🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصتم
خانواده
برای چند لحظه واقعا بریدم …
خدایا، بهم رحم کن … حالا جوابش رو چی بدم؟ …🙏😥
توی این دو سال،
دکتر دایسون … جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد … از طرفی هم، ارشد من … و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود …
و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده …😕😣
– دکتر حسینی … مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما…کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت …پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده … نه رئیس تیم جراحی…😊
چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه …
– دکتر دایسون … من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی …احترام زیادی قائلم … علی الخصوص که بیان کردید … این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه…
اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم … و روابطی که اینجا وجود داره … بین ما تعریفی نداره … اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زیر یه سقف زندگی کنن …حتی بچه دار بشن … و این رفتارها هم طبیعی باشه … ولی بین مردم من، نه … ما برای خانواده حرمت قائلیم … و نسبت بهم احساس مسئولیت می کنیم…
با کمال احترامی که برای شما قائلم …پاسخ من منفیه…✋
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_یکم
خیانت
روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم …
دلخوریش از من واضح بود … سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه … مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه …
توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید … و من رو خطاب قرار نمی داد …
اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم …
حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود …
سه، چهار ماه به همین منوال گذشت …توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو …
بدون مقدمه و در حالی که … اصلا انتظارش رو نداشتم … یهو نشست کنارم …
– پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ … اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن … چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟ …
همه زیرچشمی به مانگاه میکردن …👀
با دیدن رفتار ناگهانی دایسون … شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد …هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم …
_دکتر دایسون … واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ … اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟… یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن … و وقتی یه مرد … بعد از سال ها زندگی …از اون زن خواستگاری می کنه … اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟… یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ … یا بوده اما حقیقی نبوده؟ …
خیلی عادی از جا بلند شدم
و وسایلم رو جمع کردم … خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود …
منم بی سر و صدا … و خیلی آروم … در حال فرار و ترک موقعیت بودم …
در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون … در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه … توی اون فشار کاری …
که یهو از پشت سر،🗣 صدام کرد …
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_دوم
زمانی برای نفس کشیدن
دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد …
می خواستم گریه کنم … چشم هام مملو از التماس بود … تو رو خدا دیگه نیا… که صدام کرد …
– دکتر حسینی … دکتر حسینی …پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ …
ایستادم و چند لحظه مکث کردم …
– من چطور آدمی هستم؟ …
جا خورد …
– شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟ … با تمام خصوصیات مثبت و منفی …
معلوم بود متوجه منظورم شده …
– پس علائق تون چی؟ …
– مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و … واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ … مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟ …
چند لحظه مکث کردم …
_طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه … ممکنه نتونن …در کنار اخلاق … بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است …اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار … آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن …
اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت … بدون توجه به واکنش دیگران … مدام میومد سراغم و حرف می زد …
با اون فشار و حجم کار …
این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود … دیگه حتی یه لحظه آرامش … یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم …
دفعه آخر که اومد … با ناراحتی بهش گفتم …😒😣
– دکتر دایسون … میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ … و حرف ها صرفا کاری باشه؟ …
خنده اش محو شد … چند لحظه بهم نگاه کرد …
– یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ …
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_سوم
خدای تو کیست؟
خنده اش محو شد …😟
– یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ …
چند لحظه مکث کردم … گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود … اما حالا …
– صادقانه … من اصلا به شما فکر نمی کنم … نه به شما…که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم … نه فکر می کنم، نه …😒
بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم … 😐دوباره لبخند زد …😊
– شخص دیگه که خیلی خوبه … اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟ …
خسته و کلافه … تمام وجودم پر از التماس شده بود …
– نه نمی تونم دکتر دایسون … نه وقتش رو دارم، نه …
چند لحظه مکث کردم …
_بدتر از همه … شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید …
– ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون … توجه کنید …
یهو زد زیر خنده …
_اینقدر شناخت از شما کافیه؟ … حالا می تونید بهم فکر کنید؟ …
– انسان یه موجود اجتماعیه دکتر … من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته… حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید … من ندارم … بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده … وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم … حتی اگر هم داشته باشم … من یه مسلمانم … و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید … از نظر شما، خدا … قیامت و روح … وجود نداره …
در لاکر رو بستم …
– خواهش می کنم تمومش کنید …
و از اتاق رفتم بیرون…
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_چهارم
جراحی با طعم عشق
برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... 😨
شده بودم دستیار دایسون ... انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسما گریه کنم ...
برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد ...
- من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم ... و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و ...😊😏
داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ...
زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود ...
چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ...
- اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ...
خندید ... 😃سرش رو آورد جلو ...
- مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی ...
برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم ...😬😠
با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ...
چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ...
توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم ...
به نوبت جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه...😕
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_ششم
با پدرم حرف بزن
پشت سر هم زنگ می زد … 📲📲
توان جواب دادن نداشتم …اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی روببندم یاخاموشش کنم...😖
توی حال خودم نبودم … دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد …
– چرا دست از سرم برنمی داری؟ … برو پی کارت …😣
– در رو باز کن زینب … من پشت در خونه ات هستم … تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه …😥😕
– دارو خوردم … 💊اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان…
یهو گریه ام گرفت …😭
لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم … حتی بدون اینکه کاری بکنه …وجودش برام آرامش بخش بود …
تب، تنهایی،😢 غربت … دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم …😭
– دست از سرم بردار … چرا دست از سرم برنمی داری؟ …اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟…😭😖
اشک می ریختم و سرش داد می زدم …
– واقعا … داری گریه می کنی؟ … من واقعا بهت علاقه دارم… توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ …😧
پریدم توی حرفش …
– باشه … واقعا بهم علاقه داری؟ … با پدرم حرف بزن …این رسم ماست … رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم …😣✋
چند لحظه ساکت شد … حسابی جا خورده بود …
– توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ …😐
آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم … دیگه توان حرف زدن نداشتم …
– باشه … شماره پدرت رو بده … پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ … من فارسی بلد نیستم …
– پدرم شهید شده … تو هم که به خدا … و این چیزها اعتقاد نداری …
به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم…
_از اینجا برو … برو …😖
و دیگه نفهمیدم چی شد … از حال رفتم …
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_هفتم
46 تماس بی پاسخ
نزدیک نیمه شب🌌 بود که به حال اومدم …سرگیجه ام قطع شده بود … تبم هم خیلی پایین اومده بود …
اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم …
از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم … بلند که شدم …دیدم تلفنم روی زمین افتاده…
باورم نمی شد … 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون …😧😳
با همون بی حس و حالی … رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن💡 کردم … تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد…
پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود … مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین …از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم … انگار نصف جونم پریده بود …
در رو باز کردم …🚪
باورم نمی شد … یان دایسون پشت در بود… در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد … با حالت خاصی بهم نگاه کرد … 😔
اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام …
– با پدرت حرف زدم … گفت از صبح چیزی نخوردی …مطمئن شو تا آخرش رو می خوری …
این رو گفت و بی معطلی رفت …😔🚶
خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل …
توش رو که نگاه کردم … چند تا ظرف غذا بود … با یه کاغذ …روش نوشته بود …
– از یه رستوران اسلامی گرفتم … کلی گشتم تا پیداش کردم… دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری …😒✋
نشستم روی مبل …
ناخودآگاه خنده ام گرفت …😊
ادامه دارد ...
✍نویسنده؛
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_چهارم
جراحی با طعم عشق
برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... 😨
شده بودم دستیار دایسون ... انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسما گریه کنم ...
برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد ...
- من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم ... و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و ...😊😏
داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ...
زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود ...
چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ...
- اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ...
خندید ... 😃سرش رو آورد جلو ...
- مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی ...
برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم ...😬😠
با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ...
چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ...
توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم ...
به نوبت جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه...😕
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است
تمام ذرات قلبم تو را میخوانند
درست مثل احتیاج کویری خشک
به قطرههای کوچک باران
همانقدر تشنهی حضورت
همانقدر بیتاب دیدنت ..
#امام_زمان ♥️
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
به شیر بیشه صحرای کربلا صلوات❤
به پاسدار و علمدار نینوا صلوات❤
به آنکه داد و ستدش به راه دین خدا❤
به دستگیر همه خلقِ بینوا صلوات❤
💥الّلهُمَّ🎊❤
💥صلّ🎊❤
💥علْی 🎊❤
🍃محَمَّدٍ🎊 ❤
💥وآلَ🎊❤
🍃محَمَّدٍ🎊❤
💥وعَجِّل🎊❤
💥 فرَجَهُم🎊❤
#ماه_شعبان #میلاد_امام_حسین #میلاد_حضرت_عباس
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🌹
ای ماه ترین عموی دنیا عباس!#میلاد_حضرت_عباس(ع)مبارک
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
❁❁
شب میلاد علمدار حسین اسٺ
میلاد گل فاطمہ سردار حسین اسٺ
لبخند بہ لبهاے مَلڪ، گل ڪند هر دم
زیرا همہ دم خنده بہ رخسار حسین اس
#باب_الحوائج✨
#میلاد_حضرت_عباس(ع)✨
#مبارڪـباد✨
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا ابد مجنون و مدیون علمدارم🥺🧡
عیدتون مبارکککککککککککککک 🥳
🌹سلام🌹
یوسف #ام_البنین زیبا به دنیا آمدی
مثل بابا خوش قد و بالا به دنیا آمدی
ساکنان آسمان را بندهی خود کردهای
با مرام! از اولش آقا به دنیا آمدی🌹
🌹ولادت #حضرت_عباس علیه السلام و روز جانباز مبارک باد🌷
#میلاد_ابوالفضل_العباس
#علمدارخوشآمد
#عبـاس
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
خـُـᰔـــدا نقٰاشے مهتـــــآب مےکَرد۔۔
دِل هفت⁷ آسمٰان را آب مےکَرد ۔۔
بَرا؎ زیـــــنتِ درهـــــآ؎ جَنت۔۔،
فَقط عَکس
« أبـــــوالفَضلﷺ۔۔𑁍» قٰاب مےکَرد!
#علمدارخوشآمد
گویند به عموےِ خود ارادتــ داری
این بار قسم بہ دست #عبـاس بیا
تعجیـلدرظهـور #امام_زمان صلـوات
#میلاد_حضرت_عباس(ع)مبارک
#علمدارخوشآمد
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
دلم برات خیلی تنگ شده ؛ بیامان ، بیدلیل، وحشتناک:)
پن: و دل فقط زنده است به امید دیدار و در اغوش کشیدن ضریح تان؛
میدانید که؛ دل زبان نفهم است!
هرچه برایش صغری کبری ببافی،
اخرش سر خانه ی اولش بر میگردد
و شما را میخواهد🥲
دلتان بریمان تنگ نیست؟
ما دلتنگ شما ایم 🥺❤️
تولدتان مبارک؛
باعث و بانی حال خوبمان🧡
منتظࢪانظھوࢪ🇵🇸
دلم برات خیلی تنگ شده ؛ بیامان ، بیدلیل، وحشتناک:) پن: و دل فقط زنده است به امید دیدار و در اغوش
کاش حالا که انقدر خوشحالیم، خوشحالیمون کنار حرم ارباب مون و علمدارشون چندین برابر میشد 🥺❤️🩹
خداوند ماه را شبیه تو کرد...🌸
میلادت مبارک بهترین عموی دنیا...🌸
#ماه_شعبان
#میلاد_حضرت_عباس علیه السلام
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
منتظࢪانظھوࢪ🇵🇸
کاش حالا که انقدر خوشحالیم، خوشحالیمون کنار حرم ارباب مون و علمدارشون چندین برابر میشد 🥺❤️🩹
معشوق عاشق را به صبر میآزماید🥲💔
ما محکومیم به صبوری:)
منتظࢪانظھوࢪ🇵🇸
معشوق عاشق را به صبر میآزماید🥲💔 ما محکومیم به صبوری:)
مگو سوخت جان من از فرط عشق
خموشی است هان، اولین شرط عشق
شرط عشق سوختنه:)
هدایت شده از منـجــی🌱
enc_17077482323745344303376.mp3
3.85M
🎙سرود ماه ام البنین از نجم الثاقب
•|میلاد آقا ابوالفضل عباس مبارکمون باد|•
🎈🎉
#ابوالفضل_عباس
_______________منجی
🖇 @monje_mouod
♡••
نام معشـوق مبـر
نزدِ من از ؏شق مگو
؏شـــق دیریست
ڪہدر پیچوخم عبّاس است..
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
tavasol-mirdamad.mp3
5.11M
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمْ🌺
دعای توسل به نیت↯
1.خشنودی خدا
2.خشنودی آقا امام زمان ارواحنا فداه
3. ظهور آقاجانمون
4. شفای تمام بیماران
5. پیروزی فلسطین و نابودی اسرائیل و آمریکا
6. و تمام حوائج خودتون
7. شهید مصطفی صدر زاده
#روزیازدهم
#اوخواهدآمد...
✨شبهای پر از شهاب را خواهم ديد...
درياچه ی نور ناب را خواهم ديد...
✨وقتی که سپيده می دمد می دانم...
من چهره ی آفتاب را خواهم ديد...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
بخوان دعای فرج را
دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است
و بال وپر دارد
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡ ›
─┅═༅𖣔𖣔💔𖣔𖣔༅═┅─
۩؎هرشب در پایان شب دست بر سینه گذاشته و به زیارت آقا #امام_حسین(ع) می رویم :
۩؎اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡ ›
بسم الله الرحمن الرحیم
*🌇 قبل از خواب وضــــو بگیریم 👈 ثواب شب زنده داری*
🌅حالا باهم تلاوت آیه الکرسی که قبل از خواب سفارش شده رو داشته باشیم ودو آیه بعد از آن:بقره255و256و257
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
*💛اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ((255))*
*لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ* ((256))
*اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ((257))*
🌅تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها هم قبل خواب بسیار سفارش شده :
34 بار الله اکبر،
33 بار الحمدلله،
33 بار سبحان الله
🌅 ﺧﺘـــــﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید.
💙ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣﻴﻢِ
*🌹ﻗُﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟﻠﻪُ ﺃَﺣَﺪٌ*
*🌹ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺍﻟﺼَّﻤَﺪ*ُ
*🌹ﻟَﻢْ ﻳَﻠِﺪْ ﻭَﻟَﻢْ ﻳُﻮﻟَﺪْ*
*🌹ﻭَﻟَﻢْ ﻳَﻜُﻦ ﻟَّﻪُ ﻛُﻔُـﻮﺍً ﺃَﺣَﺪٌ.*
🌅 ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿــــــﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانیم:
*🌹ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻَﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ🌹*
🌅 ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم :
*🌹ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ.🌹*
🌅ﺣـــــﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤـــﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭیم:
*🌹ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻﺍِﻟﻪَﺍِﻻَّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ.🌹*
🌅 تلاوت 👈معوذتین هم بسیار موکد هست:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
*🌷قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ*
*🌷مَلِکِ النّاسِ*
*🌷إِلهِ النّاسِ*
*🌷مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ*
*🌷الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النّاسِ*
*🌷مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ*
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
*🌹قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ*
*🌹مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ*
*🌹وَ مِنْ شَرِّ غاسِق إِذا وَقَبَ*
*🌹وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ*
*🌹وَ مِنْ شَرِّ حاسِد إِذا حَسَدَ*
🌅 آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح
*🌹 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا*
آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کهف
🌅سوره ى تكاثر ایمنـی از عذاب قبر
🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
*أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ🌹حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ🌹 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🌹ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🌹كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ🌹 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ🌹 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ🌹 ثُمَّ لَتُسْأَلُونَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ*
🌅ثواب ۳ بار تلاوت👇 برابر با خواندن ۱۰۰۰رکعت نماز
*🌹یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ🌹*
🌅 پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» ر در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند. (مجمع البیان؛ ج 2/421)
{آل عمران آیه «۱۸»و «19»} :
*🌹شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَالْعَزِيزُ الْحَكِيمُ*
*إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ(19)*
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡ ›