فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚰🇮🇱🪦 شکستِ غیرقابل ترمیم
☑️ مقام معظم رهبری:
❇️ در این قضیّهی پانزدهم مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی، هم از لحاظ نظامی، هم از لحاظ اطّلاعاتی، یک شکست غیر قابل ترمیم خورده؛
💡 شکست را همه گفتند، تأکید من به «غیر قابل ترمیم بودن» است.
🏚 من میگویم این زلزلهی ویرانگر توانسته است بعضی از سازههای اصلی حاکمیّت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازهها به این آسانی امکانپذیر نیست.
بعید است که رژیم غاصب صهیونیستی با همهی هایوهویی که میکند، با همهی حمایتهایی که امروز در دنیا از سوی غربیها از او میشود، بتواند آن سازهها را ترمیم کند.
🌪 من عرض میکنم از شنبهی پانزدهم مهر، رژیم صهیونیستی دیگر رژیم صهیونیستیِ قبلی نیست و ضربهای که خورده است به این آسانی قابل جبران نیست.
⬅️ بیانات در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح
🗓 ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 نطفه حرام رژیم غاصب صهیونیستی اینگونه بسته شد؛ تاریخچهای که هر مسلمانی باید بداند
🔹 بخشی از سخنرانی حماسی شهید آیتالله مطهری در حسینیه ارشاد، سال ۱۳۴۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇵🇸گفتنیا رو گفته بود...فکر کردن شوخی میکنه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اونهایی که دلشون برای زن های اسرائیلی سوخته این رو ببینید.
این یکصحنه از میلیون ها صحنه برای زن های فلسطینی است.
اسرائیل نه یک کشور، که یک
پادگانِ تروریستی علیه ملّتِ
فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است .
-مقاممعظمرهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بسیار مهم/ روایت حاج قاسم از توصیه مقام معظم رهبری به قرائت دعای جوشن صغیر در جنگ۳۳روزه با اسراییل
🔸اَلدُعا سِلاحُ المُومن/ دعا را بخوانید.
👈 جهت قرائت هرچه بیشتر مومنین برای یاری رزمندگان جبهه مقاومت منتشر کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پایین کشیدن پرچم رژیم صهیونیستی در انگلیس
🔴شهروندان انگلیس در شفیلد،پرچم رژیم اشغالگررا از ساختمان شهرداری پایین کشیدند وپرچم فلسطین را جایگزین کردند
حریص به دنیا
قوم یهود دروغ می گوید، که به آخرت ایمان دارد، آنها در مقابله با پیامبران خود، جز ایراد گیری و بهانه جوئی و سپس قتل آنان، اقدام خداپسندانه ای نکردند!
هر چند اینها قوم بنی اسرائیل هستند و فرزندان حضرت اسرائیل، یعنی یعقوبند، ولی همانها هستند که منافقانه پدر خود را فریب داده و برادر خود را در چاه انداختند...
این نافرمانان که تا آخر هم به پدر خود دروغ گفته و ایمان به خدا نیاوردند، و فقط وقتی در برابر برادر خود سجده کردند که ابهت و عظمت او را به عنوان عزیز مصر دیدند... همین دغل کاران شدند پدران یهودیان!
یعنی قوم بنی اسرائیل!
چه جگری از پیامبران خدا خون کردند!
چه ایرادها گرفتند!
ده ها بار معجزات خدا را دیدند، ولی باز از خدا مادیات را طلب می کردند!
اگر خدا راست میگه! چلو و پلو بفرسته!!!
خدا می فرستاد! اینها به جای ایمان آوردن می گفتند، مثلاً: نمکش کمه! نامزه است...
یا همان داستان بقره
خدا آمار گاوهایش را داشت، مثلاً می دانست هزار گاو موجود است!
لذا گفت: یک گاو بکشید!
یعنی: یکی از این هزار تا
احمق ها: گفتند: از خدا بپرس نر باشه یا ماده!
به ناگهان نیمی از حق انتخاب خود را کم کردند، از هر کس هم بپرسی، لاجرم شرایطی می گذارد!
خدا فرمود: ماده
باز ۵۰۰ انتخاب داشتند!
گفتند: دختر باشه یا شوهر نر داشته باشه!
سفید باشه یا سیاه
احمقهای ایرادگیر ترسو اِنقدر انتخاب خود را محدود کردند، که انتخابشان منحصر شد به یک گاو
گشتند و گشتند، تا توانستند پدا کنند...
صاحب گاو هم قیمتی روی گاو گذاشت که هنوز با اینکه در دنیا گاو پرست زیاده ولی باز گاوی به این گرانی خلق نشده است...
بگذریم این قوم ایراد گیر، چون به آخرت اعتقاد ندارند، و فقط خدا و معجزاتش را برای دنیا می خواهند!
و می دانند که بعد از مرگ، دهانشان مسواکه، لذا از مرگ مثل سگ می ترسند...
خدا که خود خالق اینهاست، اخلاقیاتشان را به مردم، افشاء کرده است...
به برکت خدا، تلاوت کنید...
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
البقره
وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ
ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﺮﻳﺺ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩم ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ [ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﺪﺕ ] ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ [ ﺣﺘﻲ ﺣﺮﻳﺺ ﺗﺮ ] ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ . ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﺭﺯﻭﻣﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻱ ﻛﺎﺵ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮﺵ ﺩﻫﻨﺪ ، ﻭﻟﻲ ﺁﻥ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺩﻭﺭ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﻧﻴﺴﺖ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ، ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ .(٩٦)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😱 اسرائیلیها چجوری میلیونها فلسطینی رو آواره کردند؟
حالا آیا ظالم و مظلوم یکیاند؟؟
#اسرائیل
#فلسطین
#قدس
#طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
1_981478947.mp3
13.72M
🎙دعای جوشن صغیر با نوای حاج مهدی سماواتی
💫دُعای جوشَنْ صَغیر، دعایی است که از امام موسی کاظم(ع) نقل شده و قرائت آن در دفع دشمن و محفوظ ماندن از بلاها مؤثر است.
نقل شده که زمانی که شهید فَخ قیام کرد و به دست عمال بنی عباس به شهادت رسید، موسی الهادی خلیفه عباسی تصمیم گرفت بزرگان خاندان پیامبر(ص)، به خصوص حضرت موسی بن جعفر(ع) را به قتل برساند. علی بن یقطین در نامهای این مطلب را به امام کاظم(ع) گزارش داد و آن حضرت نامه را برای بستگان و شیعیان خویش خواند و فرمود: نظر شما در این باره چیست؟ همگی گفتند نظر ما این است که خود را از این ستمکار مخفی کنی و از دسترس او دور گردی. امام تبسم کرد و پس از تمثّل به بیتی از شعر کعب بن مالک چنین فرمود: ترس نداشته باشید که در اولین نامهای که از عراق آید خبر مرگ موسی بن مهدی خواهد رسید. سپس توضیح دادند که بر اثر خواندن دعا، جدّ خود پیامبر(ص) را در خواب دیدند و مژده هلاکت دشمن را از آن حضرت شنیدند.
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی می فرمود : رهبر انقلاب در زمان جنگ ۳۳ روزه لبنان با اسرائیل توصیه به خواندن دعای جوشن صغیر داشتند
بعد آقا توضیحی دادند و فرمودند :«این دعای جوشن صغیر حالت یک انسان مضطر است؛ انسانی که در یک اضطرار شدید است و میخواهد با خدا حرف بزند.»
🚨امشب با وجود شادی دنیای اسلام، شب سختی برای مسلمانان مظلوم ساکن نوار غزه خواهد بود.
«دعای جوشن صغیر» و «سوره ی حشر» را به نیت برگشت شرّ دشمنان اسلام به خودشان بصورت همگانی و وسیع میخوانیم.
♻️نشر_حداکثری
🌹 منتظران ظهور 🌹
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_نود_ششم 🎬: آخرین روزهای زمستان بود و روح الله و خانواده کوچکش بعد از پ
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_نود_هفتم 🎬:
چند روز از آمدن روح الله و فاطمه به خانه پدری روح الله می گذشت، نگاه شراره مدام دنبال روح الله بود، چشمانش انگار کفه های ترازویی بود که در یک کفه سعید و در کفهٔ دیگر روح الله بود و در هر موضوع که فکر می کرد، کفهٔ روح الله سنگین تر بود، از لحاظ تیپ و قیافه، تیپ روح الله با قد بلند که سالها ورزش های رزمی کرده بود، پهلوانی تر و زیباتر بود، چهرهٔ روح الله معصوم تر و مردانه تر بود و مقام و مرتبهٔ روح الله که اصلا قابل مقایسه با سعید بدبخت آسمان جل نبود.
شراره با هر نگاه آهی می کشید و دلش می لرزید،انگار دل او شبیه ژله ای بود که میبایست با دیدن پسران محمود بلرزد، او خود را نفرین می کرد چرا که روح الله را زودتر ندیده بود، اما او زنی نبود که در بند قوانین شرع و این دنیا باشد، خواسته های دلش باید برقرار میشد، حتی اگر زمان بر بود.
شراره در ظاهر با فاطمه صمیمی شده بود و در حقیقت دنبال راهی برای نابودی او و بچه هایش بود، فتانه که نگاه خیره او به روح الله و فاطمه را میدید هم در صدد نابودی روح الله بود، در پس ذهن ها جنگ هایی در گرفته بود که برای روح الله و فاطمه نادیدنی بود.
سفرهٔ نهار را جمع کردند، فاطمه با دسته ای ظرف نَشُسته وارد آشپز خانه شد، سعید که عاشقانه عباس را دوست میداشت او را در آغوش گرفت و چون این چند روزه متوجه علاقه عباس به بازی های گوشی شده بود، امروز سورپرایزی ویژه برایش داشت و تبلیتی زیبا برایش خریده بود، مهر ورزی سعید واقعا از روی دل بود و انگار سالها دوری و شکست های پی در پی سعید و سختی های این چند ساله از او آدمی دیگر ساخته بود، آدمی مهربان ولی از حرکاتش برمی امد که ارامش روحی ندارد و پریدن مدام پلک چشم هایش که توجه همه را به خود جلب کرده بود مؤید این موضوع بود.
فاطمه که خیالش بابت بچه ها راحت شده بود، دستکش های صورتی رنگ کنار ظرفشویی را برداشت تا مشغول شستن ظرفها شود.
فتانه همانطور که او را می پایید،برای اینکه زهرش را به دو عروس خانواده بریزد گفت: دیروز رفتم خونه همسایه بغلی، ماشاالله دوتا عروس داره یکی از یکی خوشگل تر و با شخصیت تر، هر دوتاش دکترن اما وقتی میان تو خونه مادر شوهر، انگار کلفت هستن، خودشون میشورن و میپزن و جمع میکنند و مادر شوهره هم مثل یه ملکه میشینه و بعدم میان نازش را میکشن و دست و پاهاش را ماساژ میدن، شانس داره والا منم خودم باید بپزم و بشورم و بسایم..
فاطمه که بهش برخورده بود گفت: فتانه جان، اگر مانع درس خواندن من هم نشدی بودی حتما تا الان مهندس کامپیوتر شده بود،بعدم میبینی که با وجود بچه ها هر کاری از دستم بربیاد دریغ نمی کنم، این چه حرفیه!
فتانه صدایش را آهسته کرد و گفت: برای تو نگفتم، به در زدم دیوار بشنوه و همانطور که با اشاره چشم و ابرو شراره را که روبه روی روح الله نشسته بود و به نظر می رسید در عالم گوشی اش غرق است، گفت: اون چشم سفید را میگم که انگار من نوکر بی جیره و مواجبشم..
فاطمه سری تکان داد و گفت: بی انصاف نباشید، من خودم دیدم که وقت غذا درست کردن چند بار اومد تعارف کرد تا کمکتون بده اما شما خودتون نخواستید و اصرار داشتین خودتون غذا را درست کنید، والا این چند روزه متوجه شدم راجع به شراره خیلی بی عدالتی می کنید
فتانه که انتظار این جواب را نداشت صدایش را بالا آورد و گفت: واه واه واه، روت دادم اینجا برا من سخنران و وکیل مدافع شدی؟! فکر کردی نمیدونم شما دوتا جاری روی هم ریختین که منو از نفس بندازین هاااا؟!
با زدن این حرف کل خانواده متوجه آشپزخانه شدند.
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
بر اساس واقعیت
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼