۲۰۶
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠 خانم استوار، استان فارس
اواخر سال ۱۳۹۹ بود که شهید عباس دانشگر را رفیق شهیدم انتخاب کردم. از وقتی که با شهید دانشگر آشنا شدم،
حالوهوایم جور دیگری شد. زندگیام زمین تا آسمان فرق کرده است! همۀ زندگیام با یاد و نامش سپری میشود. از این دنیا هدایایی برایشان میفرستم و ایشان هم من را بیجواب نمیگذارند. تا حالا سه بار عنایت کردهاند و به خواب من آمدهاند.
خواب دیدم که با همان تصویر زیبا و خندان و با همان چهرۀ نورانی سخنرانی میکرد و از صبر حضرت زینب(سلام الله علیها) صحبت میکرد. میگفت باید حضرت زینب(سلام الله علیها) را الگوی خود قرار دهیم. فاصله ما با هم زیاد نبود و در چندقدمیام ایستاده بود. وقتی رفت، مردم آنجا هم از شوقش مدام اسمش را صدا میزدند! انگار که تمام دنیا را یکجا به من داده باشند! هنوز هم از فکرش تنم به لرزه میافتد و قلبم تندتر میزند...
📗 #ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
۲۰۷
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠 ادامه خاطره ی خانم استوار، استان فارس :
.
... این روزها شاهد رشد و بالندگی ایمان و معرفت در وجودم هستم و این را مدیون شهید میدانم. از وقتی که کتابهای شهید را خواندهام، بیشتر با شخصیت نورانیاش آشنا شدهام... تحولی بزرگ در من روی داده است! اول سعی کردم شهید را الگوی زندگیام قرار دهم. از نمازهای اولوقت شروع شد. خوشاخلاقی در خانه، لبخند روی لب، شوخطبعی، مطالعه، درس خواندن، هدف و برنامهریزی، تلاش و پشتکار، ارتباط با خدا و در آخر هم برای اولین بار با کمک شهید نماز شب خواندم! آری! اینها همۀ کرامات و نشانههای شهید است. امیدوارم تأثیر نگاهش از من دختری بسازد از جنس قلب مهربانش. امیدوارم همیشه وجودش را در زندگی پرمشغلهام احساس کنم! امیدوارم هدیههایی که بهسمتش روانه میکنم، هر روز بیشتر و بیشتر شود! امیدوارم رفاقتمان ادامه پیدا کند.
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۲۱۲
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠 خانم سمیه
نمیدانم چگونه حسوحالم را بنویسم. با شهدای مدافع حرم بسیاری آشنا شدم ولی آن شهیدی که دلم را لرزاند و اشکم را جاری کرد، شهید عباس بود؛ شهیدی که دلم را خون کرده! برای خودش، جوانیاش، همسرش بند دلم پاره شد.
شبها شعرهایی را که در وصف شهید سرودهاند، بارها و بارها میخوانم و اشک میریزم. چقدر آرامشبخش است... در نام عباس، امیدی شوقانگیز هست و در نگاه و لبخندش، آرامش... خوش به سعادتش!
شاید این که عباس همسن خود من است، مرا بیشتر به او نزدیک میکند تا با او درددل و حرف بزنم. از شبی که با این شهید آشنا شدم و نحوۀ شهادتش را خواندم، لحظهبهلحظۀ شهادتش را تصور میکنم و اشک میریزم.
به غربت شهادتش قسمش میدهم که شفاعتم کند.
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
۲۱۶
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠خانم مهدیزاده
اسم شهید عباس دانشگر را شنیده بودم. عکسش را هم دیده بودم؛ اما چیزی ازش نمیدانستم. تا اینکه کتاب آخرین نماز در حلب را در کتابفروشی دیدم و خریدم. با خطبهخط کتاب بیاختیار گریه میکردم. تا حالا دربارۀ چندین شهید کتاب خواندم؛ ولی این احساس و حال را فقط دو بار درک کردهام. اولین بار در دوران دبیرستان بودم. با خواندن خاطرات شهید حسن ترک بیاراده گریه میکردم. از آن روز شهید حسن ترک شد داداشحسن من. حالا دقیقاً همان حال را با خواندن خاطرات شهید دانشگر دارم. فقط پنج سال از داداش عباس کوچکترم؛ ولی فاصلهام با داداش از زمین تا آسمان است.
#ادامه_دارد
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
هدایت شده از مؤسسه شهید عباس دانشگر
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۱۸
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠 ادامه خاطره ی خانم میرمحمدی، خراسان رضوی
... یک بار شهید بزرگوار را خواب دیدم. در یک بیابان بودند؛ اما نه آن بیابان خشک، بلکه بیابانی بود که به آدم آرامش میداد و ایشان در وسط ایستاده بودند و اطرافشان هم خانواده ایشان و افراد دیگری بودند. شهید برای من با آن چهرۀ خندان یک بیتی یا جملهای خواند. بعد از بیدار شدن، هرچه فکر کردم چه جملهای بود یادم نیامد؛ اما بسیار تأثیرگذار بود... به من دلداری دادند... با مادرم که مشورت کردم، گفت: «شاید مربوط به کتاب ایشون باشه که سفارش دادم.»
از شهید یاد گرفتم باید تغییر کنم و خودم را تربیت کنم. باید هوای نفسم را کنترل کنم و روی پاهای خودم بایستم و با مشکلات مبارزه کنم.
عباس در صحبتش میگفت کار زیاد داریم... میگفت امام زمان(عجل الله) یار میخواهد. من بهش میگویم شهدا فرماندهی عملیات اجرایی جذب نیرو سپاه حضرت ولی عصر(عجل الله) را بر عهده گرفتهاند. شهید عباس دانشگر داداشم شد. همراه، فرمانده ام، کمکم. مسیرم کلاً عوض شد. قبلاً اگر نماز میخواندم، دعا میکردم مشکلی که باعث افسردگیام شده حل شود. حالا یاد گرفته بودم گریه کنم، دعا کنم برای ظهور امامزمانم.
داداشعباس من را با بقیۀ شهدا آشنا کرد.
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
هدایت شده از مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۱۹
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠 خانم رضادوست، استان تهران
با شهید با طریق فضای مجازی آشنا شدم. وقتی چهرۀ مهربان و لبخندش را دیدم، به ایشان علاقهمند شدم و بعد، در فضای مجازی با روحیات معنوی او بیشتر آشنا شدم. بهنظرم او بهمعنای واقعی کلمه جوان مؤمن انقلابی بود. او اهل نماز اولوقت بود و خیلی چیزهای دیگر. یک جوان ۲۳ساله که تازه نامزد کرده بود، وقتی متوجه میشود حرم مطهر حضرت زینب(سلامالله علیها) در معرض خطر است، احساس مسئولیت میکند و به سوریه میرود. من یک کار خیر بهنیت ایشان انجام دادم. در همان ایام یک شب خواب دیدم با شهید توی بازار شاه عبدالعظیم شهرری هستیم و من چند بار بهشان گفتم «داداش» و ایشان با خنده و مهربانی جوابم را دادند.
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۲۲۰
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠 خانم رحیمی، استان خراسان جنوبی
خرداد سال ۱۴۰۰ بود که با شهید دانشگر عزیز آشنا شدم. مثل بسیاری از دوستان عباس، من هم از طریق فضای مجازی او را شناختم. بهدلیل مشغلههای درسی، از آن زمان کموبیش و ناپیوسته شروع به جمعآوری اطلاعات دربارۀ ایشان کردم. اما از زمان شروع سال تحصیلی کمکم به این فکر افتادم که خوب است با اطلاعاتی که به دست آوردم، دیگران را هم با شهید آشنا کنم. به روشهای مختلفی فکر کردم که چطور میتوانم کاری برای عباس عزیز انجام بدم. تصمیم گرفتم از مدرسه و کلاس خودم شروع بکنم. به معاون پرورشی مدرسه پیشنهاد دادم که عکسهای شهید دانشگر را کپی بگیرم و روی دیوار مدرسه نصب کنم؛ هرچند قدری اذیت شدم، چهار عکس A3 رنگی آماده شد و من عکسها را به همراه مختصری از زندگینامه و یادداشتهای شهید روی دیوار مدرسه نصب کردم. صبح روزی که قرار بود عکسها را به مدرسه ببرم، خواب شهید را دیدم. همانطور که من مشغول چسباندن برگههایی رنگی روی یک مقوای سفید بزرگتر بودم، عباسجان به دیوار تکیه داده بود و با لبخند به من نگاه میکرد. این خواب آنقدر طبیعی بود که لحظهای در اواسط کارم، با خودم فکر کردم که شاید دارم خواب میبینم... آنقدر اطرافم طبیعی بود که پاسخ خودم را اینطور دادم: نه! این که خواب نیست! بیدارم...
#ادامه_دارد
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
هدایت شده از مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۲۵
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠ادامه خاطره ی خانم رحیمی، استان خراسان جنوبی
... این عشق و علاقه به عباس باعث شد که در اواخر اسفند سال ۱۴۰۰ تعداد شانزده نفر از دانشآموزان بهمدت سه روز از شهرستان طبس به شهرستان سمنان سر مزار شهید دانشگر بیاییم. هرچند راه طولانی بود، خواستیم لحظاتی بر مزارش دلدادگی خود را ثابت کنیم و در ادامه راه از او مدد بگیریم.
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۲۳۲
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠 خانم صادقی، استان قم
دوستانم گاهی از شهدا صحبت میکردند؛ ولی من نمیتوانستم بفهمم. دلم میسوخت برای شهدا، ولی میگفتم که چی؟ چرا همهجا اسمشان را میآورند؟ برای چی هی میخواهند آدمها را تحتتأثیر قرار بدهند؟
شهید عباس را اصلاً نمیشناختم. روزی توی گوشیام توی یک صفحه عکسی دیدم که خیلی شبیه کسی بود که من قبلاً میشناختمش. زدم روی عکسش و دیدم او نیست. عکس یک شهید بود. خواستم رد شوم ازش، ولی چشمهای عباس دیگر من را رها نکرد.
همینطوری رفتم پایین و همۀ عکسهای شهید عباس را دیدم. یکهو به خودم آمدم دیدم چندین ساعت است که دارم دربارۀ عباس میخوانم. شیفتۀ عباس شدم. چهار روز تمام اشک ریختم برای فراق عباس. روز چهارم تصمیم گرفتم دنبال خانوادهاش بگردم و بروم ببینمشان، بروم سر مزار عباس. ولی خب پیدا کردن خانوادهاش برای من که شهر قم زندگی میکردم، آسان نبود. از چند جا سؤال کردم تا شماره تماسی از خانوادۀ شهید پیدا کنم؛ ولی بینتیجه بود...
#ادامه_دارد
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۲۳۹
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠ادامه ی خاطره ی خانم مهاجریان، خراسان رضوی
.... همسرم وقتی دلواپسی من را دید، به اتاق شهدا رفت. لحظاتی بعد قرآنبهدست برگشت و گفت: «استخاره کردم. بیا نگاه کن! ببین چه آیهای آمده!»
وقتی چشمم به صفحه قرآن افتاد دوباره دلم لرزید! و چه آیهای!
((مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا))؛ .احزاب، ۲۳. در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند. بعضی پیمان خود را به آخر بردند و بعضی دیگر در انتظارند و هر گز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
همسرم گفت قبل از استخاره طبق عادتم به شهید عباس دانشگر گفتم: «ایندفعه از شما میخوام کمکم کنید. اگر خیر و صلاح در رفتن همسرمه، کاری کنید که همسرم با خیال آسوده به سفر کربلا بره.»
دو-سه روزی گذشت. هرچند استخاره خوب آمده بود، هنوز ته دلم راضی نبود. چون قرار بود تنهایی به سفر خارج از کشور بروم. تردید عجیبی تمام وجودم را فراگرفته بود! به دنبال نشانهای بودم برای اطمینان خاطر و راضی شدن دلم. تا اینکه تلفن همراهم به صدا درآمد. خواهر شهید جواد جهانی بود: «سلام خانم مهاجریان. یکی از مادرهای شهدا مدافع حرم برای زیارت حرم مطهر حضرت علیبنموسیالرضا(علیهالسلام) به مشهد آمدهاند. مهمان خانۀ ما هستند. با خودم گفتم بقیه هم از این فیض محروم نباشند. هرچی فکر کردم به که بگویم، فقط شما اومدین تو ذهنم. امروز بعدازظهر تشریف بیارین خونهمون.»
پرسیدم: «مادر کدوم شهید هستن؟»
گفتند: «مادر شهید عباس دانشگر!» حسوحال عجیبی داشتم. نفسم در سینه حبس شد. بغضی عجیب گلویم را فشار میداد. با شوقی وصفناشدنی مهیای دیدار با مادر عزیز شهید دانشگر شدم. بعد از سپری شدن لحظههای انتظار خود را در برابر مادر گرانقدر شهید دیدم.
ماجرا را که برایشان تعریف کردم، پاسخی دادند که شک و تردید را از دلم بیرون ساخت! در راه برگشت پاسخشان را در ذهنم مرور میکردم: پس این کربلا هدیۀ شهیده. دعوتشدۀ خود شهید هستی!
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین!
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۲۴۱
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠خانم اکبری، استان ایلام
در سوم بهمن ۱۴۰۰ در روز میلاد حضرت زهرا(سلامالله علیها) از طریق فضای مجازی با شهید عباس دانشگر آشنا شدم. کتاب راستی دردهایم کو! و آخرین نماز در حلب را مطالعه کردم. درسهای زیادی از دستنوشتههای او گرفتم. مهر و محبت او بر دلم نشست و شهید هم من را مجذوب خودش کرد. آن چیزی که مرا متعجب کرد، سن او بود. او فقط ۲۳ سالش بود و به این درجه رسید. حالا که من ۲۳ سالم است، چهکار کردم؟ همهاش خودم را سرزنش میکردم؛ اما از شهید خیلی چیزها یاد گرفتم. برای ادامۀ زندگیام او را الگوی خودم قرار دادم. شهید باعث شد من دیگر نمازهایم اولوقت باشد. من را غرق در آرامش کرده. هر لحظه حضورش را احساس میکنم. هر روز قرائت قرآن و ذکر صلوات بهنیت شهید دارم؛ زیرا برای من سنگتمام گذاشته. بهخاطر همین، من و دوستان داریم تلاش میکنیم همشهریهایمان بیشتر با شهید آشنا بشوند که انشاءالله دیگران هم از شهید الگو بگیرند.
این گفتار همیشگی من با شهید عباس است: «درسته دیر پیدات کردم؛ اما میخوام همیشه کنارم باشی و مراقبم باشی و برای یک لحظه هم از من دور نشی و همیشه مراقبم باشی که نلغزم...»
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۲۴۳
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
3⃣بخش سوم
🔸️محبت شهید به خواهران
💠 خانم نوروزی، استان سمنان
با خانمی در فضای مجازی آشنا شدم. از من پرسید: «اهل کدوم استان هستی؟»
گفتم: «سمنان.»
گفت: «خوش به حالت!»
وقتی ازش پرسیدم: «چطور»، گفت: «شهید مدافع حرم عباس دانشگر هماستانی شماست.» لحظاتی بعد، عکس شهید عباس دانشگر را برایم فرستاد. بار اولی بود که عکسش را میدیدم. چند روز بعد، یک کلیپ از استاد رائفیپور دیدم که میگفت منزل شهید رفته بودند و در دفتر سررسید دستورالعمل عبادی شهید را دیدهاند و در آخر کلیپ استاد رائفیپور میگفت: «ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند.»
همان سخنان استاد باعث شد عشق و علاقهام به شهید بیشتر شود. هر روز در فضای مجازی دنبال آشنایی بیشتر با او بودم...
#ادامه_دارد
📗
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯