فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ حلالم کن
محمدحسین_حدادیان
شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) 🖤🏴
#فاطمیه 🏴
#ایام_فاطمیه 🏴
#حضرت_زهرا 🏴
@montazeraan_zohorr
قرب به اهل بیت ۴۵.mp3
11.11M
#حرف_آخر :
✘ تنها راهکار ساده و تنها نشانیِ سرراست برای اینکه خدا رو ازخودت راضی کنی!
#والسلام
مجموعه #قرب_به_اهل_بیت (علیهماالسلام) ۴۵
#استاد_شجاعی
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
❤️ بسم الله الرحمن الرحیم
💕 #یاد
🍃جلسه اول
♨️دوریم از خدا یعنی چه؟؟
مکانی که منظور نیست !
👈منظور اینه که از آگاهی و معرفت دوریم
🔅انا جلیس من ذکره
من همنشین کسی هستم که یاااادم میکنه 👌
✅اگه شما میخواهید عبادت هاتون موثر واقع بشه ، ذکر تون تاثیر بذاره رو قلب تون
قلب تون راه بیفته در « شدن » ، رمزش اینه که👇
دل شما ، با معشوق شما ، جهتش یکی باشه 👌
( سخته )
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
💕دل شما با معشوق شما جهتش یکی باشه
یعنی معشوق بیفته تو دل شما 👌
➖بگی من اینو میخوام .. همین ! با این کار دارم
💯بزرگترین اشتباه اینه که ما در عبادت و ذکر سعی زیادی میکنیم که خدا رو پیدا کنیم ، هی خودمون رو میزنیم اینور و اونور
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
✔️بعد هی میگردیم ، تا این خدا رو پیداش کنیم ، بعد روش تمرکز کنیم ، بگیم
سبحان ربی الاعلی و بحمده
یا سبحان الله سبحان الله سبحان الله
👈ذکر هم که میخواهیم بگیم ، همینطوره
تسبیح میگیریم دستمون ، مشغول میشیم
♨️یهو خدا گم میشه ، اع خدا رفت ...
خدا کو ؟؟
الان کجا رفته این خدا ؟؟
✅ در حالیکه خداوند ، از ما مشاهده میخواد
✔️میگه شما شهادت بدید که من رو میبینید !!!
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔺یا میریم مشهد، میگیم امام رضا تو اینهمه جمعیت به منم حواسش هست ؟
🤍ما الان همه امام زمان رو صدا میکنیم ، امام زمان چجوری صحبت همه ی ما رو میشنوه؟
درد دل تک تک ما رو
💢 اصلا حاجت هم نمیخواهیم
👈ولی باهاش یه رابطه ی خصوصی که داریم
➖مثلا دوست داریم الان دستش رو ببوسم
➖دوست دارم بهش بگم فدات شم
دوستت دارم
دلم برات تنگ شده
💕آیا او هم متقابلاً جواب میده به ما ؟؟
♨️ما چجوری هست رابطه مون باهاش؟؟؟؟
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
مشاهده
🌹 منتظران ظهور 🌹
روایت دلدادگی قسمت ۹۵🎬: روح انگیز مانند مرغی سرکنده ، بی هدف طول و عرض سالن را می پیمود و زیر لب حر
روایت دلدادگی
قسمت۹۶🎬:
قاصد نگاهی به شاهزاده فرهاد کرد و بعد از سلام و تعظیم ، می خواست حرفی بزند که ناگاه با صدای سرفه شاهبانو که گلویش را صاف می کرد متوجه او شد .
آشکارا یکه ای خورد و سلامی هم به روح انگیز داد و نزدیک فرهاد شد و می خواست در گوشش چیزی زمزمه کند که شاهزاده فرهاد خود را کنار کشید و گفت :.به آن یکی سرباز هم گفتم ، پرده پوشی بس است ، شاهبانوی قصر از کم و کیف قضیه خبر دارد ، لطفا هر پیغامی که از سوی خواهرم دارید ،بگویید.
قاصد که با نگاهی حیران او را می نگرید با لکنت گفت : چ...چ...چشم ، شاهزاده خانم.....شاهزاده خانم....
روح انگیز که بی صبرانه منتظر شنیدن بود گفت : شاهزاده خانم چه؟ زود زبان باز کن تا ببینم چه پیغام داده؟!
قاصد همانطور که سرش پایین بود با صدایی آهسته که بیشتر به زمزمه شبیه بود گفت : شاهزاده خانم ، مفقود شده اند...
فرهاد با شنیدن این حرف چون اسپند روی آتش به سمت او پرید و روح انگیز که رنگش مثال گچ شده بود ، خیره به قاصد پلک نمی زد.
فرهاد جلو آمد و یقهٔ قاصد را گرفت و همانطور که او را تکان میداد گفت : یوسف...مفقود شده یعنی چه ؟ مگر من تو و رجب و سروگل و تنی چند از سربازان زبده خودم را همراه شاهزاده خانم نکردم تا به شکارگاه بروید ؟ دیروز قاصدت هم رسید که خبر به سلامت رسیدن خواهرم را آورد ، پس این اراجیف چیست که بهم می بافید؟
یوسف همانطور که سرش پایین بود گفت : همه چی خوب بود...تا اینکه سرو کلهٔ بهادرخان پیدا شد ، دایه سروگل می گوید کنار تخته سنگ سفید با بهادرخان قرار ملاقات می گذارد ، اما چون ساعتی میگذرد و خبری از شاهزاده خانم نمی شود ، ما را راهی کرد تا به دنبال ایشان برویم...
من و تمام نیروهایم ، حتی از مردم اطراف هم کمک گرفتم ، وجب به وجب جنگل و شکارگاه و اطراف رودخانه را گشتیم ، اما جز اسب سفید شاهزاده خانم ،چیزی نیافتیم...
شاهزاده فرهاد دندانی به هم سایید و فریاد زد : بهادر؟! این مردک حقه باز آنجا چه می کرد؟! مگر دستم به او نرسد....یعنی چه بلایی بر سر فرنگیس آورده؟!....وای.....
در این هنگام صدای جیغ روح انگیز بلند و همراهش او بیهوش بر زمین سرنگون شد...
شاهزاده فرهاد ناباورانه مادرش را نگریست و همانطور که به سمت او میرفت ، دستور داد تا طبیب خبر کنند...
ادامه دارد.....
📝به قلم : ط_حسینی
🌨💦🌨💦🌨💦🌨💦
@montazeraan_zohorr