eitaa logo
🌸 منتظران ظهور ...❣️
61 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
118 فایل
♦️هر که دارد سر همراهی ما بسم الله... | اللَّھُمَّ‌‌إِنِّی‌أَعُوذُبِک‌َ‌مِنْ‌نَفْسٍ‌لاتَشْبَعُ...🌱| ارتباط با خادم کانال 🗣💌 @fzahra840101 کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر قلبی که دوستدار زهرا (س) و آشفته و بی‌قرار برای بانو است؛ گویا گنجینه هفت آسمان‌ها را در سینه دارد. نه مگر عالم امکان همه هستی و حیاتش را وامدار زهراست؟ مگر نه اینکه خلقت ما از صدقه سر زهرای مرضیه (س) بوده است؟ ─┅─═ঊزঈ🖤ঊঈ═─┅─ 🥀@Montazeran_ZohorAga
YEKNET.IR - shoor - fatemie - 98.10.07 - mirdamad.mp3
2.9M
سلام‌ماهِ‌ماتَـم؛سلام‌اشڪ‌وگریہ(:💔 | 🌹@Montazeran_ZohorAga
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🥀" مادر دو²‌بخش‌است؛ 『ما و در』 وقصہ‌یتیمے ما؛از‌ڪنارِدَر شـروع‌شد . . .💔! 💌@Montazeran_ZohorAga
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|♥|• مستقیم! 🚕 وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟ ○ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....😕 ● میدونم .....ولی عزادارم! ○ "شرمنده" 😟 و ضبط رو خاموش کرد. ○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟ ● بله مادرم .... ○ واقعا تسلیت میگم. داغ مادر خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 😔 ● خدا رحمتش کنه ○ خدا مادر شمارم بیامرزه... بعد پرسید ○ مادر شما هم مریض بودن؟ ● نه.مجروح بود.... ○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟😳 ● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد زدنش. ○ جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟ ● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم..... ○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ 😳 ● آره... مادرم بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 😭 ○ حاجی ببخشیدا...عجب بی‌ناموسایی بودن! سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....😕 ● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه جوون باشه... ○ آخ آخ... جوون بودن؟؟ ● آره فقط هجده سالش بود...💔 ○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟ شما خودت بیشتر از هیجده سالته😒 حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله مـــادر همه‌ی ما شیعه ها حضرت زهراست.....🥀 یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....😶 ○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچ‌وقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...😔 ● لحظاتی به سکوت گذشت ○ یه سی‌دی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه.... و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛ جواب ندادم... خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط. چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد. 🎼 من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... 😭 👌🏻جــوانـان‌نـسل‌ظهوریم اگر برخیزیم 💌@Montazeran_ZohorAga
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا