور 🌹
سلام خواندن سوره ی ملك هرشب قبل از خواب نجات دهنده از عذاب قبـــر است بإذن الله تعــالی ﺳﻮ
سلام
خواندن سوره ی ملك هرشب قبل از خواب نجات دهنده از عذاب قبـــر است بإذن الله تعــالی
ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻤﻠﻚ
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
ِ تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِير🔮
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ🔮
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ۖ مَا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِنْ تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُور🔮
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْك.َ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ🔮
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ ۖ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ 🔮
وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ 🔮
إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُور 🔮
تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ۖ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ 🔮
قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ 🔮
ٌ
وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِير🔮
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ 🔮
ﺇِﻥَّ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳَﺨْﺸَﻮْﻥَ ﺭَﺑَّﻬُﻢ ﺑِﺎﻟْﻐَﻴْﺐِ ﻟَﻬُﻢ ﻣَّﻐْﻔِﺮَﺓٌ ﻭَﺃَﺟْﺮٌ ﻛَﺒِﻴﺮ🔮
ٌ ﻭَﺃَﺳِﺮُّﻭﺍ ﻗَﻮْﻟَﻜُﻢْ ﺃَﻭِ ﺍﺟْﻬَﺮُﻭﺍ ﺑِﻪِ ﺇِﻧَّﻪُ ﻋَﻠِﻴﻢٌ ﺑِﺬَﺍﺕِ ﺍﻟﺼُّﺪُﻭﺭِ 🔮
ﺃَﻻ ﻳَﻌْﻠَﻢُ ﻣَﻦْ ﺧَﻠَﻖَ ﻭَﻫُﻮَ ﺍﻟﻠَّﻄِﻴﻒُ ﺍﻟْﺨَﺒِﻴﺮُ 🔮
ﻫُﻮَ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﺟَﻌَﻞَ ﻟَﻜُﻢُ ﺍﻷَﺭْﺽَ ﺫَﻟُﻮﻻ ﻓَﺎﻣْﺸُﻮﺍ ﻓِﻲ ﻣَﻨَﺎﻛِﺒِﻬَﺎ ﻭَﻛُﻠُﻮﺍ ﻣِﻦ ﺭِّﺯْﻗِﻪِ ﻭَﺇِﻟَﻴْﻪِ ﺍﻟﻨُّﺸُﻮﺭُ 🔮
ﺃَﺃَﻣِﻨﺘُﻢ ﻣَّﻦ ﻓِﻲ ﺍﻟﺴَّﻤَﺎﺀ ﺃَﻥ ﻳَﺨْﺴِﻒَ ﺑِﻜُﻢُ ﺍﻷَﺭْﺽَ ﻓَﺈِﺫَﺍ ﻫِﻲَ ﺗَﻤُﻮﺭُ 🔮
ﺃَﻡْ ﺃَﻣِﻨﺘُﻢ ﻣَّﻦ ﻓِﻲ ﺍﻟﺴَّﻤَﺎﺀ ﺃَﻥ ﻳُﺮْﺳِﻞَ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﺣَﺎﺻِﺒًﺎ ﻓَﺴَﺘَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ ﻛَﻴْﻒَ ﻧَﺬِﻳﺮِ 🔮
ﻭَﻟَﻘَﺪْ ﻛَﺬَّﺏَ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻣِﻦ ﻗَﺒْﻠِﻬِﻢْ ﻓَﻜَﻴْﻒَ ﻛَﺎﻥَ ﻧَﻜِﻴﺮِ 🔮
ﺃَﻭَﻟَﻢْ ﻳَﺮَﻭْﺍ ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﻄَّﻴْﺮِ ﻓَﻮْﻗَﻬُﻢْ ﺻَﺎﻓَّﺎﺕٍ ﻭَﻳَﻘْﺒِﻀْﻦَ ﻣَﺎ ﻳُﻤْﺴِﻜُﻬُﻦَّ ﺇِﻻَّ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦُ ﺇِﻧَّﻪُ ﺑِﻜُﻞِّ ﺷَﻲْﺀٍ ﺑَﺼِﻴﺮٌ 🔮
أَﻣَّﻦْ ﻫَﺬَﺍ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﻫُﻮَ ﺟُﻨﺪٌ ﻟَّﻜُﻢْ ﻳَﻨﺼُﺮُﻛُﻢ ﻣِّﻦ ﺩُﻭﻥِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺇِﻥِ ﺍﻟْﻜَﺎﻓِﺮُﻭﻥَ ﺇِﻻَّ ﻓِﻲ ﻏُﺮُﻭﺭٍ 🔮
ﺃَﻣَّﻦْ ﻫَﺬَﺍ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﻳَﺮْﺯُﻗُﻜُﻢْ ﺇِﻥْ ﺃَﻣْﺴَﻚَ ﺭِﺯْﻗَﻪُ ﺑَﻞ ﻟَّﺠُّﻮﺍ ﻓِﻲ ﻋُﺘُﻮٍّ ﻭَﻧُﻔُﻮﺭ🔮
ٍ ﺃَﻓَﻤَﻦ ﻳَﻤْﺸِﻲ ﻣُﻜِﺒًّﺎ ﻋَﻠَﻰ ﻭَﺟْﻬِﻪِ ﺃَﻫْﺪَﻯ ﺃَﻣَّﻦ ﻳَﻤْﺸِﻲ ﺳَﻮِﻳًّﺎ ﻋَﻠَﻰ ﺻِﺮَﺍﻁٍ ﻣُّﺴْﺘَﻘِﻴﻢٍ 🔮
ﻗُﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﺃَﻧﺸَﺄَﻛُﻢْ ﻭَﺟَﻌَﻞَ ﻟَﻜُﻢُ ﺍﻟﺴَّﻤْﻊَ ﻭَﺍﻷَﺑْﺼَﺎﺭَ ﻭَﺍﻷَﻓْﺌِﺪَﺓَ ﻗَﻠِﻴﻼ ﻣَّﺎ ﺗَﺸْﻜُﺮُﻭﻥَ 🔮
ﻗُﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﺫَﺭَﺃَﻛُﻢْ ﻓِﻲ ﺍﻷَﺭْﺽِ ﻭَﺇِﻟَﻴْﻪِ ﺗُﺤْﺸَﺮُﻭﻥَ 🔮
ﻭَﻳَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﻣَﺘَﻰ ﻫَﺬَﺍ ﺍﻟْﻮَﻋْﺪُ ﺇِﻥ ﻛُﻨﺘُﻢْ ﺻَﺎﺩِﻗِﻴﻦَ 🔮
ﻗُﻞْ ﺇِﻧَّﻤَﺎ ﺍﻟْﻌِﻠْﻢُ ﻋِﻨﺪَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَﺇِﻧَّﻤَﺎ ﺃَﻧَﺎ ﻧَﺬِﻳﺮٌ ﻣُّﺒِﻴﻦٌ 🔮
ﻓَﻠَﻤَّﺎ ﺭَﺃَﻭْﻩُ ﺯُﻟْﻔَﺔً ﺳِﻴﺌَﺖْ ﻭُﺟُﻮﻩُ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻛَﻔَﺮُﻭﺍ ﻭَﻗِﻴﻞَ ﻫَﺬَﺍ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﻛُﻨﺘُﻢ ﺑِﻪِ ﺗَﺪَّﻋُﻮﻥَ 🔮
ﻗُﻞْ ﺃَﺭَﺃَﻳْﺘُﻢْ ﺇِﻥْ ﺃَﻫْﻠَﻜَﻨِﻲَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻭَﻣَﻦ ﻣَّﻌِﻲَ ﺃَﻭْ ﺭَﺣِﻤَﻨَﺎ ﻓَﻤَﻦ ﻳُﺠِﻴﺮُ ﺍﻟْﻜَﺎﻓِﺮِﻳﻦَ ْﻣِﻦ ﻋَﺬَﺍﺏٍ ﺃَﻟِﻴﻢٍ 🔮
ﻗُﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦُ ﺁﻣَﻨَّﺎ ﺑِﻪِ ﻭَﻋَﻠَﻴْﻪِ ﺗَﻮَﻛَّﻠْﻨَﺎ ﻓَﺴَﺘَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ ﻣَﻦْ ﻫُﻮَ ﻓِﻲ ﺿَﻼﻝٍ ﻣُّﺒِﻴﻦٍ 🔮
ﻗُﻞْ ﺃَﺭَﺃَﻳْﺘُﻢْ ﺇِﻥْ ﺃَﺻْﺒَﺢَ ﻣَﺎﺅُﻛُﻢْ ﻏَﻮْﺭًﺍ ﻓَﻤَﻦ ﻳَﺄْﺗِﻴﻜُﻢ ﺑِﻤَﺎﺀ ﻣَّﻌِﻴٍن🔮
قرار شبانه مون یادمون نره 🌟🌟🌟
خوندن سوره واقعه هر شب قبل از خواب ✅
وضو یادمون نره وقتی خواستیم بخوابیم☺️
🌷 منتظران ظهور🌷
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
056.Vaqeah.(Maher-al-moayqeli).mp3
1.16M
#سوره_واقعه
🌺 امام محمدباقر علیه السلام فرمودند ؛
هرکس هر شب سوره واقعه را بخواند ، در حالی خداوند را ملاقات کند که مانند شب چهارده میدرخشد .
#امام_زمان
📖 ثواب الاعمال صفحه ۲۵۱
🌷 منتظران ظهور🌷
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹 منتظران ظهور 🌹
⚡️وظایــــــــــف منتظـــــــــــــران⚡️ 💢تکلیـــف دهم🔻 یکی دیگر از تکالیف ❣سرودن و انشای شعر یا ن
⚡️وظایــــــــــف منتظـــــــــــــران⚡️
💢تکلیـــف یازدهم🔻
تکلیف دیگر مؤمنان❣اطاعت کردن و فرمان بردن از آن حضرت❣است.
چه در زمان ظهور و چه در زمان غیبت.☝
✨یعنی اقتدا و تأسّی به آن حضرت در عمل به شریعت و دین خداوند متعال روشن است.
🍃در عصر غیبت اطاعت از آن حضرت، از راه اطاعت و عمل به فرامین آبای کرام او و آنچه از دستورات و قوانین آن بزرگواران، از جمله، از خود آن حضرت برجای مانده و در دسترس است و در کتب روایی یافت می شود، بدست می آید.
🔅امام سجاد علیه السّلام می فرمایند:
💠آگاه باشید که همانا مبغوض ترین مردم نزد خدا آن کسی است که به راه و روش امام خود اقتدا کرده است، امّا به اعمال او اقتدا نمی کند.💠1
🔅امام علیه السّلام می فرمایند:
💠برای ما زینت باشید و مایه زشتی و عیب نباشید.💠2
🔅امام صادق علیه السّلام می فرمایند:
💠به درستی که ما کسی را مؤمن نمی شماریم، مگر آن که نسبت به جمیع اوامر ما پیرو و علاقه مند باشد.💠3
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚1- کافی ج8 ص234 باب 8 ح 312.
📚2- بحارج68 ص151 باب19 ح6.
📚3- کافی ج2 ص78 باب الورع ح13
#وظایف_منتظران را نشر دهید و قدمی برای کسب معرفت امام زمان علیه السلام بردارید...
🕹 اللهم عجـــل لولیـــک الفـــرج...
🌺سلامتی و تعجیل در فرجش صلوات...
@montazeraan_zohorr
📌آیا #امام_زمان (عج) دین_جدیدی
می آورند⁉️
✅آیت الله امینی می فرماید:
☘قطعا مراد از احادیث این نیست که امام زمان(عج) دین اسلام را #نسخ کند و دین جدیدی ارائه کند، چراکه #دین_اسلام ، آخرین دین و #پیامبر_اسلام ،آخرین پیامبر الهی است. در بسیاری از احادیث به این مطلب تصریح شده است که حضرت مهدی(عج) از #دین و #قرآنی که بر جدش پیامبر(ص) #نازل_شده دفاع می کند.
💫پیامبر(ص) می فرماید: «الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَی مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» [3]
✨قائم از #فرزندان من و #هم_نام و هم #کنیه من است. خوی او، خوی من و رفتارش، رفتار من است. مردم را به #طاعت و #دین من وادار می نماید و به #قرآن ، دعوتشان می کند. [4]
☘و نیز در روایت دیگری از پیامبر(ص) وارد شده است که: «یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی وَ یَعْمَلُ بِسُنَّتِی» [5]
☘یکی از اهل بیت من قیام می کند و به سنت و روش من عمل می نماید.
✳️بنابر این به تصریح این روایات، در زمان امام زمان(عج)، دین همان دین #اسلام و قرآن همان قرآن #نازل_شده بر پیامبر اسلام خواهد بود.
🔰با توجه به این نکته باید گفت که:
☘در زمان غیبت #بدعت هایی در دین گذاشته می شود و احکامی از قرآن و اسلام، بر طبق میل مردم #تأویل و #تفسیر می شود.
☘بسیاری از احکام و حدود چنان فراموش می شود که گویا اصلا از اسلام نبوده است.
بسیاری از مسلمانها #ارکان اسلام را رها می کنند و به #ظواهر آن اکتفا می کنند.
☘از اسلام، جز #نماز و #روزه و #اجتناب از نجاسات، چیزی نمی دانند. در بازار و کوچه و خیابان و خانه، اثری از از اسلامشان پیدا نیست. #اخلاقیات و #دستورات_اجتماعی را اصلا از اسلام، محسوب نمی کنند. محرمات الهی را با حیله های گوناگون و تأویلات صوری جایز می شمرند و از ادای حقوق واجب خودداری می کنند.
✅طبیعی است که در چنین اوضاعی، اگر امام زمان(عج) ظهور کند و به #ابطال_بدعت ها بپردازد و احکام و قوانین اسلام را به طور کامل و با تمام ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... به اجراء بگذارد و حدود اسلامی را بدون سهل انگاری اعمال کند، چنین دینی برای مردم، تازگی خواهد داشت و با تصوری که آنها از اسلام داشته اند، متفاوت خواهد بود.
📚 [1] - بحارالانوار، ج 52، ص 353. [2] - بحارالانوار، ج 52، ص 338، باب 27 [3] بحار ج 51، ص 73 باب 1. [4] - اثبات الهداة، ج 7، ص 52. [5] - بحارالانوار، ج 51، ص 82. [6] - بحارالانوار، ج 51، ص30. [7] - منبع کتاب دادگستر جهان، ص 323-328 با اندکی تصرف
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔸🔹وظیفه منتظران🔸🔹
❓❓در این زمانی که روز به روز به ظهور نزدیکتر می شویم، وظیفه ما شیعیان چیست و چکار باید بکنیم؟
⬅️الان زمانی است که شیطان حداکثر سعیش را به کار بسته که ظهور را به عقب بیاندازد. چون ظهور امام زمان پایان فعالیتهای شیطان است. چون که بعد از ظهور، حضرت او را در مسجد سهله گردن می زنند. لذا تا می تواند تلاش می کند حتی لحظه ای ظهور را عقب بیاندازد.
⬅️از آنطرف هم روایات اهل بیت امر می کنند که انتظارتان را به لحظات بکشانید. هر لحظه منتظر فرج باشید چون ظهور "یأتی بغتتا" یکمرتبه و ناگهانی صورت می گیرد.
⬅️انسان باید هر لحظه آمادگی ظهور را در خودش ایجاد کند.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: صبح و شام منتظر فرج باشید. نه اینکه صبح یکبار و شب یکبار. باید ۲۴ ساعت از صبح تا شب منتظر باشید.
⬅️منظور از انتظار، انتظار سازنده ای است که انسان را به حرکت در بیاورد.
👈حساب کند الان من چقدر آمادگی دارم در محضر امام زمان حاضر بشوم؟؟؟
👈آیا از نظر ظاهر آمادگی دارم؟؟؟
👈از نظر صفات درونی و روحی با امام زمانم سنخیتی دارم تا در کنار او باشم؟؟؟
👈از نظر اخلاق و رفتار آیا خودم را ساخته ام؟؟؟
⬅️انسان باید هر روز این سوالها را از خودش بپرسد...
⬅️اگر در اعتقاد، اعمال و صفاتی نقصی وجود دارد تا فرصت هست خودش را بسازد و آن نقص را برطرف کند
🔅اگر اینطور عمل کنیم امدادات خاندان عصمت و طهارت به ما می رسد و ما را کمک می کنند تا کامل شویم و برای امام زمان یک شیعه ی مطیع و فرمانبردار شویم که هر لحظه امام زمان اراده بفرمایند ما مولایمان را اجابت کنیم.
#وظایف_منتظران
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔴 توسل مختصر و گره گُشا به امام زمان(عج)
🔵 آیت الله نصرالله شاه آبادی (ره):
🌕 ایشان (آیت الله محمدعلی شاه آبادی ره –پدرم-) برای حلّ مشکلات به ۱۴ صلوات نذر «حضرت مولانا ولی الله باب الحوائج» خیلی سفارش داشتند و بر مجرّب بودن آن تاکید میکردند؛ از این رو همیشه نذرهایم به قدری مختصر است که بلافاصله بعد از برآورده شدن حاجت، نذر را عمل میکنم. نذر ۱۴ صلوات را نیز خودم تجربه کرده ام و بسیار گره گشا است!
یک بار در رودخانهای گل آلود و پرسرعت، انگشترم گم شد. هرچه با دست میان گل و سنگها جستجو کردم، آن را پیدا نکردم. از یافت شدن آن ناامید شدم و خواستم علامتی در آنجا بگذاریم تا دفعه بعد که آمدیم دوباره همانجا را جستجو کنیم. در حال خروج از رودخانه به یاد این نذر افتادم. پس از نذر، برگشتم و با دست در گل و سنگها جستجو کردم که ناخواسته انگشتم به درون انگشتر رفت.
📚 ذکر محبوب، ص ۴۷۶
🔺نکته:
🔹 از آیت الله محمد شاه آبادی ره (فرزند دیگر آیت الله محمدعلی شاه آبادی ره) پرسیده شد: منظور از «حضرت مولانا ولی الله باب الحوائج» کیست؟ فرمودند: منظور حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد.
#توسلات_مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
جلسه هشتم.mp3
6.54M
🔈 شرح و بررسی کتاب#آن_سوی_مرگ
📣 جلسه هشتم
* تفاوت بدن مادی با بدن مثالی
* نحوه اتحاد نفس با بدن مثالی و بدن عنصری
📅 1397/12/18
⏰ مدت زمان : ۲۳:۱۲
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹 منتظران ظهور 🌹
روایت دلدادگی قسمت ۱۳۰🎬: کاروان زائران کربلا بیش از یک ماه بود از بیرجند حرکت کرده بودند، بیش از ی
هاشمی:
روایت دلدادگی
قسمت۱۳۱🎬:
سوارانی روی پوشیده دور تا دور کاروانیان حلقه زدند و با زبان عربی چیزی گفتند که اهل کاروان چیزی از ان سر در نمی آوردند.
سر کاروان ،که خود مسلط به زبان عربی بود جلو رفت ومشغول صحبت با آنها شد .
اول با ملایمت و خواهش و تمنا از لحن اوخوانده میشد، شروع کرد، اما هر چه اومیگفت، سواران روی پوشیده فریاد کشان جواب میدادند و در آخر یکی از سواران با لگدی که به سر کاروان زد او را بر زمین سرنگون کرد...
سر کاروان از جا بلند شد و همانطور که خون گوشهٔ لبش را با انگشت می گرفت رو به کاروانیان کرد و گفت : زائران بزرگوار؛ اینان را که می بینید راهزنان این دیارند، می گویند با زبان خوش هر چه دارید و ندارید را به آنها بدهید و هرکس مقاومت کند ، با جانش بازی کرده و من هم زور خودم را زدم وگفتم که شما زوار حرم مولاعلی و فرزندش حسین شهید هستید ، خواستم تا رگ غیرتشان را بیدار کنم ، آنها هم تنها تخفیفی که دادند این بود که آذوقه و خورد وخوراک از آن خودمان ،اما هر چه پول و سکه و طلا دارید را بدون کوچکترین کلکی به آنها بدهیم.
با شنیدن حرفهای سر کاروان ولوله ای در بین جمع افتاد و چون چشمشان به سواران قوی هیکل و برق نگاه تیز آنها افتاد و چون تعداد آنها زیاد بود پس نمی توانستند با آنها درگیر شوند، همه به اتفاق مشغول دادن پول و طلاهایشان به راهزنان شدند.
زوار بیچاره از همان اول کاروان به ترتیب ، سکه های بی زبانشان را تقدیم کردند تا نوبت به عبدالله و خانواده اش رسید.
سر دسته راهزنان جلو آمد و چون چشمش به چهره زیبای فرنگیس که از زیر روبنده نازک پیدا بود، افتاد زیر لب عبارتی عربی را تکرار کرد و با اشاره به فرنگیس دستور داد تا از الاغ پایین شود...
فرنگیس با ترس و لرز از الاغ به زیر آمد و عبدالله با دیدن این صحنه ، همزمان با فرنگیس، از روی قاطر خود را به زمین انداخت و جلوی دخترک ایستاد و درحالیکه دستانش را دو طرفش باز کرده بود وبا هیکل چهارشانه و مردانه اش سپری برای فرنگیس شده بود گفت : تو را به مولا علی ، این دختر امانت است... بیایید هر چه دارم از شما اما با این دخترک کاری نشوید..
راهزن که هیچ از حرفهای عبدالله نمی فهمید با دستهٔ شمشیرش به سر عبدالله زد و او را سرنگون کرد و روبه روی فرنگیس ایستاد و همانطور که خنده بلندی می کرد خواست تا روبنده نازک فرنگیس را که چشمان زیبا و درشتش از زیر آن پیدا بود ، بالا بزند.. که ناگهان...
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
🌨💦🌨💦🌨💦🌨
روایت دلدادگی
قسمت۱۳۲🎬:
ناگهان ننه صغری که معلوم نبود کی خود را از الاغ به زیر آورده با چوبی که همیشه در دست داشت ، از پشت سر چنان بر فرق سرکردهٔ راهزنان کوبید که آن عرب نگون بخت ، بر زمین سرنگون شد.
فرنگیس که چون گنجشککی هراسان بود ، با دیدن این صحنه گویی نهیبی به ضمیر ناخوداگاهش زده شد ، در یک چشم بهم زدن شمشیر مرد عرب را که جلوی پایش افتاده بود بر داشت و به سرعت خود را به اسب بی سوار او رساند و با یک جست بر اسب نشست..
فرنگیس شمشیر زنان چنان با سرعت می تاخت که گویی رستم ایران زمین است.
جمع راهزنان که انتظار چنین جسارتی را از یک دختر نداشتند ، دستپاچه شده بودند و کاروانیان هم با دیدن هنرنمایی فرنگیس ، سر ذوق آمده و هر کدام با چوبی ، چماقی و هر وسیلهٔ ممکن در حالیکه فریاد «یا حسین» سر داده بودند به سمت راهزنان یورش آوردند.
راهزنان که اوضاع را ناجور دیدند و از طرفی سرکرده شان نقش بر زمین بود ، فوری عقب نشینی کردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند.
فرنگیس تا فاصله ای نزدیک، درحالیکه چون جنگاوری بی همتا شمشیر را بالای سرش می چرخاند به دنبال آخرین راهزن روان شد و وقتی مطمئن از گریز آنان شد ،به سمت کاروان برگشت.
عبدالله از جا برخواسته بود و با تعجب فرنگیس را نگاه می کرد و زیر لب می گفت : براستی توکیستی ای شیرزن...توکیستی ای پاره جگر عبدالله...
ننه صغری تا این را شنید ، خنده بلندی از ذوق کرد و با آغوشی باز به طرف فرنگیس که هنوز با آنان فاصله داشت ، روان شد و فریاد میزد : تودختر منی...تو عزیز دردانه منی...
فرنگیس که صدای ننه صغری را می شنید ،لبخندی زد و زیر لب گفت :سوارکاری چه حس عجیبی به من داد...من کی هستم؟ اینجا چه می کنم؟ اما هر که هستم...جمیله نیستم...
کاش به یاد آورم کیم وچیم....
ادامه دارد..
📝به قلم :ط_حسینی
🌨💦🌨💦🌨💦🌨
روایت دلدادگی
قسمت۱۳۳🎬:
بعد از گذشت چند ساعت ، بالاخره کاروان دزد زده ، سرپا شد و به سمت نجف اشرف که با آن فاصله چندانی نداشتند حرکت نمود.
آنطور که سر کاروان می گفت ،احتمالا تا فردا صبح همین موقع در شهر نجف بودند.
نیمی از کاروان پول و اشیاء قیمتی خود را از دست داده بودند که عبدالله هم جزء همین افراد بود. درست است دلش از حضور در نجف و بارگاه مولاعلی علیه السلام به تپش افتاده بود ، اما فکرش مدام درگیر این موضوع بود که در دیاری غریب و بدون پول و سکه و با یک زن و دختر به دنبالش چه کند؟ از کجا خرج سفرشان به کربلا را در آورد؟ اصلا از کجا معلوم که بتوانند به ایران برگردند...با دست تهی چگونه شکمشان را سیر کنند؟ کجا ساکن شوند و...هزاران سؤال بی جواب بر ذهنش سایه افکنده بود که غم بزرگی بر دلش نهاده بود...
اما فرنگیس ،موضوعی ته ته ذهنش را قلقلک می داد ، ذهن او هم درگیر بود و نمی دانست چیست...فقط می دانست که به گذشته اش مربوط است.
و اما ننه صغری که هنوز شیرینی ، قهرمانی دخترش و نگاه های تحسین برانگیز کاروانیان به آنها ، برجانش افتاده بود ، بی خبر از آنچه که در سر شوهرش و دل دخترش می گذشت ، در انتظار به سر رسیدن امروز و دیدن آفتاب فردا و قدم گذاشتن در حرم مولایش بود...
کاروان بی امان حرکت می کرد ،به سمت جایی که انگار عرش خداوند بود که در زمین فرود آمده بود...
کاروان حرکت می کرد به سمت آستانی که صاحبش مشکل گشای دو عالم نام گرفته بود...
کاروان حرکت می کرد تا سر بر آستان ارادات مولای عرشیان و فرشیان ، امیر مؤمنان بساید...
ادامه دارد
📝به قلم :ط_حسینی
🌨💦🌨💦🌨💦🌨💦
روایت دلدادگی
قسمت ۱۳۴🎬:
روزها بود که سهراب معتکف مسجد سهله شده بود ، حالا خوب می دانست آن دلدار دلارای فرشته صفت ،کسی جز مهدی زهرا سلام الله علیها ،جز صاحب و پدر شیعیان نبوده است.
سهراب مجنون تر از همیشه ، در حالت خود غرق بود و مدام با آقایش گفتگو می کرد : امام زمانم، به امید پیدا کردن ردی از پدر و مادر و اصل و نسبم ، پشت به دیاری که در آن قد کشیده بودم کردم.
می خواستم قرانی را که از آنِ من بود بیابم، دست به دامان امام رضا علیه السلام زدم ، قرآن را یافتم اما نشناختم ، ملتفت نشدم ، آخر در دام عشق پری روی دیگری افتادم.
به عشق رسیدن به آن پری رو ، از اعمال زشت و دزدیهایی که کرده بودم توبه نمودم و به دنبال کاری آبرومند ، بودم.
دست تقدیر مرا به سوی گنجینه ای گرانبها کشاند.
از همان نگاه اول ،فکر تصاحب گنجینه در ذهنم افتاد ، هر چه کردم به آن پشت پا بزنم ،نتوانستم . آخر برای رسیدن به آن دخترک پری رو ، این گنج را لازم داشتم.
سپس مرا به بیابانی سوزان کشاندین تا واقعیت های پنهان این دنیا را نشانم دهید ، آری من در بیابان تو را دیدم و با دیدنت ،دل و دینم از دست رفت...
حال نه آن قرآن و نه اصالتم را می خواهم، نه آن دخترک زیبا و نه آن گنجینه گرانبها را ، من الان فقط و فقط تو را طلب دارم...من از جان و دل تو را می خواهم...
کجایی آقای من؟! توخود وعدهٔ دیدار در این مکان را دادی...الان چندین روز و هفته است ، لحظات را میشمارم تا یک لحظه روی مبارکتان را ببینم....
کجایی مولای من ؟! بزرگان که خلف وعده نمی کنند....مرا به خود خواندید...اینک آمده ام...اجابتم کنید ای یاری رسانِ یاریی جویان ، کجایی ای پناه بی پناهان...کجایی ای کمک دهندهٔ در راه ماندگان؟ کجایی ای مولای من ،ای مولای عالم...ای مهدی صاحب الزمان ؟!
سهراب می گفت و اشک می ریخت و همراهش جمع داخل مسجد که بیشتر از همیشه بودند هم گریه می کردند...
امشب شب چهارشنبه بود ...جمعیتی زیاد به مسجد آمده بود آخر به گوش همه رسیده بود ، بیش از یک ماه است ،انسانی خیّر کل معتکفین این مسجد را غذا می دهد...
و سهراب نمی دانست این سفرهٔ گسترده به خاطر وجود اوست و از جانب حاکم کوفه به طور ناشناس است...
ادامه دارد...
📝 به قلم :ط_حسینی
🌨💦🌨💦🌨💦🌨