.
یک وقتهایی دوست دارم دخترکی باشم
با گیسوان بافته
چادر گلداری به سر
در میان درگاههای قدیمی بایستم یواشکی به تماشای رهگذران
آقاجانم مرا ببینید نهیب بزند و چشم غره برود که ای چشم سفید آنجا چه میکنی
با زبانی بندآمده و گونه های سرخ از شرم بِدَوَم درون مطبخ کنجِ حیاط و تا شب جلوی چشمان آقاجانم آفتابی نشوم....🧡🌱
یه حیاط خونه قدیمی، با یه آفتابی که افتاده رو دیوار خونه
زیرزمینی که پایین پلههاست و باید برای رفتن داخلش سرت رو کمی خم کنی،
یه حوض نقاشی آبی رنگ که دورش پر شده از گلدونای قد و نیم قد
و یه فواره کوچولو که میگه هر اوجی فرودی داره،
یه درخت پیر
چند تا اتاق با پشتیهای قدیمی لاکی رنگ
و طاقچهای که آینه شمعدون قدیمی روشون خونه کرده
و اتاقهای تو در تو که آماده بودن میزبان کلی مهمون باشن تو شبای سرد زمستون
بوفههای بزرگ که پر بودن از ظرفهای گل سرخی
که هممون تو خونه یادگاری از جهیزیه مامان بزرگامون داریمشون
یه ساعت قدیمی شماطه دار که بهمون میگه
گذشت اون زمان و میگذره زمان ما هم...
همه اینا خیال آدم رو میبرن به حدود ۶۰ ، ۷۰ سال قبل
همه اینا به آدم میگن این بود زندگی نسلهای مادربزرگا و پدربزرگامون
که هنوزم بوی سرزندگی از خونه میاد
هنوزم خونه گرمه
هنوزم چراغاش روشنه
انگار هنوزم چایی خانوم خونهش تازه دمه...
10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدیما دیگه رفت دیگه نیست….
چرا همهچی قدیما بهتر بود؟!
شعرها، آهنگها، فیلمها، آدمها،
واقعا زیباست .....
فروغ فرخزاد میگويد:
در حیرتم از "خلقت آب "
اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند
اگر با آتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند.
اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا آماده طبخ میکند.
اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود.
ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گنداب میگردد.
دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تأثیر پذیر است، و در تنهایی مرده وگرفته است...
"باهم" بودنهایمان را قدر بدانیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش با پروردگار ❤️❤️
خـــــدایا💞
در این شب زیبا بهاری
دلـــهای
دوســـــتانم را سرشار از نـور✨
شادی ڪـن💓
و آنچه را ڪه به بهــــترین
بندگانت عــطا میفرمایــے به
آنها نیز عـطا فرما🙏
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
شب ✨
شـروع سـکـوت خـــــداسـت💞
او آمـده تـا
نـزدیـکـے زمـیـن ،
تـا تـو آرام تـر از هـمـیـشہ
بــہ خـواب بـروی
شبتون پـر از یاد خدا✨💞
.
یک وقتهایی دوست دارم دخترکی باشم
با گیسوان بافته
چادر گلداری به سر
در میان درگاههای قدیمی بایستم یواشکی به تماشای رهگذران
آقاجانم مرا ببینید نهیب بزند و چشم غره برود که ای چشم سفید آنجا چه میکنی
با زبانی بندآمده و گونه های سرخ از شرم بِدَوَم درون مطبخ کنجِ حیاط و تا شب جلوی چشمان آقاجانم آفتابی نشوم....🧡🌱
واقعا زیباست .....
فروغ فرخزاد میگويد:
در حیرتم از "خلقت آب "
اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند
اگر با آتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند.
اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا آماده طبخ میکند.
اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود.
ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گنداب میگردد.
دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تأثیر پذیر است، و در تنهایی مرده وگرفته است...
"باهم" بودنهایمان را قدر بدانیم...