eitaa logo
منتظران نور
1.5هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
25.3هزار ویدیو
113 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️مراقب دل امام زمانت باش... 🔸این احساس که شخصی در خانه‌ی ما ناظر اعمال ماست، ترمزی به انسان می‌زند که خیلی از اعمال او را تحت الشّعاع قرار می‌دهد و با فکر انسان کار می‌کند لذا کاری را انجام نمی‌دهد. 🔸مگر نه اینکه امام زمان ارواحنافداه هر لحظه ناظر بر اعمال ماست. 🔸حالا هرچه شخصیّتِ شخص بالاتر برود، ادب، توجّه و کنترل انسان بیشتر می‌شود. انتظار، آن حالتی که لحظه‌به‌لحظه‌اش برای انسان ثواب و اجر شهید را دارد، اجر مجاهد «فی سبیل اللّه» در پیش روی رسول اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را دارد، آن حالت انتظاری است که انسان هر لحظه خودش را با امام زمانش ببیند، با امام زمانش زندگی کند و حدّاقل خودش را تحت نظارت امام زمان ارواحنافداه ببیند.
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه گریه کردن سرآغاز بدترین روز‌ها نیست. با طراوت‌ترین روز‌ها بعد از گریستن ابرهاست که بوجود می‌آید.🌧🌱
. ✅ داستانی عبرت آمیز 🔻حامد آقا با خانواده اش در یک خانه ی اجاره ای زندگی میکردند..جایی که آنها سکونت داشتند نزدیک به دریا بود.. حامد همیشه وسواس داشت..او نگران خانواده اش بود و همیشه افکارهای منفی او را جفا میداد... شب ها خوابش نمیبرد چون فکر میکرد سونامی میاید و آنها را آب میبرد روزها هم وقتی سرکار میرفت نگران دو بچه ی خردسالش بود که مبادا به دریا بروند و غرق شوند... بنابرین تصمیم گرفت خانواده اش را از دریا دور کند و یک خانه ی دیگه اجاره بگیرد کلی گشت تا توانست یکی از طبقات ساختمان 5 طبقه را اجاره کند...تقریبا یک ماه در ساختمان در طبقه ی چهارم زندگی کردند ولی حامد آقا اونجا هم در آسایش نبود.چون فکر میکرد زلزله میاید و زن و بچه هایش  موقع وقوع زلزله از ساختمان نمیتوانند خارج بشوند و همان جا می میرند بنابرین باز هم تصمیم گرفت خانواده اش را از ساختمان 5 طبقه به جایی دیگر ببرد...او باز هم خیلی گشت تا بلاخره ساختمان  1 طبقه   پیدا کرد و دوباره اسباب کشی کردند و از ساختمان  5 طبقه به ساختمان 1 طبقه رفتند.. آنجا خیال حامد آقا از بابت زن و بچه هایش راحت شد او فکر میکرد آنها را از مرگ نجات داده است..  با این حال با خیالی آسوده سرکارش میرفت.. روزها گذشت تا اینکه یک روز زن حامد وقتی داشت...لباسها را اتو میزد ناگهان دچار برق گرفتگی شد...بچه ها هم که کنار مادرشان بودند به مادر چسبیدند و به این ترتیب متاسفانه هر سه نفرشان  فوت کردند بعد از آن حادثه ی وحشتناک حامد به روزهای متوالی خودش فکر میکرد که تمام تلاش خودش را کرده بود تا خطر را از خانواده اش دور کند اما اساساً نمی توانست آنها را از مرگ حتمی نجات دهد.. 💫💫 *ما نیز در طول عمرمان تمام تلاش مان  را میکنیم تا خطر را از خودمان  و عزیزان مان دور کنیم ولی اگه قرار است مرگ به سراغ ما بیاید هیچ چیز و هیچکس جلودارش نیست* 🍃🌺🍃🍃🌺🍃
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀ظهرتون بخیر سلامتی انشاالله 🍀 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 عرض سلام و ادب و خسته نباشید خداقوت محضر شمابزرگواران وهمراهان صمیمی گروه خوبمون تقدیر وتشکر ازهمه شما عزیزان سپاس بخاطر بودنتون وهمراهیتون ویاریتون وصبروحوصله تون وارسال مطالب زیبا ومفیدتون اجرتون باامام زمان (عج) همگی خسته نباشید فعالان گروه خسته نباشید. دعای خیرامام زمان (عج )بدرقه زندگیتون ان شاالله 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا