🍃🥀به نیابت از از ارواح طیبه💎
شهدا جهت سلامتی وتعجیل
در فرج آقا صاحب الزمان عج💙
اِجماعاً صلوات ....🌷🍃
امام زمان-عج.mp3
2.19M
#فایل_صوتي_امام_زمان ش۶
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
❣کاش تو ؛
همه آرزوی دلم بودی...
آنوقت...
از دغدغه های کوچک دنیا...
خالی می شدم...
💓و پر می شدم از تو...
از خود خود تو....
📚بہوقتڪتاب:
#آفټابدࢪحجاب🥀
✍🏻نویسند:سیدمهدۍشجاعے
پاࢪت ۱۱
و عایشه وقتى این را شنید، نامه نوشت به حفصه)6 )که ))على به ذى قار فرود آمده است ، نه راه پس دارد، نه راه پیش حفصه با دریافت این پیام ، مطریان و مغنیان را جمع کرد و دستور داد که این مضمون را به شعر درآورند و با دف و تنبک بنوازند و بخوانند تا مگر على بدین واسطه خفیف و استهزاء شود.
تو خبر را که شنیدى ، احساس کردى که دیگر جاى درنگ نیست . از خانه بیرون شدى و با رویى پوشیده و ناشناس به خانه حفصه درآمدى خانه شلوغ بود. مغنیان مى نواختند، کودکان کف مى زدند و زنان دم مى گرفتند:
ماالخبر ماالخبر
على فى سقر
کالفرس االشقر
ان تقدم عقر
و ان تاءخر نحر.
راه را شکافتى تا به مقابل حفصه رسیدى که در باالى مجلس نشسته بود. وقتى درست مقابل او قرار گرفتى ، چهره
ات را گشودى ، غضبناك نگاهش کردى ، دندانهایت را به هم ساییدى و گفتى : ))راست گفت رسول خدا که البغض یتورات ((، کینه موروثى است.
اى دختر عمر! که اکنون با دختر ابوبکر همدست شده اى براى کشتن پدر من . پیش از این نیز با پدرانتان همدست
شده بودید براى کشتن پیامبر. اما خدا پیامبرش را از مکر خاندان شما آگاه و کفایت کرد.
با پدرانتان در قتل پیامبر ناکام ماندید و اکنون کمر به قتل وصى و برادر او بسته اید. شرم کنید.
همین آیه قرآنى براى رسوایى همیشه تان بس نیست ؟ وان تظاهرا علیه فان اهلل هو مولیه و جبریل و صالح المؤمنین و المالئکة بعد ذلک ظهیر.)7 )دوست دارى به برادرت یادآورى کنى که این آتش از زمان پیامبر در زیر خاکستر خفته است . اینها اگر جراءت مى کردند، پیامبر را از میان برمى داشتند. نتوانستند، سر از سقیفه در آورند، بیست و پنج سال خورشید را به بند کشیدند و در شهر کوران ، پادشاهى کردند و بعد بر شتر نشستند و بعد، سر از نهروان درآوردند، به لباس ابوموسى اشعرى درآمدند و دست آخر، شمشیر را به دست ابن ملجم دادند. و کدام
آخر؟ معاویه از همه گذشتگان پلیدتر مکارتر بود. نیش معاویه بود که زهر را به جان برادرمان حسن ریخت.
دوست دارى فریاد بزنى : ))برادرم ! تو که اینها را مى دانى چرا اتصالت را به خدا و پیامبر علم مى کنى ؟(( اما فریاد نمى زنى ، شکوه هم نمى کنى . فقط مثل باران بهارى اشک مى ریزى و تالش مى کنى که آتش دل را به آب
دیده خاموش کنى . چه ، مى دانى که او بهتر از تو این قوم را مى شناسد و این گذشته را ملموس تر از تو مى داند. اما
به کوفه نگاه مى کند، به شام . که تو را و کاروانت را به نام اسراى خارجى در شهر مى گردانند. مى خواهد در میان
این قاتالن کسى نباشد که بگوید ما گمان کردیم با دشمن خارجى روبروییم . با مخالفان اسالم مى جنگیم . مى خواهد
که در قیامت کسى نباشد که ادعا کند ما مقتول خویش را نشناختیم و هویت سپاه مقابل را در نیافتیم .
در مقابل این اعتراف که امام از اینها خشم و لعنت و غضب ابدى را تحویلشان مى دهد. همه آنها که صداى امام را مى
شنوند، با فریاد یا زمزمه زیرلب یا هیاهو و بلوا اعالم مى کنند که :
یه خدا اینچنین است
ادامه دارد...
#امام_زمان🕯🍂'
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📚بہوقتڪتاب:
#آفټابدࢪحجاب🥀
✍🏻نویسند:سیدمهدۍشجاعے
پاࢪت ۱۲
انکار نمى کنیم !
مى دانیم که فرزند پیامبرى !
مى دانیم که پدرت على است !
قابل انکار نیست !
و بعد برادرت جمله اى مى گوید که همان یک جمله تو را زمین مى زند و صیهه ات را به آسمان بلند مى کند.
فبم تستحلون دمى ؟ پس چرا کشتن مرا روا مى شمرید؟ پس چرا خون مرا مباح مى دانید؟
این جمله ، جگرت را به آتش مى کشد. بیان هستى ات را مى لرزاند. انگار مظلومیت تمامى مظلومان عالم با همین
یک جمله بر سرت هوار مى شود.
این ناخنهاى توست که بر صورت خراش مى اندازد و این اشک توست که با خون گونه ات آمیخته مى شود و این
صداى ضجه توست که به آسمان برمى خیزد.
امام رو بر مى گرداند. به عباس و على اکبر مى گوید: ))زینب را دریابید.((
پرتو پنجم
دلت مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى .
بچه ها چشمشان به توست ؛ تو اگر آرام باشى ، آرامش مى گیرند و اگر تو بى تابى کنى ، طاقت از کف مى دهند.
سجاد که در خیمه تیمار تو خفته است ، حادثه را در آینه نگاه تو دنبال مى کند.
پس تو باید آنچنان با آرامش و طماءنینه باشى ، انگار که همه چیز منطبق بر روال معهود پیش مى رود. و مگر نه
چنین است ؟ مگر تو از بدو ورود به این جهان ، خودت را مهیاى این روز نمى کردى ؟
پس باید قطره قطره آب شوى و سکوت کنى . جرعه جرعه خون دل بخورى و دم برنیاورى . همچنان که از صبح
چنین کرده اى . حسین از صبح با تک تک هر صحابى ، به شهادت رسیده است ، با قطره قطره خون هر شهید، به
زمین نشسته است و تو هر بار به او تسلى بخشیده اى . هر بار قلبش را گرم کرده اى و اشک از دیدگان دلش
سترده اى .
هر بار که از میدان باز آمده است ، افزایش موهاى سپید سر و رویش را شماره کرده اى ، به همان تعداد، در خود
شکسته اى ، اما خم به ابرو نیاورى .
خواهر اگر تعداد موهاى سپید برادرش را نداند که خواهر نیست . خواهر اگر عمق چروکهاى پیشانى برادرش را
نشناسد که خواهر نیست . تازه اینها مربوط به ظواهر است . اینها را چشم هر خواهرى مى تواند در سیماى برادرش
ببیند. زینب یعنى شناساى بندهاى دل حسین ، یعنى زیستن در دهلیزهاى قلب حسین ، عبور کردن از رگهاى حسین
و تپیدن با نبض حسین . زینب یعنى حسین در آینه تاءنیث . زینب یعنى چشیدن خار پاى حسین با چشم . زینب
یعنى کشیدن بار پشت حسین ، بر دل .
وقتى از سر جنازه مسلم بن عوسجه آمد، وقتى که که محاسنش به خون حبیب ، خضاب شد، وقتى که رمق پاهایش را
در پاى پیکر حر بن یزید ریاحى ریخت ، وقتى که از کنار سجاده خونین عمرو بن خالد صیداوى برخاست ، وقتى که
جگرش با دیدن زخمهاى سعید بن عبداهلل شرحه شرحه شد، وقتى که عبداهلل و عبدالرحمن غفارى با سالم وداع ،
چشمان او را به اشک نشاندند، وقتى که زهیر به آخرین نگاهش دل حسین را به آتش کشید، وقتى که خون وهب و
ادامه دارد...
#امام_زمان🕯🍂'
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
••🖤🥀••
•بسم ࢪب حسین (؏)•
🤲🏻توســل مے ڪنیم به حضرت قاسم بن الحسن (علیهالسلام)
+ ثواب این مراسم هدیه به حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام به نیت سلامتی قلب داغدار و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان (عج)...🕯🍂'
#محرم🏴
#روضہ_مجازۍ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📌 منتقم حسین نمیآیی؟
▫️ قاسم سوار اسب شد. پایش به سختی به رکاب میرسید. امّا مردانه جنگید. ناغافل محاصرهاش کردند. زمین که خورد، اسبها بر پیکرش تاختند. حالا قدّش آنقدر بلند شده بود که وقتی عمویش پیکر او را بر روی اسب به خیمه میآورد، پاهایش روی زمین کشیده میشد.
▫️ #بفرمایید_روضه ۶ ؛ #محرم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
🏴روز ششم محرم
روز حضرت قاسم بن الحسن (علیه اسلام):
🥀یادگار امام حسن (ع) در روز عاشورا
قاسم (علیه السلام):
▪️در سال 50 ه.ق وقتی کار سمّ جعده ملعونه – همسر امام حسن (علیه السلام) - به آنجا کشید که پارههای جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظههای آخر، همه اهل و عیال خود را به امام حسین (علیه السلام) واگذاشت. یکی از فرزندان امام حسن (علیه السلام) که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمیداشت، قاسم (علیه السلام) بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود.
▫️با نقشهای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین (علیه السلام)، برای بیعت نکردن با یزید- که جرثومه فساد بود - مجبور به ترک مدینه شد. در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی (علیه السلام) هم بودند. مکه، برای امام حسین (علیه السلام) امن نبود – که یزیدیان در زیر لباسهای احرام، شمشیر بسته و قصد کشتن امام را داشتند – بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان – که مسلم بن عقیل (علیه السلام) هم آن را تایید کردهبود – روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد.
🥀#قاسم_بن_حسن(ع)
🥀#نجات_اهل_جهان_با_حسین_است
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📌ظرفیت تمدن سازۍ قیام عاشورا‼️
👤 استاد_رائفی_پور🥀
▪️قسمت ۵👇🏻
https://www.aparat.com/v/Jl9dy/%D8%B8%D8%B1%D9%81%DB%8C%D8%AA_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86_%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C_%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7_%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87_%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85_%7C_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%81%DB%8C
#محرم🍂
#پیشنهاد_دانلود👌🏻
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
🏴روز ششم محرم الحرام
روز حضرت قاسم بن الحسن(علیه السلام):
▪️کار کاروان سرگردان حسینی به کربلا کشید و در محاصره قرار گرفت تا شب عاشورا فرا رسید. اینک قاسم بن الحسن (علیه السلام)، سیزده ساله شده و در مدتی که پدرش را از دست داده بود، امام حسین (علیه السلام) چنان در تربیت قاسم کوشیده و با او انس داشت که او را ”یا بنیّ" – ای پسرکم - خطاب می-کرد.
▫️ابوحمزه ثمالی (ره) میگوید، از حضرت زین العابدین (علیه السلام) شنیدم که میفرمود:
چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آنها فرمود:
ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم ، جز من کسی نیست و ...
پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود: همانا فردا من کشته می-شوم و همه کسانی که با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند ...
قاسم ابن الحسن (علیه السلام) که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید: آیا من هم کشته خواهم شد.
▪️امام حسین (علیه السلام) با محبتی پدرانه به او فرمود: یا بنیّ، کیف الموت عندک
پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ و قاسم، بدون لحظه ای درنگ، پاسخ داد: یا عمّ احلی من العسل
عمو جان از عسل شیرینتر است.
▫️امام حسین (علیه السلام) هم فرمود: عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید.
روز عاشورا ، پس از آن که نوبت به قاسم ابن الحسن رسید، در خیمه ها ولولهای دیگر بود و میدان رفتن او تماشایی.
🥀#قاسم_بن_حسن(ع)
🥀#نجات_اهل_جهان_با_حسین_است
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'